الإسرا إلی المقام الأسری أو كتاب المعراج: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'زبان =عربي ' به 'زبان =عربی ') |
|||
خط ۸: | خط ۸: | ||
[[حکیم، سعاد]] (محقق) | [[حکیم، سعاد]] (محقق) | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =الف2الف5 / 283 BP | | کد کنگره =الف2الف5 / 283 BP | ||
| موضوع = | | موضوع = |
نسخهٔ ۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۵۷
الإسرا إلی المقام الأسری أو كتاب المعراج | |
---|---|
پدیدآوران | ابن عربی، محمد بن علی (نویسنده) حکیم، سعاد (محقق) |
ناشر | دندره للطباعه و النشر |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | 1408ق. = 1988م. |
چاپ | چاپ يکم |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | الف2الف5 / 283 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الإسرا إلی المقام الأسری أو كتاب المعراج، که گاه از آن با عنوان «معراجنامه» نیز یاد میشود، عنوان اثری است یک جلدی از محیالدین عربی (560-638ق). این کتاب به زبان عربی و با موضوع عرفان نظری نگاشته شده است. این اثر، روایت تفصیلی سفر ابن عربی در خواب به آسمانهای هفتگانه است.
کتاب حاضر از آثار دوره جوانی ابن عربی است و پیش از سفر او به شرق عالم اسلامی نگاشته شده؛ ازاینرو با دیگر آثار وی در محتوا و روش، تفاوتهایی دارد.
اثر به تحقیق دکتر سعاد حکیم (استاد تصوف دانشگاه لبنان) رسیده و همو در مقدمه کتاب، درباره معراج نبوی و معراج صوفی، توضیح داده است. چاپ کتاب در سال 1408ق/1998م، توسط «دندرة للطباعة و النشر» در لبنان انجام شده است.
ساختار
کتاب یک جلد دارد و حاوی اهدائیه، مقدمه محقق (در 6 بخش)، مقدمه مؤلف و محتوای مطالب در 5 بخش کلی است که هرکدام دارای فصلهایی است.
گزارش محتوا
محقق در مقدمهای که بر کتاب نوشته، بهترتیب در 6 بخش به این موارد پرداخته است: ابتدا تعریفی از محیالدین عربی ارائه داده، سپس به بیان رموز معراج پیامبر(ص) پرداخته، پس از آن معراج صوفی را بیان کرده، سپس به توضیح درباره کتاب حاضر پرداخته و پس از آن به بیان نسخههایی که در تحقیق این اثر بر آنها اعتماد کرده همت گمارده و در نهایت، شیوه خودش را در تحقیق این اثر بیان نموده است[۱].
ابن عربی، این کتاب را در سال 594ق، نگاشت. وی در این زمان 43 سال داشت. نگارش این اثر قبل از ورود او به مشرق عربی و استقرارش در آنجا بوده است. هر حرف و معنایی در این کتاب از یک زاویه شاهدی است بر جوانی ابن عربی و از زاویه دیگر شاهدی است بر دریچهای که از عوالم الهامات بر وی گشوده شده است. دلیل بر جوانی ابن عربی کمالگرایی وی در متن اثر است؛ وی آنچه در توانش بوده را در راستای قوت بیان مطالب اثر و سجع و ترتیب الفاظ و... بهکار برده است[۲].
موهبت شعر و فرهنگ و علوم اسلامی در ابن عربی جمع شده بود. وی در نهضت ادبی اندلس مشارکت داشت و همچنین به علوم قرآن وحدیث و فقه و... هم مسلط بود. این پیشزمینهها هنگام گشایش وجودی او به عالم روح و ماورای حرف، خود را در وی نشان میدهد[۳].
این اثر ابن عربی با دیگر آثارش در روش و بیان، تفاوت دارد؛ او این اثر را با الفاظ مسجّع و واژگان زیبا نگاشته است. همچنین بهلحاظ مضمون، نیز این اثر از نظر وحدت موضوع و تسلسل آن با دیگر آثار وی متفاوت است؛ زیرا کم پیش میآید که ابن عربی در نگارش مطلبش، بدون بیان استطرادات یا شروحات یا مداخلات، ملتزم به موضوع واحدی باشد[۴].
این اثر، روایت تفصیلی سفر ابن عربی در خواب به آسمانهای هفتگانه است و در تحلیل مضمون روایت این سالک، میتوانیم مطالب کتاب را در یک مقدمه و پنج بخش، بگنجانیم.
ابن عربی در مقدمه بیان میکند که سفر وی در این معراج، در خواب و یک سفر روحی و معنوی است و در اختلاف کامل با معراج پیامبر(ص) است؛ زیرا معرج پیامبر اکرم(ص) معراجی است جسمانی و با اختراق مسافات و سماوات انجام شده است[۵].
در بخش اول کتاب که حاوی شش باب است، شخصیت رسول توفیق که سالک را بهلحاظ بدنی و عملی و عقایدی برای معراج آماده میکند، ابراز میشود. در این بخش ملاحظه میکنیم که استعداد نبی(ص) برای معراج، منحصر به ظهور جبرئیل و گشایش سینه است، اما ولیّ، آنگونه که در روایت ابن عربی بیان شده، حضوری شدیدتر و سختتر را باید بطلبد؛ زیرا ناچار از تعلیم و تفهیم قضایای اعتقادی در جانب تحضیر بدنی است که در آن سالک از عناصر اربعه (خاک و آتش و هوا و آب) مفارقت میکند. معراج پیامبر(ص) بدون طلبی از او محقق میشود، ولی معراج صوفی که تابعی از معراج پیامبر(ص) است، با طلب تحقق به مقام محمدی، صورت میگیرد.
تابع در تحقق، در اینجا به متبوعش متصل میشود تا همراه وی گردد و بههیچوجه با وی متحد نمیشود؛ لذا متصل در اینجا، به آنچه برای پیامبر اکرم(ص) بوده نمیرسد، بلکه در سایه عطای الهی به پیامبر(ص) این امر بر تابعان آن حضرت(ص) نیز منعکس میشود. ازاینرو معراج پیامبر(ص) در بیداری و با جسم صورت گرفته و در تابعان آن حضرت با ارواحشان و در خواب صورت میگیرد[۶].
بخش دوم روایت کتاب، اخبار سالک در آسمانهای هفتگانه را روایت میکند؛ در آسمان اول با سِرّ روحانیت پدرش آدم(ع) مواجه میشود. پس از اینکه از علوم او استفاده کرد، به آسمان دوم که همان آسمان ارواح است ارتقا مییابد. ذات سالک در آنجا به شهود سرّ روحانیت عیسی(ع) روشن میشود... در آسمان سوم که آسمان جمال و معدن جلال است، سالک درخواست شناختن مقام یوسف(ع) را میکند... در آسمان چهارم که آسمان اعتلاء است، عارف با سِرّ روحانیت ادریس(ع) ملاقات میکند و با عبارت مرحبا بسيد الأولياء از وی استقبال میشود... در آسمان پنجم، آسمان شرطه، با سرّ روحانیت کسی مواجه میشود که بر مردمان سیادت یافت، ولی سیادتش ظاهر نشد و این شخص هارون(ع) بود. در آسمان ششم - که آسمان کلام است - سالک، سِرّ روحانیت موسی(ع) را مشاهده میکند. ایشان با عبارت «اعلم أنك قادم علی ربك، ليكشف لك عن سرّ قلبك و ينبّهك علی أسرار كتابه ليكمل ميراثك و يصح انبعاثك، فلا تطمع بشريعة ناسخة و لا في إنزال كتاب، فقد أغلق ذلك الباب. ثم أنت بعد حصولك في هذا المقام ترجع مبعوثا؛ فعليك بالرفق في تكليف الخلق...»، غایت معراج عارف و نتیجه آن را برایش توضیح میدهد. علاوه بر این، معنی معراج و حدود نهایت سالک در آسمان کلام، برای وی روشن میشود که همان وصول عرفان و علم و رجوع دعوت و رفق است. در آسمان هفتم، سالک سِرّ روحانیت ابراهیم خلیل(ع) را مشاهده میکند که در بیتالمعمور در غلائل نور میگردد. سالک از ایشان درخواست دخول در بیتالمعمور را مینماید... شروط را برایش توضیح داده و سپس مقام محمد(ص) را به وی میشناسانند که خداوند متعال آن را به شاهد قرآن معصوم بر هر نبی مرسلی، مقدم داشته است؛ چه، فاصلههاست میان موسی که گفت: «عجلت إليك رب لترضی» و میان محمد مصطفی(ص) که به او گفته شد: «و لسوف يعطيك ربك فترضی»؛ موسی که گفت: «رب اشرح لي صدري» و پیامبر اکرم(ص) که به ایشان گفته شد: «أ لم نشرح لك صدرك». ابراهیم خلیل(ع) سالک را به برتری مقام پیامبر اکرم(ص) بر خود او نیز تنبّه میدهد و به او میگوید: چقدر فاصله است میان کسی که به ستارگان نگریست و گفت: «إني سقيم» و میان کسی که درباره او گفته شده: «ما كذب الفؤاد ما رأی». من (ابراهیم نبی(ع)) میگویم: «رب اغفر لي خطيئتي يوم الدين» و به او (پیامبر اکرم(ص)) گفته شده: «ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبك و ما تأخر». من میگویم: «واجعل لي لسان صدق في الآخرين» و به او گفته شده: «و رفعنا لك ذكرك»...[۷].
پس از این هفت طبقه، سالک به سدرة المنتهی میرسد و عاجزانه در مقابل نورهایی قرار میگیرد که او را در بر گرفته است. سپس طلب ترقی از آنها به ملأ اعلی را میکند که به او گفته میشود: حضرت کرسی، میان تو و این مقام فاصله انداخته؛ ازاینرو با بالهای عزم به کرسی پرواز میکند و در آنجا قطب شریعت را ملاقات مینماید...[۸].
در بخش چهارم بیان میشود که سالک داخل در مراتب پنجگانه: قاب قوسين، أو أدنی، اللوح الأعلی، الرياح و صلصلة الجرس و أوحی، میشود و در هرکدام از این مراتب با وی صحبت میشود و به او آموخته میشود و به وی تفهیم میگردد...[۹].
بخش پنجم به شکل امتحان ابراز میشود؛ چراکه این علوم امانتهایی است که در اختیار او قرار گرفته و وی نباید آنها را فراموش کند و باید این علوم را بهکار ببندد...[۱۰].
وضعیت کتاب
فهارس فنی کتاب، شامل فهرستهای مقابله نسخههای خطی و احادیث، در انتهای اثر پس از پایان مطالب بخش پنجم کتاب آمده است و پس از آن ملحقاتی از متون ابن عربی به کتاب افزوده شده است و در نهایت، فهرست مطالب، آمده است.
ترجمه فارسی از این اثر توسط قاسم انصاری با عنوان «ما ز بالاییم و بالا میرویم» در سال 1383ش، توسط انتشارات طهوری در 3000 نسخه، صورت پذیرفته است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.