رسائل عرفانی و فلسفی حکیم قاینی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'رده: فيلسوفان قرن یازده، آ-ی' به 'رده:کتابهای فيلسوفان قرن یازده، آ-ی') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.↵↵رده:کتابشناسی' به '. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
مقدمه مصحح كتاب، آقاى [[حجتی، سید محمدباقر|سيد محمدباقرحجتى]]. | مقدمه مصحح كتاب، آقاى [[حجتی، سید محمدباقر|سيد محمدباقرحجتى]]. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
نسخهٔ ۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۲۸
رسائل عرفانی و فلسفی حکیم قاینی | |
---|---|
پدیدآوران | قائنی، كافی بن محتشم (نویسنده) حجتی، سید محمدباقر (مصحح) |
ناشر | شرکت انتشارات علمی و فرهنگی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1364 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BBR 1134 /آ2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
رسائل عرفانی و فلسفی حکیم قاینی، اثر کافی بن محتشم قائنی (متوفی 1030ق)، دربردارنده 5 رساله از ایشان میباشد که توسط سید محمدباقر حجتی تصحیح شده است.
1. مقالة فى اسرار الآيات
مقالة فى اسرار الآيات، مقالهاى است به زبان فارسى، از ميرزا ابوجعفر، كافى بن محتشم بن عميد الملك بن محمد بن نظامالدين قاينى درخجى، درباره خوارق عادات و امور شگفتانگيز از قبيل معجزات و كرامات و اخبار از مغيبات و كهانت و سحر و جادو و چشم زخم و اسرار تأثير دعا و...
ساختار
اين مقاله، مطابق فهرستى به خط مؤلف، متشكل از شانزده باب و يك خاتمه است.
گزارش محتوا
ابواب و خاتمه كتاب، به شرح زير مىباشد:
باب اول، اندر آنكه چگونه برخى از دنيا گذشتگان از خوردن و آشاميدن، روزگار دراز اعراض نمايند.
باب دوم، در آنكه گروهى از عارفان را كه از اقتناص حطام دنيوى و گرد كردن آن اجتناب نمودند و از جناب عرور به جناب بارى- عز اسمه- توصّل جستهاند و در سلك مقدسان منتظم گرديدهاند، روا هست كه به قوه روحانى بل به قدرت رحمانى بر كردن كارى اقدام نمايند كه از وسع ديگران بيرون بود و جز ايشان را بدان دسترسى نباشد و بدان فعل، از ديگر مردمان ممتاز باشند.(در اين مسئله و ساير مسائل زير، مؤلف، با نظر فلسفى مطلب را رسيدگى مىكند).
باب سوم، در آنكه روا بود كه گروهى از مردم از مغيبات آگاهى دهند و به آينده اعلام نمايند و وحى چه بود و چيزها را به خواب چون بيند و تأويل وحى چه باشد و تعبير خواب چه بود و روانهاى پاک چگونه به فرشتگان رسند و سخنان فرشتگان بشنوند بر آن وجه كه اخبار و آثار بر آن شهادت دهد.
باب چهارم، اندر آنكه كاهنى چه بود و كاهنان چه كسان باشند و كهانت به چه پديد شود.
باب پنجم، اندر آنكه به چه بود كه گروهى از مردم واله ولى خويش نمايند و سخنان گويند كه از غيب آگاهى دهد.
باب ششم، اندر آنكه برخى از آنان كه نه پيغمبر و امام باشند و نه ولى و كاهن و نه واله و بىخود، چسان از غيب آگاهى دهند.
باب هفتم، در بيان آنكه ظهور و حدوث خوارق عادات چگونه باشد و وجود آن از كجا بود.
باب هشتم، اندر آنكه سحر چه بود و پيغمبر و امام به چه از ساحر جدا باشد.
باب نهم، اندر رسيدن چشم بد كه پارسيان آن را چشمزخم، خوانند و کیفیت وجود آن.
باب دهم، اندر فوايد عزايم و تعاويذ.
باب يازدهم، در کیفیت وجود نيرنجات و پديد آمدن طلسمها بر آن وجه كه خرد فيلسوفان بدان رسد و بيان آنكه ميانه سحر و نيرنجات و طلسمات و معجزات و كرامات فرق چيست.
باب دوازدهم، اندر آنكه تقدمه معرفت به علم نجوم به چه وجه حاصل آيد و احكام آن به چه درست شود.
باب سيزدهم، اندر کیفیت زيارت مشاهد و گورستان و حقيقت دعا و بيان حقيقت تأثير آن اندر نفوس و ابدان.
باب چهاردهم، اندر سبب مستجاب شدن دعا.
باب پانزدهم، اندر آنكه روا نبود كه گيتى از پيغامبرى يا امامى كه به روح قدسى مؤيد بود، خالى باشد.
باب شانزدهم، اندر آنكه سبب اختلاف مردم به چيست.
خاتمة الكتاب در آنكه اين رساله را بعد از علوم حكمت بايد خواند.
مؤلف، اين مسائل را از رهگذر فلسفه و عرفان و آيات و اخبار بررسى كرده و در آن از نبوت مجهول ارسطو و سخن نبى كامل و حكيم فاضل، زرادشت در كتاب زند و اسكندر افروديسى و رساله فيض الهى ابن سينا و ابوعبداللّه محمد رازى و ما بعد الطبيعه و فلسفه اولاى ارسطو ياد كرده است.
در باب دوازدهم اين مقاله، نامهاى است فلسفى از خردمند فاضل و دانشور كامل، محمد المحسن الاصفهانى، اندر اثبات علم به احكام نجوم كه گويا مراد او معزالدين، محمد بن تقىالدين محمدحسینى اصفهانى سابق الذكر باشد كه در التسهيل از او ياد كرده است.
مؤلف، در خاتمه اين مقاله، يادآور مىشود كه بايد آن را بعد از علوم حكمت خواند.
2. مقالة فى حال المعاد
مقالة فى حال المعاد، مقالهاى است به زبان فارسى، از حكيم قاينى و درباره بيان حال معاد نفوس و شرف و خساست و تفاوت آنها در انواع سعادت.
ساختار
اين مقاله، در پانزده فصل، البته بدون عنوان است و ترتيب فصول، براى نماياندن ترتيب منطقى مطالب كتاب يا مقاله مىباشد و همه آنها فاقد عناوين كلى است.
گزارش محتوا
در اين مقاله، مؤلف، چنانكه در فصل اول آن يادآور مىشود، در صدد بحث از معاد جسمانى نمىباشد، چون به نظر او عقل را توانايى بر استدلال در مورد معاد جسمانى نيست، بلكه سخن، درباره معاد روحانى است از رهگذر فلسفه و بيان انواع سعادت و شقاوت نفسانى كه به قياس و برهان توان شناخت.
در اين مقاله، بندى از رساله نفس ابويوسف، يعقوب بن اسحق كندى(از گفته ارسطوطاليس و افلاطون و فلاسفه ديگر)، در فصل نهم، به پارسى ترجمه شده و عبارتى كه از فيقورس موبد، به عربى آورده، در اينجا آمده است و در آن، ياد كرده كه يكى از اجله حكما و اكابر ايشان، گويد كه اصحاب اين پيشه در عالم كل به منزلت ملائكهاند.
3. شرح ابيات سبعه خواجه طوسى در مراتب موجودات
شرح ابيات سبعه خواجه طوسى در مراتب موجودات، مقالهاى است كوتاه، به زبان فارسى، از حكيم قاينى.
ساختار
مؤلف، ابتدا، بيت مورد نظر را ذكر كرده، سپس به تفسير آن پرداخته است.
گزارش محتوا
مطالبى كه در اين مقاله، مورد بررسى قرار گرفتهاند، عبارتند از: معنى موجود، معنى قسمت، معناى عقل، تقسيم موجود به واجب و ممكن، معناى يقين، تعريف جوهر و عرض، اقسام جوهر و تعريف هر يك از آنها، برهان بر وجود عقل، اقسام عرض و تعريف هر كدام، دخول همه مخلوقات در تحت مقولات دهگانه (جوهر و اعراض نهگانه)، دخول مقولات دهگانه در تحت ممكن و منزه بودن واجبالوجود از مقولات دهگانه و علت آن.
4. مقالة فى اسرار العبادات
مقالة فى اسرار العبادات، مقالهاى است به زبان عربى، از حكيم قاينى، درباره اسرار نماز و پارهاى از عبادات ديگر.
مؤلف، در جبال قاين، به سال 1026، در يك شب، اين مقاله را به دستور استادش، شيخ على بن محىالدين جامعى عاملى و يا مير فندرسكى نوشته است.
ساختار
اين مقاله، متشكل از شش فصل و يك خاتمه است.
گزارش محتوا
مؤلف، در اين مقاله، از حقيقت نماز و اقسام و اسرار آن و اسرار مقدمات آن سخن گفته است و ضمنا درباره زيارت و حج نيز از رهگذر عرفان و حكمت بحث كرده و روىهمرفته روح اعمال عبادى را در مواضيع فوق، در شش فصل و خاتمه بررسى نموده است.
از فصل دوم اين مقاله استفاده مىشود كه مؤلف، داراى رسايل حكمى فراوانى بوده و اين مقاله را پس از آنها ساخته است.
فهرست فصول اين مقاله چنين است:
الفصل الاول فى عددها[الصّلوة] و انواعها و اقسامها.
الفصل الثانى فى بيان حقيقة الصّلوة و مقدار نفعها.
الفصل الثالث فى الحكمة فى التكليف بها على وجه يليق بالنّظر الفلسفى.
الفصل الرابع فى اسرار مقدمات الصّلوة و اسرارها[المقدمات].
الفصل الخامس فى اسرار فضائل الجماعة و صلوة الجمعة و العيدين و الطواف و الحج و الزيارة.
الفصل السادس فى اسرار الصّلوة نحوا آخر من البيان و فى الحكمة فى الموت.
ختم المقالة فى دواء مرض القلب.
5. مقالة فى العقل و العاقل و المعقول(المستورة)
مقالة فى العقل و العاقل و المعقول(المستورة)، مقالهاى است به زبان عربى، از حكيم قاينى. مؤلف، اين رساله را براى استادش، كه ممكن است همان شيخ على بن محيىالدين جامعى عاملى و يا مير فندرسكى باشد، در سال 1026 ساخته است.
ساختار
اين مقاله، متشكل از پنج فصل و يك خاتمه است.
گزارش محتوا
مؤلف، در اين مقاله، مباحث مربوط به عقل و عاقل و معقول و اتحاد آنها را اجمالا بررسى كرده و آن را المستوره ناميده است، چون معتقد بود مردم شايستگى فهم آن را ندارند. اين رساله، گزارش و تفسيرى است از بخشى از حكمت خالصه ارسطو.
مؤلف، در پايان، به استاد خود مىگويد: اگر اين تفسير را مطابق رأى ارسطو ديدى مرا آگاه كن تا تمام كتاب را تفسير نمايم. قاينى، در اين رساله، از اثولوجياى ارسطو عباراتى آورده و از اسكندر افروديسى و فرفوريوس ياد كرده است.
فهرست فصول اين مقاله، چنين است:
الفصل الاول فى انّ صورة المعلول تجب ان تكون حاصلة عند علّته...
الفصل الثانى فى انّ العقل مع العاقل و معقوله متّحد...
الفصل الثالث فى انّ المعلولات كيف صدرت عن عللها العالية...
الفصل الرابع فى انّ الواجب- جلّ جلاله- عقل لذاته و عاقل لذاته و معقول لذاته...
الفصل الخامس فى انّ الواجب بم يعقل الاشياء من ذاته من غير ان يدخل فيه زمان و تغيير...
نسخهشناسى
به گفته مصحح نسخههاى موجود در اين مجموعه، نسخ رسالههاى اين مجموعه منحصر به فرد است. رسالههاى موجود در اين كتاب، در مجموعه شماره 834 د، نسخههاى خطى كتابخانه دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران نگهدارى مىشود.
نسخههاى موجود در برنامه با تصحيح آقاى سيد محمدباقرحجتى، در قطع وزيرى، با جلد شوميز، در 159 صفحه، در سال 1364ش، توسط شركت انتشارات علمى و فرهنگى تهران، منتشر شده است.
منابع مقاله
مقدمه مصحح كتاب، آقاى سيد محمدباقرحجتى.