شرف‌الدین، سید عبدالحسین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (+ناو)
    خط ۱۹۹: خط ۱۹۹:
    {{سرور زنان جهان}}
    {{سرور زنان جهان}}
    {{فقیهان شیعه}}
    {{فقیهان شیعه}}
    {{متکلمان شیعه}}


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==

    نسخهٔ ‏۱۶ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۵۷

    شرف‌الدین، سید عبدالحسین
    نام شرف‌الدین، سید عبدالحسین
    نام‎های دیگر ج‍ب‍ل‌ ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌

    ش‍رف‌ال‍دی‍ن‌ ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌

    ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف‌ال‍دی‍ن‌

    ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف‌ ال‍دی‍ن‌

    م‍وس‍وی‌، ش‍رف‌ ال‍دی‍ن‌

    م‍وس‍وی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف‌ال‍دی‍ن‌

    م‍وس‍وی‌ ج‍ب‍ل‌ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌

    ع‍ام‍ل‍ی‌، ش‍رف‌ال‍دی‍ن

    نام پدر سید یوسف شرف‌الدین
    متولد 1873‌م / ۱۲۹۰ق
    محل تولد کاظمین
    رحلت 1336ش یا ۸ جمادی‌الثانی ۱۳۷۷ ه‍.ق یا 1958‌م
    اساتید آقا رضا اصفهانی، شیخ محمدطه نجفی، آخوند خراسانی، میرزا حسین نوری، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی
    برخی آثار مسایل فقهیه

    المسح علی الأرجل أو غسلها فی الوضوء

    الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء علیهاالسلام و عقیلة الوحی

    المراجعات، رهبری امام علی(ع) در قرآن و سنت

    اجتهاد در مقابل نص

    الفصول المهمة فی تألیف الأمة

    المراجعات

    موسوعة الإمام السید عبدالحسین شرف‌الدین

    گفت و شنودهای مذهبی حق جو و حق شناس

    مؤلفو الشیعة فی صدر الإسلام

    کد مؤلف AUTHORCODE00199AUTHORCODE



    سید عبدالحسین شرف‌الدین (1290-1377ق)، فقیه، مجتهد، اصولی، ادیب، محدث، مدافع تقریب مذاهب، نویسنده کتاب مشهور المراجعات در دفاع از عقاید تشیع

    ولادت

    در یکی از روزهای سال 1290ق، در شهر کاظمین دیده به جهان گشود. وی در دامان پرمهر مادر پاک‌دامن و مهربانش زهرا صدر و تحت نظارت پدر عالم و روحانی‌اش، «سید یوسف شرف‌الدین» پرورش یافت.

    مادرش زهرا صدر دختر آیت‌الله سید هادی صدر و خواهر سید حسن صدر، عالم دینی معروف و صاحب کتاب تأسیس الشیعة لعلوم الإسلام بود.

    پدر بزرگوارش یوسف بن جواد بن إسماعیل بن محمد بن محمد بن إبراهیم شرف الدین موسوی شحوری فقیه و عالم متوفای 1334ق که در روستای شحور در ناحیه صور لبنان ساکن بود.

    تحصیلات

    یک‌ساله بود که پدرش تصمیم گرفت برای گذراندن مراحل عالی تحصیل به نجف اشرف مهاجرت کند و به این ترتیب، سید عبدالحسین به‌همراه پدر و مادر، راهی آن دیار شد. شش سال داشت که در نجف اشرف به مکتب‌خانه رفت تا قرآن را از معلمان متدین و عالم فراگیرد.

    در هشت‌سالگی و پس از بازگشت خانواده به جبل عامل، در محضر پدر عالم و روحانی خود، به خواندن ادبیات عرب پرداخت و سال‌ها به فراگیری صرف، نحو، لغت، معانی، بیان، بدیع، شعر، انشاء، تاریخ و خط مشغول شد و با تمرین و ممارست معلوماتش را به کمال رسانید. پس از آنکه در ادبیات، منطق و اصول فقه معلومات لازم و ضروری را کسب کرد، در محضر پدر به تحصیل فقه پرداخت و با عزمی جزم کتاب‌های فقهی «نجاة العباد»، «المختصر النافع فی الفقه الإمامیة» و «شرائع الإسلام» را به‌نحو شایسته‌ای فراگرفت.

    سید علاوه بر این کتاب‌ها در زمینه‌های ادبیات، تاریخ، تفسیر، فقه، اصول، منطق، اخلاق، اعتقادات و... با شور و شوق جوشانی به مطالعات دامنه‌دار و عمیقی دست زد، استعداد درخشان خویش را پروراند و به دانستنی‌های سرشاری نائل آمد. در همین سال‌ها بود که وی به پیشنهاد پدر و مادر، با دختر عموی خویش پیمان زناشویی بست.

    اساتید

    در سال 1310ق، به‌همراه مادر، همسر و برادرش رخت سفر به عراق بربست و در پی توصیه پدربزرگش آیت‌الله سید هادی صدر و دیگر آشنایانش، به‌همراه خانواده‌اش به سامرا رفت. شرف‌الدین پس از گفتگو و تبادل نظر با دایی فرزانه و عالم خود آیت‌الله سید حسن صدر، تحصیلات فقهی و اصولی خویش را در نزد دو استاد معروف حوزه علمیه سامرا، شیخ حسن کربلایی (متوفی 1322ق) و شیخ باقر حیدر (متوفی 1333ق) آغاز کرد. همچنین هر صبح جمعه، وی با شور و رغبت وصف‌ناپذیری، پای درس اخلاق حکیم الهی آیت‌الله شیخ فتحعلی سلطان‌آبادی حضور می‌یافت و دل عطشناکش را از آن سرچمشه عشق حق سیراب می‌ساخت.

    پس از گذشت یک سال و در هنگامی که مرجع تقلید شیعیان جهان آیت‌الله میرزای شیرازی بنا به عللی سامرا را به قصد نجف ترک کرد، شرف‌الدین نیز با دیگر عالمان و مدرسان حوزه عملیه سامرا، راهی نجف، دیار عشق و قبله طالبان علم شد. وی برای تحصیل دوره‌های عالی فقه، اصول، حدیث، کلام و... سال‌ها پای درس عالمان و فقیهان بزرگ حوزه علمیه نجف، از جمله:

    1. آقا رضا اصفهانی (متوفی 1322ق)؛
    2. شیخ محمدطه نجف (متوفی 1323ق)؛
    3. آخوند خراسانى (متوفی 1329ق)؛غ
    4. شیخ‌الشریعه اصفهانی (متوفی 1303ق)؛
    5. شیخ عبدالله مازندرانی (متوفی 1330ق)؛
    6. سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (متوفی 1337ق)؛
    7. میرزا حسین نوری (متوفی 1320ق).

    مرجعیت

    شرف‌الدین پس از دوازده سال تحصیل، تحقیق و مناظرات علمی و اعتقادی و در نهایت شوق و تلاش و پشتکار ویژه طلبگی، به مرتبه بلند فقاهت و اجتهاد دست یافت و از سوی فقهای طراز اول نجف، صاحب اجازات و تأییدات اجتهادی شد و در سی و دو سالگی، اجتهاد مطلق او مورد قبول و تأیید همه مجتهدان بزرگ حوزه علمیه نجف، کاظمین، کربلا و سامرا قرار گرفت. او در این مدت، در کنار تحصیلات علمی و فقهی، با جدیت تمام به فعالیت‌های ادبی و تلاش در جهت تسلط کامل بر رموز بلاغت، صنایع ادبی و شیوه‌های سخنوری، نویسندگی و بحث دست زد و در این فنون نیز ممتاز گشت. وی در تاریخ نهم ربیع‌الأول سال 1322ق، همراه با خانواده‌اش، نجف اشرف را ترک کرد و از راه دمشق رهسپار جبل عامل شد و در میان امواج خروشان احساسات و عواطف پاک هم‌وطنانش، به وطن قدم نهاد. ابتدا در «شحور» اقامت کرد و در کنار پدر بزرگوارش به ارشاد مردم و تدریس، تعلیم و تربیت نسل جوان همت گماشت. پس از سه سال، به دعوت مردم «صور»، راهی آنجا شد. وی با تأسیس حسینیه صور، آنجا را به مرکزی برای برگزاری برنامه‌های گوناگون دینی و اجتماعی تبدیل کرد.

    منادی وحدت

    شرف‌الدین، به‌مثابه عالمی آگاه به زمان، روشن‌بین و آشنا به حقایق اصیل مکتب آسمانی اسلام، از روزگار جوانی، از اوضاع نابسامان و آشفته آن روز جوامع اسلامی و اختلافات بیهوده و تأسف‌بار مسلمانان رنج می‌برد. او نه‌تنها به اصلاح و سازندگی جوامع شیعی می‌اندیشید، بلکه از آغاز اقدام‌های اجتماعی و دینی خود، در اندیشه اصلاح و عزت‌بخشی به همه ممالک اسلامی و ایجاد اتحاد و برادری در بین فرقه‌های مختلف مسلمانان بود. وی نیم قرن تمام با همه توان علمی و معنوی‌اش و با قلم، بیان و عمل صادقانه‌اش، در متحد ساختن امت محمد(ص) کوشید و از هیچ سعی و تلاشی دریغ نورزید.

    نخستین گام بلند و سنگین وی در راه وحدت امت اسلامی، تألیف کتاب گران‌قدر «الفصول المهمة فی تألیف الأمة» بود که در سال 1327ق، در شهر صور به زیور طبع درآمد. از این تاریخ تا پایان عمر (1377ق)، همواره به دنبال تحقق این آرمان الهی خویش حرکت کرد و به نتایج درخشان و ثمربخشی دست یافت.

    در اواخر سال 1329ق، برای دیدار از مصر و آشنایی با علمای دینی، دانشمندان، متفکران و نویسندگان آن دیار و مساعد کردن زمینه ایجاد اتحاد ملت اسلام، راهی آن دیار شد. وی دریافته بود که بهترین نقطه حرکتش دانشگاه «الأزهر»، بزرگ‌ترین مرکز علمی و دینی مسلمانان اهل سنت است.

    دست تقدیر، شرف‌الدین را با مفتی بزرگ و استاد معروف دانشگاه الأزهر، شیخ سلیم بشری مالکی، آشنا کرد. ثمره این آشنایی علمی و مذهبی، مباحثات و مکاتبات شورانگیز و شگفتی‌زایی بود که در تاریخ اسلام می‌تواند در راه اتحاد ملل مسلمان و دست یافتن به حقایق و وقایع تاریخ، سرمشق عالمان و متفکران مسلمان باشد.

    بیست و پنج سال بعد از آن واقعه، در سال 1355ق، شرف‌الدین مجموعه مکاتبات خود و شیخ سلیم را که 112 نامه بود، به‌همراه مقدمه‌ای روشنگر، به‌صورت کتابی با نام «المراجعات»، در شهر صیدا به چاپ رساند.

    از ویژگی‌های این کتاب، کاربرد واژه‌های نو و پرمعنا، جملات کوتاه و آهنگین، تعبیرات بدیع و دلنشین و پربار کردن مطالب از اشعار و امثال عرب، افزون بر جنبه‌های علمی و استدلالی کتاب است که این اثر را در نوع خود بی‌نظیر ساخته است. در مصر، شرف‌الدین ضمن مکاتبه با شیخ سلیم بشری، با دیگر عالمان و دانشوران اهل سنت نیز ملاقات و مباحثات علمی، دینی و فلسفی داشت و بزرگان آنان مانند شیخ محمد نجیب، شیخ محمد سلموطی، شیخ محمد عبده و شیخ عبدالکریم الکتانی ادریسی، با نوشتن اجازات و تأییدات علمی، مقام علمی و فکری شرف‌الدین را گرامی داشتند و از او تجلیل کردند.

    مبارزات علامه

    در اواخر سال 1330ق، وی پس از انجام رسالت خویش و فتح دل‌های مخالفان، از مصر عازم لبنان شد. در آن زمان، مردم لبنان نیز بسان دیگر مردم سرزمین‌های اسلامی، خواستار استقلال کشورشان و رهایی از زیر سلطه عثمانی‌ها بودند. برای اولین بار و با تأیید حرکت گروه‌های استقلال‌طلب، شرف‌الدین وارد میدان مبارزات سیاسی و درگیری‌های اجتماعی شد. در دوران جنگ‌های استقلال لبنان، وی در کنار مردم ماند و رهبری دینی و سیاسی و پناه دادن به مردم بی‌پناه جبل عامل را تقبل کرد. او برای شکل دادن به قیام همگانی و هماهنگ کردن حرکت‌های ضد فرانسوی در سرتاسر کشور، علما و رهبران جبل عامل را برای تشکیل یک کنگره عمومی در شهر «وادی الحجیر» - در مرز لبنان و سوریه - فراخواند و در ضمن سخنرانی در این کنگره، علیه فرانسویان فتوای جهاد داد.

    در پی جستجوی فرانسویان برای دستگیری شرف‌الدین، وی ابتدا به جبل عامل و سپس به دمشق هجرت کرد و در اجتماعات سیاسی، علمی و دینی دمشق حضور یافت. چون آوازه علمی و سیاسی‌اش آفاق کشورهای اسلامی را پر کرده بود، هر جا می‌رفت قدر می‌دید و بر صدر می‌نشست. او علما، دانشمندان، سیاستمداران، روشنفکران و مبارزان را راهنمایی می‌کرد و راه درست مبارزات سیاسی را به آنان نشان می‌داد. فرانسویان که به شرف‌الدین دست نیافتند، خانه و کتابخانه‌اش را آتش زدند و بسیاری از آثار خطی او را سوزاندند.!

    شرف‌الدین علاوه بر فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی در دمشق، به اوضاع تبعیدیان مسلمان لبنانی و غیر لبنانی رسیدگی می‌کرد. او و دیگر مبارزان لبنانی، مدتی را در دمشق گذراندند، تا اینکه فرانسویان توطئه‌طلب و تجاوزکار، دامنه تجاوزات خود را گسترش دادند و خاک سوریه را نیز اشغال کردند. شرف‌الدین به‌همراه خانواده‌اش به فلسطین رفت و در شهر «حیفا» سکنی گزید. چندی بعد در سال 1338ق، با لباس مبدل و برای دومین بار عازم مصر شد. وی علاوه بر حضور در مساجد و محافل علمی، سیاسی و ادبی، هر روز با افراد و گروه‌های مختلفی دیدار و گفتگو می‌کرد و اکثر سخنانش در نشریات آن روز مصر به چاپ می‌رسید.

    در یکی از سخنرانی‌های پرشور خود جمله پرمحتوا و عمیقی گفت که حقیقت وحدت اسلامی را بیان می‌کرد. سید رشید رضا، عالم و نویسنده مشهور مصری که در آن محفل حضور داشت، آن جمله را با خط درشتی در مجله خود «المنار» چاپ کرد و آن جمله این بود:

    «شیعه و سنی را روز نخست، سیاست (و مطامع سیاسی)، از هم جدا کرده است و اکنون نیز باید سیاست (و مصالح سیاسی اسلام و مسلمانان) آن دو را در کنار هم بنشاند و متحدشان کند». شرف‌الدین مدتی در مصر ماند، سپس بر آن شد تا در نزدیک ‌ترین نقطه لبنان حضور یابد و از نزدیک برای آزادی کشور و ملتش تلاشی شایسته را به انجام رساند.

    وقتی وارد بیروت شد، فرانسویان خواستند مقدمات عزیمت او را به شهر صور زودتر فراهم کنند، ولی شرف‌الدین در بیروت توقف کرد تا برای آزادی دیگر مبارزان و آزادی‌خواهان مهاجر، تبعیدی و متواری، با حاکمان مذاکره و گفتگو کند. به‌هرتقدیر، با آزادی و بازگشت دیگر مبارزان و آزادی‌خواهان موافقت به عمل آمد و شرف‌الدین با خیالی آسوده، آهنگ صور کرد.

    روز بازگشت شرف‌الدین به وطن، از ایام به‌یادماندنی تاریخ لبنان است. مردم مبارز و مسلمانی که حدود یک سال از نعمت حضور عینی رهبر دینی و انقلابی خود محروم بودند، به هنگام بازگشت شکوهمند او، تمام احساسات درونی خویش را با شور و هیجان و تظاهرات و شعر و خطابه اظهار می‌کردند.

    شرف‌الدین مردانه با استیلای بیگانگان غربی به مخالفت برخاست و تا خروج آخرین عمال آنان از لبنان و به رسمیت شناختن استقلال این کشور در سال 1945م، مبارزه کرد. در دورانی که او با سلطه فرانسه در لبنان مبارزه می‌کرد، فلسطین تحت سیطره انگلستان قرار داشت و هنوز مسئله فلسطین به‌صورتی که بعد از سال 1948م، مطرح شد، درنیامده بود، ولی زمینه آن آماده می‌شد. در آن دوران، شرف‌الدین مهاجرت یهودیان جهان به خاک فلسطین را برای آینده آن کشور خطرناک می‌دانست و به همین جهت، همواره خطر یهودیان صهیونیست را برای فلسطین تذکر می‌داد.

    مسافرت‌های علامه

    حج سال 1340ق، از باشکوه‌ترین مراسم حج بود که تاریخ به یاد دارد. حضور شرف‌الدین در این کنگره عظیم جهانی مسلمانان، جلوه و صفای دیگری به آن داده بود. به تقاضای ملک حسین، نماز جماعت به امامت یک عالم شیعه در مسجد الحرام برگزار می‌شد.

    پس از پایان مراسم حج، شرف‌الدین با هم‌وطنانش و در میان مشایعت، احترام و اکرام دولت‌مردان عربستان، به جبل عامل عزیمت کرد. در اواخر سال 1355ق، پا در رکاب سفر نهاد و به عراق رفت. ابتدا وارد بغداد شد و سپس برای زیارت امامان معصوم(ع) عازم نجف، کاظمین، سامرا و کربلا گردید.

    در واپسین روزهای سال 1355ق، مقارن 1315ش، شرف‌الدین از عراق راهی ایران شد تا مرقد هشتمین پیشوای شیعیان، حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضا(ع) را زیارت کند. در تهران عده زیادی از علما، روحانیون و شخصیت‌های علمی و دینی از او استقبال کردند. همچنین مردم دین‌دار و عالمان شهر به دیدار و زیارت او شتافتند و به اکرام و احترامش همت گماشتند.

    شرف‌الدین از تهران به قم عزیمت کرد تا مرقد پاک حضرت فاطمه معصومه(ع)، دخت والاگهر امام موسی کاظم(ع) را زیارت کند و از نزدیک با حوزه علمیه و علما و فقهای قم که به‌سختی تحت فشار اختناق و استبداد رضاخانی بودند، آشنا شود. پس از این زیارت و دیدار، رخت سفر به دیار خراسان کشید و عازم شهر شهادت، مشهد مقدس شد و بوسه به آستان قدس حضرت امام رضا(ع)زد... و به آرزوی دیرین خویش دست یافت. سفر شرف‌الدین به ایران، نزدیک به یک ماه طول کشید و در اوایل سال 1356ق، به وطن خود بازگشت.

    سرچشمه هدایت

    شرف‌الدین برای مقابله با وضع آشفته و نابسامان فرهنگی و آموزشی در لبنان که در اثر گسترش و تحکیم سلطه خیانت‌آمیز استعمارگران غربی در این دیار به وجود آمده بود، تصمیم به اصلاح دستگاه‌های آموزش و پرورش جامعه خود گرفت. وی تصمیم گرفت مدرسه‌ای در صور بسازد. در این کار از تمام کسانی که امکان کمک مادی داشتند، دعوت به همکاری کرد.

    ابتدا در سال 1357ق، مدرسه‌ای ابتدایی برای آموزش و پرورش دانش‌آموزان مسلمان با نام «المدرسة الجعفریة» بنا نهاد. این مدرسه به‌طور رایگان اداره می‌شد و علاوه بر تعلیم درس‌های جدید، از درس‌های معارف و اخلاق اسلامی نیز بهره می‌جست.

    شرف‌الدین در مقام یک مصلح دلسوز و آگاه، باشگاه مجلل و زیبای «نادی الإمام الصادق(ع)» را تأسیس کرد تا بدین طریق از شرکت جوانان در محافل دشمنان و بدخواهان جلوگیری کند. علاوه بر آن، مسجدی در نزدیک ی مدرسه جعفریه و باشگاه امام صادق(ع) ساخت تا دانش‌آموزان و کسانی که به باشگاه می‌آیند، فرایض دینی خود را در مسجد انجام دهند. شرف‌الدین خوب می‌دانست که دختران امروز، مادران فردایند و در تربیت فرزندان مسلمان نقشی اساسی دارند. با احساس این نیاز و پس از تهیه مقدمات، در سال 1361ق، مدرسه دخترانه «الزهراء» را تأسیس کرد. پس از مدتی، مخالفان سیاسی او که از دست‌نشاندگان فرانسه بودند، با توسل به زور و کمک دولت وابسته لبنان و سربازان دولتی، مدرسه الزهراء را بستند، اما شرف‌الدین بدون هیچ ترس و یأسی، کلاس‌های آن سال را در خانه خود برپا کرد و تا آخر ادامه داد و سال بعد، مجددا مدرسه بازگشایی شد و در کنار مدرسه جعفریه، کار خود را آغاز کرد. بعدها دانشکده جعفریه را نیز تأسیس کرد.

    شرف‌الدین به اندازه توان مادی خویش همواره در جهت رفع نیاز فقرا و مستمندان می‌کوشید. خانه‌اش در صور پناهگاه تهیدستان و حاجتمندان بود. وی در ادامه راه اصلاح و سازندگی اجتماعی خویش، مؤسسه خیریه‌ای را به نام «انجمن نیکوکاری و احسان» به همین منظور در سال 1365ق، تأسیس کرد. تأسیس این مؤسسه از کارهای بسیار درخشان، کارساز و اساسی شرف‌الدین در سال‌های آخر عمرش بود.

    اجتهاد در مقابل نص

    کار علمی و تحقیقی مهم دیگری که شرف‌الدین در واپسین سال‌های عمرش به انجام آن موفق شد، نوشتن کتاب مشهور و شگفت‌انگیز «النص و الاجتهاد» بود. این کتاب یکی دیگر از آثار وحدت‌آفرین شرف‌الدین است.

    در این کتاب، وی حدود صد مورد اجتهاد در مقابل نص (اعمال نظر شخصی در مقابل کلام صریح پیامبر) را که خلفا، حاکمان و برخی از بستگان آنان، در زمان رسول خدا یا بعد از رحلت آن حضرت مرتکب شدند، بر اساس کتاب‌های معتبر اهل سنت برمی‌شمارد و در مورد هریک، نظریات علمی، تحقیقی و منتقدانه خود را بیان می‌کند. نوشتن چنین کتاب ارزشمندی، در ادامه راه اصلاح و سازندگی فرهنگی امت جدش، آخرین کار جاودان و حسن ختام یک عمر تلاش او برای خوشبختی و سعادت و وحدت مسلمانان جهان محسوب می‌شود.

    وفات

    شرف‌الدین هیچ‌گاه ناتوانی‌های جسمی و بیماری‌های مربوط به دوران سال‌خوردگی را بهانه قرار نداد و شانه از زیر بار مسئولیت‌های شرعی و اجتماعی خالی نکرد. هنگامی که در بیمارستان بیروت بستری بود، هر روز مردم بسیاری از اقشار مختلف و از همه شهرهای لبنان، برای عیادتش می‌آمدند.

    روزها در بیم و امید و اضطراب می‌گذشت تا اینکه در صبح روز دوشنبه 8 جمادی‌الثانی سال 1377ق، آن شعله فروزان و آن چشم همیشه بیدار، پس از 87 سال درخشش خیره‌کننده خاموش شد.

    خبر درگذشت شرف‌الدین در دنیای اسلام، انعکاس غم‌انگیزی داشت و مردم صور برای همیشه در حسرت دیدن دوباره آن چهره درخشان الهی و امید دل‌ها، سوختند.

    سرانجام دو روز پس از وفات و تشییع مجلل و چشمگیر در بیروت، بغداد، کاظمین و نجف، پیکر پاک شرف‌الدین در سمت جنوبی صحن امام على(ع) و مجاور آرامگاه استادش، فقیه بزرگ سید محمدکاظم یزدی به خاک سپرده شد.

    آثار

    1. الفصول المهمة؛
    2. الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء؛
    3. المراجعات؛
    4. النص و الاجتهاد؛
    5. أبوهریرة؛
    6. المجالس الفاخرة فی ماتم العترة الطاهرة؛
    7. فلسفة المیثاق و الولایة؛
    8. أجوبة مسائل جارالله؛
    9. مسائل فقهیة؛
    10. کلمة حول الرؤیة؛
    11. إلی المجمع العلمی العربی بدمشق؛
    12. ثبت الأثبات فی سلسله الرواة؛
    13. مؤلفوا الشیعة فی صدر الإسلام؛
    14. زینب الکبری؛
    15. بغیة الراغبین فی أحوال آل شرف‌الدین.

    منابع مقاله

    گلشن ابرار، تهیه و تدوین: جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، زیر نظر: پژوهشکده باقرالعلوم وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، قم، نشر معروف، ج 2، ص 654، چاپ اول، تابستان 1379.

    الگو:علامه شرف الدین

    وابسته‌ها

    مسایل فقهیه

    المسح علی الأرجل أو غسلها في الوضوء

    الكلمة الغراء في تفضيل الزهراء عليهاالسلام و عقيلة الوحي

    المراجعات، رهبری امام علی(ع) در قرآن و سنت

    اجتهاد در مقابل نص

    الفصول المهمة في تألیف الأمة

    المراجعات

    موسوعة الإمام السيد عبدالحسين شرف‌الدين

    گفت و شنودهای مذهبی حق جو و حق شناس

    مؤلفو الشيعة في صدر الإسلام

    إلی المجمع العلمي العربي بدمشق

    مقدمة المجالس الفاخرة في ماتم العترة الطاهرة

    النص و الاجتهاد (اسوه)

    النص و الاجتهاد (انگلیسی)

    النص و الإجتهاد

    تلاش حق: حضرت علامه سید شرف‌الدین موسوی کی المراجعات کا خلاصه

    ترجمه المراجعات

    فاطمه عليهاسلام برترين بانو

    سخني شيوا در برتري حضرت زهراء(س)

    مناظرات شيعه و سني (ترجمه المراجعات)

    مناظره دو رهبر مذهبی، مذهب و رهبر ما (ترجمه کتاب المراجعات)

    المسح علي الأرجل أو غسلها في الوضوء

    الفصول المهمة في تأليف الأمة و يليه الکلمة الغراء في تفضيل الزهراء عليهاالسلام

    رهبري امام علي(ع) در قرآن و سنت (ترجمه المراجعات سال 1382 ش)

    رؤية الله و فلسفة الميثاق و الولاية

    سوکنامه امام حسين و يارانش، به انضمام گزيده ای از سيره مقدس پيامبر و امام علي(ع)

    المراجعات (أبحاث جديدة في أصول المذهب و الإمامة العامة)

    در راه تفاهم مسلمانان (ترجمه: الفصول المهمه)

    جواب اشکالات موسی جارالله ترجمه اجوبه مسائل جارالله

    أبو هریرة

    مسائل فقهیه

    ابوهریره

    النص و الاجتهاد: متن و تفسیر

    راه راست

    راه راست: ترجمة المراجعات

    فاطمه عليهاالسلام برترين بانو

    راه وحدت امت اسلامی

    أجوبة مسائل جارالله

    الفصول المهمة فی تألیف الأمة

    السيدة زينب في تاريخ الإسلام