الگو:صفحهٔ اصلی/مقالهٔ برگزیده اول: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱: خط ۱:
    <div class="boxTitle"><big>'''[[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]]'''</big></div>
    <div class="boxTitle"><big>'''[[امام سجاد علیه‌السلام]]'''</big></div>
    [[پرونده:NUR00008.jpg|بندانگشتی|حلی، حسن بن یوسف|175px]]
    [[پرونده:NUR02079.jpg|بندانگشتی|مرقد شریف امام سجاد(ع) در بقیع|175px]]


    '''شيخ جمال‌الدين'''، '''ابومنصور'''، '''حسن بن يوسف بن على بن مطهر حلى''' (647-726 ق)، ملقب به '''علامه حلى''' و علامه (به‌صورت مطلقفقیه، اصولی، متکلم، او در گسترش فقه شیعه نقش مهمی داشت و نیز مبانی کلامی و اعتقادی شیعه را با مبانی عقلی تبیین کرد. [[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخرالمحققین]] فرزند ایشان است.
    '''علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب(۳۸ - ۹۵ق)'''، معروف به زین‌العابدین و امام سجاد(عفرزند امام حسین علیه‌السلام و چهارمین امام شیعیان می‌باشند. مدت امامت وی 34 سال بود. در واقعه کربلا حضور داشت.  
    [[حلی، رضی‌الدین علی بن یوسف|على بن يوسف بن مطهر حلى]] برادر بزرگ ایشان است.


    در 27 رمضان سال 647ق، به دنيا آمد.پدر او، شيخ سديدالدين، يوسف بن على بن مطهر حلى، از علماى برجسته و نامدار و داراى مقام علمى و اجتماعى بوده است.
    مطابق مشهورترین نقل، در روز پنج‌شنبه، پنجم شعبان سال 38ق دیده به جهان گشود. در سال تولد آن حضرت، برخى از مورخان و محدثان به سال 37، 36 و 35 و حتى 33ق، اشاره کرده‌اند. در روز و ماه ولادت آن امام دو قول عمده وجود دارد: یکى، پنج‌شنبه، پنجم شعبان و دیگرى جمعه یا یک‌شنبه نیمه ماه جمادى‌الاولى.


    كثرت تأليفات علامه و سخنانى كه از معاصران او درباره‌اش به ما رسيده است، حاكى از رتبه والاى علمى اوست. وقتى از [[خواجه نصيرالدين طوسى]] هنگام بازگشت از حله درباره مشاهداتش سؤال كردند، در جواب گفت: «رأيت خريتا ماهرا و عالما إذا جاهد فاق».
    عصر عاشورا با شهادت امام حسین(ع) مسئولیت امامت و هدایت اهل‌بیت و امت به عهده امام سجاد افتاد و امام با بقیه اهل حرم به اسارت درآمدند. شمر ملعون قصد کشتن امام را داشت، ولى با وساطت و توجیه بعضى از افراد، منصرف شد و از روز یازدهم امام و اهل‌بیت را به‌سوى کوفه حرکت دادند.


    مقصودش از خريت ماهر، [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] و از عالم، علامه حلى بود. در اين تعبير، از كلمه عالم استفاده شده است و با توجه به اينكه هنگام وفات خواجه، علامه 24 ساله بوده است و اين جمله قبل از آن گفته شده، مى‌توان به مقام والاى علمى او پى برد.
    وقتى اسراى اهل‌بیت وارد کوفه شدند، زنان کوفه شیون و زارى می‌کردند و امام فرمود: «شما که براى ما نوحه‌سرایى مى‌کنید! پس چه کسى ما را کشته است» و با مناسب دیدن زمینه براى ابلاغ پیام و روشنگرى، به خطبه ایستاد و کوفیان را سرزنش کرد.


    از سوى ديگر، هنگام وفات [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]]، علامه حداكثر 28 سال سن داشته است و در اين زمان رياست شيعه اماميه به عهده او واگذار مى‌شود. اضافه بر اينكه او ملقب به علامه (بدون هيچ قيدى) گشته است و هيچ‌كس در هيچ زمانى، چنين لقبى را كه مورد اتفاق جميع علما باشد، به‌دست نياورده است.
    عبیدالله تصمیم گرفت امام سجاد(ع) را بکشد، ولى با وساطت و جانبازى حضرت زینب منصرف شد و امام سجاد نیز فرمود: «مرا از کشتن مى‌ترسانى؟! مگر نمى‌دانى که کشته شدن خوى ما و شهادت مایه سربلندى و کرامت ما است».


    لقب آیت‌الله نيز در آن زمان و قبل از آن، اختصاص به او داشته است و تا آن زمان، هيچ‌كس به اين لقب مفتخر نشده بود. با توجه به آنچه گفته شد، مقام علمى او آن‌گاه آشكارتر مى‌شود كه بدانيم در زمان او در حله 400 مجتهد بوده است.
    با افشاگرى‌هاى اهل‌بیت در کوفه، ابن زیاد رسوا شد و خوار گشت و چاره‌اى جز عجله در فرستادن آنها به شام ندید.


    علامه، در زمينه‌هاى مختلف علمى، براى هر سه سطح مبتدى، متوسط و عالى، با شيوه‌ها و روش‌هاى متناسب، كتاب نوشته است؛ به‌عنوان مثال، در زمينه فقه، براى سطح مبتدى، سه كتاب «[[تبصرة المتعلمين في أحكام‌الدين|تبصرة المتعلمين]]»، «إيضاح الأحكام» و «إرشاد الأذهان» و براى سطح متوسط، دو كتاب «قواعد الأحكام» و «تحرير الأحكام» و براى سطح عالى، سه كتاب «مختلف الشيعة»، «تذكرة الفقهاء»، و «منتهى المطلب» را نگاشته است.
    خطبه امام در شام، ضربه محکمى بر پیکر حکومت اموى بود. آنچه یزید و پدرش معاویه علیه اهل‌بیت بافته بودند، با سخنان روشنگرانه امام(ع) پنبه شد. گروه زیادى از شامیان، سخن امام را شنیدند و فهمیدند که آنها خویشاوندان رسول خدا، اهل قبله، متعهد به اسلام و برترین مسلمانند و هیچ دلیل قانع‌کننده‌اى براى کشتن آنها وجود نداشته است. افکار عمومى شهر به سود امام تغییر کرد. مردمى که در ابتداى ورود اهل‌بیت، به تماشاى آنان آمده بودند، با مشاهده وضع اسارت آنان شادى کرده بودند، براى پیروزى یزید چراغانى کرده بودند و...، حالا در کنار خرابه اجتماع می‌کردند و به اهل‌بیت تسلیت مى‌گفتند و در عزادارى آنها شرکت مى‌جستند و....
     
    <div class="mw-ui-button">[[امام سجاد علیه‌السلام|'''ادامه''']]</div>
    <div class="mw-ui-button">[[حلی، حسن بن یوسف|'''ادامه''']]</div>

    نسخهٔ ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۴۲

    مرقد شریف امام سجاد(ع) در بقیع

    علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب(۳۸ - ۹۵ق)، معروف به زین‌العابدین و امام سجاد(ع)، فرزند امام حسین علیه‌السلام و چهارمین امام شیعیان می‌باشند. مدت امامت وی 34 سال بود. در واقعه کربلا حضور داشت.

    مطابق مشهورترین نقل، در روز پنج‌شنبه، پنجم شعبان سال 38ق دیده به جهان گشود. در سال تولد آن حضرت، برخى از مورخان و محدثان به سال 37، 36 و 35 و حتى 33ق، اشاره کرده‌اند. در روز و ماه ولادت آن امام دو قول عمده وجود دارد: یکى، پنج‌شنبه، پنجم شعبان و دیگرى جمعه یا یک‌شنبه نیمه ماه جمادى‌الاولى.

    عصر عاشورا با شهادت امام حسین(ع) مسئولیت امامت و هدایت اهل‌بیت و امت به عهده امام سجاد افتاد و امام با بقیه اهل حرم به اسارت درآمدند. شمر ملعون قصد کشتن امام را داشت، ولى با وساطت و توجیه بعضى از افراد، منصرف شد و از روز یازدهم امام و اهل‌بیت را به‌سوى کوفه حرکت دادند.

    وقتى اسراى اهل‌بیت وارد کوفه شدند، زنان کوفه شیون و زارى می‌کردند و امام فرمود: «شما که براى ما نوحه‌سرایى مى‌کنید! پس چه کسى ما را کشته است» و با مناسب دیدن زمینه براى ابلاغ پیام و روشنگرى، به خطبه ایستاد و کوفیان را سرزنش کرد.

    عبیدالله تصمیم گرفت امام سجاد(ع) را بکشد، ولى با وساطت و جانبازى حضرت زینب منصرف شد و امام سجاد نیز فرمود: «مرا از کشتن مى‌ترسانى؟! مگر نمى‌دانى که کشته شدن خوى ما و شهادت مایه سربلندى و کرامت ما است».

    با افشاگرى‌هاى اهل‌بیت در کوفه، ابن زیاد رسوا شد و خوار گشت و چاره‌اى جز عجله در فرستادن آنها به شام ندید.

    خطبه امام در شام، ضربه محکمى بر پیکر حکومت اموى بود. آنچه یزید و پدرش معاویه علیه اهل‌بیت بافته بودند، با سخنان روشنگرانه امام(ع) پنبه شد. گروه زیادى از شامیان، سخن امام را شنیدند و فهمیدند که آنها خویشاوندان رسول خدا، اهل قبله، متعهد به اسلام و برترین مسلمانند و هیچ دلیل قانع‌کننده‌اى براى کشتن آنها وجود نداشته است. افکار عمومى شهر به سود امام تغییر کرد. مردمى که در ابتداى ورود اهل‌بیت، به تماشاى آنان آمده بودند، با مشاهده وضع اسارت آنان شادى کرده بودند، براى پیروزى یزید چراغانى کرده بودند و...، حالا در کنار خرابه اجتماع می‌کردند و به اهل‌بیت تسلیت مى‌گفتند و در عزادارى آنها شرکت مى‌جستند و....