۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده: مهر(98)' به '') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR14674J1.jpg | | تصویر =NUR14674J1.jpg | ||
| عنوان = الأحوال | | عنوان = الأحوال الشخصیة، الطلاق | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[مصطفوی، محمدکاظم]] ( | [[مصطفوی، محمدکاظم]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
| موضوع = فقه جعفری - قرن 14، حقوق خانواده (فقه)، زناشویی (فقه)، طلاق (فقه) | | موضوع = فقه جعفری - قرن 14، حقوق خانواده (فقه)، زناشویی (فقه)، طلاق (فقه) | ||
| ناشر = المرکز | | ناشر = المرکز العالمی للدراسات الاسلامیة | ||
| مکان نشر = | | مکان نشر =ایران - قم | ||
| سال نشر = 1384ش/1426ق | | سال نشر = 1384ش/1426ق | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''الأحوال | '''الأحوال الشخصیة (الطلاق)'''، تألیف [[مصطفوی، محمدکاظم|سید کاظم مصطفوی]]، از جمله تألیفات با موضوع طلاق و مباحث مرتبط با آن است. طلاق از جمله احوال شخصیه و راه حلی برای اختلافات خانوادگی است. این اثر در یک جلد به زبان عربی منتشر شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
شخص در حقوق به دو قسم حقیقی و حقوقی تقسیم میشود. در مبحث احوال | شخص در حقوق به دو قسم حقیقی و حقوقی تقسیم میشود. در مبحث احوال شخصیه از احوال مربوط به شخص حقیقی بحث میشود. احوال شخصیه، اصطلاحی است وارداتی که برخاسته از حقوق غرب است و از طریق ترجمه وارد حقوق کشورهای اسلامی و فقه شد. حدود یک قرن از ورود این اصطلاح به حوزه حقوق کشورهای اسلامی میگذرد و در تألیفاتی هم که در این موضوع شده است، بیشتر بدون توجه به ماهیت و عناصر تشکیلدهنده آن و صرفا از چند مصداق احوال شخصیه بحث شده است. ممکن است یکی از دلایل آن عدم آشنایی فقها به حقوق رم بهعنوان خاستگاه اولیه آن باشد. دلیل دیگری که میتوان برشمرد، متفاوت بودن تقسیمبندی در حقوق که احوال شخصیه یک شاخه آن است، با تبویب رایج فقه است. هرچند غالب مصادیق احوال شخصیه در فقه وجود دارد، اما اختلاف در شیوه تقسیمبندی باعث شده که فقها احوال شخصیه را در معنای حداقل بهکار ببرند<ref>ر.ک: شفایی، عبدالله، ص228-227</ref>. | ||
بحث طلاق از احوال شخصیه مهمی است که نقش اساسی در زندگی اجتماعی دارد و بهوسیله آن مشکل اختلافی که بدیها و مصیبتهای فراوانی در پی دارد، حل میشود. پس طلاق در حقیقت حل مشکل و فرستادن با احسان است. بنابراین شایسته است از مفهوم طلاق و جایگاه آشکار آن و آنچه مرتبط با آن است، بحث کنیم<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13</ref>. | بحث طلاق از احوال شخصیه مهمی است که نقش اساسی در زندگی اجتماعی دارد و بهوسیله آن مشکل اختلافی که بدیها و مصیبتهای فراوانی در پی دارد، حل میشود. پس طلاق در حقیقت حل مشکل و فرستادن با احسان است. بنابراین شایسته است از مفهوم طلاق و جایگاه آشکار آن و آنچه مرتبط با آن است، بحث کنیم<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13</ref>. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
کسی که صیغه طلاق را میخواند باید چهار شرط داشته باشد: بلوغ، عقل، اختیار و قصد. این شروط نقش موضوعی در اهلیت شخص نسبت به ایقاع طلاق دارند، پس با وجود این شروط، شخص اهل آن خواهد شد<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>. | کسی که صیغه طلاق را میخواند باید چهار شرط داشته باشد: بلوغ، عقل، اختیار و قصد. این شروط نقش موضوعی در اهلیت شخص نسبت به ایقاع طلاق دارند، پس با وجود این شروط، شخص اهل آن خواهد شد<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>. | ||
نویسنده در بررسی اقسام طلاق، از طلاق سنت و طلاق بدعت بهعنوان مهمترین اقسام طلاق یاد کرده است. سپس در تقسیم دیگری از [[طوسی، محمد بن حسن|شیخالطائفه طوسی]]، طلاق را به چهار قسم واجب، محظور، مندوب و مکروه تقسیم کرده است<ref>ر.ک: همان، ص68-67</ref>. هرگاه عدم وقوع طلاق باعث شود، حقی از | نویسنده در بررسی اقسام طلاق، از طلاق سنت و طلاق بدعت بهعنوان مهمترین اقسام طلاق یاد کرده است. سپس در تقسیم دیگری از [[طوسی، محمد بن حسن|شیخالطائفه طوسی]]، طلاق را به چهار قسم واجب، محظور، مندوب و مکروه تقسیم کرده است<ref>ر.ک: همان، ص68-67</ref>. هرگاه عدم وقوع طلاق باعث شود، حقی از حقوق زن پایمال شود یا در معرض تضییع حق قرار بگیرد، بر مرد واجب میشود، همسر خود را طلاق بدهد. اگر زندگی مشترک زوجین به اختلاف و شقاق بینجامد، بهنحوی که امیدی به اصلاح آنان نباشد و آن دو در اثر چنین اختلافاتی در معرض ابتلاء به گناه باشند، تحقق طلاق مندوب و مستحب است و...<ref>ر.ک: جواد، حبیبیتبار، ص38</ref>. | ||
از جمله اختلافات شیعه و اهل سنت در احکام طلاق، سه طلاق با یک صیغه یا سه صیغه پیاپی در یک مجلس است. [[علمالهدی، علی بن حسین|سید مرتضی علمالهدی]] میگوید: از اختصاصات امامیه، قول به صحیح نبودن سه طلاق به لفظ واحد است و باقی فقهای اهل سنت مخالف این موضوع هستند...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص85</ref>. | از جمله اختلافات شیعه و اهل سنت در احکام طلاق، سه طلاق با یک صیغه یا سه صیغه پیاپی در یک مجلس است. [[علمالهدی، علی بن حسین|سید مرتضی علمالهدی]] میگوید: از اختصاصات امامیه، قول به صحیح نبودن سه طلاق به لفظ واحد است و باقی فقهای اهل سنت مخالف این موضوع هستند...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص85</ref>. | ||
مطلب دیگری که مورد بحث قرار گرفته است، اختصاص طلاق به زوج است. در این رابطه به قاعده فقهی «الطلاق | مطلب دیگری که مورد بحث قرار گرفته است، اختصاص طلاق به زوج است. در این رابطه به قاعده فقهی «الطلاق بید من أخذ بالساق» استناد شده که برگرفته از نبوی معروف بین فریقین است و فقها هم در آن متفقند. صاحب جواهر میگوید: طلاق مختص به خود زوج است؛ این موضوع مورد اتفاق، بلکه اجماع به هر دو قسمش بر آن واقع شده است<ref>ر.ک: همان، ص111</ref>. | ||
از اختصاص طلاق به زوج، مواردی استثنا شده است که اشتراط طلاق ضمن عقد نکاح از آن جمله است و بهعنوان آخرین مطلب کتاب مطرح شده است که زن میتواند بهعنوان شرط ضمن عقد، حق وکالت بر طلاق را در مواردی که مرد سفر طولانی یا جریمه موجب حبس یا سوء معاشرت داشته باشد را برای خود قرار دهد که بتواند وکیل در طلاق خود باشد. این شرط مستند به ادله صحت وکالت در ایقاع طلاق و عموم قاعده «المؤمنون عند شروطهم» صحیح است<ref>ر.ک: همان، ص115</ref>. در مشروعیت این شرط، خدشهای وارد نیست؛ زیرا شرط ضمن عقد و دارای شرایط صحت شرط | از اختصاص طلاق به زوج، مواردی استثنا شده است که اشتراط طلاق ضمن عقد نکاح از آن جمله است و بهعنوان آخرین مطلب کتاب مطرح شده است که زن میتواند بهعنوان شرط ضمن عقد، حق وکالت بر طلاق را در مواردی که مرد سفر طولانی یا جریمه موجب حبس یا سوء معاشرت داشته باشد را برای خود قرار دهد که بتواند وکیل در طلاق خود باشد. این شرط مستند به ادله صحت وکالت در ایقاع طلاق و عموم قاعده «المؤمنون عند شروطهم» صحیح است<ref>ر.ک: همان، ص115</ref>. در مشروعیت این شرط، خدشهای وارد نیست؛ زیرا شرط ضمن عقد و دارای شرایط صحت شرط است. اما باید توجه داشت که در این شرط نمیتوان گفت: «حق طلاق» با زن است؛ زیرا خلاف کتاب اللّه و سنّت است و یا نمیتوان گفت مرد «حق ندارد» ازدواج مجدد کند؛ اما میتوان گفت: اگر مرد این کار را انجام دهد، زن از طرف او وکیل است خودش را مطلقه سازد و حق دارد دیگری را وکیل کند که او را طلاق دهد (وکیل در توکیل)<ref>ر.ک: رایگان، محمود، ص96</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش