مجموعه مقالات: تفاوت میان نسخهها
جز (ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که Hehghaghi@noornet.net انجام داده بود وا...) |
جز (جایگزینی متن - 'جامع السعادات' به 'جامع السعادات ') |
||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
ملا مهدى نراقى: | ملا مهدى نراقى: | ||
آخرين مقالۀ كتاب درباره علامه مولوى مهدى نراقى است. بىشك آن جناب در تبحّر و تمهّر به جميع علوم عقلى و نقلى حتى در ادبيات و رياضيّات عاليه در عداد طراز اول از اكابر علماى اسلام و در اتّصاف به فضائل اخلاقى و ملكات ملكوتى از نوادر روزگار است. ارباب تراجم نوشتهاند كه جناب نراقى در اصفهان زبان و خطّ عبرى را نيز فرا گرفت گاهى در مشكلات علوم از آنها بهره مىگرفت. ملا مهدى نراقى فرزند و خلف صالحى دارد كه بنام ملاّاحمد نراقى معروف است، ملا احمد نراقى در مستند بسيار از والدش نقل آراء فقهى مىنمايد و بدان استناد مىجويد و اعتماد مىكند پدر در فقه، معتمد مىنويسد و پسر مستند، پدر تجريد الاصول در علم اصول مىنويسد و پسر شرحى مبسوط بر آن در هفت مجلّد مىنويسد، پدر در علم اخلاق جامع السعادات به عربى مىنويسد و پسر معراج السعاده ترجمه آن به فارسى با بعضى از زيادات، پدر ديوان اشعار به نام طائر قدسى دارد و پسر بنام طاقديس بالاخره پدر و پسر هر دو از علماى بزرگ اسلام بشمار مىروند و به قول علامه طباطبايى ناشناختهاند، ناگفته نماند كه حكايات مشقّات آن جناب در تحصيل و تحمّل فقر و فاقه و صبر بر حوادث و نوائب روزگار و رياضتها و عبادات او مشهور است. | آخرين مقالۀ كتاب درباره علامه مولوى مهدى نراقى است. بىشك آن جناب در تبحّر و تمهّر به جميع علوم عقلى و نقلى حتى در ادبيات و رياضيّات عاليه در عداد طراز اول از اكابر علماى اسلام و در اتّصاف به فضائل اخلاقى و ملكات ملكوتى از نوادر روزگار است. ارباب تراجم نوشتهاند كه جناب نراقى در اصفهان زبان و خطّ عبرى را نيز فرا گرفت گاهى در مشكلات علوم از آنها بهره مىگرفت. ملا مهدى نراقى فرزند و خلف صالحى دارد كه بنام ملاّاحمد نراقى معروف است، ملا احمد نراقى در مستند بسيار از والدش نقل آراء فقهى مىنمايد و بدان استناد مىجويد و اعتماد مىكند پدر در فقه، معتمد مىنويسد و پسر مستند، پدر تجريد الاصول در علم اصول مىنويسد و پسر شرحى مبسوط بر آن در هفت مجلّد مىنويسد، پدر در علم اخلاق [[جامع السعادات]] به عربى مىنويسد و پسر معراج السعاده ترجمه آن به فارسى با بعضى از زيادات، پدر ديوان اشعار به نام طائر قدسى دارد و پسر بنام طاقديس بالاخره پدر و پسر هر دو از علماى بزرگ اسلام بشمار مىروند و به قول علامه طباطبايى ناشناختهاند، ناگفته نماند كه حكايات مشقّات آن جناب در تحصيل و تحمّل فقر و فاقه و صبر بر حوادث و نوائب روزگار و رياضتها و عبادات او مشهور است. | ||
نسخهٔ ۵ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۲۲
نام کتاب | مجموعه مقالات |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | حسنزاده آملی، حسن (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BP 10/5 /ح5م3 |
موضوع | اسلام - مقالهها و خطابهها |
ناشر | دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم، مرکز انتشارات |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1376 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE10586AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى:
كتاب حاضر مجموعۀ مقالاتى است كه توسّط علامه حسنزاده آملى براى سمينارهاى مختلف علمى به رشتۀ تحرير درآمده است و مشتمل بر هشت مقاله مىباشد.
گزارش محتوا:
مقاله اوّل:
در بعد عرفانى علاّمه طباطبايى است كه در سالگرد علامه طباطبايى كه براى سمينار كازرون فارسى نوشته شده است. حضرت طباطبائى در زمرۀ اوتاد و ابدالى بود كه هم در عرفان علمى و هم در عرفان عملى به كمال و فعليّت رسيده بود. آن جناب در برهان كردن عرفان حظّ وافرى را دار بود. وى از تربيت شدگان محضر حاج سيد على قاضى بود. علامه طباطبايى در عرفان عملى سهم بسزائى داشت. مراقباتش عجيب بود، به طور دقيق كشيك نفس مىكشيد و به شايستگى مواظب احوال و اوقات و اوضاع خود بود، وقتى در محضر مباركش سخنانى از حالات شبش به ميان آورد، فرمود: هر وقت در روز مراقبت من قوىتر است، مشاهداتى كه در شب دارم زلالتر و صافى و روشنتر است.
ولايت تكوينى:
همچنين ولايت تكوينى او 2 در اولين سالگرد علامه طباطبايى براى موسّسۀ مطالعات و تحقيقات فرهنگى تهران نوشته شده است به نظر استاد علامه انسان را قابليّت و لياقتى است كه اگر نهال وجودش را بدست مربيان كامل و مكمّل بسپارد و دستور العمل باغبان دين و نهالپرور و انسانساز را در متن وجود و شئون زندگيش پياده كند آنچنان عروج وجودى و اشتداد روحى پيدا مىكند كه به مقام ولايت تكوينى نائل مىشود، به طورى مادّۀ كائنات در تحت ارادۀ وى قرار مىگيرد و موجودات عالم چنان در اطاعت وى خواهند بود كه اعضاء و جوارح ما در اطاعت و اختيار ما مىباشد. انسان كامل غايت حركت جسميّه و ايجاديه و كمال عالم كيانى و غرض آنست انسان كامل جامع بين مظهريّت ذات مطلقه و مظهريّت اسماء و صفات و افعال است.
مقالۀ چهارم:
مقالۀ چهارم استاد، كه پيرامون تعليم و تربيت است در سمينار دانشگاه كرمان ارائه شده است، لازم به ذكر است كه دانشگاه كرمان در هفته وحدت حوزه و دانشگاه سمينارى تشكيل و محور آن را تعليم و تربيت در اسلام قرار داد.
در اين مقاله استاد اشاره مىكنند كه غرض از ارسال رسل و انزال كتب همين دو اصل تعليم و تأديب است.
تعليم دادن نفس ناطقه انسانى؛ يعنى پروراندن روح و غذا به جان دادن است و تأديب انسان را به اعمال صالحه و شايسته نگاه داشتن است. تعليم و تأديب بايد در متن اجتماع و اطوار و شئون حقيقت ما قرار بگيرد، نه در حاشيه زندگى ما، اگر در تحت تعليم و تربيت افرادى كه وادىها طى كردهاند و منازل پيمودهاند و گردنهها را پشت سر گذاشتهاند، قرار بگيريم؛ يعنى نهال وجود خودمان را بدست باغبانهاى شايسته بدهيم، آنگاه خواهيم ديد كه از كمون اين شجرۀ طيّبه الهيّه چه ثمراتى به عرصۀ ظهور و بروز مىرسد، كسانى كه در سير و سلوك نفسانى در حضور و مراقبت استقامت دارند. اهل مكاشفات و كرامات و مقامات مىگردند استاد در پايان مقاله به مقام فوق تجرد عقلى انسان پرداخته و بيان مىكند براى نفس انسان حدّ يقفى وجود ندارد، بلكه در رهگذر اعتلاى وجودى به مقام وحدت ظليّه مىرسد، بلكه به فوق مقام خلافت نائل مىشود.
ششمين مقاله كتاب:
مقالهاى است كه در سمينار بزرگداشت شهيد آية اللّه مطهّرى در مدرسه عالى شهيد مطهّرى تهران ارائه شده است و موضوع آن نقش عرفان اسلام در احياى معارف اسلامى مىباشد. استاد در اين مقاله بيان مىكنند كه نقش عرفاى اسلام، نشر كلمات عرشى جانفزا و انسانساز ولى اللّه اعظم امام على و آل او از ابتداء تاكنون بوده و هست كسانى كه اصحاب سرّ ائمه اطهار بودند. مردم برگزيدهاى بودند و هر يك از آنها به فراخور قابليت خود حرف شنيدهاند و به مقامى رسيدهاند و خود آن بزرگان كه از اكابر عرفاى اسلامىاند، در احياى معارف اسلامى نقش بسزا داشتند.
«قرآن و عترت»:
مقالهاى است كه استاد آن را به دومين كنگرۀ هزاره نهج البلاغه ارائه كرده است.
در اين مقاله ابتداء قرآن و عترت مورد بحث و بررسى قرار مىگيرد و در پايان اشارهاى به توحيد از ديدگاه نهجالبلاغه مىشود؛ مثلا خطبۀ 184 يك پارچه حكم و معارف الهيه است به خصوص عبارت «لا يشمل بعدّ و لا يحب بعدّ» خداوند حد ندارد و واحدى عددى نيست، زيرا كه صمد حقّ است و جزا و موجودى صمد حق نيست.
ملا مهدى نراقى:
آخرين مقالۀ كتاب درباره علامه مولوى مهدى نراقى است. بىشك آن جناب در تبحّر و تمهّر به جميع علوم عقلى و نقلى حتى در ادبيات و رياضيّات عاليه در عداد طراز اول از اكابر علماى اسلام و در اتّصاف به فضائل اخلاقى و ملكات ملكوتى از نوادر روزگار است. ارباب تراجم نوشتهاند كه جناب نراقى در اصفهان زبان و خطّ عبرى را نيز فرا گرفت گاهى در مشكلات علوم از آنها بهره مىگرفت. ملا مهدى نراقى فرزند و خلف صالحى دارد كه بنام ملاّاحمد نراقى معروف است، ملا احمد نراقى در مستند بسيار از والدش نقل آراء فقهى مىنمايد و بدان استناد مىجويد و اعتماد مىكند پدر در فقه، معتمد مىنويسد و پسر مستند، پدر تجريد الاصول در علم اصول مىنويسد و پسر شرحى مبسوط بر آن در هفت مجلّد مىنويسد، پدر در علم اخلاق جامع السعادات به عربى مىنويسد و پسر معراج السعاده ترجمه آن به فارسى با بعضى از زيادات، پدر ديوان اشعار به نام طائر قدسى دارد و پسر بنام طاقديس بالاخره پدر و پسر هر دو از علماى بزرگ اسلام بشمار مىروند و به قول علامه طباطبايى ناشناختهاند، ناگفته نماند كه حكايات مشقّات آن جناب در تحصيل و تحمّل فقر و فاقه و صبر بر حوادث و نوائب روزگار و رياضتها و عبادات او مشهور است.