حصری، ابراهیم بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۳۹: خط ۳۹:
    </div>
    </div>


    '''ابواسحاق ابراهیم بن علی تمیم انصاری حصری'''، ادیب، شاعر و نویسنده مشهور مراکشی، از خانواده‌اى قیروانى در قرن پنجم هجری است. درباره نام خاندان حصرى دو احتمال وجود دارد: یکى اینکه به روستاى حصر، در نزدیکى قیروان، منسوبند؛ دیگر آنکه به سبب اشتغال اجداد و اعضاى این خانواده به حصیربافى یا حصیرفروشى، به این نام مشهور شده‌اند<ref>ر.ک: حسینی آهق، زحل، ج13، ص509</ref>.
    '''ابواسحاق ابراهیم بن علی تمیم انصاری حصری'''، ادیب، شاعر و نویسنده مشهور مراکشی، از خانواده‌اى قیروانى در قرن پنجم هجری است. درباره نام خاندان حصرى دو احتمال وجود دارد: یکى اینکه به روستاى حصر، در نزدیکى قیروان، منسوبند؛ دیگر آنکه به سبب اشتغال اجداد و اعضاى این خانواده به حصیربافى یا حصیرفروشى، به این نام مشهور شده‌اند<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=12378&&searchText= ر.ک: حسینی آهق، زحل، ج13، ص509]</ref>.


    از سبب اشتهار او به انصارى و نیز از تاریخ ولادت، زندگى و استادانش اطلاعى در دست نیست. وی آثار مشهور ادبى را از حفظ بود و متون مشهور ادبا و شعراى سرزمین‌هاى عربى (مصر، شامات و...) را به جوانان قیروان می‌آموخت<ref>ر.ک: همان</ref>.
    از سبب اشتهار او به انصارى و نیز از تاریخ ولادت، زندگى و استادانش اطلاعى در دست نیست. وی آثار مشهور ادبى را از حفظ بود و متون مشهور ادبا و شعراى سرزمین‌هاى عربى (مصر، شامات و...) را به جوانان قیروان می‌آموخت<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=12378&&searchText= ر.ک: همان]</ref>.


    ابن رشیق قیروانى، ابن شرف قیروانى و برقى از شاگردان وى بودند. زبیدى (ذیل «حصر») از فردى به نام ابوعبدالله زاهد نام برده که از ابواسحاق روایت می‌کرده است<ref>همان</ref>.
    ابن رشیق قیروانى، ابن شرف قیروانى و برقى از شاگردان وى بودند. زبیدى (ذیل «حصر») از فردى به نام ابوعبدالله زاهد نام برده که از ابواسحاق روایت می‌کرده است<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=12378&&searchText= همان]</ref>.


    حصرى، به سبب سال‌ها آموزش به جوانان، از معلمان برجسته مکتب ادبى قیروان محسوب می‌شود<ref>همان</ref>.
    حصرى، به سبب سال‌ها آموزش به جوانان، از معلمان برجسته مکتب ادبى قیروان محسوب می‌شود<ref>همان</ref>.


    آقابزرگ طهرانى او را مالکى‌مذهب دانسته است؛ اما، به سبب گزیده‌هایى از کلام اهل‌بیت(ع) و مدح و رثاى آنان در «زهر الآداب»، احتمال شیعه بودنش نیز وجود دارد<ref>همان</ref>.
    آقابزرگ طهرانى او را مالکى‌مذهب دانسته است؛ اما، به سبب گزیده‌هایى از کلام اهل‌بیت(ع) و مدح و رثاى آنان در «زهر الآداب»، احتمال شیعه بودنش نیز وجود دارد<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=12378&&searchText= همان]</ref>.


    تاریخ درگذشت او را، به‌اختلاف، سال 413، 450، 453ق، ذکر کرده‌اند. اما بویحیى و محمد سعد شویعر، با ذکر دلایلى، 413ق را سال درگذشت وى دانسته‌اند، که صحیح‌تر به نظر می‌رسد<ref>ر.ک: همان</ref>.
    تاریخ درگذشت او را، به‌اختلاف، سال 413، 450، 453ق، ذکر کرده‌اند. اما بویحیى و محمد سعد شویعر، با ذکر دلایلى، 413ق را سال درگذشت وى دانسته‌اند، که صحیح‌تر به نظر می‌رسد<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=12378&&searchText= ر.ک: همان]</ref>.


    حصرى شاعرى متوسط بشمار می‌آید. بیشتر مضامین شعرش وصف و تغزل بود. به گفته ذهبى، وى بزرگان را مدح می‌کرده است، اما در اشعار باقى‌مانده او، فقط یک بیت در مدح شخصى نامعلوم وجود دارد<ref>همان</ref>.
    حصرى شاعرى متوسط بشمار می‌آید. بیشتر مضامین شعرش وصف و تغزل بود. به گفته ذهبى، وى بزرگان را مدح می‌کرده است، اما در اشعار باقى‌مانده او، فقط یک بیت در مدح شخصى نامعلوم وجود دارد<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=12378&&searchText= همان]</ref>.


    محمد سعد شویعر، اشعار پراکنده حصرى را - که در دیوان «الأدب التونسي»، «المنتخب المدرسي من الأدب التونسي» و «المجمل في تاريخ الأدب التونسي» آمده - گرد آورده است. از حصرى نثر اندکى باقى مانده، اما همین مقدار هم منسجم است و گرچه آرایه‌هاى لفظى دارد، بی‌تکلف است. ضبى او را لغوى معرفى کرده، اما در این‌باره اثرى به او نسبت داده نشده است. آثار وی در گسترش و نفوذ ادبیات عربى در سرزمین‌هاى افریقایى در دوره زیریان، تأثیر عمیقى داشت و با استقبال مردم آن زمان مواجه شد<ref>ر.ک: همان، ص510-509</ref>.
    محمد سعد شویعر، اشعار پراکنده حصرى را - که در دیوان «الأدب التونسي»، «المنتخب المدرسي من الأدب التونسي» و «المجمل في تاريخ الأدب التونسي» آمده - گرد آورده است. از حصرى نثر اندکى باقى مانده، اما همین مقدار هم منسجم است و گرچه آرایه‌هاى لفظى دارد، بی‌تکلف است. ضبى او را لغوى معرفى کرده، اما در این‌باره اثرى به او نسبت داده نشده است. آثار وی در گسترش و نفوذ ادبیات عربى در سرزمین‌هاى افریقایى در دوره زیریان، تأثیر عمیقى داشت و با استقبال مردم آن زمان مواجه شد<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=12378&&searchText= ر.ک: همان، ص510-509]</ref>.


    تألیفات او در حوزه ادبیات تعلیمى است. وى آنها را به موضوعات فرعى تقسیم نمی‌کرد، بلکه مثلاً از موضوعات جدى به فکاهى و از وصف به تشبیه و از شعر به‌ نثر وارد می‌شد<ref>همان، ص510</ref>.
    تألیفات او در حوزه ادبیات تعلیمى است. وى آنها را به موضوعات فرعى تقسیم نمی‌کرد، بلکه مثلاً از موضوعات جدى به فکاهى و از وصف به تشبیه و از شعر به‌ نثر وارد می‌شد<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=12378&&searchText= همان، ص510]</ref>.


    ==تألیفات==
    ==تألیفات==
    خط ۶۱: خط ۶۱:
    # المصون في سر الهوی المكنون (یاقوت حموى نام آن را «المصون و الدر المكنون» ضبط کرده است)؛
    # المصون في سر الهوی المكنون (یاقوت حموى نام آن را «المصون و الدر المكنون» ضبط کرده است)؛
    # جمع الجواهر في الملح و النوادر؛
    # جمع الجواهر في الملح و النوادر؛
    # مما قيل في طيبات الأغاني و مطوبات القيان<ref>همان</ref>.
    # مما قيل في طيبات الأغاني و مطوبات القيان<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=12378&&searchText= همان]</ref>.
    حصرى دیوان شعرى نیز داشته که به دست ما نرسیده است<ref>همان</ref>.
    حصرى دیوان شعرى نیز داشته که به دست ما نرسیده است<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=12378&&searchText= همان]</ref>.


    او تألیف کتابى با نام «طبقات الشعراء» را آغاز کرد، ولى کارش ناتمام ماند. در ترجمه عربى بروکلمان کتاب «العجائب و الطرف» نیز، به‌اشتباه، به او نسبت داده شده است<ref>همان، ص511-510</ref>.
    او تألیف کتابى با نام «طبقات الشعراء» را آغاز کرد، ولى کارش ناتمام ماند. در ترجمه عربى بروکلمان کتاب «العجائب و الطرف» نیز، به‌اشتباه، به او نسبت داده شده است<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=12378&&searchText= همان، ص511-510]</ref>.


    ==پانویس ==
    ==پانویس ==
    خط ۷۰: خط ۷۰:


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    حسینی آهق، زحل، «دانشنامه جهان اسلام»، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، تهران، 1377.
    [http://rch.ac.ir/article/Details?id=12378&&searchText= حسینی آهق، زحل، «دانشنامه جهان اسلام»، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، تهران، 1377].


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    خط ۷۶: خط ۷۶:


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:قربانی-باقی زاده]]
    [[رده: تیر(98)]]
    [[رده:25 اردیبهشت الی 24 خرداد(98)]]
    [[رده:25 اردیبهشت الی 24 خرداد(98)]]

    نسخهٔ ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۵۸

    ابراهیم بن علی حصری
    نام حصري، ابراهيم بن علي
    نام‌های دیگر ابو اسحاق ابراهيم بن علي حصري قيرواني

    ح‍ص‍ري‌، اب‍و اس‍ح‍اق‌ اب‍راه‍ي‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ل‍ي‌

    ح‍ص‍ري‌ ال‍ق‍ي‍روان‍ي‌، اب‍و اس‍ح‍اق‌ اب‍راه‍ي‍م‌

    ق‍ي‍روان‍ي‌، اب‍و اس‍ح‍اق‌ اب‍راه‍ي‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ل‍ي‌

    نام پدر علی
    متولد قرن پنجم
    محل تولد مراکش
    رحلت اختلاف وجود دارد: 413،یا 450،یا 453ق
    اساتید
    برخی آثار زهر الآداب و ثمر الألباب
    کد مؤلف AUTHORCODE02181AUTHORCODE

    ابواسحاق ابراهیم بن علی تمیم انصاری حصری، ادیب، شاعر و نویسنده مشهور مراکشی، از خانواده‌اى قیروانى در قرن پنجم هجری است. درباره نام خاندان حصرى دو احتمال وجود دارد: یکى اینکه به روستاى حصر، در نزدیکى قیروان، منسوبند؛ دیگر آنکه به سبب اشتغال اجداد و اعضاى این خانواده به حصیربافى یا حصیرفروشى، به این نام مشهور شده‌اند[۱].

    از سبب اشتهار او به انصارى و نیز از تاریخ ولادت، زندگى و استادانش اطلاعى در دست نیست. وی آثار مشهور ادبى را از حفظ بود و متون مشهور ادبا و شعراى سرزمین‌هاى عربى (مصر، شامات و...) را به جوانان قیروان می‌آموخت[۲].

    ابن رشیق قیروانى، ابن شرف قیروانى و برقى از شاگردان وى بودند. زبیدى (ذیل «حصر») از فردى به نام ابوعبدالله زاهد نام برده که از ابواسحاق روایت می‌کرده است[۳].

    حصرى، به سبب سال‌ها آموزش به جوانان، از معلمان برجسته مکتب ادبى قیروان محسوب می‌شود[۴].

    آقابزرگ طهرانى او را مالکى‌مذهب دانسته است؛ اما، به سبب گزیده‌هایى از کلام اهل‌بیت(ع) و مدح و رثاى آنان در «زهر الآداب»، احتمال شیعه بودنش نیز وجود دارد[۵].

    تاریخ درگذشت او را، به‌اختلاف، سال 413، 450، 453ق، ذکر کرده‌اند. اما بویحیى و محمد سعد شویعر، با ذکر دلایلى، 413ق را سال درگذشت وى دانسته‌اند، که صحیح‌تر به نظر می‌رسد[۶].

    حصرى شاعرى متوسط بشمار می‌آید. بیشتر مضامین شعرش وصف و تغزل بود. به گفته ذهبى، وى بزرگان را مدح می‌کرده است، اما در اشعار باقى‌مانده او، فقط یک بیت در مدح شخصى نامعلوم وجود دارد[۷].

    محمد سعد شویعر، اشعار پراکنده حصرى را - که در دیوان «الأدب التونسي»، «المنتخب المدرسي من الأدب التونسي» و «المجمل في تاريخ الأدب التونسي» آمده - گرد آورده است. از حصرى نثر اندکى باقى مانده، اما همین مقدار هم منسجم است و گرچه آرایه‌هاى لفظى دارد، بی‌تکلف است. ضبى او را لغوى معرفى کرده، اما در این‌باره اثرى به او نسبت داده نشده است. آثار وی در گسترش و نفوذ ادبیات عربى در سرزمین‌هاى افریقایى در دوره زیریان، تأثیر عمیقى داشت و با استقبال مردم آن زمان مواجه شد[۸].

    تألیفات او در حوزه ادبیات تعلیمى است. وى آنها را به موضوعات فرعى تقسیم نمی‌کرد، بلکه مثلاً از موضوعات جدى به فکاهى و از وصف به تشبیه و از شعر به‌ نثر وارد می‌شد[۹].

    تألیفات

    1. زهر الآداب (یا زهرة الآداب) و ثمر الألباب؛
    2. المصون في سر الهوی المكنون (یاقوت حموى نام آن را «المصون و الدر المكنون» ضبط کرده است)؛
    3. جمع الجواهر في الملح و النوادر؛
    4. مما قيل في طيبات الأغاني و مطوبات القيان[۱۰].

    حصرى دیوان شعرى نیز داشته که به دست ما نرسیده است[۱۱].

    او تألیف کتابى با نام «طبقات الشعراء» را آغاز کرد، ولى کارش ناتمام ماند. در ترجمه عربى بروکلمان کتاب «العجائب و الطرف» نیز، به‌اشتباه، به او نسبت داده شده است[۱۲].

    پانویس

    منابع مقاله

    حسینی آهق، زحل، «دانشنامه جهان اسلام»، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، تهران، 1377.

    وابسته‌ها

    زهر الآداب و ثمر الألباب