حوار مع الشيخ صالح بن عبدالله الدرويش: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
جلد اول : | جلد اول : | ||
در جلد اول به شبهات متعددى از كتاب " تأملات " شيخ صالح بن عبدالله الدرويش پاسخ داده شده است كه به اختصار به آنها اشاره مى شود : اولين شبهه اى كه به آن پرداخته شده است انتساب بخش اعظم نهج البلاغه به سيد رضى و مرتضى است . نويسنده پس از پاسخ به آن به علت ذكر نشدن مصادر در نهج البلاغه اشاره و مصادر متعدد اين كتاب شريف را معرفى كرده است . در نهج | در جلد اول به شبهات متعددى از كتاب " تأملات " شيخ صالح بن عبدالله الدرويش پاسخ داده شده است كه به اختصار به آنها اشاره مى شود : اولين شبهه اى كه به آن پرداخته شده است انتساب بخش اعظم نهج البلاغه به سيد رضى و مرتضى است . نويسنده پس از پاسخ به آن به علت ذكر نشدن مصادر در نهج البلاغه اشاره و مصادر متعدد اين كتاب شريف را معرفى كرده است . در نهج البلاغه، امام بارها در خطبه ها و نامه ها به نصوص الهى بر امامت تأكيد كرده است كه اين مطلب نيز مورد انكار واقع شده است . | ||
از ديگر ادعاهاى مطرح شده احتجاج امام بر بيعت مردم با خلفاء و مدح و ثناء نسبت به آنهاست . در استشهادات صورت گرفته رعايت امانت نشده و صدر و يا ذيل آنها حذف شده و يا اينكه عبارات و كلمات تغيير كرده است كه از نويسنده متعهد بعيد است . | از ديگر ادعاهاى مطرح شده احتجاج امام بر بيعت مردم با خلفاء و مدح و ثناء نسبت به آنهاست . در استشهادات صورت گرفته رعايت امانت نشده و صدر و يا ذيل آنها حذف شده و يا اينكه عبارات و كلمات تغيير كرده است كه از نويسنده متعهد بعيد است . | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
شيعه اماميه همواره متهم بوده است كه ساير فرق را به كفر منتسب مى كند . اينكه على عليه السلام احدى را تكفير نكرده است ادعاى ديگرى است كه با ذكر موارد متعدد تكفير از كتب حنابله پاسخ داده شده است .اطلاعات اندك موجب ايجاد اين شبهه شده است كه تمامى مردم كوفه در زمان اميرالمؤمنين شيعه بودهاند و ذم مردم كوفه در حقيقت ذمّ شيعيان است . نويسنده با برشمردن طوايف مختلف كوفه اين ادعا را نيز واهى مى داند . | شيعه اماميه همواره متهم بوده است كه ساير فرق را به كفر منتسب مى كند . اينكه على عليه السلام احدى را تكفير نكرده است ادعاى ديگرى است كه با ذكر موارد متعدد تكفير از كتب حنابله پاسخ داده شده است .اطلاعات اندك موجب ايجاد اين شبهه شده است كه تمامى مردم كوفه در زمان اميرالمؤمنين شيعه بودهاند و ذم مردم كوفه در حقيقت ذمّ شيعيان است . نويسنده با برشمردن طوايف مختلف كوفه اين ادعا را نيز واهى مى داند . | ||
اندوه و ناراحتى در فقدان دوستان امرى است كه فطرت انسانى بر آن سرشته شده است . هنگاميكه كسى به مصيبت عزيزى دچار مى شود به حزن شديد گرفتار شده و بى اختيار اشك از ديدگانش جارى مى شود . در كتاب مذكور با استناد به دو فقره از عبارات نهج | اندوه و ناراحتى در فقدان دوستان امرى است كه فطرت انسانى بر آن سرشته شده است . هنگاميكه كسى به مصيبت عزيزى دچار مى شود به حزن شديد گرفتار شده و بى اختيار اشك از ديدگانش جارى مى شود . در كتاب مذكور با استناد به دو فقره از عبارات نهج البلاغه، گريه و جزع بر ميت نفى شده است . به اين شبهه نيز با استناد به منابع اهل سنت پاسخ داده شده و ازعزادارى ايام عاشورا به عنوان مظهر حبّ رسول و اهل بيت عليهم السلام ياد شده است . | ||
عصمت و علم غيب از اعتقادات حقّه شيعه در شأن ائمه عليهم السلام است كه تطابق نادرستى بر غلوّ شده است . آخرين شبهه اى كه در اين جلد از كتاب به آن پرداخته شده است مسأله وحى درباره امامان است . | عصمت و علم غيب از اعتقادات حقّه شيعه در شأن ائمه عليهم السلام است كه تطابق نادرستى بر غلوّ شده است . آخرين شبهه اى كه در اين جلد از كتاب به آن پرداخته شده است مسأله وحى درباره امامان است . | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
فصل دوم به صحابه اختصاص دارد .بحث با اين مطلب آغاز شده است كه حبّ نبى (ص) از حبّ اصحاب و متعلمين و نشر دهندگان دينش جدا نيست . سپس تعاريف مختلف علماء اهل سنت ا ز صحابى را ارائه مى دهد .در ادامه بحث را شبيه بحث قرآنى جلد اول طرح ومشى برخى از صحابه را در تاريخ مورد بررسى قرار مى دهد .نويسنده شيوه درست را نقد صحيح از صحابه به دور از سبّ و شتم دانسته و معيار قضاوت در مورد هر يك از صحابه را حسن عاقبت و قضاوت يكجا در باره همه را صحيح نمى داند . | فصل دوم به صحابه اختصاص دارد .بحث با اين مطلب آغاز شده است كه حبّ نبى (ص) از حبّ اصحاب و متعلمين و نشر دهندگان دينش جدا نيست . سپس تعاريف مختلف علماء اهل سنت ا ز صحابى را ارائه مى دهد .در ادامه بحث را شبيه بحث قرآنى جلد اول طرح ومشى برخى از صحابه را در تاريخ مورد بررسى قرار مى دهد .نويسنده شيوه درست را نقد صحيح از صحابه به دور از سبّ و شتم دانسته و معيار قضاوت در مورد هر يك از صحابه را حسن عاقبت و قضاوت يكجا در باره همه را صحيح نمى داند . | ||
در فصل پايانى اين مجلد به آيات قرآن كريم كه در غزوات | در فصل پايانى اين مجلد به آيات قرآن كريم كه در غزوات بدر، احد خندق و ...نازل شده است مورد استناد نويسنده سنى قرار گرفته اشاره و آنها را مورد مناقشه قرار مى دهد . | ||
منابع مقاله :متن و مقدمه كتاب | منابع مقاله :متن و مقدمه كتاب |
نسخهٔ ۱۴ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۵۲
نام کتاب | حوار مع الشیخ صالح بن عبد الله الدرویش (القاضی بالمحکمة الکبری بالقطیف) حول تأملات في نهج البلاغة |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | سبحانی تبریزی، جعفر (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 38/8 /س2ح9* |
موضوع | علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهج البلاغه - نقد و تفسیر |
ناشر | موسسه امام صادق علیه السلام |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1382 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE3784AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى كتاب :
" حوار مع الشيخ صالح بن عبد الله الدرويش حول الصحبة و الصحابة " نوشته آيت الله جعفر سبحانى دردو مجلد به نقد دو كتاب از يك عالم حنبلى پرداخته است .
انگيزه تأليف :
نويسنده در مقدمه جلد اول با اشاره به مقدمه كتاب " تأملات فى نهج البلاغه " كه در آن علما را به گفتگو دعوت كرده است ؛ گشايش اين شيوه را آرزوى ديرين خود دانسته و مناقشاتش درباره كتاب مذكور را ارائه مى نمايد .
ساختار كتاب :
مطالب جلد اول در چهارده فصل ارائه شده است كه برخى از عناوين آن عبارت است :
1-اوهام درباره نهج البلاغه
2-نصوص نهج البلاغه در وصايت على عليه السلام
3-ثناء امام على عليه السلام بر خلفاء
4-مدح و ثناء امام بر اصحاب نبى اكرم (ص)
5-نهى امام از جزع در مصيبت
6-نهى امام على عليه السلام از لغو
7-آيا برأئمه وحى مى شده يا روايت مى كردهاند ؟
جلد دوم در سه فصل ارائه گرديده كه عناوين آن عبارت است از :
1-شيوه نويسنده در طرح مباحث
2-خطوط اصلى براى قضاوت در مسأله
3-مطالعه ادله نويسنده
گزارش محتوا :
جلد اول :
در جلد اول به شبهات متعددى از كتاب " تأملات " شيخ صالح بن عبدالله الدرويش پاسخ داده شده است كه به اختصار به آنها اشاره مى شود : اولين شبهه اى كه به آن پرداخته شده است انتساب بخش اعظم نهج البلاغه به سيد رضى و مرتضى است . نويسنده پس از پاسخ به آن به علت ذكر نشدن مصادر در نهج البلاغه اشاره و مصادر متعدد اين كتاب شريف را معرفى كرده است . در نهج البلاغه، امام بارها در خطبه ها و نامه ها به نصوص الهى بر امامت تأكيد كرده است كه اين مطلب نيز مورد انكار واقع شده است .
از ديگر ادعاهاى مطرح شده احتجاج امام بر بيعت مردم با خلفاء و مدح و ثناء نسبت به آنهاست . در استشهادات صورت گرفته رعايت امانت نشده و صدر و يا ذيل آنها حذف شده و يا اينكه عبارات و كلمات تغيير كرده است كه از نويسنده متعهد بعيد است .
امام على عليه السلام در كلماتى صحابه را مدح كرده است . عموميت دادن اين مدح و ثناء به همه صحابه از برداشتهاى ناصوابى است كه از كلام امام برداشت نمى شود و نويسنده سنى با هدف اثبات عدالت صحابه به آن متوسل شده است . صحابه در قرآن كريم به نُه گروه تقسيم شدهاند كه محكمترين دليل بر عدم عدالت همه صحابه است . اين برداشت قرآنى در كتاب " مع الشيعة الامامية " نيز آمده است .
شيعه اماميه همواره متهم بوده است كه ساير فرق را به كفر منتسب مى كند . اينكه على عليه السلام احدى را تكفير نكرده است ادعاى ديگرى است كه با ذكر موارد متعدد تكفير از كتب حنابله پاسخ داده شده است .اطلاعات اندك موجب ايجاد اين شبهه شده است كه تمامى مردم كوفه در زمان اميرالمؤمنين شيعه بودهاند و ذم مردم كوفه در حقيقت ذمّ شيعيان است . نويسنده با برشمردن طوايف مختلف كوفه اين ادعا را نيز واهى مى داند .
اندوه و ناراحتى در فقدان دوستان امرى است كه فطرت انسانى بر آن سرشته شده است . هنگاميكه كسى به مصيبت عزيزى دچار مى شود به حزن شديد گرفتار شده و بى اختيار اشك از ديدگانش جارى مى شود . در كتاب مذكور با استناد به دو فقره از عبارات نهج البلاغه، گريه و جزع بر ميت نفى شده است . به اين شبهه نيز با استناد به منابع اهل سنت پاسخ داده شده و ازعزادارى ايام عاشورا به عنوان مظهر حبّ رسول و اهل بيت عليهم السلام ياد شده است .
عصمت و علم غيب از اعتقادات حقّه شيعه در شأن ائمه عليهم السلام است كه تطابق نادرستى بر غلوّ شده است . آخرين شبهه اى كه در اين جلد از كتاب به آن پرداخته شده است مسأله وحى درباره امامان است .
جلد دوم :
در اين جلد از كتاب به بحث " صحابه " اختصاص دارد و به شبهات پيرامون اين مبحث مهم پرداخته شده است .
در فصل اول اين مجلد به شيوه طرح مباحث اشاره شده است . روش نويسنده اگر چه ممكن است درمكان ديگرى پسنديده باشد اما در آثار علمى استفاده از اين متد و شيوه صحيح به نظر نمى رسد . راهبرد او در طرح مباحث عبارت است از :
1-اسلوب خطابى به جاى اسلوب علمى و برهانى
2-انطباعات شخصى ناصحيح
3-قرائت صفحات معدود از زندگى صحابه
فصل دوم به صحابه اختصاص دارد .بحث با اين مطلب آغاز شده است كه حبّ نبى (ص) از حبّ اصحاب و متعلمين و نشر دهندگان دينش جدا نيست . سپس تعاريف مختلف علماء اهل سنت ا ز صحابى را ارائه مى دهد .در ادامه بحث را شبيه بحث قرآنى جلد اول طرح ومشى برخى از صحابه را در تاريخ مورد بررسى قرار مى دهد .نويسنده شيوه درست را نقد صحيح از صحابه به دور از سبّ و شتم دانسته و معيار قضاوت در مورد هر يك از صحابه را حسن عاقبت و قضاوت يكجا در باره همه را صحيح نمى داند .
در فصل پايانى اين مجلد به آيات قرآن كريم كه در غزوات بدر، احد خندق و ...نازل شده است مورد استناد نويسنده سنى قرار گرفته اشاره و آنها را مورد مناقشه قرار مى دهد .
منابع مقاله :متن و مقدمه كتاب