تنبیه الغافلین عن فضائل الطالبیین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'رده:سال97-25مهر الی24 آبان' به '') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
[[رده: 25 مهر الی 24 آبان(97)]] | [[رده: 25 مهر الی 24 آبان(97)]] | ||
نسخهٔ ۱۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۰۸
تنبيه الغافلين عن فضائل الطالبيين | |
---|---|
پدیدآوران | حاکم جشمی، محسن بن محمد (نویسنده) مؤسسه فرهنگي شمس الضحي (محقق) |
عنوانهای دیگر | تنبيه الغافلين عن فضائل الطالبيين |
ناشر | شمس الضحي |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1383ش, |
شابک | 964-95245-5-x |
موضوع | احاديث - جنبههای قرآنی
احاديث شيعه - قرن 5ق. تفاسير شيعه - قرن 5ق. خاندان نبوت در قرآن علي بن ابيطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - جنبههای قرآنی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 104 /خ2ج5 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تنبيه الغافلين عن فضائل الطالبيين، تألیف عالم زیدی قرن پنجم به نام محسن بن کرامه جشمی بیهقی (413-494ق)، درباره فضائل امیرالمؤمنین علی(ع) است که توسط انتشارات شمس الضحی مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.
ساختار
در ابتدای کتاب، بعد از مقدمه انتشارات، مقدمه محقق آمده که در انتهای آن نام حسین درگاهی قید شده است. سپس مقدمه مؤلف و متن کتاب ذکر شده است.
گزارش محتوا
حاکم جشمی در این کتاب شریف، یکصدودو آیه از پنجاهوپنج سوره قرآن کریم را که همه بهگونهای با امیرالمؤمنین و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) مرتبطند، آورده است و در ذیل هرکدام، نخست وجوه و احتمالاتی را که مفسرین و محدثین و مورخین و فقها و متکلمان درباره آن آیه آوردهاند، ذکر میکند. آنگاه برای تأیید نظر خویش، به حدیث یا احادیثی استشهاد مینماید. مؤلف، در سراسر کتاب به بیش از 250 حدیث استدلال میکند که همگی آنها را با سلسله سند خود از ائمه حدیث اهل سنت و زیدیه و محدثین شیعه روایات کرده که بخش بزرگی از آنها، از روایات و احادیث متواتره و مشهوری است که در تمام منابع مورد اعتماد محدثین آمده و همگی بر صحت و علو اسناد و وثاقت راویان و قوت متن و وضوح دلالت آنها تصریح و تأکید دارند. متواتر و مشهور بودن برخی از این احادیث بهگونهای است که حاکم جشمی را مستغنی و بینیاز از ذکر سلسله اسناد خویش بدان حدیث نموده و آن را از باب ارسال مسلمات به پیامبر یا امامان معصوم نسبت داده است. ازاینرو فقدان سلسله سند، خدشه و آسیبی به صحت روایات او نمیزند[۱].
وی در این کتاب، به نقل گفتار تعدادی از مفسرین مشهور و معتبر اهل سنت (مانند سدی، شعبی، حسن بصری و مجاهد) در فضل اهلبیت اعتماد کرده است و نیز در چندین مورد از تفسیر ابوالقاسم بلخی یاد کرده است[۲].
در مقدمه محقق، ترجمه و آثار مؤلف بههمراه معرفی این اثر آمده؛ سپس محقق از شیوه تحقیق خود سخن به میان آورده است.
روایاتی که حاکم جشمی در این کتاب آورده، اغلب از متواترات (معنوی) و مشهورات است و آیاتی را که بهنحوی به علی(ع) ربط پیدا میکند، با احادیث تفسیری و نکات تفسیری موجزاً بهترتیب سورهها آورده است[۳].
ازآنجاکه مؤلف یکی از علمای زیدیمذهب است، در جایجای کتاب به هر مناسبتی اشاره به اعتقاد خویش و دفاع از مذهب زیدیه و بیان اصول عقاید ایشان (عدم انحصار امامت در اولاد امام حسین و تعمیم آن به اولاد حسن(ع) و حسین(ع)، لزوم خروج امام به جهاد با منحرفین، اقامه امر به معروف و نهی از منکر، عدم اعتبار عصمت امام) پرداخته است[۴].
مؤلف بزرگوار، علاوه بر تفسیر و تأویل و تطبیق آیات الهی بر اهلبیت(ع) از طریق محدثین شیعه و سنی، به ذکر وقایع شیرین تاریخی در لابهلادی مطالب نیز پرداخته است؛ مانند داستان مباهله، فضیلت و زندگی حضرت زهرا(س)، داستان غدیر خم، ایمان ابوطالب، داستان ابوالعتاهیه در زندان هارون، زیارت کردن جابر بن عبدالله انصاری، مرقد امام حسین(ع) را، جنایات بنیامیه و بنیمروان، ملاقات احمد بن عیسی بن زید، قاسم بن ابراهیم و عبدالله بن موسی با یکدیگر[۵].
برخی از محتویات کتاب به شرح ذیل است:
- از ابن عباس روایت کرده است که: «يٰا أَيهَا الذِینَ آمَنُوا»، بهترین مخاطبش علی(ع) است و اصحاب دیگر کمابیش در بعضی آیات مورد عتاب قرارگرفتهاند، الا علی(ع) که جز به خیر یاد نشده است و هر مدح و تعظیم و اکرامی که در قرآن آمده، علی(ع) مشمول آن است و هر رحمت و نصرتی که وعده داده شده، شامل او میشود[۶].
- ذیل آیه فَتَلَقٰى آدَمُ مِنْ رَبهِ كلِمٰاتٍ فَتٰابَ عَلَيهِ (بقره: 37)؛ «پس آدم کلماتی را از سوی پروردگارش دریافت کرد...»، آورده است که کلمات، پنجتنند و میگوید گناه آدم کبیره نبود و بیان مطلب را به «تنزيه الأنبياء»، تألیف خودش حواله میدهد. مصحح در حاشیه، این عنوان را از مصنفات گمشده مؤلف میداند (تنزیه الانبیای موجود از سید مرتضی است)[۷].
- آیه وَ مِنَ اَلنٰاسِ مَنْ يشْرِی نَفْسَهُ اِبْتِغٰاءَ مَرْضٰاتِ اَللّهِ (بقره: 207)؛ «و از مردم کسی است که جانش را برای خشنودی خدا میفروشد»، در شأن علی(ع) است، بهمناسبت خوابیدن در جای پیغمبر(ص) در شبی که حضرت، مکه را به قصد مدینه ترک کرد. طبق این روایت، ابوطالب، علی(ع) را در جای پیغمبر خوابانید؛ حال آنکه ابوطالب خیلی پیش از آن درگذشته بود[۸].
- آیه اَلذِينَ ينْفِقُونَ أَمْوٰالَهُمْ بِالليلِ وَ النهٰارِ سِرّا وَ عَلاٰنِيةً (بقره: 274)؛ «کسانی که اموالشان را در شب و روز و پنهان و آشکار انفاق میکنند»، درباره علی(ع) نازل شده که چهار درهم داشت و در شب و روز و آشکار و نهان انفاق کرد[۹].
- ذیل کلمه وَ اَلرٰاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ (آلعمران: 7)؛ «و استواران در دانش»، گفته است که مراد علی(ع) است و حدیث «أنا مدينة العلم و علي بابها» را شاهد آورده و از عمر نقل کرده که: «لولا علي لهلك عمر» و از ابودرداء روایت کرده که عالمی در شام هست (یعنی خودش) و عالمی در کوفه (یعنی ابن مسعود) و عالمی در مدینه (یعنی علی)؛ آنکه در شام است از آنکه در کوفه است میپرسد و آنکه در کوفه است از آنکه در مدینه است میپرسد، اما آنکه در مدینه است، از احدی سؤال نمیکند. از خود حضرت علی(ع) نیز روایت کرده که اگر مسند برای من آماده میشد، میان اهل تورات طبق تورات و میان اهل انجیل طبق انجیل و میان اهل زبور طبق زبور و میان اهل فرقان طبق فرقان حکم میکردم. به خدا هیچ آیهای نیست که در تری و خشکی، آسمان و زمین، دشت و کوه، شب و روز نازل شده باشد، مگر آنکه میدانم در شأن چیست و کیست...[۱۰].
- ذیل آیه فَقُلْ تَعٰالَوْا نَدْعُ أَبْنٰاءَنٰا وَ أَبْنٰاءَكمْ وَ نِسٰاءَنٰا وَ نِسٰاءَكمْ وَ أَنْفُسَنٰا وَ أَنْفُسَكمْ ثُم نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اَللٰهِ عَلَى اَلْكٰاذِبِينَ (آلعمران: 61)؛ «بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را و ما زنانمان را و شما زنانتان را و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت کنیم، سپس یکدیگر را نفرین نماییم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم»، آورده است که در قضیه مباهله منظور از «أبناءنا»، حسنین(ع) و منظور از «نساءنا»، فاطمه(ع) و منظور از «أنفسنا»، علی(ع) است. در همین قسمت روایتی از پیغمبر(ص) میآورد که: «خُلقت أنا و علي من شجرة واحده» و نیز از پیغمبر درباره علی روایت آورده که: «إنه مني و أنت منه» و نیز آورده: «يا علي... أنت رفيقي في الجنة» و «يا علي أنت أخي في الدنيا و الآخرة» و از علی(ع) روایت کرده که: «أنا عبدالله و أخو رسولالله، لم يقلها أحد قبلي و لا يقولها أحد بعدي إلا كذاب» و نیز در همین جا حدیث منزلت را آورده که چون پیغمبر(ص) میان اصحاب مؤاخات برقرار کرد، علی(ع) از اینکه او را با کسی برادر قرار نداد، نگران بود. پیغمبر(ص) فرمود: «ما أخرتك إلا لنفسي، فأنت مني بمنزلة هارون من موسی إلا أنه لا نبي بعدي». میدانیم که حدیث منزلت، داستان دیگری هم دارد و ممکن است هر دو واقع شده باشد. مؤلف در همین قسمت روایت «سد رسولالله الأبواب إلا باب علي» را نیز آورده و از ابن عمر هم مضمون آن را نقل کرده است[۱۱].
- ذیل آیه مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَ اللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿الأنفال: 67﴾؛ «هیچ پیامبری را نسزد و نشاید که [پیش از جنگ و پیروزی بر دشمن] اسیران جنگی بگیرد تا زمانی که [دشمن را بهطور کامل] در زمین از قدرت و توان بیندازد [و موقعیت دین و مؤمنان در جهان پابرجا و استوار گردد، آنگاه اسیر بگیرد؛ شما ای یاران پیامبر!] متاع ناچیز و ناپایدار دنیا را میخواهید و خدا [برای شما] آخرت را میخواهد»، روایت کرده است که عمر و علی(ع) نظرشان بر قتل اسیران بود و ابوبکر و عثمان نظرشان بر زنده نگهداشتن و فدیه گرفتن و پیغمبر(ص) فدیه گرفت و خدا عتابش کرد. مؤلف طبق مذاق معتزلیاش این را بهعنوان صغیرهای بر پیغمبر(ص) گرفته است!
- بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
- ﴿التوبة: 1﴾؛ «این [اعلام] بیزاری و لغو پیمان از سوی خدا و پیامبرش به کسانی از مشرکان است که با آنان پیمان بستهاید»، مفسران عموماً ذکر کردهاند که آیات صدر سوره برائت را پیغمبر(ص) به ابوبکر داد که در رأس مسلمین به حج میرفت و سپس علی(ع) را فرستاد که آیات را از او بگیرد و شخصاً بر مکیان بخواند. روایت کردهاند که پیغمبر(ص) فرمود: «لا يبلغ عني إلا أنا و رجل مني»[۱۲].
- وَ تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ ﴿الشعراء: 219﴾؛ «و گردش و حرکت تو را در میان سجدهکنندگان». بعضی گفتهاند: مراد نماز خواندن پیغمبر(ص) است و بعضی گفتهاند پاک بودن صلب و رحم پدر و مادر و نیاکان پیغمبر(ص) است. سعید بن جبیر از پیغمبر(ص) روایت کرده که من و علی(ع) روح واحدیم و از زمان آدم در اصلاب منتقل شدیم تا روح من به صلب عبدالله و روح علی(ع) به صلب ابوطالب منتقل شد، پس علی از من است و من از علی...[۱۳].
- فَالْيوْمَ الذِينَ آمَنُوا مِنَ اَلْكفٰارِ یضْحَكونَ (مطففین: 34)؛ «پس امروز همواره مؤمنان به کافران میخندند».
گویند: پیغمبر(ص)، علی را بر بنیهاشم ریاست داد، به او خندیدند. بعضی گفتهاند: علی(ع) با جمعی از مؤمنان میآمد، بعضی منافقان بر او خندیدند؛ آیه در اینباره نازل شده است. بعضی گفتهاند: آیه درباره ابوجهل و ولید بن مغیره و عاص بن وائل است که بر امثال بلال و عمار میخندیدند[۱۴].
وضعیت کتاب
حسین درگاهی، این اثر را بهوسیله سه نسخه مورد تحقیق قرار داده[۱۵] و وجوه اختلاف را در پاورقی گزارش داده است.
در پاورقیها علاوه بر ترجمه برخی از لغات[۱۶]، آدرس آیات و منابع احادیثی که نویسنده از آنها استمداد طلبیده، در منابع شیعه و اهل سنت، بیان شده است.
فهارس فنی در انتهای کتاب آمده است.
پانویس
- ↑ انصاری قمی، ناصرالدین، ص32
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص167
- ↑ ر.ک: انصاری قمی، ناصرالدین، ص32
- ↑ ر.ک: همان، ص32
- ↑ ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص168
- ↑ ر.ک: همان، ص168
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص168
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص170
- ↑ ر.ک: همان، ص172
- ↑ ر.ک: همان، ص174
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص9-10
- ↑ پاورقی، ص72
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- انصاری قمی، ناصرالدین، «تنبيه الغافلين عن فضائل الطالبيين»، کتاب ماه دین، تیر 1379، شماره 33، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز).
- ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، «تفسیر آیات قرآن در فضائل علی(ع) به روایت زیدیه»، آینه پژوهش، شماره 66، بهمن و اسفند 1379، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز).