۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یش' به 'یش') |
جز (جایگزینی متن - 'یخ' به 'یخ') |
||
| خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
سبک شعر رایج، پیچیده و پرابهام است و دارای همه خصوصیات و صناعات ادبی میباشد که در آن زمان در شعر فارسی متداول بوده است؛ بهعنوان مثال، به نمونههایی از صناعات ادبی در شعر او اشاره میشود: | سبک شعر رایج، پیچیده و پرابهام است و دارای همه خصوصیات و صناعات ادبی میباشد که در آن زمان در شعر فارسی متداول بوده است؛ بهعنوان مثال، به نمونههایی از صناعات ادبی در شعر او اشاره میشود: | ||
# تمثیل یا مثالیه: در مثالیه، شاعر در یک مصرع، ادعایی را بیان مینماید و برای اثبات آن، در مصرع دوم دلیل میآورد. در اشعار رایج، این صنعت خیلی به چشم | # تمثیل یا مثالیه: در مثالیه، شاعر در یک مصرع، ادعایی را بیان مینماید و برای اثبات آن، در مصرع دوم دلیل میآورد. در اشعار رایج، این صنعت خیلی به چشم میخورد:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''با سبزی بخت از دل عاشق نرود غم ''|2='' بر زخم نهان کس ننهد مرهم زنگار''}} | #:{{ب|''با سبزی بخت از دل عاشق نرود غم ''|2='' بر زخم نهان کس ننهد مرهم زنگار''}} | ||
#:{{ب|''گدا را زین کریمان نیست بی حرف سبک ریزش ''|2='' بلی بی سعی بادی میوه کی از شاخسار افتد''}} | #:{{ب|''گدا را زین کریمان نیست بی حرف سبک ریزش ''|2='' بلی بی سعی بادی میوه کی از شاخسار افتد''}} | ||
| خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
# خودستایی: رایج بسیار «خودستایی» کرده است. وی در زمان و محیطی زندگی میکرد که از لحاظ سیاسی، دوره فترت بود و ادبیات رو به تنزل نهاده بود و غیر از چند امیر، هیچکس به شعر و شاعری التفات نمینمود. در چنین اوضاع، رایج اگر جهت اظهار مقام شعر و شخصیت خود چیزی گفته، بیجا نگفته است. ذیلا به نمونههایی از خودستایی وی، اشاره میشود:{{شعر}} | # خودستایی: رایج بسیار «خودستایی» کرده است. وی در زمان و محیطی زندگی میکرد که از لحاظ سیاسی، دوره فترت بود و ادبیات رو به تنزل نهاده بود و غیر از چند امیر، هیچکس به شعر و شاعری التفات نمینمود. در چنین اوضاع، رایج اگر جهت اظهار مقام شعر و شخصیت خود چیزی گفته، بیجا نگفته است. ذیلا به نمونههایی از خودستایی وی، اشاره میشود:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''به معنی وارس و طرز کلامش بین و تحسین کن''|2=''که رایج در سخنسازان سراپا افتخار افتد''}} | #:{{ب|''به معنی وارس و طرز کلامش بین و تحسین کن''|2=''که رایج در سخنسازان سراپا افتخار افتد''}} | ||
#:{{ب|''شه معنی سپاهم شهرتم تخت روان باشد''|2=''به هر محفل که | #:{{ب|''شه معنی سپاهم شهرتم تخت روان باشد''|2=''به هر محفل که میخوانند شعرم غلغل کوس است''}} | ||
#:{{ب|''کهنهپیرم رایج اما از توانایی فکر''|2=''زین کلام تازه و تر نوجوانی گشتهام''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه بیستوهشت - سی</ref>. | #:{{ب|''کهنهپیرم رایج اما از توانایی فکر''|2=''زین کلام تازه و تر نوجوانی گشتهام''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه بیستوهشت - سی</ref>. | ||
در دیوان رایج، اشعار عرفانی نیز وجود دارد. وی ادعا میکند که هرچه میگوید، از زبان مولوی رومی است، اما | در دیوان رایج، اشعار عرفانی نیز وجود دارد. وی ادعا میکند که هرچه میگوید، از زبان مولوی رومی است، اما نمیخواهد بگوید که من چون مولوی روم هستم:{{شعر}}{{ب|''در نکتههای وحدت من سرسری مبین''|2=''حرف از زبان مولوی روم میرود''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه سیویک - سیوسه</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
ویرایش