۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'على بن احمد مهائمى' به 'مهائمی، علی بن احمد |على بن احمد مهائمى]]') |
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
استاد سال 1338ش آهنگ ارض ملكوتى رضوى كرد و در آن ديار در حدود پنجاه سال به تصنيف و تدريس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد (دانشكده الهيات) پرداخت و اين دوره بحق دوره پر بار عمر آن حكيم الهى است كه حاصل آن صدها | استاد سال 1338ش آهنگ ارض ملكوتى رضوى كرد و در آن ديار در حدود پنجاه سال به تصنيف و تدريس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد (دانشكده الهيات) پرداخت و اين دوره بحق دوره پر بار عمر آن حكيم الهى است كه حاصل آن صدها کتاب و مقاله فلسفى - عرفانى است، كه نظير آن را در هيچ يك از تأليفات مدعيان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمى توان يافت و ديگر خيل شاگردانى است كه در كشور پهناور ايران پراكنده اند و حتى از كشورهاى ديگر نيز به درس آموزى به خدمت استاد مى رسيدند. همين تأليف ها و تدريس متون عالى از وى شخصيت عظيم جهانى ساخته بود، متونى كه تدريس و فهم آنها فيلسوف و عارفى چون حكيم آشتيانى را شايسته و بايسته بود. دريغا كه با رفتن اين حكيم الهى دوران غريبى اين اوراق دوباره فرارسيد تا حكيمى و آشتيانى ديگرى و استاد در اين باره مى فرمايد « اگر كسى مى توانست عبارات شِفا و حكمت الاشراق سهروردى درس بدهد شق ّالقمر كرده بود » و در جاى ديگر به گونه اى صريح تر مى فرمايد | ||
« با كمال تأسف چراغ فروزان حكمت متعاليه و عرفان كه به دست لرزان افراد نادر از اكابر علماى اماميه تا اين اواخر اطراف خود را روشن مى نمود رو به خاموشى رفت. در عصر ما استاد وارد در عرفان كه از عهده تدريس آثار عرفانى برآيد وجود ندارد و در حكمت و فلسفه نيز جز عده بسيار معدود كسى باقى نمانده است، چرا كه محيط موجود، مستعد و آماده براى پرورش شاگرد نمى باشد و اگر به نام درس فلسفه و تصوف حوزه اى ديده شود بايد چيزى شبيه كاريكاتور تلقى شود.» اين مسائل قلبش را به درد آورده بود. در راه ترميم اين دردها حدود پنجاه سال شب ها را تا به صبح نخوابيد و تارهاى وجودش نغمه هاى حكمت و عرفان را نواخت. سلامُ اللهِ ما كَرَّ اللَّيالي و جاوبَتِ الْمَثاني وَالْمَثالي. او عمرى را با حكمت و عرفان زندگى كرد، وجوه حكمت (لفظى، كتبى، ذهنى و عينى) در دل و جان او ريشه كرد و از او حكيمى جامع ساخت، مرتبه اى كه هر قلندرى توان دستيابى به آن را نداشت. | « با كمال تأسف چراغ فروزان حكمت متعاليه و عرفان كه به دست لرزان افراد نادر از اكابر علماى اماميه تا اين اواخر اطراف خود را روشن مى نمود رو به خاموشى رفت. در عصر ما استاد وارد در عرفان كه از عهده تدريس آثار عرفانى برآيد وجود ندارد و در حكمت و فلسفه نيز جز عده بسيار معدود كسى باقى نمانده است، چرا كه محيط موجود، مستعد و آماده براى پرورش شاگرد نمى باشد و اگر به نام درس فلسفه و تصوف حوزه اى ديده شود بايد چيزى شبيه كاريكاتور تلقى شود.» اين مسائل قلبش را به درد آورده بود. در راه ترميم اين دردها حدود پنجاه سال شب ها را تا به صبح نخوابيد و تارهاى وجودش نغمه هاى حكمت و عرفان را نواخت. سلامُ اللهِ ما كَرَّ اللَّيالي و جاوبَتِ الْمَثاني وَالْمَثالي. او عمرى را با حكمت و عرفان زندگى كرد، وجوه حكمت (لفظى، كتبى، ذهنى و عينى) در دل و جان او ريشه كرد و از او حكيمى جامع ساخت، مرتبه اى كه هر قلندرى توان دستيابى به آن را نداشت. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
زندگى علمى علامه سيد جلال الدين آشتيانى را مى توان به دوره تحصيل، تدريس و تصنيف تقسيم كرد. دوره تحصيل از آشتيان شروع مى شود و به تهران، نجف و قم ختم مى شود. اين دوره، دوره درس آموزى استاد است كه نگارش اين دوره از گنجايش اين مقاله بيرون است، ولى دوره مهمى كه بيشتر آثار او هم مربوط به همين دوره است دوره اقامت استاد در ارض اقدس رضوى است. در واقع اين دوره كه در حدود پنجاه سال از عمر با بركت استاد را شامل مى شود دوره تدريس و تصنيف است و به نظر مى رسد به اين دوره بايد بيشتر توجه شود، گرچه سراسر زندگى آن بزرگمرد درس و الگوى كامل براى جويندگان علم و معرفت است. مشهد آن ارض ملكوتى ميزبان هشتمين قطب عالم امكان است. جارالرضا بودن بزرگ ترين سعادت و افتخار هر كسى است. علامه آشتيانى به آن ديار پا مى گذارد تا چراغ حكمت علوى و فلسفه الهى را كه در آن ارض اقدس به خاموشى گراييده بود با تدريس منظومه، اسفار، شواهد الربوبيه و شرح فصوص قيصرى جانى دوباره بخشد. آشتيانى و مكتب مشهد علامه آشتيانى در تبيين سير تاريخى ماجراى ضد فلسفه در مشهد چنين مى نويسد: «الآن در حوزه قم زمينه مناسب براى تدريس و كار در فلسفه هست، در مشهد اين طور نيست. مرحوم آقاى ميلانى را به جهت اين كه شاگرد مرحوم آقا شيخ محمد حسين اصفهانى فيلسوف بوده، با اين كه شيخ محمد حسين اصفهانى از زهاد درجه اول زمان خودش بوده است مورد توهين و اذّيت قرار دادند. اين مخالفت با فلسفه در مشهد تاريخچه اى دارد و آن بر مى گردد به زمان آقا ميرزا مهدى اصفهانى كه شاگرد ميرزا حسين نائينى بوده است. او ابتدا همان طريقه آخوند ملا حسينقلى همدانى و بهارى و كشميرى را انتخاب مى كند. او پيش ميرزا احمد آشتيانى شواهد الربوبيه مى خواند، امّا فهم مطالب فلسفى براى او از اصعب امور بود، پس از همه اين مراحل به دليل فاقد توانايى فهم اين متون از عرفان و فلسفه سرخورده مى شود و به جان فلسفه مى افتد.» در جايى ديگر مى فرمايد «الآن مشهد شش هزار نفر طلبه دارد، ولى عده اى هم منع مى كنند و مى گويند فلسفه نرويد كفر است و يك مكتب خاصى براى خودشان دارند و هر چيز جز آن را طرد و تخطئه مى كنند. حقير در ضمنِ نقد و ردّ تهافت الفلاسفه، آثار رب النوع آنها را مورد نقد قرار مى دهم تا معلوم شود اين جماعت با چيزى كه آشنا نيستند معارف ائمه است.» به هر حال، علامه آشتيانى نزديك به پنجاه سال در چنين حوزه اى به تدريس فلسفه و عرفان اشتغال داشت و آن هم، تدريس آن حكيم الهى كه به حق عنوانِ مدرس عرفان و فلسفه تنها بر او شايسته و بايسته است. او تنها و يك تنه در مقابل اين افراد ايستاد و اگر نبود عظمت و جامعيت و اخلاص علمى آن درخت تناورِ فلسفه و عرفان، كه به راستى جلال حكمت و عرفان است، مقاومت و ادامه راه ممكن نمى شد. او كه به ظاهر يك فرد بود، ولى در واقع هزاران تن، فلسفه را در آن حوزه مبارك از غربت نجات داد، همان گونه كه سقراط در يونان چنين كرد. با توجه به آن وضعيت حتى پس از انقلاب قسم مى خورند كه: ما نمى گذاريم كسى كه (آشتيانى) تحت عنوان فلسفه به مرحوم مجلسى اهانت مى كند آب خوش از گلويش پايين برود و راحت زندگى كند؛ يا رياست دانشكده الهيات كه به پاس خوش خدمتى به پست هاى مادى دنيوى رسيده بود، زمينه بازنشستگى اجبارى استاد را فراهم مى كند؛ در گزارش كار خود اين كار را از افتخارات دوران تصدى رياستش قلمداد مى كند و به خيال خود محيط دانشكده را از وجود ايشان منزه كرده است. حال استاد با آن وضع اسفناك و دردآور، حدود دويست عنوان | زندگى علمى علامه سيد جلال الدين آشتيانى را مى توان به دوره تحصيل، تدريس و تصنيف تقسيم كرد. دوره تحصيل از آشتيان شروع مى شود و به تهران، نجف و قم ختم مى شود. اين دوره، دوره درس آموزى استاد است كه نگارش اين دوره از گنجايش اين مقاله بيرون است، ولى دوره مهمى كه بيشتر آثار او هم مربوط به همين دوره است دوره اقامت استاد در ارض اقدس رضوى است. در واقع اين دوره كه در حدود پنجاه سال از عمر با بركت استاد را شامل مى شود دوره تدريس و تصنيف است و به نظر مى رسد به اين دوره بايد بيشتر توجه شود، گرچه سراسر زندگى آن بزرگمرد درس و الگوى كامل براى جويندگان علم و معرفت است. مشهد آن ارض ملكوتى ميزبان هشتمين قطب عالم امكان است. جارالرضا بودن بزرگ ترين سعادت و افتخار هر كسى است. علامه آشتيانى به آن ديار پا مى گذارد تا چراغ حكمت علوى و فلسفه الهى را كه در آن ارض اقدس به خاموشى گراييده بود با تدريس منظومه، اسفار، شواهد الربوبيه و شرح فصوص قيصرى جانى دوباره بخشد. آشتيانى و مكتب مشهد علامه آشتيانى در تبيين سير تاريخى ماجراى ضد فلسفه در مشهد چنين مى نويسد: «الآن در حوزه قم زمينه مناسب براى تدريس و كار در فلسفه هست، در مشهد اين طور نيست. مرحوم آقاى ميلانى را به جهت اين كه شاگرد مرحوم آقا شيخ محمد حسين اصفهانى فيلسوف بوده، با اين كه شيخ محمد حسين اصفهانى از زهاد درجه اول زمان خودش بوده است مورد توهين و اذّيت قرار دادند. اين مخالفت با فلسفه در مشهد تاريخچه اى دارد و آن بر مى گردد به زمان آقا ميرزا مهدى اصفهانى كه شاگرد ميرزا حسين نائينى بوده است. او ابتدا همان طريقه آخوند ملا حسينقلى همدانى و بهارى و كشميرى را انتخاب مى كند. او پيش ميرزا احمد آشتيانى شواهد الربوبيه مى خواند، امّا فهم مطالب فلسفى براى او از اصعب امور بود، پس از همه اين مراحل به دليل فاقد توانايى فهم اين متون از عرفان و فلسفه سرخورده مى شود و به جان فلسفه مى افتد.» در جايى ديگر مى فرمايد «الآن مشهد شش هزار نفر طلبه دارد، ولى عده اى هم منع مى كنند و مى گويند فلسفه نرويد كفر است و يك مكتب خاصى براى خودشان دارند و هر چيز جز آن را طرد و تخطئه مى كنند. حقير در ضمنِ نقد و ردّ تهافت الفلاسفه، آثار رب النوع آنها را مورد نقد قرار مى دهم تا معلوم شود اين جماعت با چيزى كه آشنا نيستند معارف ائمه است.» به هر حال، علامه آشتيانى نزديك به پنجاه سال در چنين حوزه اى به تدريس فلسفه و عرفان اشتغال داشت و آن هم، تدريس آن حكيم الهى كه به حق عنوانِ مدرس عرفان و فلسفه تنها بر او شايسته و بايسته است. او تنها و يك تنه در مقابل اين افراد ايستاد و اگر نبود عظمت و جامعيت و اخلاص علمى آن درخت تناورِ فلسفه و عرفان، كه به راستى جلال حكمت و عرفان است، مقاومت و ادامه راه ممكن نمى شد. او كه به ظاهر يك فرد بود، ولى در واقع هزاران تن، فلسفه را در آن حوزه مبارك از غربت نجات داد، همان گونه كه سقراط در يونان چنين كرد. با توجه به آن وضعيت حتى پس از انقلاب قسم مى خورند كه: ما نمى گذاريم كسى كه (آشتيانى) تحت عنوان فلسفه به مرحوم مجلسى اهانت مى كند آب خوش از گلويش پايين برود و راحت زندگى كند؛ يا رياست دانشكده الهيات كه به پاس خوش خدمتى به پست هاى مادى دنيوى رسيده بود، زمينه بازنشستگى اجبارى استاد را فراهم مى كند؛ در گزارش كار خود اين كار را از افتخارات دوران تصدى رياستش قلمداد مى كند و به خيال خود محيط دانشكده را از وجود ايشان منزه كرده است. حال استاد با آن وضع اسفناك و دردآور، حدود دويست عنوان کتاب، رساله يا مقاله تصنيف و تأليف يا احيا مى كندو در دو مركز علم و دانش، دانشكده الهيات دانشگاه فردوسى و مدرسه علميه امام جعفر صادق به تدريس مى پردازد. اين نيست جز توفيق و همراهى حضرت حق و درستى راه و اخلاص در عمل و صلابت ايمان و از همه مهمتر سفارش استادش حضرت علامه طباطبايى مبنى بر اين كه «چراغ فلسفه سنتى را روشن نگه دارد.» ولو لا اللطف والإحسان منه لما طابَ الحديث ولا الكلامُ وكل لطيفةٍ وظريف معني أستاذي فيه والله الأمامُ. | ||
== آثار == | == آثار == | ||
بيشترين آثار حضرت استاد در دوران تدريس، تأليف شده است و دوران تحصيل استاد كه خود داستان ديگرى دارد كه به يقين درس بزرگى براى طالبان علم و دانش است كه بسى خواندنى و شنيدنى است و نورانى ترين چراغ راه رهروان اين راه است و بيشتر اين آثار حاصل و نتيجه همين دوران تحصيل است. خود استاد در اين باره مى فرمايد «حقير ايامى كه در حوزه پر فيض قم موفق به تحصيل علوم اسلامى بود، مشكلِ علمى | بيشترين آثار حضرت استاد در دوران تدريس، تأليف شده است و دوران تحصيل استاد كه خود داستان ديگرى دارد كه به يقين درس بزرگى براى طالبان علم و دانش است كه بسى خواندنى و شنيدنى است و نورانى ترين چراغ راه رهروان اين راه است و بيشتر اين آثار حاصل و نتيجه همين دوران تحصيل است. خود استاد در اين باره مى فرمايد «حقير ايامى كه در حوزه پر فيض قم موفق به تحصيل علوم اسلامى بود، مشكلِ علمى کتاب هايى را كه قرائت مى نمودم مى نوشتم. به همين مناسبت طى ده سال از ايام تحصيل را كه به دروس عاليه اشتغال داشتم، مطالب زياد و مفصلى در فلسفه و عرفان و فقه و اصول و كلام تهيه نمودم. کتاب هايى را كه در ايام اشتغال به تدريس فلسفه و عرفان اسلامى در دانشگاه مشهد و مدرسه علميه امام صادق(ع) چاپ و منتشر كردم و يا آماده براى انتشار دارم، محصول و نتيجه زحمات طاقت فرساى آن ايام پر فيض طلبگى است، ايامى كه با عشق بى حدّ و نهايت و خلوص ايمان و عقيدت براى كسب فيض به محضر اساتيد عالى مقام، كه بعضى از آنها در قيد حيات و برخى چهره در نقاب خاك كشيده اند، حاضر مى شدم. كسانى كه از فلسفه و تصوف اطلاع كافى دارند و به حاق ّ مسائل علمى مدون در کتاب هاى فلاسفه و عرفا رسيده اند مى دانند كه تحرير و تأليف اين قبيل از کتاب ها چه اندازه صرف وقت و دقت و مطالعه لازم دارد.» سيدنا الاُستاذ تمامى عمر با بركت خود را صرفِ تحقيق و پژوهش در آثار، افكار و احوال حكيمان و فيلسوفان بزرگ اسلامى نمود و حال آن كه خود از برجستگان اين جماعت بود. او تمام عمر خويش را وقف احياى آثار و تصنيفات فلسفى و عرفانى نمود و حتى تحت هيچ شرايطى حاضر نشد كه بخشى از وقت خود را صرف تشكيل خانواده و ازدواج كند. با اين كه آن حالت تجرد به ويژه در دوران اخير كه سن آن جناب به بالاى هفتاد رسيده بود روزگار سختى را بر ايشان تحميل كرده بود و لطافت روحى خاص استاد نيز دشوارى اين دوران را صد چندان كرده بود. علامه آشتيانى شارح بزرگ و بى بديل حكمت و عرفان در بين نحله هاى موجود مكتب صدرايى را كامل تر از بقيه مكتب هاى فلسفى مى دانست. اگر روزگارى همه آن نظريات عميق و دقيق و اصولى كه در فلسفه و عرفان تبيين و تأسيس كرده در يك کتاب تدوين شود خود نمايانگر عُمق انديشه و مكتب فلسفى و عرفانى استاد خواهد بود و آنگه مكتب و استقلالِ فكر و انديشه خود را نشان خواهد داد و روش ذوقى و عرفانى و فلسفى او نمايان خواهد شد. او با شرح و نقد عالمانه سه مكتب فلسفى مشاء، اشراق، حكمت متعاليه و شرح و نقد عرفان نظرى كه همه نشان دهنده تسلط كامل او بر مبانى همه مكاتب فلسفى و عرفانى است، ثابت كرد كه در پى كشف و وصول به حقيقتى است كه نظام معنوى عالم هستى بر آن استوار است. آشتيانى آثارى بس ارزشمند از خود به يادگار گذاشت كه بزرگ ترين دليل بر اين مدعاست و مى توان آثار مكتوبِ آن حضرت را در نُه عنوان تقسيم كرد: | ||
- تصنيفات مستقل فلسفى و عرفانى | - تصنيفات مستقل فلسفى و عرفانى | ||
- مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (رساله ها و | - مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (رساله ها و کتاب ها). | ||
- مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (مجموعه ها) | - مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (مجموعه ها) | ||
- پيشگفتار بر | - پيشگفتار بر کتاب هاى مختلف | ||
- مقالات (درباره مسائل عرفانى و فلسفى) | - مقالات (درباره مسائل عرفانى و فلسفى) | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
- نامه ها | - نامه ها | ||
- پايان نامه ها نزديك به دويست اثر نوشتارى، اعم از تصنيف، تأليف، تصحيح و تحقيق و تعليق در قالب | - پايان نامه ها نزديك به دويست اثر نوشتارى، اعم از تصنيف، تأليف، تصحيح و تحقيق و تعليق در قالب کتاب، رساله، مقدمه، مقاله، پيشگفتار، مصاحبه و نامه از علامه آشتيانى به يادگار مانده است. البته بيشتر اين آثار را تصحيحات، تأليفات و مقدماتى تشكيل مى دهند كه آن استاد عظيم الشأن بر حسب وظيفه و در پى احياى آثار ارزشمند فلسفى و عرفانى نوشته اند. از اين تعداد حدود 180 عنوان چاپ و منتشر شده است. نزديك به بيست عنوان از اين آثار يا دست نوشته است يا در دست مؤسسات و اشخاص است كه سرنوشت آنها خيلى معلوم نيست. در اين جا ياد كرد اين مطلب هم ضرورى به نظر مى رسد كه در محافل و نشست ها و مجالسى كه حرف از آمار آثار استاد به ميان مى آيد پنجاه اثر تأليفى را براى ايشان مى شمارند كه قطعاً اين آمار اشتباه است، براى مثال اثر عظيم منتخبات آثار حكماى الهى، كه شامل 25 رساله كوچك و بزرگ از نويسندگان مختلف است يك اثر شمرده شده كه با توجه به تعدد نويسندگان و گونه گون بودن موضوع رساله ها يك اثر محسوب نمى شود و به يقين اين گونه آماردهى خطاست و ما در اين فهرست هر يك از رساله ها را يك عنوان شمرديم و درست هم همين است و با محاسبه مقاله ها و نامه هاى چاپ شده در اين رساله، حدود دويست عنوان را تشكيل مى دهد. | ||
الف) تصنيفات مستقل عرفانى و فلسفى | الف) تصنيفات مستقل عرفانى و فلسفى | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
1. تفسير سوره توحيد؛ عنوان رساله اى است در تفسير عرفانى و فلسفى و بيان اسرار سوره توحيد، به زبان فارسى. | 1. تفسير سوره توحيد؛ عنوان رساله اى است در تفسير عرفانى و فلسفى و بيان اسرار سوره توحيد، به زبان فارسى. | ||
2. شرح رساله نوريه در عالم مثال؛ عنوان | 2. شرح رساله نوريه در عالم مثال؛ عنوان کتابى است درباره عالم مُثُل و مِثال براساس آموزه هاى حكمت متعاليه و عرفان از بهائى لاهيجى به زبان فارسى. | ||
3. شرح بر زاد المسافر؛ شرحى است تحقيقى و توضيحى بر رساله زاد المسافر ملاصدرا درباره معاد جسمانى براساس آموزه هاى حكمت متعاليه به زبان فارسى. | 3. شرح بر زاد المسافر؛ شرحى است تحقيقى و توضيحى بر رساله زاد المسافر ملاصدرا درباره معاد جسمانى براساس آموزه هاى حكمت متعاليه به زبان فارسى. | ||
4. شرح حال و آراى فلسفى ملاصدرا؛ عنوان | 4. شرح حال و آراى فلسفى ملاصدرا؛ عنوان کتابى است درباره آثار، احوال، آرا و نظريات فلسفى ملاصدراى شيرازى به زبان فارسى. | ||
5. شرح مقدمه قيصرى بر فصوص الحكم؛ عنوان | 5. شرح مقدمه قيصرى بر فصوص الحكم؛ عنوان کتابى است تحقيقى، انتقادى، تكميلى در شرح و تبيين مبانى عرفان نظرى به زبان فارسى. | ||
6. نقدى بر تهافت الفلاسفه غزالى؛ عنوان | 6. نقدى بر تهافت الفلاسفه غزالى؛ عنوان کتابى است در نقد افكار و انديشه فلسفى و كلامى غزالى و رد مطالب کتاب تهافت غزالى. | ||
7. هستى از نظر فلسفه و عرفان؛ عنوان | 7. هستى از نظر فلسفه و عرفان؛ عنوان کتابى است درباره مباحث وجود براساس کتاب المشاعر، به زبان فارسى. | ||
ب) مقدمات، تعليقات و تصحيحات بر آثار فلسفى و عرفانى | ب) مقدمات، تعليقات و تصحيحات بر آثار فلسفى و عرفانى | ||
8. اثولوجيا؛ عنوان | 8. اثولوجيا؛ عنوان کتابى است درباره الهيات براساس آموزه هاى فلسفه يونان باستان از افلوطين به زبان عربى، ترجمه اين ناعمه حمصى، با تعليقات قاضى سعيد قمى، مقدمه انگليسى از سيد حسين نصر. | ||
9. اساس التوحيد؛ عنوان | 9. اساس التوحيد؛ عنوان کتابى است در بررسى قاعده «الواحد» از ميرزا مهدى آشتيانى به زبان فارسى. | ||
10. اصل الأصول؛ عنوان | 10. اصل الأصول؛ عنوان کتابى است درباره معناى مفهوم وجود و مسائل پيرامونى آن از ملا نعيماى طالقانى به زبان عربى. | ||
11. اصول المعارف؛ عنوان | 11. اصول المعارف؛ عنوان کتابى است كه در بردارنده يك دوره مختصر فلسفه اسلامى از ملا محسن فيض كاشانى به زبان عربى. | ||
12. اعجاز البيان فى تفسير أم القرآن؛ عنوان | 12. اعجاز البيان فى تفسير أم القرآن؛ عنوان کتابى است درباره تفسير عرفانى و تأويل سوره حمد به زبان عربى از صدرالدين قونيوى. | ||
13. انوار جليه در كشف اسرار حقيقت علويه؛ عنوان | 13. انوار جليه در كشف اسرار حقيقت علويه؛ عنوان کتابى است در شرح حديث حقيقت از ملا عبدالله مدرس زنوزى، به زبان فارسى. | ||
14. تمهيد القواعد؛ عنوان | 14. تمهيد القواعد؛ عنوان کتابى است در عرفان نظرى و وجودشناسى از صائن الدين على بن محمد تركه اصفهانى به زبان عربى با حواشى آقا محمدرضا قمشه اى و ميرزا محمود قمى. | ||
15. رسالۀ النصوص؛ عنوان رساله مختصرى است در134 عرفان نظرى از محمد بن اسحاق قونيوى به زبان عربى با تعليقات ميرزا هاشم اشكورى. | 15. رسالۀ النصوص؛ عنوان رساله مختصرى است در134 عرفان نظرى از محمد بن اسحاق قونيوى به زبان عربى با تعليقات ميرزا هاشم اشكورى. | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
16. شرح دعاى عرفه؛ منسوب به امام حسين(ع)، ملا محمدعلى فاضل. | 16. شرح دعاى عرفه؛ منسوب به امام حسين(ع)، ملا محمدعلى فاضل. | ||
17. شرح رسالۀ مشاعر ملاصدرا؛ عنوان | 17. شرح رسالۀ مشاعر ملاصدرا؛ عنوان کتابى است درباره وجود از ملاصدراى شيرازى با شرح محمد جعفر لاهيجى. | ||
18. شرح فصوص الحكم؛ عنوان | 18. شرح فصوص الحكم؛ عنوان کتابى است در تبيين و شرح اصول و قواعد عرفانى براساس مشرب عرفانى محيى الدين عربى از محمد داوود قيصرى رومى ساوجى به زبان عربى. | ||
19. شرح فصوص الحكم؛ عنوان | 19. شرح فصوص الحكم؛ عنوان کتابى است در عرفان نظرى در شرح فصوص از مؤيدالدين جَندى، به زبان عربى. | ||
20. الشواهد الربوبيه فى المناهج السلوكيه؛ عنوان | 20. الشواهد الربوبيه فى المناهج السلوكيه؛ عنوان کتابى است درباره هستى شناختى فلسفى از صدرالمتألهين شيرازى به زبان عربى. | ||
21. قرة العيون؛ عنوان | 21. قرة العيون؛ عنوان کتابى است در تبيين احكام وجود و ماهيت از ملا محمد مهدى نراقى به زبان عربى. | ||
22. لمعات الهية؛ عنوان | 22. لمعات الهية؛ عنوان کتابى است درباره الهيات فلسفى به زبان فارسى از ملا عبدالله زنوزى. | ||
23. المبدأ والمعاد؛ عنوان | 23. المبدأ والمعاد؛ عنوان کتابى است از صدرالدين محمد شيرازى به زبان عربى. | ||
24. مشارق الدّرارى؛ عنوان | 24. مشارق الدّرارى؛ عنوان کتابى است در شرح تائيه ابن فارض از سعيدالدين سعيد فرغانى به زبان فارسى. | ||
25. مشرع الخصوص إلى معانى النصوص؛ عنوان | 25. مشرع الخصوص إلى معانى النصوص؛ عنوان کتابى است در شرح و تبيين مشكلات کتاب النصوص صدرالدين قونيوى از مهائمی، علی بن احمد |على بن احمد مهائمى]] به زبان عربى. | ||
26. مصباح الهداية الى الخلافة والولاية؛ عنوانِ | 26. مصباح الهداية الى الخلافة والولاية؛ عنوانِ کتابى عرفانى است درباره حقيقت خلافت محمديه و ولايت علويه به زبان عربى از امام خمينى. | ||
27. المظاهر الالهية فى اسرار العلوم الكماليه؛ عنوان | 27. المظاهر الالهية فى اسرار العلوم الكماليه؛ عنوان کتابى است از صدرالمتألهين صدرالدين شيرازى، درباره مبدأ و معاد به زبان عربى. | ||
28. مكاتبات عرفانى؛ عنوان نامه هايى است درباره دو بيت از عطار از سيد احمد حائرى و محمدحسين غروى. | 28. مكاتبات عرفانى؛ عنوان نامه هايى است درباره دو بيت از عطار از سيد احمد حائرى و محمدحسين غروى. | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
ج) مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (مجموعه ها) | ج) مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (مجموعه ها) | ||
29-31. تفسير سوره | 29-31. تفسير سوره فاتحةالکتاب؛ عنوان کتابى است در تفسير عرفانى، تأويلى و بيان اسرار سوره حمد به زبان فارسى از مؤلفى ناشناخته. | ||
32. فى تفسير سورة فاتحة | 32. فى تفسير سورة فاتحة الکتاب و تأويلها على طريق أرباب الحق واليقين؛ عنوان رساله اى است در 33 صفحه وزيرى به زبان عربى از مؤلفى ناشناخته. | ||
33. مرآة العارفين؛ عنوان رساله اى است در سيزده صفحه وزيرى از مؤلفى ناشناخته به زبان عربى. | 33. مرآة العارفين؛ عنوان رساله اى است در سيزده صفحه وزيرى از مؤلفى ناشناخته به زبان عربى. | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۲: | ||
55-58. رسائل قيصرى؛ عنوان مجموعه اى است در عرفان اسلامى شامل التوحيد و النبوة والولاية، اساس الوحدانية؛ نهاية البيان فى دراية الزمان از داوود بن محمود قيصرى با حواشى آقا محمدرضا قمشه اى و رساله اى در مباحث ولاية كليه از آقا محمدرضا قمشه اى. | 55-58. رسائل قيصرى؛ عنوان مجموعه اى است در عرفان اسلامى شامل التوحيد و النبوة والولاية، اساس الوحدانية؛ نهاية البيان فى دراية الزمان از داوود بن محمود قيصرى با حواشى آقا محمدرضا قمشه اى و رساله اى در مباحث ولاية كليه از آقا محمدرضا قمشه اى. | ||
