الهی‌نامه پندنامه اسرارنامه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'آوري' به 'آوری'
جز (جایگزینی متن - 'موسس' به 'مؤسس')
جز (جایگزینی متن - 'آوري' به 'آوری')
خط ۴۱: خط ۴۱:
الهى‌نامه، در قالب مثنوى و داراى 7292 بيت است كه حكايت‌هاى فراوانى را شامل مى‌شود. الهى‌نامه مجموعه‌اى از اندرزهاى پادشاه به فرزندان است كه با تمثيل‌هاى شيرين، آنان را رهنمون مى‌گردد.
الهى‌نامه، در قالب مثنوى و داراى 7292 بيت است كه حكايت‌هاى فراوانى را شامل مى‌شود. الهى‌نامه مجموعه‌اى از اندرزهاى پادشاه به فرزندان است كه با تمثيل‌هاى شيرين، آنان را رهنمون مى‌گردد.


اگر شاهزادگان پند گرفته در الاهى‌نامه و آرزوهاى هركدام از ايشان را درنظر آوريم و پاسخى را كه پدر به هركدام از ايشان مى‌دهد مورد تأمل قرار دهيم، درمى‌يابيم كه درين منظومه، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] همان پيام ژرف و شگرف را به اسلوبى ديگر بر بشريّت عرضه مى‌دارد. شش پسر پادشاه، كه هركدام آرزويى بزرگ و محال در سر مى‌پرورانند، هركدام، يكى از وجوه روانشناسى انسان را با سخنان و خواست‌هاى خود بيان مى‌كنند.
اگر شاهزادگان پند گرفته در الاهى‌نامه و آرزوهاى هركدام از ايشان را درنظر آوریم و پاسخى را كه پدر به هركدام از ايشان مى‌دهد مورد تأمل قرار دهيم، درمى‌يابيم كه درين منظومه، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] همان پيام ژرف و شگرف را به اسلوبى ديگر بر بشريّت عرضه مى‌دارد. شش پسر پادشاه، كه هركدام آرزويى بزرگ و محال در سر مى‌پرورانند، هركدام، يكى از وجوه روانشناسى انسان را با سخنان و خواست‌هاى خود بيان مى‌كنند.


[[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] درين منظومه كوشيده است كه در آن سوى هركدام از آرزوهاى محال انسان، كه حاصل تخيّل قرن‌ها و قرن‌هاست، به انسان بياموزد كه اگر حقيقت هركدام ازين آرزوها را خواستارى، در درون خويش بايد آن را بجويى. [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] تقريبا نخستين عارف و شاعرى است كه از عناصر اساطير ملى ایران بهره‌اى شگرف برده و از اين داستان‌ها رمزهایى پرداخته در جهت پيام روحانى خويش و درين زمينه تصريح مى‌كند كه تو نيازمند پير و مرشدى هستى تا آن مرد كامل بيايد و همان‌گونه كه رستم، بيژن را از چاه افراسياب رهایى بخشيد، تو را از چاه نفس خود رهایى دهد و از تركستان پرمكر طبيعت متوجّه ایران شريعت كند.
[[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] درين منظومه كوشيده است كه در آن سوى هركدام از آرزوهاى محال انسان، كه حاصل تخيّل قرن‌ها و قرن‌هاست، به انسان بياموزد كه اگر حقيقت هركدام ازين آرزوها را خواستارى، در درون خويش بايد آن را بجويى. [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] تقريبا نخستين عارف و شاعرى است كه از عناصر اساطير ملى ایران بهره‌اى شگرف برده و از اين داستان‌ها رمزهایى پرداخته در جهت پيام روحانى خويش و درين زمينه تصريح مى‌كند كه تو نيازمند پير و مرشدى هستى تا آن مرد كامل بيايد و همان‌گونه كه رستم، بيژن را از چاه افراسياب رهایى بخشيد، تو را از چاه نفس خود رهایى دهد و از تركستان پرمكر طبيعت متوجّه ایران شريعت كند.
خط ۶۵: خط ۶۵:
آنگاه خاتمه كتاب آغاز مى‌شود كه مقاله‌اى است مستقل و بيشتر گزارش حالات شخصى [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و تأملات اوست درباره شعر و شاعرى‌اش و نوعى راز و نياز با حق تعالى و عذر تقصير به پيشگاه او.
آنگاه خاتمه كتاب آغاز مى‌شود كه مقاله‌اى است مستقل و بيشتر گزارش حالات شخصى [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و تأملات اوست درباره شعر و شاعرى‌اش و نوعى راز و نياز با حق تعالى و عذر تقصير به پيشگاه او.


در ساختار الاهى‌نامه نوعى تازگى را مى‌توانيم در نظر آوريم و آن برخوردى است كه [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] با مفاهيمى از قبيل نفس، شيطان، عقل، علم، فقر و توحيد دارد كه اينان فرزندان خليفه‌اند و شاهزادگان.
در ساختار الاهى‌نامه نوعى تازگى را مى‌توانيم در نظر آوریم و آن برخوردى است كه [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] با مفاهيمى از قبيل نفس، شيطان، عقل، علم، فقر و توحيد دارد كه اينان فرزندان خليفه‌اند و شاهزادگان.


در ساختار اصل و كلان پيرنگ الاهى‌نامه، يك چيز چشم‌گير وجود دارد كه نمادى است.از ساختار جامعه پدرسالار كه هرچه از سوى پدر گفته مى‌شود، «فصل الخطاب» همه حرف‌هاست. به همين دليل با اندك استدلالى كه فرزندان و شاهزادگان در برابر پادشاه يا خليفه طرح مى‌كنند، گفتگو به سود پادشاه يا در جهت اراده و تشخيص پدر، به پايان مى‌رسد. تقريبا تصويرى است از فهم دينى جهان و جلوگيريى كه چنين فهمى، در قديم، از جستجو در امور ممنوعه دارد. نيز تصويرى است از اينكه «پير را بگزين و عين راه دان» و اين‌كه حقايق وجود را فقط بايد از زبان اولیا و پيران آموخت و هيچ‌كس نبايد خود به انديشيدن خطر كند.
در ساختار اصل و كلان پيرنگ الاهى‌نامه، يك چيز چشم‌گير وجود دارد كه نمادى است.از ساختار جامعه پدرسالار كه هرچه از سوى پدر گفته مى‌شود، «فصل الخطاب» همه حرف‌هاست. به همين دليل با اندك استدلالى كه فرزندان و شاهزادگان در برابر پادشاه يا خليفه طرح مى‌كنند، گفتگو به سود پادشاه يا در جهت اراده و تشخيص پدر، به پايان مى‌رسد. تقريبا تصويرى است از فهم دينى جهان و جلوگيريى كه چنين فهمى، در قديم، از جستجو در امور ممنوعه دارد. نيز تصويرى است از اينكه «پير را بگزين و عين راه دان» و اين‌كه حقايق وجود را فقط بايد از زبان اولیا و پيران آموخت و هيچ‌كس نبايد خود به انديشيدن خطر كند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش