منطق المشرقیین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ه‎و' به 'ه‌و')
    جز (جایگزینی متن - 'ه‎ها' به 'ه‌ها')
    خط ۵۰: خط ۵۰:
    می‌دانیم منطق مشرقی و فلسفه مشرقی اساساً در مقابل و در مقابله با منطق مغربی و فلسفه مغربی قابل طرح است. حال سؤال این است که منطق و فلسفه مغربی، دارای چه مشخصاتی است و پیروان آن، چه کسانی بوده‌اند؟
    می‌دانیم منطق مشرقی و فلسفه مشرقی اساساً در مقابل و در مقابله با منطق مغربی و فلسفه مغربی قابل طرح است. حال سؤال این است که منطق و فلسفه مغربی، دارای چه مشخصاتی است و پیروان آن، چه کسانی بوده‌اند؟


    به‎رغم پاره‌ای از دیدگاه‎های مخالف، همانند نظر دکتر صفا باید گفت بدون تردید حکمای مغربی موردنظر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] مفسران و شارحان ارسطویی حوزه (مکتب) بغداد بوده‌اند که از آن جمله می‌توان به عبدالله بن طیب، ابن بطلان، ابوالفرج بغدادی و پیش از اینان متی بن یونس اشاره کرد... [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلی]] قصد دارد به‎نقد علمی جریانی بپردازد که به مکتب بغداد شهرت یافته است. مکتبی که عمده فعالیتش را بر روی شرح و تفسیر کارهای پیشینیان استوار ساخته و با تعصب بر سنت، از ابداع ایده‎های جدید روی‌گردان و گریزان است. نقد این سنت مغربی در حوزه منطق نیز جاری که به منطق مشرقی شهرت یافته است. نیکولاس رشر، منطق دان و مورخ منطق شهیر معاصر، دراین‎باره می‌نویسد: [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] در معارضه با رویکرد غربی مدرسه بغداد، کار خویش را در منطق به منطق مشرقی ملقب ساخت. این منطق شرقی که توسط [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] حمایت می‌شد با منطق فارابی تفاوت‎هایی داشت و این تمایز نه در جوهر مطلب، بلکه در میزان تمایل و تأکیدی بود که نسبت به پیشینه ارسطویی ابراز می‌شد. انتقاد تند [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] از فلاسفه مدرسه بغداد (در اصل مسیحیان)، سرانجام به تفکیک بین مشرقیین به رهبری [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] و مغربیین یعنی کسانی که متمسک به آراء مدرسه بغداد بودند انجامید؛ اما باید متذکر شد که [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]]، فارابی را یک استثنا می‌دانست<ref>ر.ک: نبوی، لطف‌الله، ص8-9</ref>.
    به‎رغم پاره‌ای از دیدگاه‌های مخالف، همانند نظر دکتر صفا باید گفت بدون تردید حکمای مغربی موردنظر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] مفسران و شارحان ارسطویی حوزه (مکتب) بغداد بوده‌اند که از آن جمله می‌توان به عبدالله بن طیب، ابن بطلان، ابوالفرج بغدادی و پیش از اینان متی بن یونس اشاره کرد... [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلی]] قصد دارد به‎نقد علمی جریانی بپردازد که به مکتب بغداد شهرت یافته است. مکتبی که عمده فعالیتش را بر روی شرح و تفسیر کارهای پیشینیان استوار ساخته و با تعصب بر سنت، از ابداع ایده‌های جدید روی‌گردان و گریزان است. نقد این سنت مغربی در حوزه منطق نیز جاری که به منطق مشرقی شهرت یافته است. نیکولاس رشر، منطق دان و مورخ منطق شهیر معاصر، دراین‎باره می‌نویسد: [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] در معارضه با رویکرد غربی مدرسه بغداد، کار خویش را در منطق به منطق مشرقی ملقب ساخت. این منطق شرقی که توسط [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] حمایت می‌شد با منطق فارابی تفاوت‎هایی داشت و این تمایز نه در جوهر مطلب، بلکه در میزان تمایل و تأکیدی بود که نسبت به پیشینه ارسطویی ابراز می‌شد. انتقاد تند [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] از فلاسفه مدرسه بغداد (در اصل مسیحیان)، سرانجام به تفکیک بین مشرقیین به رهبری [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] و مغربیین یعنی کسانی که متمسک به آراء مدرسه بغداد بودند انجامید؛ اما باید متذکر شد که [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]]، فارابی را یک استثنا می‌دانست<ref>ر.ک: نبوی، لطف‌الله، ص8-9</ref>.


    رویکرد شرقی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] دارای مشخصات زیر است:
    رویکرد شرقی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] دارای مشخصات زیر است:
    خط ۵۹: خط ۵۹:
    # ابداع و تأسیس اصول جدید.
    # ابداع و تأسیس اصول جدید.


    پذیرش رویکرد شرقی با مشخصه‎های مزبور توسط [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]]، به‎صورت طبیعی ابداعات منطقی فراوانی را چه در تکمیل و توسیع منطق ارسطویی و چه در افق‌های جدیدتر منطق موجب شد. بر این اساس دو نظریه قیاس اقترانی شرطی و نظریه موجهات زمانی، دو ابداع مهم در علم منطق از ابداعات [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] به شمار می‌رود که عناصر مفهومی و تصورات بنیانی این دو نظریه، گرچه ریشه در مباحث منطقی [[ارسطو]] و رواقیون دارد؛ امام تأسیس نظام‎های منطقی مستقلی بر اساس آن‎ها، به تلاش علمی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] بر می‌گردد<ref>همان، ص9</ref>.
    پذیرش رویکرد شرقی با مشخصه‌های مزبور توسط [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]]، به‎صورت طبیعی ابداعات منطقی فراوانی را چه در تکمیل و توسیع منطق ارسطویی و چه در افق‌های جدیدتر منطق موجب شد. بر این اساس دو نظریه قیاس اقترانی شرطی و نظریه موجهات زمانی، دو ابداع مهم در علم منطق از ابداعات [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] به شمار می‌رود که عناصر مفهومی و تصورات بنیانی این دو نظریه، گرچه ریشه در مباحث منطقی [[ارسطو]] و رواقیون دارد؛ امام تأسیس نظام‎های منطقی مستقلی بر اساس آن‎ها، به تلاش علمی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] بر می‌گردد<ref>همان، ص9</ref>.
    ==پانویس==
    ==پانویس==
    <references/>
    <references/>

    نسخهٔ ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۰:۱۳

    منطق المشرقیین و القصیدة المزدوجة فی المنطق
    منطق المشرقیین
    پدیدآورانابن‌سینا، حسین بن عبدالله (نویسنده)
    ناشرکتابخانه عمومی آیت‌الله‌مرعشی نجفی(ره)
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1364 ش یا 1405 ق
    چاپ2
    موضوعمنطق - متون قدیمی تا قرن 14

    شعر عربی - قرن 5ق.

    ابن سینا، حسین بن عبدالله، 370 - 428ق. - سرگذشت‌نامه
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BC‎‏ ‎‏66‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏4‎‏الف‎‏2
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    منطق المشرقيين، تألیف ابوعلی حسین بن عبدالله سینا(259-416ق)، بخشی از کتاب الحکمة المشرقیة اوست. این اثر در موضوع منطق و به زبان عربی است که به همراه دیگر اثر ابن سینا در منطق به نام «القصيدة المزدوجة في المنطق» در یک جلد توسط انتشارات کتابخانه آیت‌الله‌العظمی مرعشی نجفی منتشر شده است.

    انگیزه تألیف

    بوعلی در مقدمه کتاب منطق المشرقیین که بنابر نظر بسیاری از پژوهشگران، همان مقدمه کتاب فلسفه المشرقیة است با صراحت بیشتری در باب هدف خود از نگارش این کتاب سخن می‌گوید. او می‌نویسند: باآنکه به فضل سلف فاضل خود (ارسطو) معترفیم... حق آن بود که آیندگان هر رخنه‌ای را که در کار وی می‎یافتند، ترمیم کنند و اصولی را که وی پدید آورده بود، کامل سازند... امام هر کس که پس از ارسطو آمد، نتوانست خود را از قید این میراث برهاند. عمر این افراد یا در فهم آنچه ارسطو دریافته بود، صرف شد یا در تعصب بر خطاهای وی هدر گشت. وقت آنان به سخنان گذشتگان مشغول شد و فرصتی برای مراجعه به عقل خویش برای تصحیح و تنقیح و تکمیل کار پیشینیان نداشتند؛ اما شما ای یاران من، از احوال من نیک آگاهید... ترجیح دادم کتابی تألیف کنم که جامع اصول علمی درست باشد که آن را پس از تحقیق و تفکر بسیار و حدس دقیق استنباط کرده‌ام[۱].

    مخاطب این اثر

    نویسنده در مقدمه مخاطب این اثر را کسانی همچون خود می‌داند و دراین‎باره چنین می‌گوید: ما این کتاب را تألیف نکردیم، مگر آنکه حقیقت را تنها بر نفس خود آشکار کنیم؛ یعنی بر کسانی که قائم‎مقام ما هستند؛ اما برای عامه مردم، در کتاب شفا مطالب بسیاری نوشته‌ایم[۲].

    ساختار

    این اثر ناتمام منطقی، با مقدمه آغاز شده و به دنبال آن بحث اقسام علوم مطرح شده است. این اثر با مباحث تناقض (نقیض موجبه مطلقه جزئیه) در باب قضایا (اقسام قضایا)، به‎صورت ناقص پایان یافته است.

    گزارش محتوا

    بوعلی، در مقدمه، به انگیزه خود اشاره نموده که در ابتدای این مقاله به آن اشاره شده است.

    نویسنده بعد از ذکر اقسام علوم مباحث تصور و تصدیق را به معرض نمایش گذاشته است. او در بحث تصور، مباحثی از قبیل اقسام دلالت محمول بر موضوع، عام و خاص، اصناف تعریف، جنس و فصل؛ و... را مطرح نموده است. در بحث تصدیق نیز اصناف قضایا، اجزاء قضایا، اقسام قضیه حملیه، تناقض و اقسام آن و مباحث مرتبط با آن مطرح نموده است. متأسفانه این اثر به‎صورت ناقص به دست ما رسیده است و با پایان یافتن بحث نقیض موجبه مطلقه جزئیه به پایان می‌رسد[۳].

    نوآوری ابن‌سینا در این اثر

    ارغنون معلم اول شامل شش بخش بود که با اضافه دو رساله خطابه و شعر‎ و با افزودن باب ایساغوجی فرفوریوس صوری، منطقیات ارسطو بر نه بخش بالغ شد‎ و به‎صورت نه بخشی‎ نزد‎ متفکران مسلمان متداول گشت. منطقیانی چون فارابی، ابن رشد، ابوالعباس لوکری و خواجه طوسی در همین نظام نه بخشی تحقیق می‌کرده‌اند. ولی ابن‌سینا در اشارات و منطق مشرقیین‎ خود، با الهام از تقسیم‎بندی علم به تصور و تصدیق که توسط فارابی در عیون المسایل مطرح شده بود و با توجه به این‎که روش اکتساب تصور و تصدیق متمایز است، منطق را‎ به‎ دو بخش اصلی ناظر به تصورات و تصدیقات تقسیم کرد و تبویب و فصل‎بندی منطق ارسطویی را از نه باب به دو باب رسانید[۴].

    مقولات ده‌گانه بنیاد‎ متافیزیکی‎ منطق نه بخشی ارسطویی است. فارابی هم با این‎که علم را به تصور و تصدیق تقسیم می‌کند، منطقیاتش به‎صورت نه بخشی و حاوی ‎ ‎مقولات است؛ اما در منطق دو بخشی ابن‌سینا مبحث مقولات وجود ندارد و این یکی از ابتکارات پر ارج است. او در بخش منطق‎ کتاب‎ حکمت‎ مشرقیه آشکارا روش دو بخشی‎ را‎ در‎ منطق پیش گرفته است. چنان‎که در ابتدای کتاب منطق مشرقیین می‌نویسد: "ما می‌خواهیم بیان کنیم که چگونه از‎ اشیای‎ موجود‎ در اوهام و اذهان خود به اشیای نامعلوم سیر کرده‎ و به‌واسطه معلومات پیشین خود معلومات دیگری را کسب می‌کنیم. اشیای حاصل در ذهن از طریق تصور نمودار می‌شوند و تصور‎ آن‎ها‎ از‎ دو حال خارج نیست یا تصور آن‎ها مجرد از حکم‎ و تصدیق است و یا این‎که تصور آن‎ها همراه با حکم و تصدیق است". بعدها منطق‎دانان زیادی نظیر غزالی، بغدادی‎، فخر‎ رازی‎، خونجی، ارموی، تفتازانی، کاتبی قزوینی، میر سید شریف جرجانی، قطب‎الدین‎ رازی‎ و محقق دوانی از این منطق نگاری دو بخشی ابن‌سینا تبعیت کرده‌اند[۵].

    منظور از مشرقی در این اثر چیست؟

    می‌دانیم منطق مشرقی و فلسفه مشرقی اساساً در مقابل و در مقابله با منطق مغربی و فلسفه مغربی قابل طرح است. حال سؤال این است که منطق و فلسفه مغربی، دارای چه مشخصاتی است و پیروان آن، چه کسانی بوده‌اند؟

    به‎رغم پاره‌ای از دیدگاه‌های مخالف، همانند نظر دکتر صفا باید گفت بدون تردید حکمای مغربی موردنظر ابن‌سینا مفسران و شارحان ارسطویی حوزه (مکتب) بغداد بوده‌اند که از آن جمله می‌توان به عبدالله بن طیب، ابن بطلان، ابوالفرج بغدادی و پیش از اینان متی بن یونس اشاره کرد... بوعلی قصد دارد به‎نقد علمی جریانی بپردازد که به مکتب بغداد شهرت یافته است. مکتبی که عمده فعالیتش را بر روی شرح و تفسیر کارهای پیشینیان استوار ساخته و با تعصب بر سنت، از ابداع ایده‌های جدید روی‌گردان و گریزان است. نقد این سنت مغربی در حوزه منطق نیز جاری که به منطق مشرقی شهرت یافته است. نیکولاس رشر، منطق دان و مورخ منطق شهیر معاصر، دراین‎باره می‌نویسد: ابن‌سینا در معارضه با رویکرد غربی مدرسه بغداد، کار خویش را در منطق به منطق مشرقی ملقب ساخت. این منطق شرقی که توسط ابن‌سینا حمایت می‌شد با منطق فارابی تفاوت‎هایی داشت و این تمایز نه در جوهر مطلب، بلکه در میزان تمایل و تأکیدی بود که نسبت به پیشینه ارسطویی ابراز می‌شد. انتقاد تند ابن‌سینا از فلاسفه مدرسه بغداد (در اصل مسیحیان)، سرانجام به تفکیک بین مشرقیین به رهبری ابن‌سینا و مغربیین یعنی کسانی که متمسک به آراء مدرسه بغداد بودند انجامید؛ اما باید متذکر شد که ابن‌سینا، فارابی را یک استثنا می‌دانست[۶].

    رویکرد شرقی ابن‌سینا دارای مشخصات زیر است:

    1. استقلال رأی و پرهیز از تقلید علمی؛
    2. صراحت و پرهیز از مسامحه و اغماض؛
    3. عدم تعصب بر خطاهای ارسطو و ارسطوییان؛
    4. تنقیح و تصحیح و تکمیل و توسیع آراء ارسطو؛
    5. ابداع و تأسیس اصول جدید.

    پذیرش رویکرد شرقی با مشخصه‌های مزبور توسط ابن‌سینا، به‎صورت طبیعی ابداعات منطقی فراوانی را چه در تکمیل و توسیع منطق ارسطویی و چه در افق‌های جدیدتر منطق موجب شد. بر این اساس دو نظریه قیاس اقترانی شرطی و نظریه موجهات زمانی، دو ابداع مهم در علم منطق از ابداعات ابن‌سینا به شمار می‌رود که عناصر مفهومی و تصورات بنیانی این دو نظریه، گرچه ریشه در مباحث منطقی ارسطو و رواقیون دارد؛ امام تأسیس نظام‎های منطقی مستقلی بر اساس آن‎ها، به تلاش علمی ابن‌سینا بر می‌گردد[۷].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص2-4؛ نبوی، لطف‌الله، ص8
    2. ر.ک: همان، ص4؛ همان، ص12
    3. ر.ک: متن کتاب، ص82
    4. فایدیی، اکبر، ص70
    5. همان
    6. ر.ک: نبوی، لطف‌الله، ص8-9
    7. همان، ص9

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب؛
    2. نبوی، لطف‌الله، ابن‌سینا و منطق مشرقی، حکمت سینوی (مشکوه النور) دانشگاه امام صادق(ع) واحد خواهران، شماره 50، پاییز و زمستان 1392؛ درج در پایگاه حکمت سینوی(مشکوه النور)
    3. فایدیی، اکبر، نوآوری‎های منطقی ابن‌سینا و تأثیر آن در منطق ارسطویی، اندیشه دینی، زمستان 1388، شماره 13.