خاطرات تاجالسلطنه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '==وابستهها== [[' به '==وابستهها== {{وابستهها}} [[') |
جز (جایگزینی متن - 'هـ' به 'ه') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
[[خاطرات و اسناد حسینقلیخان نظامالسلطنه مافی]] | [[خاطرات و اسناد حسینقلیخان نظامالسلطنه مافی]] | ||
[[مراسلات طهران: نامههای مباشر میرزا حسینخان مبصرالسلطنه از تهران به کاشان، 1304- | [[مراسلات طهران: نامههای مباشر میرزا حسینخان مبصرالسلطنه از تهران به کاشان، 1304- 1309ه. ق]] | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: تاریخ]] | [[رده: تاریخ]] | ||
[[رده: تاریخ ایران]] | [[رده: تاریخ ایران]] |
نسخهٔ ۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۵۹
خاطرات تاج السلطنه | |
---|---|
پدیدآوران | تاج السلطنه (نویسنده)
سعدوندیان، سیروس (به کوشش) اتحادیه، منصوره (به کوشش) |
ناشر | نشر تاريخ ايران |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1361 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | تاج السلطنه، 1301 - خاطرات |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 1391 /ت2آ3 1361 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
خاطرات تاج السلطنه، به كوشش منصوره اتحاديه (نظام مافى) و سيروس سعدونديان به رشته تحریر درآمده است.
خاطرات تاجالسلطنه، دختر ناصرالدين شاه و تورانالسلطنه كه در 1351 (1884م) زاده شد، از سودمندترين و مهمترين زندگىنامههاى بازمانده از روزگار قاجاريان است. خاطرات وى، سرگذشت او را از آغاز زندگى تا هنگام جدايىاش از شوهر خود در برمىگيرد. او اين خاطرات را به درخواست معلم و پسرعمويش، بهگمان در 1924 نوشت و در آنها، از روىدادهاى بيرون و درون كاخ پدرش گزارش داد.
ساختار
ويژگىهاى نثرى اين كتاب را چنين مىتوان برشمرد:
تصويرسازى و توصيف منظرهها؛ كنجكاوى درباره حالات و خصال و ويژگىهاى شخصيتها؛ بافتمان دستورى ناساگار برخى از جملههاى آن با نثر رايج در آن روزگار. به هر روى، تأثيرپذيرى نویسنده از داستانها (رمانها) و قصههاى فرنگى به زبان اصلى يا با ترجمه فارسى، در نثر وى آشكارا رخ مىنمايد؛ چنانكه خاطرات او را نه گزارشى به سبک نويسندگان روزنامهها، كه داستان تاريخى بلندى درباره روزگار زندگى وى بايد خواند.
اين كتاب كه به سبب اطلاعات روشنش درباره پنج سال پايانى سلطنت ناصرالدين شاه و دربار ناصرى و مظفرى با ارزش است، به روىدادهاى مهمى مانند واقعه رژى، قتل ناصرالدين شاه، غارت خزانه پس از او، سلطنت مظفرالدين شاه، نقش سيد جمالالدين اسدآبادى و امين السلطان اشارههاى سودمندى دارد.
گزارش محتوا
آرا و عقايد نویسنده در اين كتاب، گستره فراوان اطلاعات او را نشان میدهد. وى از مشروطيت، حقوق زنان، آزادى، مساوات و قانون در اين اثر دفاع كرده است. خاطرات تاجالسلطنه، از دوران كودكى وى آغاز مىشود. او در سيزده سالگى شوهر كرد، اما در ازدواج خود ناكام ماند و پس از زمانى از همسرش جدا شد. وى پس از طلاق، به تحصيل پرداخت و با تاريخ اروپا و فلسفه و سياست آشنا شد. هنگامى كه وى درباره حالات و خصال خود سخن مىگويد، محيط زيست خود و ويژگىهاى جامعهاش را بازمىنمايد و اين شيوه زندگى را پىآمدى از همان محيط مىخواند، اما هنگامى كه درباره ديگران مىنويسد، علتهاى اجتماعى را فرومىگذارد و بر خود افراد خرده مىگيرد.
اين كتاب اطلاعات ارزشمندى درباره حرم پادشاه و اندرون و زنان عقدى و صيغهاى ناصرالدين شاه گزارشهاى نيكويى از وضع و كارهاى انيسالدوله، زن قدرتمند دربار دربردارد. نویسنده دست كم بر پايه خاطرات خود، ديدگاه خوب و مثبتى درباره پدرش دارد، اما برادر خود را به سختى نكوهش و نقد مىكند. تاجالسلطنه در خاطرات خود از رجال مهم و تأثيرگذار ايران در روزگار پادشاهى ناصرالدين قاجار نيز ياد كرده و به داورى درباره آنان پرداخته و افزون بر اين، از سيد جمالالدين افغانى و ديدگاهها و كارهاى او سخن به ميان آورده است.
وى بىسامانى اوضاع مملكت را بهويژه در دوران سلطنت برادرش از نظر دور نمىدارد و توضيح مىدهد كه هر كس در دستگاه حكومت در انديشه خود و جيب خودش است و گاهى برادرش را به كارهاى ابلهانه منسوب مىكند. وضع بد بهداشتى، فراگيرى وبا، وظيفه دولت در اينباره، قانون اساسى، كمى درآمد كارگران، خانوادهها و وضع نگرانكننده آموزش و پرورش كودكان، زنان ايرانى و ناآگاهى آنان از حقوق خود و موضوع مهم حجاب در ايران، موضوعهاى اصلى و دامنهدار خاطرات تاجالسلطنه به شمار مىروند.
وى همچنين با توجه به پيشرفتهاى زنان دركشورهاى اروپايى، به سنجش وضع زنان ايرانى با آنان مىپردازد و راهكارهايى براى بهبود اوضاعشان عرضه مىكند.
نویسنده در اين اثر، به تحليل روىدادهاى زمان خود مىپردازد و بر وضع موجود خرده مىگيرد. روابط روشنفكران جامعه با يكديگر و مباحثهها و گفتگوهايشان نيز از ديد وى دور نمىماند و درونمايه آن سخنان را بازمىكاود. او گاهى بهرغم اينكه «فرمانروايى مطلق» را «تباه كننده اخلاق» مىشمرد، هيبت و قدرت پدرش را مىستايد و بر فروپاشى نظام شاهى سوگوارى مىكند، بارى، بر اثر فشار موج مشروطهخواهى و تند شدن تب مشروطيت در ايران، شگفتا كه گاهى ناصرالدين شاه را نيز به خواستارى مشروطه نسبت مىدهد!
او رازهاى فراوانى از حاكمان قجرى فاش مىكند و بر آنان خرده مىگيرد، اما نقدهاى وى بيشتر درباره حكومتگزاران و افراد است نه نظام حكومتى. معيار او را در سنجشها و داورىهايش، اوضاع و احوال عصر ناصرى مىتوان دانست. تاجالسلطنه سرانجام به ديدگاههاى «طبیعیون» علاقهمند شد و از اينرو، بىاخلاقى ويژهاى در او پديد آمد. بخشى از درونمايه كتاب، خودنكوهىهاى وى به دليل اين دوره از زندگىاش است.
وضعيت كتاب
اين كتاب به چند دليل مهم است: نویسنده خاطرات كه خود دختر شاه دوران و از زنان دربار و پردگيان حرم سلطنت و دارنده جايگاهى بلند در آنجا بود و درونمايه تاريخى آن. نویسنده به دليل آسودگى از گزندهاى سياسى و اجتماعى، در سنجش با ديگران از آزادى بيشترى در سخن گفتن درباره روىدادها برخوردار بوده است. اين اثر همچنين، نمونهاى گويا از برخورد مظاهر مدنيت و فرهنگ شرق و غرب در آن دوره و گزارنده حالات و تأثيرات و پىآمدهاى آن در طبقات زبرين جامعه و رسهگانهاى درباره آداب و آيينهاى خاتونهاى حرم به شمار مىرود. كششها و كنشهاى فرهنگى پيشگفته، در شيوه نگارش و نگرش نویسنده و درونمايه تاريخى اثر تأثير گذارد و همين ويژگى، آن را از ديگر آثار همانندش برترى مىبخشد.
بخشى از اين كتاب، نخست به همت اسلام كاظميه در مقاله «قتل ناصرالدين شاه از خاطرات تاج السلطنه» به چاپ رسيد و پس از او ابوالفضل قاسمى آن را با نام «سرگذشت پرماجراى تاج السلطنه» در چند شماره مجله وحيد منتشر كرد. پانوشتهاى مصححان محترم كتاب درباره معناى شمارى از واژگان اين اثر يا افراد يادشده در آن بسيار سودمند مىنمايد و فهرستى عمومى از اعلام كتاب در پايانش عرضه شده است. مقدمه سودمند آنان نيز درباره كيستى تاجالسلطنه و چيستى و چگونگى كتاب خاطرات او، راه پژوهشهاى تاريخى را براى تاريخپژوهان هموارتر مىسازد. دو نسخه خطى از اين كتاب وجود دارد كه يكى از آنها از روى دستنوشت تاج السلطنه كتابت شده است. نسخههاى موجود تنها پارهاى را از خاطرات زندگى او در برمىگيرد و ديگر مطالب آن تاكنون به دست نيامده است.
منابع مقاله
- متن كتاب.
- مقدمه مصححان كتاب.
- ونزان، آنّا (زمستان 1369) «خاطرات تاجالسلطنه، پنجرهاى به دوران قاجاريه»، ترجمه بىنا، ايران شناسى، شماره هشتم.
- حداد عادل، غلامعلى (1380)، دانشنامه جهان اسلام.