۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىب' به 'میب') |
جز (جایگزینی متن - 'مىر' به 'میر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
این، کتاب علاوه بر فواید ادبى و زبانشناسى و دربرداشتن واژههاى کهن فارسى، از نظر تاریخ پزشکى نیز مهم و درخور توجه است و سابقه این علم را در مشرقزمین نشان میدهد و نوآوریها و ابتکارات دانشمندان مسلمان را در مقایسه با آراء و نظریات اطبّاى یونان روشن مىسازد. دانشگاه فردوسى مشهد به پیشنهاد کنگره بینالمللى تاریخ پزشکى در اسلام و ایران به تجدید چاپ این اثر - پس از تصحیح غلطهاى چاپى – بهصورت افست اقدام کرده است<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص3</ref>. | این، کتاب علاوه بر فواید ادبى و زبانشناسى و دربرداشتن واژههاى کهن فارسى، از نظر تاریخ پزشکى نیز مهم و درخور توجه است و سابقه این علم را در مشرقزمین نشان میدهد و نوآوریها و ابتکارات دانشمندان مسلمان را در مقایسه با آراء و نظریات اطبّاى یونان روشن مىسازد. دانشگاه فردوسى مشهد به پیشنهاد کنگره بینالمللى تاریخ پزشکى در اسلام و ایران به تجدید چاپ این اثر - پس از تصحیح غلطهاى چاپى – بهصورت افست اقدام کرده است<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص3</ref>. | ||
نام کتاب را به چند صورت دیگر هم نوشتهاند، ولى از مآخذ موجود چنین برمیآید که بیشتر به نام «کتاب هدایه» معروف بوده است؛ چنانکه صاحب «چهار مقاله» و مؤلف «موجز کمّى» نیز به همین نام از آن یاد کردهاند. [[اخوینی، ربیع بن احمد|اخوینى]] در همین کتاب در چند مورد از قرابادینى سخن گفته است که «اگر زندگانى بود» حبها و معجونها و یارههاى دیگر را در آن یاد خواهد کرد و در باب «في النبض و أجناسه» نیز نوشته است: «باید تا کر فهم نکنى به کتاب نبض باز کردى که آنجا تمام یاد کردهام» و در «باب ذات الجنب» آورده است که: «تو دانى از کتاب تشریح کى بر سر استخوانهاى...». از این اشارات چنین برمیآید که وى کتابها و رسالههایى در نبض و تشریح داشته و درصدد تألیف قرابادینى نیز بوده است، ولى از دو کتاب نخستین نشانى در دست نداریم و نمیدانیم که کتاب اخیر را نیز تألیف کرده است یا نه؛ بهعلاوه در یکى از نسخ کتاب هدایه در فصل «في أنواع السموم»، مطلبى در دو صفحه - که به نظر | نام کتاب را به چند صورت دیگر هم نوشتهاند، ولى از مآخذ موجود چنین برمیآید که بیشتر به نام «کتاب هدایه» معروف بوده است؛ چنانکه صاحب «چهار مقاله» و مؤلف «موجز کمّى» نیز به همین نام از آن یاد کردهاند. [[اخوینی، ربیع بن احمد|اخوینى]] در همین کتاب در چند مورد از قرابادینى سخن گفته است که «اگر زندگانى بود» حبها و معجونها و یارههاى دیگر را در آن یاد خواهد کرد و در باب «في النبض و أجناسه» نیز نوشته است: «باید تا کر فهم نکنى به کتاب نبض باز کردى که آنجا تمام یاد کردهام» و در «باب ذات الجنب» آورده است که: «تو دانى از کتاب تشریح کى بر سر استخوانهاى...». از این اشارات چنین برمیآید که وى کتابها و رسالههایى در نبض و تشریح داشته و درصدد تألیف قرابادینى نیز بوده است، ولى از دو کتاب نخستین نشانى در دست نداریم و نمیدانیم که کتاب اخیر را نیز تألیف کرده است یا نه؛ بهعلاوه در یکى از نسخ کتاب هدایه در فصل «في أنواع السموم»، مطلبى در دو صفحه - که به نظر میرسد نوشته فرزند [[اخوینی، ربیع بن احمد|اخوینى]] است (زیرا کتاب هدایه را براى فرزندش نوشته است) - بدین شرح به متن کتاب افزوده شده است: «از استاد ابوبکر رحمة اللّه علیه بخواسته بودم تا فصلى دیگر بیارد جداکانه اندرین تا انج کفته است مشبعتر بود، اجابت کرده بود ولکن نالنده کشت و به تن خویش مشغول کشت و بدین نرسید». از این عبارت نیز چنین برمیآید که مؤلف به دلیل بیمارى نتوانسته به وعده خود وفا کند و فصلى به کتاب هدایه بیفزاید و فرزندش ناچار مطالب آن فصل را «از اشارات دیگر استادان» به کتاب افزوده است. | ||
موضوع قابل توجه آن است که [[اخوینی، ربیع بن احمد|اخوینى]] در روزگارى که بیشتر آثار علمى و ادبى فارسى به تشویق شاهان و امرا به رشته تحریر درمیآمده، کتاب هدایه را براى فرزند خود تألیف کرده و در مقدمه کتاب بدین موضوع چنین اشاره کرده است: «اکنون تو کى فرزند منى اندرخواستى از من کتابى به باب بجشکى سبک و آسان تا تو را خاصه از من یاذکار بوذ و دیکر مردمان را فایده بوذ». | موضوع قابل توجه آن است که [[اخوینی، ربیع بن احمد|اخوینى]] در روزگارى که بیشتر آثار علمى و ادبى فارسى به تشویق شاهان و امرا به رشته تحریر درمیآمده، کتاب هدایه را براى فرزند خود تألیف کرده و در مقدمه کتاب بدین موضوع چنین اشاره کرده است: «اکنون تو کى فرزند منى اندرخواستى از من کتابى به باب بجشکى سبک و آسان تا تو را خاصه از من یاذکار بوذ و دیکر مردمان را فایده بوذ». | ||
تاریخ تألیف کتاب هدایه بهدرستى معلوم نیست؛ چون نه در خود کتاب و نه در کتابهاى دیگر که از آن نام بردهاند، به این موضوع اشاره نشده است، ولی اسلوب نگارش آن نشان میدهد که در قرن چهارم هجرى تألیف شده و در ردیف قدیمیترین آثار منثور زبان فارسى قرار دارد<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، صفحات هشت و نه</ref>. | تاریخ تألیف کتاب هدایه بهدرستى معلوم نیست؛ چون نه در خود کتاب و نه در کتابهاى دیگر که از آن نام بردهاند، به این موضوع اشاره نشده است، ولی اسلوب نگارش آن نشان میدهد که در قرن چهارم هجرى تألیف شده و در ردیف قدیمیترین آثار منثور زبان فارسى قرار دارد<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، صفحات هشت و نه</ref>. | ||
ویرایش