ابومدین مغربی، شعیب بن حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب'
جز (جایگزینی متن - 'سنن ترمذى' به 'سنن ترمذى')
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب')
خط ۴۸: خط ۴۸:
در مراكش، نام وى را در زمره سپاهيان نوشتند و به اندلس بردند. اگر درست باشد كه با شيخ ابوسعود اندلسى آشنا بوده و يا نزد او سلوك داشته است، اين آشنايى مى‌بايست مربوط به همين دوره باشد. به‌هرحال ظاهرا در اندلس بوده است كه آوازه مشايخ و فقيهان فاس را شنيده و براى كسب فضل و دانش به آنجا رفته است، اما در فاس از مجلس درس فقيهان و واعظان چندان بهره‌اى نمى‌برده است، تا آنكه به حلقه درس على بن حرزهم پيوست و چون سخنان او را گرم و گيرا يافت، مدتى ملازم مجلس و درس او شد.
در مراكش، نام وى را در زمره سپاهيان نوشتند و به اندلس بردند. اگر درست باشد كه با شيخ ابوسعود اندلسى آشنا بوده و يا نزد او سلوك داشته است، اين آشنايى مى‌بايست مربوط به همين دوره باشد. به‌هرحال ظاهرا در اندلس بوده است كه آوازه مشايخ و فقيهان فاس را شنيده و براى كسب فضل و دانش به آنجا رفته است، اما در فاس از مجلس درس فقيهان و واعظان چندان بهره‌اى نمى‌برده است، تا آنكه به حلقه درس على بن حرزهم پيوست و چون سخنان او را گرم و گيرا يافت، مدتى ملازم مجلس و درس او شد.


وى كتاب معروف «الرعاية لحقول الله» حارث محاسبى را نزد ابن حرزهم سماع كرد. و احتمال دارد كه آشنايى او با «احياء علوم الدين» و روش عرفانى ابوحامد غزالى نيز حاصل نشست و برخاست با ابن حرزهم بوده باشد، زيرا به قولى، ابومدين «احياء» را نيز از همو استماع كرده است. ظاهرا در همين ايام، ابومدين از مجلس درس ديگر مشايخ مشهور فاس نيز بهره مى‌گرفت؛ چنان‌كه نزد على بن غالب فاسى، [[سنن ترمذى]] را استماع كرد و به حفظ آن توفيق يافت و نزد وى و نزد ايوب بن عبد الله فهرى فقه آموخت.
وى کتاب معروف «الرعاية لحقول الله» حارث محاسبى را نزد ابن حرزهم سماع كرد. و احتمال دارد كه آشنايى او با «احياء علوم الدين» و روش عرفانى ابوحامد غزالى نيز حاصل نشست و برخاست با ابن حرزهم بوده باشد، زيرا به قولى، ابومدين «احياء» را نيز از همو استماع كرده است. ظاهرا در همين ايام، ابومدين از مجلس درس ديگر مشايخ مشهور فاس نيز بهره مى‌گرفت؛ چنان‌كه نزد على بن غالب فاسى، [[سنن ترمذى]] را استماع كرد و به حفظ آن توفيق يافت و نزد وى و نزد ايوب بن عبد الله فهرى فقه آموخت.


ابومدين در دوران اقامت در فاس، بر كنار ساحل، خلوتگاهى داشته است و چون از مجلس درس مشايخ فاس مطلبى يا نكته‌اى فرامى‌گرفته، به خلوتگاه خود پناه مى‌برده و در آن باره به تفكر و تأمل مى‌پرداخته است. علاوه بر آنچه گذشت، او در همين روزگار محضر ابوالحسن سلاوى را هم دريافته و نزد ابو عبد الله محمد دقاق به سلوك پرداخته است. گفته‌اند كه ابومدين، نخست از دقاق، معارف صوفيه را آموخته و از دست او خرقه گرفته است، اما تعلق كلى و كامل او به هزميرى، از مشايخ امى مغرب بوده است.
ابومدين در دوران اقامت در فاس، بر كنار ساحل، خلوتگاهى داشته است و چون از مجلس درس مشايخ فاس مطلبى يا نكته‌اى فرامى‌گرفته، به خلوتگاه خود پناه مى‌برده و در آن باره به تفكر و تأمل مى‌پرداخته است. علاوه بر آنچه گذشت، او در همين روزگار محضر ابوالحسن سلاوى را هم دريافته و نزد ابو عبد الله محمد دقاق به سلوك پرداخته است. گفته‌اند كه ابومدين، نخست از دقاق، معارف صوفيه را آموخته و از دست او خرقه گرفته است، اما تعلق كلى و كامل او به هزميرى، از مشايخ امى مغرب بوده است.
خط ۵۴: خط ۵۴:
ابومدين، آوازه بزرگى و كرامات ابويعزى را در فاس شنيده و به ملاقاتش شتافته بود و ديدار كوتاه چند روزه‌اى كه با اين پير مغربى داشت، تأثيرى شگرف بر باطن او به جاى گذارد. ابويعزى، به قابليت فراوان او پى برد و او را از خواص شاگردان خود قرار داد. ابومدين، از او اجازه ارشاد گرفت و در تمامى عمر همواره به بزرگداشت ياد وى اهتمام داشت و او را قرين اويس قرنى مى‌دانست.
ابومدين، آوازه بزرگى و كرامات ابويعزى را در فاس شنيده و به ملاقاتش شتافته بود و ديدار كوتاه چند روزه‌اى كه با اين پير مغربى داشت، تأثيرى شگرف بر باطن او به جاى گذارد. ابويعزى، به قابليت فراوان او پى برد و او را از خواص شاگردان خود قرار داد. ابومدين، از او اجازه ارشاد گرفت و در تمامى عمر همواره به بزرگداشت ياد وى اهتمام داشت و او را قرين اويس قرنى مى‌دانست.


چنين مى‌نمايد كه ابومدين پس از ملاقات با ابويعزى، ناحيه فاس را كه ظاهرا چندان دلبستگى بدان نداشت، ترك گفته و روانه مكه شده است. گويا در همين سفر، در عرفه با شيخ عبد القادر جيلانى آشنا شده و از او حديث شنيده و از دست وى خرقه پوشيده است. احتمال مى‌رود كه در همين سفر، در مكه با شيخ احمد رفاعى نيز آشنا شده باشد. به‌هرحال، چنان‌كه گذشت، وى پيش از اين نيز با تصوف در شرق جهان اسلام آشنايى‌هايى داشته و كتاب «الرعاية» حارث محاسبى و «احياء العلوم» غزالى را نزد ابن حرزهم خوانده بوده است.
چنين مى‌نمايد كه ابومدين پس از ملاقات با ابويعزى، ناحيه فاس را كه ظاهرا چندان دلبستگى بدان نداشت، ترك گفته و روانه مكه شده است. گويا در همين سفر، در عرفه با شيخ عبد القادر جيلانى آشنا شده و از او حديث شنيده و از دست وى خرقه پوشيده است. احتمال مى‌رود كه در همين سفر، در مكه با شيخ احمد رفاعى نيز آشنا شده باشد. به‌هرحال، چنان‌كه گذشت، وى پيش از اين نيز با تصوف در شرق جهان اسلام آشنايى‌هايى داشته و کتاب «الرعاية» حارث محاسبى و «احياء العلوم» غزالى را نزد ابن حرزهم خوانده بوده است.


پس از سفر مكه، ابومدين به روايتى مستقيما به بجايه رفت و به قولى ديگر نخست به تلمسان و از آنجا به بجايه رفت و در آنجا اقامت گزيد. وى در بجايه به ارشاد پرداخت. مريدان بسيارى در اطراف او گرد آمدند و در بزرگداشت شيخ مغرب مبالغه مى‌كردند و حتى مى‌پنداشتند كه خداوند، حب او را بر اهل زمين مقدر و مسلم داشته است.
پس از سفر مكه، ابومدين به روايتى مستقيما به بجايه رفت و به قولى ديگر نخست به تلمسان و از آنجا به بجايه رفت و در آنجا اقامت گزيد. وى در بجايه به ارشاد پرداخت. مريدان بسيارى در اطراف او گرد آمدند و در بزرگداشت شيخ مغرب مبالغه مى‌كردند و حتى مى‌پنداشتند كه خداوند، حب او را بر اهل زمين مقدر و مسلم داشته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش