۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه محقق، ضمن اشاره به شباهت این اثر به کتاب | در مقدمه محقق، ضمن اشاره به شباهت این اثر به کتاب «[[سبل الهدی و الرشاد في سيرة خير العباد]]» [[شمس شامی، محمد بن یوسف|محمد بن یوسف صالحی]]<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص6</ref>، به بیان موضوع و اهمیت کتاب پرداخته شده<ref>ر.ک: همان، ص5-7</ref> و سپس، شرح حال مختصری از مؤلف، ارائه گردیده<ref>ر.ک: همان، ص8</ref> و در پایان، به توصیف نسخ خطی کتاب، پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>. | ||
مؤلف در مقدمه، به بیان انگیزه خود از نگارش کتاب، پرداخته است<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، همان، ص17-30</ref>. | مؤلف در مقدمه، به بیان انگیزه خود از نگارش کتاب، پرداخته است<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، همان، ص17-30</ref>. | ||
در جلد اول، به بشارات فراوانی که در کتب آسمانی قدیم، به آمدن پیامبر(ص) و نیز اخبار انبیا، احبار، علما، کاهنان و بزرگانی که به آمدن ایشان، بشارت دادهاند، اشاره شده است که از جمله آنها، بشارت سیف بن ذییزن، پادشاه یمن، به آمدن آن حضرت به عبدالمطلب میباشد. وی دو سال پس از ولادت پیامبر(ص) بر حبشه غلبه کرد، ولذا هیئتی از قریش پیش او رفت که عبدالمطلب نیز با آنان بود. این هیئت وارد صنعاء شدند و اجازه شرفیابی خواسته و عبدالمطلب به نمایندگی، به وی تبریک گفت. سیف از او خواست تا خود را معرفی کند و او خود را عبدالمطلب بن هاشم، معرفی نمود و مورد اکرام و احترام خاص و ویژه پادشاه قرار گرفت و هنگام بازگشت، با او خلوت کرده و راز مهمی را با او در میان گذاشته و به او گفت: «ای عبدالمطلب من رازی را به تو میسپارم که اگر جز تو بود، برای او روا نمیدانستم، ولی تو را اهل آن دیدم و از آن مطلع میسازم؛ باید نزد تو سربسته بماند تا خدا اذن آن را صادر کند. ما در کتاب مکنون و دانش نهفته که برای خود برگزیدیم و از دیگران بازداشتیم، خبری عظیم و پیشامدی بزرگ را درک کردیم که در آن برای همه مردم شرافت زندگی و فضیلت مرگ است؛ خصوص برای طائفه تو و شخص خودت عبدالمطلب... | در جلد اول، به بشارات فراوانی که در کتب آسمانی قدیم، به آمدن پیامبر(ص) و نیز اخبار انبیا، احبار، علما، کاهنان و بزرگانی که به آمدن ایشان، بشارت دادهاند، اشاره شده است که از جمله آنها، بشارت سیف بن ذییزن، پادشاه یمن، به آمدن آن حضرت به عبدالمطلب میباشد. وی دو سال پس از ولادت پیامبر(ص) بر حبشه غلبه کرد، ولذا هیئتی از قریش پیش او رفت که عبدالمطلب نیز با آنان بود. این هیئت وارد صنعاء شدند و اجازه شرفیابی خواسته و عبدالمطلب به نمایندگی، به وی تبریک گفت. سیف از او خواست تا خود را معرفی کند و او خود را عبدالمطلب بن هاشم، معرفی نمود و مورد اکرام و احترام خاص و ویژه پادشاه قرار گرفت و هنگام بازگشت، با او خلوت کرده و راز مهمی را با او در میان گذاشته و به او گفت: «ای عبدالمطلب من رازی را به تو میسپارم که اگر جز تو بود، برای او روا نمیدانستم، ولی تو را اهل آن دیدم و از آن مطلع میسازم؛ باید نزد تو سربسته بماند تا خدا اذن آن را صادر کند. ما در کتاب مکنون و دانش نهفته که برای خود برگزیدیم و از دیگران بازداشتیم، خبری عظیم و پیشامدی بزرگ را درک کردیم که در آن برای همه مردم شرافت زندگی و فضیلت مرگ است؛ خصوص برای طائفه تو و شخص خودت عبدالمطلب... | ||
اکنون وقتی است که کودکی به دنیا بیاید یا به دنیا آمده است که نامش محمد است و پدر و مادرش بمیرند و جد و عمش او را سرپرستی کنند. پنهانی متولد شده و خدا او را آشکارا مبعوث کند و از طائفه ما برای او یارانی آماده کند تا دوستان خود را بهوسیله آنها عزیز گرداند و دشمنان خود را خوار سازد... آتش آتشکدهها بهوسیله او خاموش و خدای رحمان پرستش شود. شیطان را میراند و بتها را میشکند. گفتارش قاطع است و حکمش عادل. به خوشرفتاری وادارد و خود بدان عمل کند و از زشتی جلو گیرد و آن را تباه سازد»<ref>ر.ک: متن کتاب، همان، ص231-238</ref>. | اکنون وقتی است که کودکی به دنیا بیاید یا به دنیا آمده است که نامش محمد است و پدر و مادرش بمیرند و جد و عمش او را سرپرستی کنند. پنهانی متولد شده و خدا او را آشکارا مبعوث کند و از طائفه ما برای او یارانی آماده کند تا دوستان خود را بهوسیله آنها عزیز گرداند و دشمنان خود را خوار سازد... آتش آتشکدهها بهوسیله او خاموش و خدای رحمان پرستش شود. شیطان را میراند و بتها را میشکند. گفتارش قاطع است و حکمش عادل. به خوشرفتاری وادارد و خود بدان عمل کند و از زشتی جلو گیرد و آن را تباه سازد»<ref>ر.ک: متن کتاب، همان، ص231-238</ref>. | ||
| خط ۴۷: | خط ۴۸: | ||
در جلد دوم، پس از بیان وقایعی که پیش از ولادت آن حضرت میان عبدالمطلب و فرزندانش به وقوع پیوست<ref>ر.ک: همان، ج2، ص609-619</ref> و معرفی فرزندان عبدالمطلب<ref>ر.ک: همان، ص663-686</ref>، به ذکر حوادث هنگام ولادت آن حضرت و اتفاقاتی که پس از آن رخ داد، از جمله واقعه اصحاب فیل، شکستن طاق کسری، خاموش شدن آتش آتشکدهها، ندای آسمانی و... پرداخته شده<ref>ر.ک: همان، ص687-807</ref> و سپس، اسامی و القاب آن حضرت، معرفی گردیده و به تفسیر آنها، پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص852-947</ref>. در پایان این جلد نیز حوادث مربوط به وفات پدر و مادر آن حضرت و سپردن وی به دست حلیمه برای دایگی و سپس، چگونگی رشد و بلوغ ایشان، ازدواج با حضرت خدیجه(س)، فرزندان، بعثت و معراج آن حضرت، مورد بحث قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص948-1172</ref>. | در جلد دوم، پس از بیان وقایعی که پیش از ولادت آن حضرت میان عبدالمطلب و فرزندانش به وقوع پیوست<ref>ر.ک: همان، ج2، ص609-619</ref> و معرفی فرزندان عبدالمطلب<ref>ر.ک: همان، ص663-686</ref>، به ذکر حوادث هنگام ولادت آن حضرت و اتفاقاتی که پس از آن رخ داد، از جمله واقعه اصحاب فیل، شکستن طاق کسری، خاموش شدن آتش آتشکدهها، ندای آسمانی و... پرداخته شده<ref>ر.ک: همان، ص687-807</ref> و سپس، اسامی و القاب آن حضرت، معرفی گردیده و به تفسیر آنها، پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص852-947</ref>. در پایان این جلد نیز حوادث مربوط به وفات پدر و مادر آن حضرت و سپردن وی به دست حلیمه برای دایگی و سپس، چگونگی رشد و بلوغ ایشان، ازدواج با حضرت خدیجه(س)، فرزندان، بعثت و معراج آن حضرت، مورد بحث قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص948-1172</ref>. | ||
در جلد سوم، ابتدا به ازدواج دختران پیامبر(ص)، از جمله ازدواج حضرت زهرا(س) با حضرت علی(ع) و ازدواج رقیه و امکلثوم با عثمان و حوادث و وقایع مربوط به آن اشاره گردیده<ref>ر.ک: همان، ص1173</ref> و سپس، به بحث پیرامون این موضوع پرداخته شده است که آیا پیامبر(ص)، پیش از بعث خود، متعبد به شریعتی بوده یا نه<ref>ر.ک: همان، ص1286</ref>. در ادامه، موضوعاتی همچون بعثت پیامبر(ص) و روزی که مبعوث شد<ref>ر.ک: همان، ص1292</ref>، حالات آن حضرت در هنگام نزول وحی<ref>ر.ک: همان، ص1310</ref>، معجزات ایشان<ref>ر.ک: همان، ص1344</ref>، نامه آن حضرت به نجاشی پادشاه حبشه<ref>ر.ک: همان، ص1521</ref> و طریقه اسلام آوردن برخی از اصحاب، از جمله عمر بن خطاب<ref>ر.ک: همان، ص1523</ref> و حمزه عموی پیامبر(ص)<ref>ر.ک: همان، ص1538</ref> مطرح گردیده است. | در جلد سوم، ابتدا به ازدواج دختران پیامبر(ص)، از جمله ازدواج حضرت زهرا(س) با [[امام على علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] و ازدواج رقیه و امکلثوم با عثمان و حوادث و وقایع مربوط به آن اشاره گردیده<ref>ر.ک: همان، ص1173</ref> و سپس، به بحث پیرامون این موضوع پرداخته شده است که آیا پیامبر(ص)، پیش از بعث خود، متعبد به شریعتی بوده یا نه<ref>ر.ک: همان، ص1286</ref>. در ادامه، موضوعاتی همچون بعثت پیامبر(ص) و روزی که مبعوث شد<ref>ر.ک: همان، ص1292</ref>، حالات آن حضرت در هنگام نزول وحی<ref>ر.ک: همان، ص1310</ref>، معجزات ایشان<ref>ر.ک: همان، ص1344</ref>، نامه آن حضرت به نجاشی پادشاه حبشه<ref>ر.ک: همان، ص1521</ref> و طریقه اسلام آوردن برخی از اصحاب، از جمله عمر بن خطاب<ref>ر.ک: همان، ص1523</ref> و حمزه عموی پیامبر(ص)<ref>ر.ک: همان، ص1538</ref> مطرح گردیده است. | ||
از جمله موضوعاتی که در این جلد، بدان پرداخته شده، جریان اسلام آوردن گروهی از جنیان و بیعت آنان با پیامبر(ص) میباشد. آن حضرت پس از بازگشت از طائف و ناامیدی از اسلام آوردن قبیله ثقیف، پس از طی مسیری طولانی، در مکانی که به نخله معروف بود، کنار نخل خرمایی نشست و نیمهشب، به عبادت و تلاوت قرآن، پرداخت. در این حال، تعدادی از جنیان، با شنیدن صدای قرآن، متوقف شده و آیات آن را به گوش سایر جنیان، رساندند. پیامبر(ص) بعدها نیز چندین بار همراه عبدالله بن مسعود، به این مکان آمد و آیات قرآن را بر جنیان خواند. در شبی سوره جن بر پیامبر(ص) نازل شد و خداوند آن حضرت را از اسلام آوردن جنیان، باخبر کرد<ref>ر.ک: همان، ص1593-1605</ref>. | از جمله موضوعاتی که در این جلد، بدان پرداخته شده، جریان اسلام آوردن گروهی از جنیان و بیعت آنان با پیامبر(ص) میباشد. آن حضرت پس از بازگشت از طائف و ناامیدی از اسلام آوردن قبیله ثقیف، پس از طی مسیری طولانی، در مکانی که به نخله معروف بود، کنار نخل خرمایی نشست و نیمهشب، به عبادت و تلاوت قرآن، پرداخت. در این حال، تعدادی از جنیان، با شنیدن صدای قرآن، متوقف شده و آیات آن را به گوش سایر جنیان، رساندند. پیامبر(ص) بعدها نیز چندین بار همراه عبدالله بن مسعود، به این مکان آمد و آیات قرآن را بر جنیان خواند. در شبی سوره جن بر پیامبر(ص) نازل شد و خداوند آن حضرت را از اسلام آوردن جنیان، باخبر کرد<ref>ر.ک: همان، ص1593-1605</ref>. | ||
نویسنده در جلد چهارم، در کنار اشاره به بخشی از شمایل و صفات مبارک پیامبر(ص) <ref>ر.ک: همان، ج4، ص1725</ref>، به موضوع هجرت آن حضرت از مکه به مدینه و همراهی ابوبکر با ایشان<ref>ر.ک: همان، ص1788</ref> و اجتماع و دسیسه قریش در دارالندوه و خوابیدن حضرت علی(ع) در بستر پیامبر(ص) و عقیم ماندن این توطئه، پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص1792</ref>. | نویسنده در جلد چهارم، در کنار اشاره به بخشی از شمایل و صفات مبارک پیامبر(ص) <ref>ر.ک: همان، ج4، ص1725</ref>، به موضوع هجرت آن حضرت از مکه به مدینه و همراهی ابوبکر با ایشان<ref>ر.ک: همان، ص1788</ref> و اجتماع و دسیسه قریش در دارالندوه و خوابیدن [[امام على علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] در بستر پیامبر(ص) و عقیم ماندن این توطئه، پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص1792</ref>. | ||
از جمله مطالبی که در این جلد، بدان پرداخته شده، ماجرای اختفای پیامبر(ص) در غار ثور میباشد. پس از خروج پیامبر(ص) از مکه به سمت مدینه و اختفای ایشان در غار ثور، به فرمان خداوند، عنکبوتی بر در غار منزل کرده و تار تنیده بود و کبوترانی نیز در دهانه غار، تخم گذاشته و بر روی آن، خوابیده بودند؛ بهگونهای که هرکس این صحنه را میدید، یقین میکرد سالهاست کسی از این شکاف عبور نکرده و بدین ترتیب، مشرکان که پیامبر(ص) را تا دهانه غار تعقیب کرده بودند، از یافتن ایشان مأیوس شده و آن حضرت، به سلامت از دست آنان رهایی یافت<ref>ر.ک: همان، ص1807</ref>. | از جمله مطالبی که در این جلد، بدان پرداخته شده، ماجرای اختفای پیامبر(ص) در غار ثور میباشد. پس از خروج پیامبر(ص) از مکه به سمت مدینه و اختفای ایشان در غار ثور، به فرمان خداوند، عنکبوتی بر در غار منزل کرده و تار تنیده بود و کبوترانی نیز در دهانه غار، تخم گذاشته و بر روی آن، خوابیده بودند؛ بهگونهای که هرکس این صحنه را میدید، یقین میکرد سالهاست کسی از این شکاف عبور نکرده و بدین ترتیب، مشرکان که پیامبر(ص) را تا دهانه غار تعقیب کرده بودند، از یافتن ایشان مأیوس شده و آن حضرت، به سلامت از دست آنان رهایی یافت<ref>ر.ک: همان، ص1807</ref>. | ||
در جلد پنجم، ابتدا به شرح آخرین حج پیامبر(ص)<ref>ر.ک: همان، ج5، ص2227</ref> و وقایعی که پس از حج و رسیدن آن حضرت به مدینه اتفاق افتاد، پرداخته شده<ref>ر.ک: همان، 2556</ref> و سپس ماجرای وفات آن حضرت<ref>ر.ک: همان، ص2647</ref> و خطبه ابوبکر در هنگام به خلافت رسیدن<ref>ر.ک: همان، ص2728</ref> و چگونگی غسل و تکفین ایشان توسط حضرت علی(ع) <ref>ر.ک: همان، ص2739</ref> و نماز بر آن حضرت<ref>ر.ک: همان، ص2757</ref> توضیح داده شده است. در پایان نیز، به توصیف مرقد مطهر ایشان، پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص2779</ref>. | در جلد پنجم، ابتدا به شرح آخرین حج پیامبر(ص)<ref>ر.ک: همان، ج5، ص2227</ref> و وقایعی که پس از حج و رسیدن آن حضرت به مدینه اتفاق افتاد، پرداخته شده<ref>ر.ک: همان، 2556</ref> و سپس ماجرای وفات آن حضرت<ref>ر.ک: همان، ص2647</ref> و خطبه ابوبکر در هنگام به خلافت رسیدن<ref>ر.ک: همان، ص2728</ref> و چگونگی غسل و تکفین ایشان توسط [[امام على علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] <ref>ر.ک: همان، ص2739</ref> و نماز بر آن حضرت<ref>ر.ک: همان، ص2757</ref> توضیح داده شده است. در پایان نیز، به توصیف مرقد مطهر ایشان، پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص2779</ref>. | ||
در جلد ششم، به توصیف آنچه که متعلق به آن حضرت بوده، از جمله همسران، بندگان و کنیزان، میراث، خاتم، پیراهن، جبه، ردا، کفشها، زره، لباسها و وسایل خانه، مانند حصیر، خمره، لحاف، تخت، کرسی و اسلحه و مرکبها و... پرداخته شده<ref>ر.ک: همان، ج6، ص2837-3289</ref> و در پایان، فضیلت نماز و صلوات بر آن حضرت<ref>ر.ک: همان، ص3303</ref> و ویژگیهای قبر ایشان، بیان گردیده است<ref>ر.ک: همان، ص3315</ref>. | در جلد ششم، به توصیف آنچه که متعلق به آن حضرت بوده، از جمله همسران، بندگان و کنیزان، میراث، خاتم، پیراهن، جبه، ردا، کفشها، زره، لباسها و وسایل خانه، مانند حصیر، خمره، لحاف، تخت، کرسی و اسلحه و مرکبها و... پرداخته شده<ref>ر.ک: همان، ج6، ص2837-3289</ref> و در پایان، فضیلت نماز و صلوات بر آن حضرت<ref>ر.ک: همان، ص3303</ref> و ویژگیهای قبر ایشان، بیان گردیده است<ref>ر.ک: همان، ص3315</ref>. | ||
ویرایش