الكاشف (الجديد في الحكمة): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ش‎ه' به 'ش‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ش‎ب' به 'ش‌ب')
جز (جایگزینی متن - 'ش‎ه' به 'ش‌ه')
خط ۴۵: خط ۴۵:
و‎ی در بخشی از آن نوشته است: «الكاشف، مفصّل‌ترین اثر مستقلّ [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمّونه]] است و ازآن‌رو که نُه سال پس از حجیم‎ترین نگارش وی، شرح تلویحات، به رشته تحریر درآمده، از اهمیت بسزایی برخوردار است. این اثر بر اساس تفکر مشایی به رشته تحریر درآمده و اگر فیلسوفانی چون بهمنیار و لوکری و علامه حلّی را از مشّائیان دست دوم تلقّی کنیم، به‎یقین این اثر از حیث اهمیت، پس از آثار این دسته قابل طرح است.
و‎ی در بخشی از آن نوشته است: «الكاشف، مفصّل‌ترین اثر مستقلّ [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمّونه]] است و ازآن‌رو که نُه سال پس از حجیم‎ترین نگارش وی، شرح تلویحات، به رشته تحریر درآمده، از اهمیت بسزایی برخوردار است. این اثر بر اساس تفکر مشایی به رشته تحریر درآمده و اگر فیلسوفانی چون بهمنیار و لوکری و علامه حلّی را از مشّائیان دست دوم تلقّی کنیم، به‎یقین این اثر از حیث اهمیت، پس از آثار این دسته قابل طرح است.


عبارات [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمّونه]] در این اثر، وامدار نگارش‎های [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و بهمنیار و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]] است، ولی متأسفانه از حیث نگارش منطقی...، قدری نامنظم و پراکنده است و گاه‌وبی‌گاه بدون طرح لوازم مقدّمات بحث، گفتار جدیدی طرح می‌گردد و همین امر به انضمام دشوارنویسی‎ گاه‌وبی‌گاه و ضعف ادبی مؤلّف آن در نگارش عربی، خواننده آن را دچار اشکال می‌نماید.
عبارات [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمّونه]] در این اثر، وامدار نگارش‌های [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و بهمنیار و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]] است، ولی متأسفانه از حیث نگارش منطقی...، قدری نامنظم و پراکنده است و گاه‌وبی‌گاه بدون طرح لوازم مقدّمات بحث، گفتار جدیدی طرح می‌گردد و همین امر به انضمام دشوارنویسی‎ گاه‌وبی‌گاه و ضعف ادبی مؤلّف آن در نگارش عربی، خواننده آن را دچار اشکال می‌نماید.


[[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمّونه]] کتاب خود را در هفت باب به شرح زیر تنظیم کرده است:
[[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمّونه]] کتاب خود را در هفت باب به شرح زیر تنظیم کرده است:
خط ۵۱: خط ۵۱:
باب اوّل: منطق؛ باب دوم: امور عامه؛ باب سوم: اقسام اعراض وجودی؛ باب چهارم: اجسام طبیعی؛ باب پنجم: نفس؛ باب ششم: عقول؛ باب هفتم: واجب‌الوجود.
باب اوّل: منطق؛ باب دوم: امور عامه؛ باب سوم: اقسام اعراض وجودی؛ باب چهارم: اجسام طبیعی؛ باب پنجم: نفس؛ باب ششم: عقول؛ باب هفتم: واجب‌الوجود.


او در پایان امور عامّه در پی تبیین جوهر و عرض، در چگونگی بخش‌بندی کتب خود گوید: «و من ههنا... أشرع في الكلام في كل واحد من هذه الأقسام و أحكامه، متبدأ بأخسّها و أضعفها... ترقّيا عنها إلی الأشرف فالأشرف و الأقوی فالأقوی... ثم أختم الأبواب بالكلام في حال الغنی المطلق...»؛ لذا بخش‎های کتاب او برخلاف سایر آثار مشهور مشّائیان از بحث اعراض وجودی به عقول منتهی می‌شود، نه بالعکس و از سویی دیگر گویی خداوند در امتداد مباحث عقول قرار نمی‌گیرد؛ لذا همچون سایر آثار مشّائیان باب خاصی بدو اختصاص داده شده است»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/19 ر.ک: همان، صفحه نوزده - بیست]</ref>.
او در پایان امور عامّه در پی تبیین جوهر و عرض، در چگونگی بخش‌بندی کتب خود گوید: «و من ههنا... أشرع في الكلام في كل واحد من هذه الأقسام و أحكامه، متبدأ بأخسّها و أضعفها... ترقّيا عنها إلی الأشرف فالأشرف و الأقوی فالأقوی... ثم أختم الأبواب بالكلام في حال الغنی المطلق...»؛ لذا بخش‌های کتاب او برخلاف سایر آثار مشهور مشّائیان از بحث اعراض وجودی به عقول منتهی می‌شود، نه بالعکس و از سویی دیگر گویی خداوند در امتداد مباحث عقول قرار نمی‌گیرد؛ لذا همچون سایر آثار مشّائیان باب خاصی بدو اختصاص داده شده است»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/19 ر.ک: همان، صفحه نوزده - بیست]</ref>.


«این اثر به درخواست دولت‎شاه بن سیف‌الدین سنجر، درحالی‌که مؤلّف آن به مشاغل دنیوی و احیانا حکومتی، به نزد وی اشتغال داشته، به رشته تحریر درآمده‎»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/20 ر.ک: همان، صفحه بیست]</ref>.
«این اثر به درخواست دولت‎شاه بن سیف‌الدین سنجر، درحالی‌که مؤلّف آن به مشاغل دنیوی و احیانا حکومتی، به نزد وی اشتغال داشته، به رشته تحریر درآمده‎»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/20 ر.ک: همان، صفحه بیست]</ref>.
خط ۵۹: خط ۵۹:
«در طول این کتاب، اثری از طرح بحث «ولایت» نیست، جز اشاراتی که بسان کتاب‌های مشایی همچون «[[الإشارات]]» درباره پاره‌ای از عارفان و اطلاع از مغیبات آمده و این در زبان مشائیان به «ولایت» تعبیر نمی‌گردد؛ لذا تقارن «النبوة و الولاية» یا برگرفته از آموزه‌های شیعی است و یا آموزه‌های عرفانی، که احتمال اول با توجّه به اطلاعات عصری مؤلّف تقویت می‌گردد»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/21 ر.ک: همان]</ref>.
«در طول این کتاب، اثری از طرح بحث «ولایت» نیست، جز اشاراتی که بسان کتاب‌های مشایی همچون «[[الإشارات]]» درباره پاره‌ای از عارفان و اطلاع از مغیبات آمده و این در زبان مشائیان به «ولایت» تعبیر نمی‌گردد؛ لذا تقارن «النبوة و الولاية» یا برگرفته از آموزه‌های شیعی است و یا آموزه‌های عرفانی، که احتمال اول با توجّه به اطلاعات عصری مؤلّف تقویت می‌گردد»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/21 ر.ک: همان]</ref>.


«مؤلّف چون بنا بر آنچه در دیباچه آمده، قصد خلاصه‌گویی داشته، از طرح بعضی از مباحث در طول گفتار خود، خودداری کرده است؛ همچون: انتاج مختلطات شکل دوم قیاس اقترانی، بررسی اقسام قیاس‎های اقترانی مرکب از دو شرطیه متصله‎، سایر مباحث مربوط به قیاس و... او مباحث متعلق به بخش برهان در صناعات خمس و همچنین مباحث متعلق به بخش‎های جدل و خطابه و شعر در این صناعات را در این کتاب بررسی نمی‌کند. ابن کمونه، بر این باور است که بسیاری از مباحث منطق، در براهین کارگشا نیستند و صرفا ورزشی ذهنی می‌باشند. وی مباحث کم منفصل را هم مناسب ذکر در این کتاب نمی‌داند. سایر مباحثی که او در کتابش مطرح نمی‌کند، عبارتند از: بررسی صفات مرکب اخلاقی، تحلیل مباحث نباتات و بدن انسان، تحلیل برخی مباحث فلکی مانند اینکه بنا بر اصول فلکی، حرکات بعضی از کواکب نیازمند به اعتباری فلکی غیر از افلاک مشهور است و...»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/22 ر.ک: همان، صفحه بیست‌ودو – بیست‌وچهار]</ref>.
«مؤلّف چون بنا بر آنچه در دیباچه آمده، قصد خلاصه‌گویی داشته، از طرح بعضی از مباحث در طول گفتار خود، خودداری کرده است؛ همچون: انتاج مختلطات شکل دوم قیاس اقترانی، بررسی اقسام قیاس‎های اقترانی مرکب از دو شرطیه متصله‎، سایر مباحث مربوط به قیاس و... او مباحث متعلق به بخش برهان در صناعات خمس و همچنین مباحث متعلق به بخش‌های جدل و خطابه و شعر در این صناعات را در این کتاب بررسی نمی‌کند. ابن کمونه، بر این باور است که بسیاری از مباحث منطق، در براهین کارگشا نیستند و صرفا ورزشی ذهنی می‌باشند. وی مباحث کم منفصل را هم مناسب ذکر در این کتاب نمی‌داند. سایر مباحثی که او در کتابش مطرح نمی‌کند، عبارتند از: بررسی صفات مرکب اخلاقی، تحلیل مباحث نباتات و بدن انسان، تحلیل برخی مباحث فلکی مانند اینکه بنا بر اصول فلکی، حرکات بعضی از کواکب نیازمند به اعتباری فلکی غیر از افلاک مشهور است و...»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/22 ر.ک: همان، صفحه بیست‌ودو – بیست‌وچهار]</ref>.


با دقت در ارائه برخی مباحث عرضه‌شده در کتاب، مانند اینکه نویسنده حادث را بر حادث زمانی و بُعد تام را بر جسم تعلیمی اطلاق می‌کند، می‌توان گفت که وی سعی در استوارنویسی فلسفی داشته و درعین‌حال اختصارگویی را هم رعایت کرده؛ زیرا به بسیاری از اقوال که باعث تطویل کلام می‌شده، نپرداخته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/24 ر.ک: همان، صفحه بیست‌وچهار]</ref>.
با دقت در ارائه برخی مباحث عرضه‌شده در کتاب، مانند اینکه نویسنده حادث را بر حادث زمانی و بُعد تام را بر جسم تعلیمی اطلاق می‌کند، می‌توان گفت که وی سعی در استوارنویسی فلسفی داشته و درعین‌حال اختصارگویی را هم رعایت کرده؛ زیرا به بسیاری از اقوال که باعث تطویل کلام می‌شده، نپرداخته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/31302/1/24 ر.ک: همان، صفحه بیست‌وچهار]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش