خلاصة النظر: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'م‎ش' به 'م‌ش'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ک' به 'ی‌ک')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'م‎ش' به 'م‌ش')
خط ۴۸: خط ۴۸:
برخی دیگر از محققان نظریه پیروی نویسنده از مکتب ابوالحسین بصری را نپذیرفته، چنین نوشته‌اند: «خلاصة النظر از کتاب‌های نویافته‌ای است که به نویسنده‌ای امامی‌مذهب و ناشناخته تعلق دارد. شواهد نشان می‌دهد که نویسنده این کتاب در دوره میانی سده ششم و هفتم هجری زندگی می‌کرده و برخی مستشرقان در یک ادعایی نه‎چندان متقن و محکم، معتزلی بودن نویسنده و پیروی او از مکتب متأخر معتزله - یعنی مکتب ابوالحسین بصری - ‎را مطرح کرده‌اند. در واقع، نویسنده کتاب، به سنت کلامی پیشین امامیه - به‌طور عمده اندیشه شیخ مفید - ‎نیز تعلق خاطر داشته است»<ref>ر.ک: بیاتی، حیدر، ص143</ref>.  
برخی دیگر از محققان نظریه پیروی نویسنده از مکتب ابوالحسین بصری را نپذیرفته، چنین نوشته‌اند: «خلاصة النظر از کتاب‌های نویافته‌ای است که به نویسنده‌ای امامی‌مذهب و ناشناخته تعلق دارد. شواهد نشان می‌دهد که نویسنده این کتاب در دوره میانی سده ششم و هفتم هجری زندگی می‌کرده و برخی مستشرقان در یک ادعایی نه‎چندان متقن و محکم، معتزلی بودن نویسنده و پیروی او از مکتب متأخر معتزله - یعنی مکتب ابوالحسین بصری - ‎را مطرح کرده‌اند. در واقع، نویسنده کتاب، به سنت کلامی پیشین امامیه - به‌طور عمده اندیشه شیخ مفید - ‎نیز تعلق خاطر داشته است»<ref>ر.ک: بیاتی، حیدر، ص143</ref>.  


در این اثر هیچ اشاره‌ای به نام نویسنده نشده است. همچنین با بررسی‌های انجام‎شده هیچ ارجاعی به این کتاب در کتاب‌های دیگر نیست؛ علاوه بر این، هیچ اشاره‌ای به کتابی با نام خلاصة النظر در فهارس به ‎دست نیامد. بنابراین هیچ اطلاعی از شخصیت نویسنده در دست نیست و تنها راه پیش روی ما برای شناختن وی، تأمل در مطالب کتاب است. نویسنده این کتاب از متکلمان امامیه اثناعشری است و در این اثر به اثبات امامت ائمه(ع) پرداخته و از غیبت امام دوازدهم(ع) بحث کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص149</ref>.  
در این اثر هیچ اشاره‌ای به نام نویسنده نشده است. همچنین با بررسی‌های انجام‌شده هیچ ارجاعی به این کتاب در کتاب‌های دیگر نیست؛ علاوه بر این، هیچ اشاره‌ای به کتابی با نام خلاصة النظر در فهارس به ‎دست نیامد. بنابراین هیچ اطلاعی از شخصیت نویسنده در دست نیست و تنها راه پیش روی ما برای شناختن وی، تأمل در مطالب کتاب است. نویسنده این کتاب از متکلمان امامیه اثناعشری است و در این اثر به اثبات امامت ائمه(ع) پرداخته و از غیبت امام دوازدهم(ع) بحث کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص149</ref>.  


با مطالعه کتاب درمی‎یابیم که اندیشه‌های نویسنده با مقداری تندروی همراه است. او قائلین به «أکوان» را کافر می‌داند. این شیوه فکری و روش برخورد با اندیشه‌ها، خواننده را به یاد ابن عودی می‌اندازد که او کسانی را که قائل به نظریه شیئیت شیء در عدم بودند، کافر می‌دانست و آنان را مستحق زکات نمی‌دانست. با توجه به اینکه نویسنده با برخی از آراء معتزلیان - همچون بحث وجوب اصلح - ‎آشنا نبوده، منکر وجوب اصلح شده و قول به وجوب آن را به معتزله نسبت داده است. درحالی‌که معتزله در این مسئله اختلاف نظر دارند؛ به‌طوری‌که معتزله بغداد قائل به وجوب اصلح شدند و در مقابل معتزله بصره منکر آن بودند. آنچه از شواهد پیداست، نویسنده کتاب از دسترسی به برخی کتاب‌ها محروم بوده است. به همین دلیل، نسبت قوله به تجرد نفس به [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] را منکر شده است. او با این استدلال که قول به تجرد نفس با عدل و اختیار انسان منافات دارد، قول به مادی بودن حقیقت انسان را به شیخ مفید نسبت داده است که اگر نویسنده کتاب به کتاب‌های [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]]، مانند [[اوائل المقالات|أوائل المقالات]] یا [[المسائل السروية]] دسترسی داشت، چنین قضاوت‎هایی نمی‌کرد؛ زیرا نوعی نظریه تجرد نفس به‌صراحت، در این دو کتاب پذیرفته شده و شیخ مفید در هیچ‎کدام از آثار خود، به جسمانیت نفس نظر نداده است.<ref>ر.ک: همان، ص149</ref>.
با مطالعه کتاب درمی‎یابیم که اندیشه‌های نویسنده با مقداری تندروی همراه است. او قائلین به «أکوان» را کافر می‌داند. این شیوه فکری و روش برخورد با اندیشه‌ها، خواننده را به یاد ابن عودی می‌اندازد که او کسانی را که قائل به نظریه شیئیت شیء در عدم بودند، کافر می‌دانست و آنان را مستحق زکات نمی‌دانست. با توجه به اینکه نویسنده با برخی از آراء معتزلیان - همچون بحث وجوب اصلح - ‎آشنا نبوده، منکر وجوب اصلح شده و قول به وجوب آن را به معتزله نسبت داده است. درحالی‌که معتزله در این مسئله اختلاف نظر دارند؛ به‌طوری‌که معتزله بغداد قائل به وجوب اصلح شدند و در مقابل معتزله بصره منکر آن بودند. آنچه از شواهد پیداست، نویسنده کتاب از دسترسی به برخی کتاب‌ها محروم بوده است. به همین دلیل، نسبت قوله به تجرد نفس به [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] را منکر شده است. او با این استدلال که قول به تجرد نفس با عدل و اختیار انسان منافات دارد، قول به مادی بودن حقیقت انسان را به شیخ مفید نسبت داده است که اگر نویسنده کتاب به کتاب‌های [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]]، مانند [[اوائل المقالات|أوائل المقالات]] یا [[المسائل السروية]] دسترسی داشت، چنین قضاوت‎هایی نمی‌کرد؛ زیرا نوعی نظریه تجرد نفس به‌صراحت، در این دو کتاب پذیرفته شده و شیخ مفید در هیچ‎کدام از آثار خود، به جسمانیت نفس نظر نداده است.<ref>ر.ک: همان، ص149</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش