۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
کتاب با پيشگفتارى از نويسنده آغاز و مطالب در پنج بخش سامان يافته است. | |||
نويسنده در ابتدا به تببين و توضيح مسئله تقريب مذاهب و امكان و جواز آن پرداخته و سپس، اصول و مبانى آن را تشريح كرده است. در پايان، از موانع تقريب و نقش حج در آن، بحث به ميان آورده است. | نويسنده در ابتدا به تببين و توضيح مسئله تقريب مذاهب و امكان و جواز آن پرداخته و سپس، اصول و مبانى آن را تشريح كرده است. در پايان، از موانع تقريب و نقش حج در آن، بحث به ميان آورده است. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
در پيشگفتار، به توضيح موضوع | در پيشگفتار، به توضيح موضوع کتاب، پرداخته شده است <ref>مقدمه، ص7-11</ref>. | ||
در بخش اول، مقصود از تقريب مذاهب اسلامى، توضيح داده شده است. به نظر نويسنده، با وجود تأكيدى كه در زمان ما بر مسئله تقريب مذاهب اسلامى مىشود، تاكنون تعريف يكسانى از آن، كه مورد اتفاق نظر صاحبنظران مسلمان باشد، ارائه نشده است؛ ازاينرو، نويسنده ديدگاههاى موجود درباره چيستى و چگونگى تقريب مذاهب اسلامى را بهصورت زير عنوان و بررسى كرده است: گزينش مذهب معيار؛ وانهادن مسائل اختلافى؛ آزادى در گزينش هريك از مبانى و ديدگاههاى مذاهب؛ ملاحظات و مصلحتانديشىهاى سياسى و گفتگوى صحيح و سازنده مذاهب <ref>ر.ك: متن | در بخش اول، مقصود از تقريب مذاهب اسلامى، توضيح داده شده است. به نظر نويسنده، با وجود تأكيدى كه در زمان ما بر مسئله تقريب مذاهب اسلامى مىشود، تاكنون تعريف يكسانى از آن، كه مورد اتفاق نظر صاحبنظران مسلمان باشد، ارائه نشده است؛ ازاينرو، نويسنده ديدگاههاى موجود درباره چيستى و چگونگى تقريب مذاهب اسلامى را بهصورت زير عنوان و بررسى كرده است: گزينش مذهب معيار؛ وانهادن مسائل اختلافى؛ آزادى در گزينش هريك از مبانى و ديدگاههاى مذاهب؛ ملاحظات و مصلحتانديشىهاى سياسى و گفتگوى صحيح و سازنده مذاهب <ref>ر.ك: متن کتاب، ص13-16</ref>. | ||
به نظر نويسنده، مقصود از تقريب، تعامل علمى و عملى مذاهب اسلامى بر مبناى مشتركات و احترام متقابل است كه با احساس اخوت و تسامحى معقول و شيوهاى عالمانه، بركنار از احساس نفرت و عارى از تعصبات غير منطقى و بهدور از روشى عوامانه حاصل مىشود؛ به تعبير دقيقتر، تقريب مذاهب اسلامى، به معناى ترويج فرهنگ گفتگوى صحيح و سازنده بر اساس اصول و مبانى مشترك با هدف درك يكديگر و دستيابى به رشد علمى و مذهبى است. بنابراين، مذاهب اسلامى مىتوانند ضمن پايبندى به مبانى و ديدگاههاى خود، در سايه تعامل منطقى و گفتگوى علمى يكديگر را درك كنند و به هم نزديك شوند <ref>ر.ك: همان، ص22</ref>. | به نظر نويسنده، مقصود از تقريب، تعامل علمى و عملى مذاهب اسلامى بر مبناى مشتركات و احترام متقابل است كه با احساس اخوت و تسامحى معقول و شيوهاى عالمانه، بركنار از احساس نفرت و عارى از تعصبات غير منطقى و بهدور از روشى عوامانه حاصل مىشود؛ به تعبير دقيقتر، تقريب مذاهب اسلامى، به معناى ترويج فرهنگ گفتگوى صحيح و سازنده بر اساس اصول و مبانى مشترك با هدف درك يكديگر و دستيابى به رشد علمى و مذهبى است. بنابراين، مذاهب اسلامى مىتوانند ضمن پايبندى به مبانى و ديدگاههاى خود، در سايه تعامل منطقى و گفتگوى علمى يكديگر را درك كنند و به هم نزديك شوند <ref>ر.ك: همان، ص22</ref>. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
نويسنده بر اين باور است كه مخالفت برخى پيروان مذاهب اسلامى با تقريب و روا ندانستن آن از حيث مذهبى، زاده برداشت نادرستى است كه از اين موضوع داشتهاند؛ چراكه اينان غالباً تقريب مذاهب را به معناى انفعال مذاهب در برابر يكديگر و مستلزم دست شستن از پارهاى عقايد و ديدگاههاى اساسى هر مذهب به سود مذهب ديگر انگاشتهاند. اين در حالى است كه نويسنده از اين مقوله تعريف متفاوتى ارائه داده و معتقد است كه تقريب مذاهب اسلامى، اساساً چيزى جز تعامل و گفتگوى مفيد و قانونمند مذاهب نيست؛ چيزى كه ريشه در فرهنگ اصيل اسلامى و آموزههاى قرآن كريم دارد <ref>ر.ك: همان، ص23</ref>. | نويسنده بر اين باور است كه مخالفت برخى پيروان مذاهب اسلامى با تقريب و روا ندانستن آن از حيث مذهبى، زاده برداشت نادرستى است كه از اين موضوع داشتهاند؛ چراكه اينان غالباً تقريب مذاهب را به معناى انفعال مذاهب در برابر يكديگر و مستلزم دست شستن از پارهاى عقايد و ديدگاههاى اساسى هر مذهب به سود مذهب ديگر انگاشتهاند. اين در حالى است كه نويسنده از اين مقوله تعريف متفاوتى ارائه داده و معتقد است كه تقريب مذاهب اسلامى، اساساً چيزى جز تعامل و گفتگوى مفيد و قانونمند مذاهب نيست؛ چيزى كه ريشه در فرهنگ اصيل اسلامى و آموزههاى قرآن كريم دارد <ref>ر.ك: همان، ص23</ref>. | ||
البته ممكن است جريانهايى وجود داشته باشند كه اساساً گفتگوى مذاهب اسلامى را نيز برنمىتابند و هرگونه تعامل غير خصمانه با افكار ديگر را روا نمىشمارند. اينان گفتگو و تعامل علمى با ساير مذاهب را قرار دادن مذهب خود در معرض خطر و زمينه شك در دين و گمراهى مذهبى مىپندارند. اما به باور نويسنده، چنين توهم نامباركى، نهتنها هيچ مبناى درستى در | البته ممكن است جريانهايى وجود داشته باشند كه اساساً گفتگوى مذاهب اسلامى را نيز برنمىتابند و هرگونه تعامل غير خصمانه با افكار ديگر را روا نمىشمارند. اينان گفتگو و تعامل علمى با ساير مذاهب را قرار دادن مذهب خود در معرض خطر و زمينه شك در دين و گمراهى مذهبى مىپندارند. اما به باور نويسنده، چنين توهم نامباركى، نهتنها هيچ مبناى درستى در کتاب خدا و سنت پيامبر(ص) و سيره اهلبيت(ع) و منش سلف صالح ندارد، كه گونهاى گريز از واقعيتها و چشم بستن به روى حقيقت و سد باب علم و هدايت است <ref>ر.ك: همان، ص23-24</ref>. | ||
در بخش سوم، به بررسى اصول و مبانى تقريب پرداخته شده است. منظور نويسنده از اصول و مبانى تقريب، عواملى است كه تقريب مذاهب اسلامى بدون آنها ميسر نمىشود. اين عوامل عبارتند از: پذيرش كثرت و اختلاف؛ اعتقاد به گفتگو؛ تأكيد بر مشتركات و رعايت اخلاق اسلامى <ref>همان، ص39</ref>. | در بخش سوم، به بررسى اصول و مبانى تقريب پرداخته شده است. منظور نويسنده از اصول و مبانى تقريب، عواملى است كه تقريب مذاهب اسلامى بدون آنها ميسر نمىشود. اين عوامل عبارتند از: پذيرش كثرت و اختلاف؛ اعتقاد به گفتگو؛ تأكيد بر مشتركات و رعايت اخلاق اسلامى <ref>همان، ص39</ref>. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
مراسم عمره نيز كه گردهمايى ميليونها انسان مسلمان و شيفته آرمانهاى اسلامى در حرمين شريفين را در خود دارد دريچهاى ديگر براى همين پرواز است. به اعتقاد نويسنده، اگر به اين مراسم عظيم معنوى، از چنين زاويهاى بنگريم آن را بهترين فرصت براى تقريب مذاهب اسلامى و ترويج فرهنگ گفتگو خواهيم يافت <ref>همان، ص56</ref>. | مراسم عمره نيز كه گردهمايى ميليونها انسان مسلمان و شيفته آرمانهاى اسلامى در حرمين شريفين را در خود دارد دريچهاى ديگر براى همين پرواز است. به اعتقاد نويسنده، اگر به اين مراسم عظيم معنوى، از چنين زاويهاى بنگريم آن را بهترين فرصت براى تقريب مذاهب اسلامى و ترويج فرهنگ گفتگو خواهيم يافت <ref>همان، ص56</ref>. | ||
== وضعيت | == وضعيت کتاب == | ||
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع مورد استفاده نويسنده، در انتهاى | فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع مورد استفاده نويسنده، در انتهاى کتاب آمده است. | ||
در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع <ref>ر.ك: پاورقى، ص22</ref> و توضيح برخى از عبارات <ref>ر.ك: همان، ص25-26</ref>، به ترجمه آيات مذكور در متن، پرداخته شده است <ref>ر.ك: همان، ص19</ref>. | در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع <ref>ر.ك: پاورقى، ص22</ref> و توضيح برخى از عبارات <ref>ر.ك: همان، ص25-26</ref>، به ترجمه آيات مذكور در متن، پرداخته شده است <ref>ر.ك: همان، ص19</ref>. | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
مقدمه و متن | مقدمه و متن کتاب. | ||
ویرایش