مقالات فارسی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'نجاشى' به 'نجاشى') |
جز (جایگزینی متن - 'شيخ طوسى' به 'شيخ طوسى') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
در ابتداى رساله مىخوانيم: جناب شيخ مفيد، حقا كسى است كه هر كس از زمان خود شيخ مفيد تا حال در باره شخصيت ايشان، دست به قلم برده، او را به بزرگى و تبحر در فنون و علوم ستوده است. در كتب فريقين نوشتهاند: آن بزرگوار كسى بود كه در مجلس درس و افاضه او، شيعه و سنى حاضر مىشدند؛ مثلا قاضى ابو بكر باقلانى به درسش تشرف مىيافت، از طرف ديگر سيد مرتضى، سيد رضى، شيخ | در ابتداى رساله مىخوانيم: جناب شيخ مفيد، حقا كسى است كه هر كس از زمان خود شيخ مفيد تا حال در باره شخصيت ايشان، دست به قلم برده، او را به بزرگى و تبحر در فنون و علوم ستوده است. در كتب فريقين نوشتهاند: آن بزرگوار كسى بود كه در مجلس درس و افاضه او، شيعه و سنى حاضر مىشدند؛ مثلا قاضى ابو بكر باقلانى به درسش تشرف مىيافت، از طرف ديگر سيد مرتضى، سيد رضى، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، اين بزرگان از اعاظم اماميه هم در محضرش تشرف داشتند. شيعه و سنى در پيشگاه عارف و عظمت او، خاضع بودند و كتب تراجم، آن جناب را عالمى وارسته و خشنپوش، زاهد، بىآلايش و بىاعتناى به دنيا معرفى كردهاند و خداى سبحان، سعه و شرح صدر به او عطا فرمود و درايت و بينش ايشان در اصول و فروع معارف، زبانزد خاص و عام، شيعه و سنى بوده و هست. | ||
آية الله حسنزاده، سپس، به عبارتى از مجالس المؤمنين قاضى نور الله شوشترى در باره شيخ مفيد اشاره مىكند كه در آن عبارت«حال ارباب اعتزال از دهشت مباحثه با او مانند حال» آمده است. ذكر اصطلاح«حال» نويسنده را به شرح آن وامىدارد. وى معتقد است كه حالى را كه معتزله قائلند، واسطه بين وجود و عدم است، چون در علم بارى تعالى نتوانستهاند مسئله«علم» را حل كنند و علم را«صورت حاصله از شىء در نزد عالم»، تعريف كردهاند، بدين جهت در علم خداى متعال درماندند كه خدا عالم را چگونه خلق كرد؟ آيا پيش از ايجاد عالم، علم به آن داشت يا نداشت؟ علم كه صورت حاصله از شىء در نزد عالم است و هنوز شيئى نداشتيم تا صورت آن پيش خدا حاصل آيد. | آية الله حسنزاده، سپس، به عبارتى از مجالس المؤمنين قاضى نور الله شوشترى در باره شيخ مفيد اشاره مىكند كه در آن عبارت«حال ارباب اعتزال از دهشت مباحثه با او مانند حال» آمده است. ذكر اصطلاح«حال» نويسنده را به شرح آن وامىدارد. وى معتقد است كه حالى را كه معتزله قائلند، واسطه بين وجود و عدم است، چون در علم بارى تعالى نتوانستهاند مسئله«علم» را حل كنند و علم را«صورت حاصله از شىء در نزد عالم»، تعريف كردهاند، بدين جهت در علم خداى متعال درماندند كه خدا عالم را چگونه خلق كرد؟ آيا پيش از ايجاد عالم، علم به آن داشت يا نداشت؟ علم كه صورت حاصله از شىء در نزد عالم است و هنوز شيئى نداشتيم تا صورت آن پيش خدا حاصل آيد. |
نسخهٔ ۱ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۱۲
نام کتاب | مقالات فارسی |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | جمعی از نویسندگان (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BP 209/7 /م7ک9* |
موضوع | مفید، محمد بن محمد، 336 - 413ق. - مقالهها و خطابهها
مفید، محمد بن محمد، 336 - 413ق. - کنگرهها کلام شیعه امامیه - قرن 4ق. |
ناشر | کنگره جهانی هزاره شيخ مفيد |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1372 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE2832AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
«مقالات فارسى»، با عنوان جلوههايى از مقام علمى شيخ مفيد، از جمله تأليفات آية الله حسنزاده آملى، پيرامون شخصيت علمى و بعضى از آراى شيخ مفيد است.
ساختار
كتاب، فاقد باببندى و فصلبندى است.
گزارش محتوا
در ابتداى رساله مىخوانيم: جناب شيخ مفيد، حقا كسى است كه هر كس از زمان خود شيخ مفيد تا حال در باره شخصيت ايشان، دست به قلم برده، او را به بزرگى و تبحر در فنون و علوم ستوده است. در كتب فريقين نوشتهاند: آن بزرگوار كسى بود كه در مجلس درس و افاضه او، شيعه و سنى حاضر مىشدند؛ مثلا قاضى ابو بكر باقلانى به درسش تشرف مىيافت، از طرف ديگر سيد مرتضى، سيد رضى، شيخ طوسى، نجاشى، اين بزرگان از اعاظم اماميه هم در محضرش تشرف داشتند. شيعه و سنى در پيشگاه عارف و عظمت او، خاضع بودند و كتب تراجم، آن جناب را عالمى وارسته و خشنپوش، زاهد، بىآلايش و بىاعتناى به دنيا معرفى كردهاند و خداى سبحان، سعه و شرح صدر به او عطا فرمود و درايت و بينش ايشان در اصول و فروع معارف، زبانزد خاص و عام، شيعه و سنى بوده و هست.
آية الله حسنزاده، سپس، به عبارتى از مجالس المؤمنين قاضى نور الله شوشترى در باره شيخ مفيد اشاره مىكند كه در آن عبارت«حال ارباب اعتزال از دهشت مباحثه با او مانند حال» آمده است. ذكر اصطلاح«حال» نويسنده را به شرح آن وامىدارد. وى معتقد است كه حالى را كه معتزله قائلند، واسطه بين وجود و عدم است، چون در علم بارى تعالى نتوانستهاند مسئله«علم» را حل كنند و علم را«صورت حاصله از شىء در نزد عالم»، تعريف كردهاند، بدين جهت در علم خداى متعال درماندند كه خدا عالم را چگونه خلق كرد؟ آيا پيش از ايجاد عالم، علم به آن داشت يا نداشت؟ علم كه صورت حاصله از شىء در نزد عالم است و هنوز شيئى نداشتيم تا صورت آن پيش خدا حاصل آيد.
نويسنده، سبب انحراف ديگر مذاهب را انقطاع از اهل بيت(ع) دانسته و در ادامه مىنويسند: «ما در كتابها و نوشتههايمان مفصلاً در اين باره بحث كردهايم، بحثى خالى از تعصب، آن كس كه دليل دارد چه حاجت دارد با تعصب حرف بزند. بنده دليل دارم و بر اين عقيدتم و پاى حرفم هم وامىايستم كه اين همه بلاها بر سر اين آقايان و ديگران در نيامده مگر اينكه از ولايت ائمه(ع) رو برگرداندند. اين همه بلاهايى كه بر سر اصول معارف قرآن آمده است، بر اثر دورى از باب ولايت است. اگر اينها به محضر مخاطبان اصلى قرآن رجوع مىكردند، در علم الهى به اين حرفها مبتلا نمىشدند. چرا ما در باره علم بارى تعالى به زحمت نيفتادهايم و چرا اين حرفهاى بىاساس را نمىزنيم؟ براى اينكه ما بحمد الله به درياى علوم الهى؛ يعنى اهل بيت اطهار(ع) مرتبط هستيم».
وجه تسميه علم كلام، عنوان ديگر كتاب است. علم كلام بدين سبب«كلام» ناميده شده است كه مشهورترين مسئلهاى كه ميان مسلمانان در باره آن بسيار جدل واقع شده است، مسئله كلام الله تعالى؛ يعنى قرآن كريم است كه آيا قرآن قديم است يا حادث است؟ بحث از قديم بودن كلام الهى، مطلبى است كه شيخ مفيد در اين رابطه مىنويسند: «اسم مخلوق روى قرآن آورده نمىشود». نويسنده، در شرح اين عبارت مىگويد: البته اين نه به اين معناست كه قرآن حادث نيست، چون يكى از معانى كلمه مخلوق، اختلاق و افترا و مكذوب و دروغ بودن است؛ مانند بعضى الفاظ كه استعمال آنها را براى خداوند اجازه نمىدهند و احتراما سر قرآن آورده نمىشود.
در انتهاى كتاب چند نمونه از افكار و آراى كلامى شيخ مفيد مانند: تجرد نفس، رؤيت خدا، سهو النبى و جزاى عمل مورد بررسى قرار گرفته است. در مسئله رؤيت خدا، نويسنده به تشريح اشكال وارد شيخ مفيد بر صدوق(ره) پرداخته و البته با كمال احترام متذكر مىشود كه هدف، بالا بردن شخصى و فروكاستن از بزرگى شخص ديگر نيست.
در خصوص سهو النبى نيز مىنويسد: «مرحوم صدوق بعضى نظرهاى ديگر هم دارد كه با واقع وفق نمىدهد، از آن جمله، مثلاً رساله«سهو النبى» را نوشت و حال آنكه با برهان عقلى و نقلى ثابت شده است كه وسائط فيض و سفراى الهى، مطلقا عصمت دارند، حضور آنان حضور تام و شرح صدرشان بالاترين مقام انسان كامل مىباشد».
وضعيت كتاب
كتاب، فاقد فهرست است. پانوشتهاى اندكى مشتمل بر آدرس آيات و برخى مطالب آمده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.