59-61. سه رساله فلسفى؛ عنوان | 59-61. سه رساله فلسفى؛ عنوان کتاب و مجموعه اى است بر سه رساله (متشابهات القرآن، المسائل القدسية، و اجوبة المسائل) از صدرالدين محمد شيرازى به زبان عربى. | ||
62-63. اللمعة الالهية فى الحكمة المتعاليه و الكلمات الوجيزة؛ عنوان دو رساله اى است از [[نراقی، مهدی بن ابیذر|ملا محمدمهدى نراقى]] به زبان عربى. | 62-63. اللمعة الالهية فى الحكمة المتعاليه و الكلمات الوجيزة؛ عنوان دو رساله اى است از [[نراقی، مهدی بن ابیذر|ملا محمدمهدى نراقى]] به زبان عربى. | ||
خط ۱۸۲: | خط ۱۸۲: | ||
93. شرح مثنوى معنوى مولوى؛ رينولد الين نيكلسون، ترجمه و تعليق حسن لاهوتى ويراسته بهاءالدين خرمشاهى. | 93. شرح مثنوى معنوى مولوى؛ رينولد الين نيكلسون، ترجمه و تعليق حسن لاهوتى ويراسته بهاءالدين خرمشاهى. | ||
94. شُكوه شمس؛ عنوان | 94. شُكوه شمس؛ عنوان کتابى است در بررسى آثار و افكار مولانا جلال الدين بلخى از آن مارى شميل، ترجمه حسن لاهوتى، ويراسته بهاءالدين خرمشاهى. | ||
95. نقد النصوص فى شرح نقش الفصوص؛ عنوان شرحى است نقدگونه از عبدالرحمان جامى با مقدمه و تصحيح و تعليقات ويليام چيتيك به زبان عربى. | 95. نقد النصوص فى شرح نقش الفصوص؛ عنوان شرحى است نقدگونه از عبدالرحمان جامى با مقدمه و تصحيح و تعليقات ويليام چيتيك به زبان عربى. | ||
خط ۱۹۲: | خط ۱۹۲: | ||
2. اصالة الوجود، عند صدرالدين شيرازى؛ (الفكر الإسلامية) مجلۀ فصليۀ، العدد الثانى، السنة الاولى، ربيع الثانى - جُمادى الثانية، 1414، ص124- 125. | 2. اصالة الوجود، عند صدرالدين شيرازى؛ (الفكر الإسلامية) مجلۀ فصليۀ، العدد الثانى، السنة الاولى، ربيع الثانى - جُمادى الثانية، 1414، ص124- 125. | ||
3. انتقاد بر انتقاد از رساله سه اصل؛ تهران، (مجله راهنماى | 3. انتقاد بر انتقاد از رساله سه اصل؛ تهران، (مجله راهنماى کتاب)، شماره سوم، سال پنجم، خرداد 1341ش، فارسى، ص239-242. | ||
4. انتقاد بر انتقاد؛ تهران، (مجله راهنمايى | 4. انتقاد بر انتقاد؛ تهران، (مجله راهنمايى کتاب)، شماره چهارم و پنجم سال ششم، تير و مرداد، 1342ش، فارسى. | ||
5. انتقاد بر انتقاد بر انتقاد؛ تهران، (مجله راهنماى | 5. انتقاد بر انتقاد بر انتقاد؛ تهران، (مجله راهنماى کتاب)، شماره اوّل، دوم سال ششم، فارسى، فروردين و ارديبهشت 1342ش. | ||
6. تفسير سوره فاتحة | 6. تفسير سوره فاتحة الکتاب؛ ناشناخته، مشهد، (نشريه دانشكده الهيات و معارف اسلامى)، شماره هاى بيست ودوم، بيست وسوم، بيست وچهارم و بيست وپنجم، بهار و تابستان و پاييز و زمستان 1356ش، فارسى، سلسله مقالات. | ||
7. تصوف در اسلام؛ تهران، (معارف اسلامى)، شماره سوم - ششم. | 7. تصوف در اسلام؛ تهران، (معارف اسلامى)، شماره سوم - ششم. | ||
خط ۲۳۸: | خط ۲۳۸: | ||
25. قرة العيوم؛ [[نراقی، مهدی بن ابیذر|ملا محمدمهدى نراقى]]، (نشريه دانشكده الهيات). | 25. قرة العيوم؛ [[نراقی، مهدی بن ابیذر|ملا محمدمهدى نراقى]]، (نشريه دانشكده الهيات). | ||
26. معرفت و علم در | 26. معرفت و علم در کتاب و سنت؛ تهران، (کتاب فرهنگ)، شماره دوم - سوم، بهار و پاييز 1367 . | ||
27. [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] و ميرفندرسكى؛ تهران، (خردنامه صدرا)، شماره يازدهم، بهار 1373ش، فارسى، ص86 - 88 | 27. [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] و ميرفندرسكى؛ تهران، (خردنامه صدرا)، شماره يازدهم، بهار 1373ش، فارسى، ص86 - 88 |
ویرایش