۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر = NURkar23.jpg | عنوان = من شهروند جهانم | عنوانهای دیگر =...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
}} | }} | ||
'''من شهروند جهانم''' با عنوان فرعی «بررسی امکان آموزههای عرفان برای انسان معاصر/ گفتگو با دکتر کاظم محمّدی ، نوشتهی [[نرگس گلپروری راد]] است که در خصوص آموزههای عرفان و فلسفه در عصر حاضر و برای انسان امروز با دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] به گفتگو نشسته است. در خصوص عرفان و آموزههای آن برای انسان معاصر مسلّماً کارهای زیادی صورت نگرفته است در واقع این دغدغه که به این امر بپردازد شاید چندان شیوع و رسمیّت نیافته، ور نه همواره این پرسش برای برخی وجود داشته که آیا به راستی عرفان و سیرهی عارفان، آن گونه که در متون عرفانی و تذکرهها روایت میشود امروزه نیز ممکن و میسّر است و یا این که نقش و اثر آن در انسان امروز با این همه مشکلاتی که پیش رو دارد چگونه امکان پذیر است؟ | '''من شهروند جهانم''' با عنوان فرعی «بررسی امکان آموزههای عرفان برای انسان معاصر/ گفتگو با دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] ، نوشتهی [[نرگس گلپروری راد]] است که در خصوص آموزههای عرفان و فلسفه در عصر حاضر و برای انسان امروز با دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] به گفتگو نشسته است. در خصوص عرفان و آموزههای آن برای انسان معاصر مسلّماً کارهای زیادی صورت نگرفته است در واقع این دغدغه که به این امر بپردازد شاید چندان شیوع و رسمیّت نیافته، ور نه همواره این پرسش برای برخی وجود داشته که آیا به راستی عرفان و سیرهی عارفان، آن گونه که در متون عرفانی و تذکرهها روایت میشود امروزه نیز ممکن و میسّر است و یا این که نقش و اثر آن در انسان امروز با این همه مشکلاتی که پیش رو دارد چگونه امکان پذیر است؟ | ||
به هر روی من شهروند جهانم از این بابت کنکاش میکند و در همسخنی با کسی که هم تخصّصی در عرفان دارد و هم دانش آموختهی فلسفه است این مجال یافت میشود تا به دقّت و با حدّ کفاف که مورد پذیرش عقل باشد سخنی سنجیده و پخته را به نمایش در آورد. بدیهی است که با این زمینه بحث سیری مطلوب و منطقی مییابد و اگر چنین نبود کار نیمه و خام میماند. امّا از مطالعهی این اثر میتوان به قوّت به بسیاری از پرسشهای مورد نیاز انسان امروز که جسته و گریخته پرسیده میشود پاسخی درخور یافت. گفتنی است که نویسنده و پرسنده خود از شاگردان قدیمیدرسهای فلسفه و عرفان دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است که بیست سالی را در آن مکتب تلاش فکری کرده و مجرّب فکر و سلوک عقلانی گشته است و هم در همین راستا دو کتاب قابل تأمّل نیز در کارنامهی خود دارد، یکی [[در سایه سار مهر]] که به مناسبت پنجاه و پنجمین سال تولّد استاد دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] نوشته و تدوین کرده است و یکی هم کتاب [[جرعهای حیرت از خم گلرنگ]] که تحلیلی روانکاوانه و عرفانی از یکی از منظومه های عرفانی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است که هر دو اثر کاری عرفانی ـ فلسفی با قلمیتوانا و پرداختی قابل توجّه است. | به هر روی من شهروند جهانم از این بابت کنکاش میکند و در همسخنی با کسی که هم تخصّصی در عرفان دارد و هم دانش آموختهی فلسفه است این مجال یافت میشود تا به دقّت و با حدّ کفاف که مورد پذیرش عقل باشد سخنی سنجیده و پخته را به نمایش در آورد. بدیهی است که با این زمینه بحث سیری مطلوب و منطقی مییابد و اگر چنین نبود کار نیمه و خام میماند. امّا از مطالعهی این اثر میتوان به قوّت به بسیاری از پرسشهای مورد نیاز انسان امروز که جسته و گریخته پرسیده میشود پاسخی درخور یافت. گفتنی است که نویسنده و پرسنده خود از شاگردان قدیمیدرسهای فلسفه و عرفان دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است که بیست سالی را در آن مکتب تلاش فکری کرده و مجرّب فکر و سلوک عقلانی گشته است و هم در همین راستا دو کتاب قابل تأمّل نیز در کارنامهی خود دارد، یکی [[در سایه سار مهر]] که به مناسبت پنجاه و پنجمین سال تولّد استاد دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] نوشته و تدوین کرده است و یکی هم کتاب [[جرعهای حیرت از خم گلرنگ]] که تحلیلی روانکاوانه و عرفانی از یکی از منظومه های عرفانی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است که هر دو اثر کاری عرفانی ـ فلسفی با قلمیتوانا و پرداختی قابل توجّه است. | ||
| خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
نویسنده در مقدّمه یا همان پیشگفتار قصد و هدف خود را از این نگارش معلوم کرده و با خواندن آن به راحتی به مراد و مقصود او میتوان پی برد. در دیباچهای هم که طرف اصلی گفتگو، یعنی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] بر این کتاب نوشته در همان آغاز انسانیت انسان را با پرسش یگانه و عجین دانسته و آن را مهمترین شاخصهی انسانی قلمداد کرده است که طرز نگرش او به انسان و فلسفه را از همین عبارت میتوان دانست. در ادامه نیز به نادر و البتّه مهمّ بودن گفتگوهای دو طرفه اشاره کرده خاصّه با این مضمون که طبق بیان او نادر و کمیاب است. از همین دیباچه میتوان فهمید که طول زمانی این گفتگوها حدود سه سال به طول انجامیده است و در این زمان بلند قهراً برای نویسنده مجالی واسع برای خواندن و درک مهمترین مسائل فلسفی ـ عرفانی بوده تا با جهان انسانی و رویارویی آنها با عرفان بتواند مهمترین و نابترین تقاضاهای ممکن را در مواجهه با عرفان بپرسد و هم برای خود و هم برای همهی دغدغه مندان پاسخهایی قانع کنند فراهم نماید. | نویسنده در مقدّمه یا همان پیشگفتار قصد و هدف خود را از این نگارش معلوم کرده و با خواندن آن به راحتی به مراد و مقصود او میتوان پی برد. در دیباچهای هم که طرف اصلی گفتگو، یعنی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] بر این کتاب نوشته در همان آغاز انسانیت انسان را با پرسش یگانه و عجین دانسته و آن را مهمترین شاخصهی انسانی قلمداد کرده است که طرز نگرش او به انسان و فلسفه را از همین عبارت میتوان دانست. در ادامه نیز به نادر و البتّه مهمّ بودن گفتگوهای دو طرفه اشاره کرده خاصّه با این مضمون که طبق بیان او نادر و کمیاب است. از همین دیباچه میتوان فهمید که طول زمانی این گفتگوها حدود سه سال به طول انجامیده است و در این زمان بلند قهراً برای نویسنده مجالی واسع برای خواندن و درک مهمترین مسائل فلسفی ـ عرفانی بوده تا با جهان انسانی و رویارویی آنها با عرفان بتواند مهمترین و نابترین تقاضاهای ممکن را در مواجهه با عرفان بپرسد و هم برای خود و هم برای همهی دغدغه مندان پاسخهایی قانع کنند فراهم نماید. | ||
تمهیدی بر گسترهی عرفان که به تعریف، چگونگی و چیستی عرفان میپردازد زمینهای مناسب برای ورود به بحثهای سنگین و پیچیده است. در همین تمهید اشاراتی به معرفت شناسی و هستی شناسی نیز دارد و از طریق متودولوژی و روش شناسی ورودی معنادار به جهان فلسفه و عرفان را دست و پا میکند و در این تمهید از یافته های شرقی و غربی و دیروز و امروز جا نمیماند و آنها را در کف اطّلاعات خود مینهد و همسو با آنها به رویارویی هدفمندِ خود وارد میشود. [[استیس]]، [[یونگ]]، [[الیاده]]، [[شیمل]] و [[کوربن]] و آثارشان دستاویزی مهم برای اغلب پرسشها و تحلیلهای نویسنده است. | تمهیدی بر گسترهی عرفان که به تعریف، چگونگی و چیستی عرفان میپردازد زمینهای مناسب برای ورود به بحثهای سنگین و پیچیده است. در همین تمهید اشاراتی به معرفت شناسی و هستی شناسی نیز دارد و از طریق متودولوژی و روش شناسی ورودی معنادار به جهان فلسفه و عرفان را دست و پا میکند و در این تمهید از یافته های شرقی و غربی و دیروز و امروز جا نمیماند و آنها را در کف اطّلاعات خود مینهد و همسو با آنها به رویارویی هدفمندِ خود وارد میشود. [[استیس]]، [[یونگ]]، [[الیاده]]، [[شیمل، آنه ماری|شیمل]] و [[کربن، هانری|کوربن]] و آثارشان دستاویزی مهم برای اغلب پرسشها و تحلیلهای نویسنده است. | ||
در فصل در گفتگوی معنا زمینه های همدلی و همسخنی در معنای اصلی بحث آغاز میشود. و این پرسش در مطلع بحث قرار میگیرد: آیا میشود تعریف مفیدی از عرفان ارائه داد؟<ref>متن، ص 41</ref>. پرسشها در همین زمینه با تداوم تعریفهایی مبتنی بر هستی شناسی و معرفت شناسی شکلی بهتر و بیشتر مییابد. در صفحهی 45 کتاب در همین گفتگوی معنا بابی باز میشود تحت عنوان زورق عقل، دریای عشق که به رویارویی فلسفه و عرفان میپردازد و گفتگویی دراز دامنه را باعث میشود که خواهی نخواهی فلسفه های قدیم و جدید، فیلسوفان و تحلیلهایشان و همینطور عارفان مورد نظر قرار میگیرند تا از منظر مخاطب گفتگو به تعریف یا تعاریفی معنادار برای ادامهی بحث برسند. در صفحهی 84 نیز در راستای همین بحث با آفتاب تجربه مواجه میشویم که از سخن [[کانت]] آغاز میکند که او امکان مقایسهی تجربهی عرفانی را با تجربهی حسّی زیر سؤال میبرد و در واقع ناممکن بودن آن را از آن دید مورد پرسش قرار میدهد. باب دیگر در این فصل در صفحهی 114 در مجلس مشاهده است که تعریفی را از مکاشفات عرفانی طلب میکند و معنای کشف و شهور را مدّ نظر قرار میدهد. صفحهی 165 با عنوان رمز کارگاه سخن همین فصل گفتگوی معنا را که طولانی ترین بخش کتاب است را دنبال میکند. صفحهی 190 کتاب در ادامه به عنوان نقد صوفی اشاره میکند و در اینجا از مجرای پدیدار شناسی در تقابل تعاریف واقع میشود و به دنبال مخلصی برای سلامتی معنوی میگردد. در ص 282 تعلیم نو را میجوید و آموزههای عرفان برای انسان معاصر را طلب مینماید. در همینجا پرسشی از شکل گیری باورهای انسان مدرن در تقابل با عرفان را مطرح میکند و در پی تحلیل و یا امکان طرح مدرن یا پست مدرن شدن آموزههای عرفان است. | در فصل در گفتگوی معنا زمینه های همدلی و همسخنی در معنای اصلی بحث آغاز میشود. و این پرسش در مطلع بحث قرار میگیرد: آیا میشود تعریف مفیدی از عرفان ارائه داد؟<ref>متن، ص 41</ref>. پرسشها در همین زمینه با تداوم تعریفهایی مبتنی بر هستی شناسی و معرفت شناسی شکلی بهتر و بیشتر مییابد. در صفحهی 45 کتاب در همین گفتگوی معنا بابی باز میشود تحت عنوان زورق عقل، دریای عشق که به رویارویی فلسفه و عرفان میپردازد و گفتگویی دراز دامنه را باعث میشود که خواهی نخواهی فلسفه های قدیم و جدید، فیلسوفان و تحلیلهایشان و همینطور عارفان مورد نظر قرار میگیرند تا از منظر مخاطب گفتگو به تعریف یا تعاریفی معنادار برای ادامهی بحث برسند. در صفحهی 84 نیز در راستای همین بحث با آفتاب تجربه مواجه میشویم که از سخن [[کانت]] آغاز میکند که او امکان مقایسهی تجربهی عرفانی را با تجربهی حسّی زیر سؤال میبرد و در واقع ناممکن بودن آن را از آن دید مورد پرسش قرار میدهد. باب دیگر در این فصل در صفحهی 114 در مجلس مشاهده است که تعریفی را از مکاشفات عرفانی طلب میکند و معنای کشف و شهور را مدّ نظر قرار میدهد. صفحهی 165 با عنوان رمز کارگاه سخن همین فصل گفتگوی معنا را که طولانی ترین بخش کتاب است را دنبال میکند. صفحهی 190 کتاب در ادامه به عنوان نقد صوفی اشاره میکند و در اینجا از مجرای پدیدار شناسی در تقابل تعاریف واقع میشود و به دنبال مخلصی برای سلامتی معنوی میگردد. در ص 282 تعلیم نو را میجوید و آموزههای عرفان برای انسان معاصر را طلب مینماید. در همینجا پرسشی از شکل گیری باورهای انسان مدرن در تقابل با عرفان را مطرح میکند و در پی تحلیل و یا امکان طرح مدرن یا پست مدرن شدن آموزههای عرفان است. | ||
در بخش هشتم کتاب که شش گوشهی انسانی نام گرفته ساحتهای وجودی انسان را تفکیک میکند و انسان شناسی عرفانی را در حوزهی انسانی مورد نظر قرار میدهد که تعریف انسان، خاستگاه انسان، آفرینش انسان، انسانشناسی زیستی، آغاز ساوک، نظریهی تکامل را پیش میاندازد تا نهایتاً به انسان کامل برسد که سلوک و آموزههای آن چگونه است. در پی رنگ ریشه های عرفان و تصوّف هم به نکاتی خاص توجّه داده میشود. در اینجا در جستجوی ریشههابه ادیان باستانی نیز سرک میکشد و به دنبال اتّحاد و | در بخش هشتم کتاب که شش گوشهی انسانی نام گرفته ساحتهای وجودی انسان را تفکیک میکند و انسان شناسی عرفانی را در حوزهی انسانی مورد نظر قرار میدهد که تعریف انسان، خاستگاه انسان، آفرینش انسان، انسانشناسی زیستی، آغاز ساوک، نظریهی تکامل را پیش میاندازد تا نهایتاً به انسان کامل برسد که سلوک و آموزههای آن چگونه است. در پی رنگ ریشه های عرفان و تصوّف هم به نکاتی خاص توجّه داده میشود. در اینجا در جستجوی ریشههابه ادیان باستانی نیز سرک میکشد و به دنبال اتّحاد و همآواییِ درونی و یکپارچه میگردد. [[در پی سرچشمه های ادیان]] [[الیاده]] را میکاود [[دین و معرفت]] [[راسل]] را زیرو رو میکند، با [[زاگزبسکی]] در [[فلسفهی دین]] همراه میشود و دیگر مستشرقان را نیز در مسیر خود همراه میکند تا با این پیشینه و گستره بتواند پرسشهایی نهایی را طرح کند تا به پاسخی که میخواهد برسد. | ||
چیستی و چرایی در انتهای بحث پی رنگ ادامهای است که از آغاز نیز مورد نظر بود و در آخر صفحات کتاب رویکردن به ریشهی واژهی تصوّف نیز بازگشتی به آغاز است و خلاصهای و اتّخاذ نتیجهای از بحث مطوّل سه ساله است با پیشنهای بیست ساله. امّا در آخرین بخش کتاب که کتاب با آن پایان مییابد و عنوان «نقد سوفی بر صوفی» را دارد در واقع نگرش یک فیلسوف و حکیم را در کار بررسی صوفی و تصوّف میکند و کار و انگیزه و حضور سیزده قرنهی تصوّف را که منابع از آن داد سخن میدهند با آثار گفته و نوشتهی طرف گفتگو مورد تحلیل منطقی قرار میدهد. | چیستی و چرایی در انتهای بحث پی رنگ ادامهای است که از آغاز نیز مورد نظر بود و در آخر صفحات کتاب رویکردن به ریشهی واژهی تصوّف نیز بازگشتی به آغاز است و خلاصهای و اتّخاذ نتیجهای از بحث مطوّل سه ساله است با پیشنهای بیست ساله. امّا در آخرین بخش کتاب که کتاب با آن پایان مییابد و عنوان «نقد سوفی بر صوفی» را دارد در واقع نگرش یک فیلسوف و حکیم را در کار بررسی صوفی و تصوّف میکند و کار و انگیزه و حضور سیزده قرنهی تصوّف را که منابع از آن داد سخن میدهند با آثار گفته و نوشتهی طرف گفتگو مورد تحلیل منطقی قرار میدهد. | ||
ویرایش