شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR10411J1.jpg | عنوان =شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم | عن...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
}} | }} | ||
'''شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم'''، عنوان کتابی است یک جلدی از استاد سید جلالالدین آشتیانی (1304-1384) به زبان فارسی و عربی با موضوع حکمت و عرفان نظری. این اثر شرحی است بر مقدمه قیصری، داود قیصری (751ق) که خود شرحی، به زبان عربی بر فصوص الحکم ابنعربی (560-638ق) است. | '''شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم'''، عنوان کتابی است یک جلدی از استاد [[آشتیانی، سید جلالالدین|سید جلالالدین آشتیانی]] (1304-1384) به زبان فارسی و عربی با موضوع حکمت و عرفان نظری. این اثر شرحی است بر مقدمه قیصری، [[قیصری، داود بن محمود|داود قیصری]] (751ق) که خود شرحی، به زبان عربی بر فصوص الحکم ابنعربی (560-638ق) است. | ||
ازآنجاییکه مقدمه قیصری بر فصوص الحکم ابن عربی کتاب مستقلی است و جداگانه کتابشناسی شده است، در اینجا از محتوای آن بحثی نخواهیم کرد و فقط به شرح استاد آشتیانی میپردازیم. | ازآنجاییکه مقدمه قیصری بر فصوص الحکم [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] کتاب مستقلی است و جداگانه کتابشناسی شده است، در اینجا از محتوای آن بحثی نخواهیم کرد و فقط به شرح استاد [[آشتیانی، سید جلالالدین|آشتیانی]] میپردازیم. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
اثر حاوی مقدمه هانری | اثر حاوی مقدمه [[کربن، هانری|هانری کربن]]، دو مقدمه از محقق و شارح ([[آشتیانی، سید جلالالدین|جلالالدین آشتیانی]])، تقریظ آیتالله قزوینی و محتوای مطالب است. [[آشتیانی، سید جلالالدین|آیتالله آشتیانی]]، در شرح کتاب ابتدا متن عربی [[قیصری، داود بن محمود|قیصری]] را ذکر کرده و سپس به سراغ شرح آن به زبان فارسی رفته است. | ||
استاد آشتیانی در مقدمه بر چاپ دوم _که در آن تاریخچهای از عرفا و آثارشان را از ابن عربی تا زمان معاصر بیان میکند_ وقتی به قیصری میرسد درباره ارزش شرح وی بر فصوص ابن عربی مینویسد: محقق قیصری یکی از شارحان فصوص و از تلامیذ ابوالغنائم ملا عبدالرزاق کاشانی است که فصوص را نزد وی قرائت نموده است. شرح قیصری برای کسانی که بخواهند متن کتاب را بهدرستی بفهمند، بهترین کتاب است لذا در حوزههای علمی اصفهان و تهران این شرح را اساتید برای تدریس مناسبتر از دیگر شروح دیدند. شرح کاشانی عمیقتر و علمیتر و حاکی از انظار شخصی مؤلف است ولی باز قیصری مهارت خود را حفظ کرده و آنچه را که به رشته تحریر میآورد حاکی از عمق نظر و احاطه او به آرای قونوی و دیگر استادان این فن میباشد.<ref>ر.ک: مقدمه محقق (سید جلالالدین آشتیانی) بر چاپ دوم کتاب، ص26-21</ref> | استاد [[آشتیانی، سید جلالالدین|آشتیانی]] در مقدمه بر چاپ دوم _که در آن تاریخچهای از عرفا و آثارشان را از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] تا زمان معاصر بیان میکند_ وقتی به [[قیصری، داود بن محمود|قیصری]] میرسد درباره ارزش شرح وی بر فصوص [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] مینویسد: [[قیصری، داود بن محمود|محقق قیصری]] یکی از شارحان فصوص و از تلامیذ ابوالغنائم ملا [[کاشانی، عبدالرزاق|عبدالرزاق کاشانی]] است که فصوص را نزد وی قرائت نموده است. شرح قیصری برای کسانی که بخواهند متن کتاب را بهدرستی بفهمند، بهترین کتاب است لذا در حوزههای علمی اصفهان و تهران این شرح را اساتید برای تدریس مناسبتر از دیگر شروح دیدند. شرح کاشانی عمیقتر و علمیتر و حاکی از انظار شخصی مؤلف است ولی باز [[قیصری، داود بن محمود|قیصری]] مهارت خود را حفظ کرده و آنچه را که به رشته تحریر میآورد حاکی از عمق نظر و احاطه او به آرای قونوی و دیگر استادان این فن میباشد.<ref>ر.ک: مقدمه محقق (سید جلالالدین آشتیانی) بر چاپ دوم کتاب، ص26-21</ref> | ||
هانری کربن در مقدمهای که بر این کتاب نوشته، درباره آن و تحقیق موجود در کتاب، شرح میدهد: | [[کربن، هانری|هانری کربن]] در مقدمهای که بر این کتاب نوشته، درباره آن و تحقیق موجود در کتاب، شرح میدهد: | ||
و اکنون کتاب فعلی که انتشار مییابد تحقیق وسیعی است درباره مقدمهای که داود قیصری برای شرح خود بر فصوص الحکم اثر معروف ابن عربی نگاشته است. چنانکه معروف است مقدمه قیصری خود رسالهای است مستقل که در آن تمام مباحث عرفان اسلامی مطرح شده است. هرچقدر این مقدمه پرارزش باشد، لکن به نظر کسی که پیرو مکتب ملاصدرا باشد غیرقابل ملامت نیست. و اینجا است که برمیخوریم به نقطه حساسی که از ورای آن شکاف بین تفکر شیعه و آنچه غیرشیعی است ظهور میکند. | و اکنون کتاب فعلی که انتشار مییابد تحقیق وسیعی است درباره مقدمهای که [[قیصری، داود بن محمود|داود قیصری]] برای شرح خود بر فصوص الحکم اثر معروف [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] نگاشته است. چنانکه معروف است مقدمه قیصری خود رسالهای است مستقل که در آن تمام مباحث عرفان اسلامی مطرح شده است. هرچقدر این مقدمه پرارزش باشد، لکن به نظر کسی که پیرو مکتب [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] باشد غیرقابل ملامت نیست. و اینجا است که برمیخوریم به نقطه حساسی که از ورای آن شکاف بین تفکر شیعه و آنچه غیرشیعی است ظهور میکند. | ||
باید فوراً متذکر شد که کتاب آقای آشتیانی، به نظر من از هماکنون بهترین اثری است که میتوان به طالبان عرفان علمیِ اسلامی و مسائل آن که میخواهند در راه آموختن این علم قدم گذارند، به زبان فارسی پیشنهاد کرد. آقای آشتیانی درحالیکه متن عربی قیصری را از نزدیک دنبال کرده و آن را به فارسی برگردانده و با اتکا به اطلاعات وسیعی درباره افکار استادان معروف این علم شرح کردهاند، به ترتیب مسائل وجود را از نظر عرفا و اسما و صفات الهی و اعیان ثابته و مراتب گوناگون عالم عینی و درونی بیان کردهاند. ایشان مخصوصاً به مسأله مهم عالم مثال، که مباحث نبوت و معاد و صیرورت انسان در عالم برزخی مبتنی بر آن میباشد، توجه خاص معطوف داشتهاند و با نیروی هرچه تمامتر از نظریه ملاصدرا درباره تجرد قوه متخیله که آلت ادراک و خلاق علم در خود است دفاع کردهاند. | باید فوراً متذکر شد که کتاب آقای [[آشتیانی، سید جلالالدین|آشتیانی]]، به نظر من از هماکنون بهترین اثری است که میتوان به طالبان عرفان علمیِ اسلامی و مسائل آن که میخواهند در راه آموختن این علم قدم گذارند، به زبان فارسی پیشنهاد کرد. آقای [[آشتیانی، سید جلالالدین|آشتیانی]] درحالیکه متن عربی [[قیصری، داود بن محمود|قیصری]] را از نزدیک دنبال کرده و آن را به فارسی برگردانده و با اتکا به اطلاعات وسیعی درباره افکار استادان معروف این علم شرح کردهاند، به ترتیب مسائل وجود را از نظر عرفا و اسما و صفات الهی و اعیان ثابته و مراتب گوناگون عالم عینی و درونی بیان کردهاند. ایشان مخصوصاً به مسأله مهم عالم مثال، که مباحث نبوت و معاد و صیرورت انسان در عالم برزخی مبتنی بر آن میباشد، توجه خاص معطوف داشتهاند و با نیروی هرچه تمامتر از نظریه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] درباره تجرد قوه متخیله که آلت ادراک و خلاق علم در خود است دفاع کردهاند. | ||
در صفحات این کتاب از هماکنون متن قیصری در جهات نوینی بسط یافته و اصلاح شده است. تاکنون فصوص ابن عربی منبع اصلی آشنایی اروپاییان با تصوف اسلامی بوده است. لکن این منبع محدود است زیرا هرگز کتب دیگر او مثلاً کتاب عظیم فتوحات ترجمه نشده است... .<ref>ر.ک: مقدمه هانری کربن بر کتاب، ص15-16</ref> سید حیدر | در صفحات این کتاب از هماکنون متن [[قیصری، داود بن محمود|قیصری]] در جهات نوینی بسط یافته و اصلاح شده است. تاکنون فصوص [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] منبع اصلی آشنایی اروپاییان با تصوف اسلامی بوده است. لکن این منبع محدود است زیرا هرگز کتب دیگر او مثلاً کتاب عظیم فتوحات ترجمه نشده است... .<ref>ر.ک: مقدمه هانری کربن بر کتاب، ص15-16</ref> [[آملی، سید حیدر|سید حیدر آملی]]، [[قیصری، داود بن محمود|قیصری]] را متهم میسازد که برخی اشارات لطیف [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] را به علت تعصب در تسنن یا عدم درک مطالب، بهصورتی خشن و درشت بیان کرده است... .<ref>ر.ک: همان، ص17</ref> | ||
مؤلف قبل از آغاز شرح مینویسد: چون نظر نگارنده در شرح این مقدمه، و کذلک شرح اصل کتاب فصوص شیخ اکبر(رضواناللهعلیه)، تقریر مسائل فن عرفان به طریقه اهل استدلال و نظر است، لازم دانستم که به سبک حکمای اشراق و مشاء (شکراللهسعیهم)، موضوع علم تصوف و مسائل و مبادی آن را تقریر و بیان کنم. ... مسائل این علم، عبارت است از کیفیت صدور کثرت از ذات حق و رجوع کثرات به آن ذات و بیان مظاهر اسماء الهیه و نعوت ربانیه و بیان کیفیت رجوع اهلالله و کیفیت سلوک و مجاهدات و ریاضات و بیان نتیجه افعال سالک الی الحق بر وجهی که ثابت در واقع و نفسالامر است. ... بنابراین موضوع علم تصوف و عرفان، اصل حقیقت وجود حق، جلت عظمته است. بهعبارتدیگر موضوع این علم وجود حقتعالی است به اعتبار ارتباط او به خلق، نه حقیقت صرفه وجود و هستی بهخودیخود، با این اعتبار اصل حقیقت، کنز مخفی و غیبالغیوب است که نه قبول اشاره عقلیه مینماید و نه صریح ذات، قابل اکتناء و مشاهده است. به عبارت واضحتر، مبادی علم تصوف، معرفت اسماء ذات و اسماء افعال و شناسایی ارتباط هر یک از این دو قسم از اسماء، و نسبت آنها با یکدیگر میباشد. مثلاینکه از اجتماع احکام اسماء ذات، احکام اسماء صفات تعین پیدا مینماید و از اجتماع و امتزاج احکام اسماء صفات، اسماء افعال معین میشود.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص99- 101</ref> | مؤلف قبل از آغاز شرح مینویسد: چون نظر نگارنده در شرح این مقدمه، و کذلک شرح اصل کتاب [[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص]] شیخ اکبر(رضواناللهعلیه)، تقریر مسائل فن عرفان به طریقه اهل استدلال و نظر است، لازم دانستم که به سبک حکمای اشراق و مشاء (شکراللهسعیهم)، موضوع علم تصوف و مسائل و مبادی آن را تقریر و بیان کنم. ... مسائل این علم، عبارت است از کیفیت صدور کثرت از ذات حق و رجوع کثرات به آن ذات و بیان مظاهر اسماء الهیه و نعوت ربانیه و بیان کیفیت رجوع اهلالله و کیفیت سلوک و مجاهدات و ریاضات و بیان نتیجه افعال سالک الی الحق بر وجهی که ثابت در واقع و نفسالامر است. ... بنابراین موضوع علم تصوف و عرفان، اصل حقیقت وجود حق، جلت عظمته است. بهعبارتدیگر موضوع این علم وجود حقتعالی است به اعتبار ارتباط او به خلق، نه حقیقت صرفه وجود و هستی بهخودیخود، با این اعتبار اصل حقیقت، کنز مخفی و غیبالغیوب است که نه قبول اشاره عقلیه مینماید و نه صریح ذات، قابل اکتناء و مشاهده است. به عبارت واضحتر، مبادی علم تصوف، معرفت اسماء ذات و اسماء افعال و شناسایی ارتباط هر یک از این دو قسم از اسماء، و نسبت آنها با یکدیگر میباشد. مثلاینکه از اجتماع احکام اسماء ذات، احکام اسماء صفات تعین پیدا مینماید و از اجتماع و امتزاج احکام اسماء صفات، اسماء افعال معین میشود.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص99- 101</ref> | ||
===مقایسه دیدگاه شیخ اکبر محیالدین، ابن عربی و استاد آشتیانی=== | ===مقایسه دیدگاه شیخ اکبر محیالدین، ابن عربی و استاد آشتیانی=== | ||
شکل و شیوه ورود و خروج به مباحث خاتمیت در آموزههای این دو حکیم الهی تفاوت اساسی با هم دارد. ابن عربی از دیدگاه عام... به این مسئله نگریسته...و گویی صرفاً به طرح یک نظریه علمی و یا عرفانی- فلسفی پرداخته است. در مقابل استاد آشتیانی مباحث خود را، مستدل با استناد به کلمات عرفا و یافتههای فلسفی و عرفانی و با اعتقاد به اصلی از اصول باورهای خود که مستفاد از قرآن، عرفان و احادیث شیعی است، طرح کرده و با اصل قرار دادن «انسان کامل» که ولایت او بر دیگران به حکم آموزههای دینی بهویژه قرآن، سنت و فلسفه و برهان ثابت است، به این مسئله نگریسته و درنهایت به این نتیجه رسیده مه مصداق کامل این مقام، انبیاء، بهویژه حضرت خاتمالانبیا محمد مصطفی و امامان و اولیای الهی هستند...<ref>ملکی، 1385 ص20- 21</ref> و <ref>ر.ک: متن کتاب، ص889- 938</ref> | شکل و شیوه ورود و خروج به مباحث خاتمیت در آموزههای این دو حکیم الهی تفاوت اساسی با هم دارد. [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] از دیدگاه عام... به این مسئله نگریسته...و گویی صرفاً به طرح یک نظریه علمی و یا عرفانی- فلسفی پرداخته است. در مقابل استاد [[آشتیانی، سید جلالالدین|آشتیانی]] مباحث خود را، مستدل با استناد به کلمات عرفا و یافتههای فلسفی و عرفانی و با اعتقاد به اصلی از اصول باورهای خود که مستفاد از قرآن، عرفان و احادیث شیعی است، طرح کرده و با اصل قرار دادن «انسان کامل» که ولایت او بر دیگران به حکم آموزههای دینی بهویژه قرآن، سنت و فلسفه و برهان ثابت است، به این مسئله نگریسته و درنهایت به این نتیجه رسیده مه مصداق کامل این مقام، انبیاء، بهویژه حضرت خاتمالانبیا محمد مصطفی و امامان و اولیای الهی هستند...<ref>ملکی، 1385 ص20- 21</ref> و <ref>ر.ک: متن کتاب، ص889- 938</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
استاد جلالالدین آشتیانی درباره این نسخه و چاپ آن مینویسد: کتاب حاضر «شرح مقدمه قیصری» اثری است از نگارنده این سطور که حوالی 20 سال قبل به هزینه مرحوم دوست عزیز و نجیب اینجانب صاحب صفات و سجایای انسانی و اسلامی عباسقلی پاسبان رضوی(ره)، صاحب کتابفروشی باستان چاپ و منتشر شد. نسخ این کتاب مدتهاست که نایاب شده است، حقیر تصمیم داشت این شرح را مورد تجدیدنظر اساسی قرار دهد و آن را بهصورت شرحی مزجی درآورده و نواقص و ناپختگی موجود در آن را رفع نمایم. بعد از دست یافتن به شرح فارسی و عربی شیخ المشایخ عارف محقق سعیدالدین سعید فرغانی(متوفی 700 ق.) بر تائیه ابن فارض و شرح محقق جندی(متوفی 690 ق.) بر فصوص الحکم از تجدیدنظر در شرح بر مقدمه قیصری صرفنظر نموده و به چاپ شرح فارسی سعیدالدین فرغانی با مقدمهای پرداختم.<ref>ر.ک: مقدمه محقق(سید جلالالدین آشتیانی) بر چاپ دوم کتاب، ص21</ref> | استاد [[آشتیانی، سید جلالالدین|جلالالدین آشتیانی]] درباره این نسخه و چاپ آن مینویسد: کتاب حاضر «شرح مقدمه قیصری» اثری است از نگارنده این سطور که حوالی 20 سال قبل به هزینه مرحوم دوست عزیز و نجیب اینجانب صاحب صفات و سجایای انسانی و اسلامی [[عباسقلی پاسبان رضوی]](ره)، صاحب کتابفروشی باستان چاپ و منتشر شد. نسخ این کتاب مدتهاست که نایاب شده است، حقیر تصمیم داشت این شرح را مورد تجدیدنظر اساسی قرار دهد و آن را بهصورت شرحی مزجی درآورده و نواقص و ناپختگی موجود در آن را رفع نمایم. بعد از دست یافتن به شرح فارسی و عربی شیخ المشایخ عارف محقق [[سعیدالدین سعید فرغانی]](متوفی 700 ق.) بر تائیه ابن فارض و شرح محقق جندی(متوفی 690 ق.) بر فصوص الحکم از تجدیدنظر در شرح بر مقدمه قیصری صرفنظر نموده و به چاپ شرح فارسی [[سعیدالدین فرغانی]] با مقدمهای پرداختم.<ref>ر.ک: مقدمه محقق(سید جلالالدین آشتیانی) بر چاپ دوم کتاب، ص21</ref> | ||
صفحه 90 حاوی رونوشت دستخط تقریظ آیتالله میرزا سید ابوالحسن قزوینی بر کتاب است و صفحه 91-95 نیز دربردارنده شرححال استاد جلالالدین آشتیانی میباشد. | صفحه 90 حاوی رونوشت دستخط تقریظ [[رفیعی قزوینی، سید ابوالحسن|آیتالله میرزا سید ابوالحسن قزوینی]] بر کتاب است و صفحه 91-95 نیز دربردارنده شرححال استاد [[آشتیانی، سید جلالالدین|جلالالدین آشتیانی]] میباشد. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۳۷
شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم | |
---|---|
پدیدآوران | قیصری، داود بن محمود (نویسنده)
آشتیانی، سید جلالالدین (شارح) ابن عربی، محمد بن علی (نویسنده) کربن، هانری (مقدمهنويس) نصر، حسين (مترجم) |
ناشر | امير کبير |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1370ش. |
چاپ | چاپ سوم |
زبان | فارسي |
کد کنگره | /الف2 ف60272 / 283 BP |
شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، عنوان کتابی است یک جلدی از استاد سید جلالالدین آشتیانی (1304-1384) به زبان فارسی و عربی با موضوع حکمت و عرفان نظری. این اثر شرحی است بر مقدمه قیصری، داود قیصری (751ق) که خود شرحی، به زبان عربی بر فصوص الحکم ابنعربی (560-638ق) است.
ازآنجاییکه مقدمه قیصری بر فصوص الحکم ابن عربی کتاب مستقلی است و جداگانه کتابشناسی شده است، در اینجا از محتوای آن بحثی نخواهیم کرد و فقط به شرح استاد آشتیانی میپردازیم.
ساختار
اثر حاوی مقدمه هانری کربن، دو مقدمه از محقق و شارح (جلالالدین آشتیانی)، تقریظ آیتالله قزوینی و محتوای مطالب است. آیتالله آشتیانی، در شرح کتاب ابتدا متن عربی قیصری را ذکر کرده و سپس به سراغ شرح آن به زبان فارسی رفته است.
استاد آشتیانی در مقدمه بر چاپ دوم _که در آن تاریخچهای از عرفا و آثارشان را از ابن عربی تا زمان معاصر بیان میکند_ وقتی به قیصری میرسد درباره ارزش شرح وی بر فصوص ابن عربی مینویسد: محقق قیصری یکی از شارحان فصوص و از تلامیذ ابوالغنائم ملا عبدالرزاق کاشانی است که فصوص را نزد وی قرائت نموده است. شرح قیصری برای کسانی که بخواهند متن کتاب را بهدرستی بفهمند، بهترین کتاب است لذا در حوزههای علمی اصفهان و تهران این شرح را اساتید برای تدریس مناسبتر از دیگر شروح دیدند. شرح کاشانی عمیقتر و علمیتر و حاکی از انظار شخصی مؤلف است ولی باز قیصری مهارت خود را حفظ کرده و آنچه را که به رشته تحریر میآورد حاکی از عمق نظر و احاطه او به آرای قونوی و دیگر استادان این فن میباشد.[۱]
هانری کربن در مقدمهای که بر این کتاب نوشته، درباره آن و تحقیق موجود در کتاب، شرح میدهد:
و اکنون کتاب فعلی که انتشار مییابد تحقیق وسیعی است درباره مقدمهای که داود قیصری برای شرح خود بر فصوص الحکم اثر معروف ابن عربی نگاشته است. چنانکه معروف است مقدمه قیصری خود رسالهای است مستقل که در آن تمام مباحث عرفان اسلامی مطرح شده است. هرچقدر این مقدمه پرارزش باشد، لکن به نظر کسی که پیرو مکتب ملاصدرا باشد غیرقابل ملامت نیست. و اینجا است که برمیخوریم به نقطه حساسی که از ورای آن شکاف بین تفکر شیعه و آنچه غیرشیعی است ظهور میکند.
باید فوراً متذکر شد که کتاب آقای آشتیانی، به نظر من از هماکنون بهترین اثری است که میتوان به طالبان عرفان علمیِ اسلامی و مسائل آن که میخواهند در راه آموختن این علم قدم گذارند، به زبان فارسی پیشنهاد کرد. آقای آشتیانی درحالیکه متن عربی قیصری را از نزدیک دنبال کرده و آن را به فارسی برگردانده و با اتکا به اطلاعات وسیعی درباره افکار استادان معروف این علم شرح کردهاند، به ترتیب مسائل وجود را از نظر عرفا و اسما و صفات الهی و اعیان ثابته و مراتب گوناگون عالم عینی و درونی بیان کردهاند. ایشان مخصوصاً به مسأله مهم عالم مثال، که مباحث نبوت و معاد و صیرورت انسان در عالم برزخی مبتنی بر آن میباشد، توجه خاص معطوف داشتهاند و با نیروی هرچه تمامتر از نظریه ملاصدرا درباره تجرد قوه متخیله که آلت ادراک و خلاق علم در خود است دفاع کردهاند.
در صفحات این کتاب از هماکنون متن قیصری در جهات نوینی بسط یافته و اصلاح شده است. تاکنون فصوص ابن عربی منبع اصلی آشنایی اروپاییان با تصوف اسلامی بوده است. لکن این منبع محدود است زیرا هرگز کتب دیگر او مثلاً کتاب عظیم فتوحات ترجمه نشده است... .[۲] سید حیدر آملی، قیصری را متهم میسازد که برخی اشارات لطیف ابن عربی را به علت تعصب در تسنن یا عدم درک مطالب، بهصورتی خشن و درشت بیان کرده است... .[۳]
مؤلف قبل از آغاز شرح مینویسد: چون نظر نگارنده در شرح این مقدمه، و کذلک شرح اصل کتاب فصوص شیخ اکبر(رضواناللهعلیه)، تقریر مسائل فن عرفان به طریقه اهل استدلال و نظر است، لازم دانستم که به سبک حکمای اشراق و مشاء (شکراللهسعیهم)، موضوع علم تصوف و مسائل و مبادی آن را تقریر و بیان کنم. ... مسائل این علم، عبارت است از کیفیت صدور کثرت از ذات حق و رجوع کثرات به آن ذات و بیان مظاهر اسماء الهیه و نعوت ربانیه و بیان کیفیت رجوع اهلالله و کیفیت سلوک و مجاهدات و ریاضات و بیان نتیجه افعال سالک الی الحق بر وجهی که ثابت در واقع و نفسالامر است. ... بنابراین موضوع علم تصوف و عرفان، اصل حقیقت وجود حق، جلت عظمته است. بهعبارتدیگر موضوع این علم وجود حقتعالی است به اعتبار ارتباط او به خلق، نه حقیقت صرفه وجود و هستی بهخودیخود، با این اعتبار اصل حقیقت، کنز مخفی و غیبالغیوب است که نه قبول اشاره عقلیه مینماید و نه صریح ذات، قابل اکتناء و مشاهده است. به عبارت واضحتر، مبادی علم تصوف، معرفت اسماء ذات و اسماء افعال و شناسایی ارتباط هر یک از این دو قسم از اسماء، و نسبت آنها با یکدیگر میباشد. مثلاینکه از اجتماع احکام اسماء ذات، احکام اسماء صفات تعین پیدا مینماید و از اجتماع و امتزاج احکام اسماء صفات، اسماء افعال معین میشود.[۴]
مقایسه دیدگاه شیخ اکبر محیالدین، ابن عربی و استاد آشتیانی
شکل و شیوه ورود و خروج به مباحث خاتمیت در آموزههای این دو حکیم الهی تفاوت اساسی با هم دارد. ابن عربی از دیدگاه عام... به این مسئله نگریسته...و گویی صرفاً به طرح یک نظریه علمی و یا عرفانی- فلسفی پرداخته است. در مقابل استاد آشتیانی مباحث خود را، مستدل با استناد به کلمات عرفا و یافتههای فلسفی و عرفانی و با اعتقاد به اصلی از اصول باورهای خود که مستفاد از قرآن، عرفان و احادیث شیعی است، طرح کرده و با اصل قرار دادن «انسان کامل» که ولایت او بر دیگران به حکم آموزههای دینی بهویژه قرآن، سنت و فلسفه و برهان ثابت است، به این مسئله نگریسته و درنهایت به این نتیجه رسیده مه مصداق کامل این مقام، انبیاء، بهویژه حضرت خاتمالانبیا محمد مصطفی و امامان و اولیای الهی هستند...[۵] و [۶]
وضعیت کتاب
استاد جلالالدین آشتیانی درباره این نسخه و چاپ آن مینویسد: کتاب حاضر «شرح مقدمه قیصری» اثری است از نگارنده این سطور که حوالی 20 سال قبل به هزینه مرحوم دوست عزیز و نجیب اینجانب صاحب صفات و سجایای انسانی و اسلامی عباسقلی پاسبان رضوی(ره)، صاحب کتابفروشی باستان چاپ و منتشر شد. نسخ این کتاب مدتهاست که نایاب شده است، حقیر تصمیم داشت این شرح را مورد تجدیدنظر اساسی قرار دهد و آن را بهصورت شرحی مزجی درآورده و نواقص و ناپختگی موجود در آن را رفع نمایم. بعد از دست یافتن به شرح فارسی و عربی شیخ المشایخ عارف محقق سعیدالدین سعید فرغانی(متوفی 700 ق.) بر تائیه ابن فارض و شرح محقق جندی(متوفی 690 ق.) بر فصوص الحکم از تجدیدنظر در شرح بر مقدمه قیصری صرفنظر نموده و به چاپ شرح فارسی سعیدالدین فرغانی با مقدمهای پرداختم.[۷]
صفحه 90 حاوی رونوشت دستخط تقریظ آیتالله میرزا سید ابوالحسن قزوینی بر کتاب است و صفحه 91-95 نیز دربردارنده شرححال استاد جلالالدین آشتیانی میباشد.
پانویس
منبع مقاله
- مقدمهها و متن کتاب.
- ملکی، محمد، پاییز و زمستان 1385، خاتم اولیاء از دیدگاه ابن عربی و علامه سید جلالالدین آشتیانی (ISC)، نشریه نقد و نظر، شماره 43 و 44، از 312 تا 341
https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/331315