ابن قاضی، احمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'صحيح بخارى' به 'صحيح بخارى'
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '== وابسته‌ها == {{وابسته‌ها}}')
جز (جایگزینی متن - 'صحيح بخارى' به 'صحيح بخارى')
خط ۴۰: خط ۴۰:
بعضى گفته‌اند كه او در سفر حج (994ق) دچار اين مصيبت شد و برخى اسارت او را هنگام مراجعت از مشرق نوشته‌اند. اما در واقع او در سفر دوم و هنگام رفتن، نه در برگشت، گرفتار شد. اشاره كوتاه ابن قاضى در ضمن ترجمه حال ابوعبدالله محمد خَروف تونسى مؤيد اين مدعاست. آن‌جا كه بدون ذكر تاريخ دقيق سفر و به مناسبت مقايسه اسارت خود با اسارت ابوعبدالله مى‌گويد كه اين گرفتارى هنگام عزيمت به مصر براى اخذ علم از استادانى كه در سفر اول موفق به ديدارشان نشده بود، روى داد. او 11 ماه اسارت پر رنج و محنت كشيد تا در اثر اقدامات منسوبان، اعيان دولت و خود سلطان و پرداخت فديه‌اى، به ميزان 20 هزار اوقيه زر در رجب 995، از گرفتارى رها شد. هنگفت بودن مبلغ فديه نمودار منزلت والاى ابن قاضى در نظر زمامداران مغرب بود. ابن قاضى پس از رهايى از طريق سَبْته و تطوان به فاس بازگشت. اشتياق او به دانش، او را بار ديگر با دانشمندان مغرب و علماى حاشيه دربار منصور پيوند داد. او به كار تدريس در جامع قَرّويين و جامع ابن يوسف مراكشى و تأليف پرداخت و براى سپاس‌گزارى از نعمت خلاصى كه منصور براى او ممكن ساخته بود، همه نوشته‌هاى خود را به سلطان اهدا كرد و با تأسى به ابوعبدالله خروف تونسى كه خود را آزاد كرده ابوالعباس مَرينى تلقى مى‌كرد، او نيز پيوسته خود را مديون سلطان حسنى مغرب، احمد منصور مى‌دانست و يكى ديگر از آثارش، «المُنْتَقى المقصور» را به مآثر وى اختصاص داد. ابن قاضى مدتى بدون داشتن سمتى رسمى با دربار منصور، پيوندى نزديك داشت، تا به منصب قضا در شهر سَلا گماشته شد. از اين رو در نوشته‌هاى معاصر و متأخر، از او به عنوان قاضى سلا ياد كرده‌اند. با توجه به سخنان ابن قاضى درباره نايب قاضى سلا از 998ق و اجازه روايت دادن ابن قاضى به او در 1000ق و با توجه به اشارات بابا تنبكتى در 1005ق و مقرى در 1009ق درباره تصدى قضاى سلا توسط او، مى‌توان حدود تقريبى اين دوره را تخمين زد.
بعضى گفته‌اند كه او در سفر حج (994ق) دچار اين مصيبت شد و برخى اسارت او را هنگام مراجعت از مشرق نوشته‌اند. اما در واقع او در سفر دوم و هنگام رفتن، نه در برگشت، گرفتار شد. اشاره كوتاه ابن قاضى در ضمن ترجمه حال ابوعبدالله محمد خَروف تونسى مؤيد اين مدعاست. آن‌جا كه بدون ذكر تاريخ دقيق سفر و به مناسبت مقايسه اسارت خود با اسارت ابوعبدالله مى‌گويد كه اين گرفتارى هنگام عزيمت به مصر براى اخذ علم از استادانى كه در سفر اول موفق به ديدارشان نشده بود، روى داد. او 11 ماه اسارت پر رنج و محنت كشيد تا در اثر اقدامات منسوبان، اعيان دولت و خود سلطان و پرداخت فديه‌اى، به ميزان 20 هزار اوقيه زر در رجب 995، از گرفتارى رها شد. هنگفت بودن مبلغ فديه نمودار منزلت والاى ابن قاضى در نظر زمامداران مغرب بود. ابن قاضى پس از رهايى از طريق سَبْته و تطوان به فاس بازگشت. اشتياق او به دانش، او را بار ديگر با دانشمندان مغرب و علماى حاشيه دربار منصور پيوند داد. او به كار تدريس در جامع قَرّويين و جامع ابن يوسف مراكشى و تأليف پرداخت و براى سپاس‌گزارى از نعمت خلاصى كه منصور براى او ممكن ساخته بود، همه نوشته‌هاى خود را به سلطان اهدا كرد و با تأسى به ابوعبدالله خروف تونسى كه خود را آزاد كرده ابوالعباس مَرينى تلقى مى‌كرد، او نيز پيوسته خود را مديون سلطان حسنى مغرب، احمد منصور مى‌دانست و يكى ديگر از آثارش، «المُنْتَقى المقصور» را به مآثر وى اختصاص داد. ابن قاضى مدتى بدون داشتن سمتى رسمى با دربار منصور، پيوندى نزديك داشت، تا به منصب قضا در شهر سَلا گماشته شد. از اين رو در نوشته‌هاى معاصر و متأخر، از او به عنوان قاضى سلا ياد كرده‌اند. با توجه به سخنان ابن قاضى درباره نايب قاضى سلا از 998ق و اجازه روايت دادن ابن قاضى به او در 1000ق و با توجه به اشارات بابا تنبكتى در 1005ق و مقرى در 1009ق درباره تصدى قضاى سلا توسط او، مى‌توان حدود تقريبى اين دوره را تخمين زد.


وى به علتى ناشناخته، از سمت قضا بركنار شد و در جامع الاَبّارين فاس به تدريس صحيح بخارى نشست. پس از مرگ منصور در 1012ق و پريشانى اوضاع مغرب به سبب جنگ‌هاى خانگى ميان شاهزادگان مدعى سلطنت، جمع دانشمندان فاس و مراكش از هم پاشيد و هر كدام از آنان در گوشه‌اى از باديه پناهگاهى براى خود جست. در اين احوال، ابن قاضى هم در منطقه اطلس ميانى به زاويه دَلائيان كوچيد و در آن‌جا به حرمت زيست.
وى به علتى ناشناخته، از سمت قضا بركنار شد و در جامع الاَبّارين فاس به تدريس [[صحيح بخارى]] نشست. پس از مرگ منصور در 1012ق و پريشانى اوضاع مغرب به سبب جنگ‌هاى خانگى ميان شاهزادگان مدعى سلطنت، جمع دانشمندان فاس و مراكش از هم پاشيد و هر كدام از آنان در گوشه‌اى از باديه پناهگاهى براى خود جست. در اين احوال، ابن قاضى هم در منطقه اطلس ميانى به زاويه دَلائيان كوچيد و در آن‌جا به حرمت زيست.


وى گاهى براى رسيدگى به وضع خانواده و جست و جو از احوال ياران و شاگردانش به فاس مى‌رفت. بدين‌سان ابن قاضى بقيه عمر خود را تا 1025ق به تدريس و تأليف گذراند، گرچه تاريخ فوت او 1026ق نيز ياد شده است. جسد وى پس از آن‌كه شاگردش مقّرى بر او نماز خواند، در نزديكى باب‌الجيسه دفن شد.
وى گاهى براى رسيدگى به وضع خانواده و جست و جو از احوال ياران و شاگردانش به فاس مى‌رفت. بدين‌سان ابن قاضى بقيه عمر خود را تا 1025ق به تدريس و تأليف گذراند، گرچه تاريخ فوت او 1026ق نيز ياد شده است. جسد وى پس از آن‌كه شاگردش مقّرى بر او نماز خواند، در نزديكى باب‌الجيسه دفن شد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش