لوامع الأنوار البهية و سواطع الأسرار الأثرية: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
حدیثی با عنوان «فرقه ناجیه» از پیامبر اعظم(ص) به حد تواتر نقل شده است که هر یک از اهل سنت و شیعه خود را فرقه ناجیه دانستهاند. سفارینی در این اثر حدیث فرقه ناجیه را تصحیح نموده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47241/171 ر.ک: حسن مجتبی، حسین، ص171]</ref>. وی اهل سنت را سه فرقه اثریه، اشعریه و ماتریدیه دانسته و دیگر فرقههای اسلامی را اهل ضلال و گمراهی دانسته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41294/2/73 ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص73]</ref>. | حدیثی با عنوان «فرقه ناجیه» از پیامبر اعظم(ص) به حد تواتر نقل شده است که هر یک از اهل سنت و شیعه خود را فرقه ناجیه دانستهاند. سفارینی در این اثر حدیث فرقه ناجیه را تصحیح نموده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47241/171 ر.ک: حسن مجتبی، حسین، ص171]</ref>. وی اهل سنت را سه فرقه اثریه، اشعریه و ماتریدیه دانسته و دیگر فرقههای اسلامی را اهل ضلال و گمراهی دانسته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41294/2/73 ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص73]</ref>. | ||
نویسنده در ضمن «أشراط الساعة» چنین آورده است: «از نشانههای مهم پیش از قیامت (آخر الزمان) که احادیث متواتری درباره آن رسیده، ظهور پیشوایی است که گفتار و رفتارش لازم الاتباع است، پیشوایی که خاتم و پایانبخش پیشوایان است و پس از او پیشوایی نخواهد بود، همچون پیامبر اسلام(ص) که خاتم نبوت و رسالت است و پس از او نبی و رسولی نخواهد بود. پیشوایی فصیحاللسان که برحسب اخبار فراوان، نامش «محمد» و مشهورترین صفت و لقبش«مهدی»است»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3419/72 ر.ک: عبداللهی،عبدالکریم، ص 73-72]؛ متن کتاب، جلد2، ص70</ref>. سپس مینویسد:«روایات درباره ظهور مهدی به حد تواتر معنوی رسیده و از معتقدات عالمان اهل سنت است» و روایت جابر بن عبدالله انصاری را نقل میکند که پیامبر خدا(ص) فرمود: «...من کذب بالمهدی فقد کفر»<ref>ر.ک: همان، ص84</ref>. | نویسنده در ضمن «أشراط الساعة» چنین آورده است: «از نشانههای مهم پیش از قیامت (آخر الزمان) که احادیث متواتری درباره آن رسیده، ظهور پیشوایی است که گفتار و رفتارش لازم الاتباع است، پیشوایی که خاتم و پایانبخش پیشوایان است و پس از او پیشوایی نخواهد بود، همچون پیامبر اسلام(ص) که خاتم نبوت و رسالت است و پس از او نبی و رسولی نخواهد بود. پیشوایی فصیحاللسان که برحسب اخبار فراوان، نامش «محمد» و مشهورترین صفت و لقبش«مهدی»است»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3419/72 ر.ک: عبداللهی،عبدالکریم، ص 73-72]؛ متن کتاب، جلد2، ص70</ref>. سپس مینویسد:«روایات درباره ظهور مهدی به حد تواتر معنوی رسیده و از معتقدات عالمان اهل سنت است» و روایت جابر بن عبدالله انصاری را نقل میکند که پیامبر خدا(ص) فرمود: «...من کذب بالمهدی فقد کفر»<ref>ر.ک: همان، ص84</ref>. | ||
ایشان تصریح میکند: «مجموع روایاتی که از صحابیان و تابعان درباره مهدی رسیده موجب علم قطعی است. پس ایمان و اعتقاد به ظهور مهدی، لازم و ضروری است؛ همچنان که عالمان بدان اعتقاد دارند و جزو عقاید اهل سنت و جماعت و نیز شیعیان است»<ref>ر.ک: همان</ref>. | ایشان تصریح میکند: «مجموع روایاتی که از صحابیان و تابعان درباره مهدی رسیده موجب علم قطعی است. پس ایمان و اعتقاد به ظهور مهدی، لازم و ضروری است؛ همچنان که عالمان بدان اعتقاد دارند و جزو عقاید اهل سنت و جماعت و نیز شیعیان است»<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
بسیار اتفاق میافتاد که خلیفه دوم در امر قضاوت و فلسفه احکام و پاسخ به پرسشهای مردم و غیر آن به [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] رجوع میکرد. وقتی [[امام على(ع)|علی(ع)]] پرسشها را پاسخ میداد یا مشکلات بهوجودآمده را حل میکرد، خلیفه میگفت: «لولا علی لهلک عمر»، یا «لا ابقانی الله لمعضلة لیس لها ابوالحسن» یا «أعوذ بالله أن أعیش فی قوم لیس فیهم أبوالحسن» و نظیر آن. بدیهی است که در آن زمان، صحابه بزرگ هم در کنار خلیفه بودند ولی عمر برای حل و فصل مشکلات قضایی و غیرقضایی خود، مخصوصاً مسائل راهبردی حکومت از آنها استفاده نمیکرد. اگر کسی از آنها توانایی لازم را داشت، خلیفه از او استفاده میکرد. سخنان خلیفه نشانگر برتری علمی و قضایی [[امام على(ع)|علی(ع)]] نسبت به دیگران است. سفارینی در ذکر مناقب [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] بر این نکته تصریح کرده مینویسد: «و کان امیرالمؤمنین عمر بن الخطاب یتعوذ بالله من معضلة لیس لها ابوالحسن یعنی علیا رضیاللهعنه»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/65992/91 ر.ک: اصغری نژاد، محمد، ص92-91]؛ متن کتاب،ج2، ص352</ref>. | بسیار اتفاق میافتاد که خلیفه دوم در امر قضاوت و فلسفه احکام و پاسخ به پرسشهای مردم و غیر آن به [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] رجوع میکرد. وقتی [[امام على(ع)|علی(ع)]] پرسشها را پاسخ میداد یا مشکلات بهوجودآمده را حل میکرد، خلیفه میگفت: «لولا علی لهلک عمر»، یا «لا ابقانی الله لمعضلة لیس لها ابوالحسن» یا «أعوذ بالله أن أعیش فی قوم لیس فیهم أبوالحسن» و نظیر آن. بدیهی است که در آن زمان، صحابه بزرگ هم در کنار خلیفه بودند ولی عمر برای حل و فصل مشکلات قضایی و غیرقضایی خود، مخصوصاً مسائل راهبردی حکومت از آنها استفاده نمیکرد. اگر کسی از آنها توانایی لازم را داشت، خلیفه از او استفاده میکرد. سخنان خلیفه نشانگر برتری علمی و قضایی [[امام على(ع)|علی(ع)]] نسبت به دیگران است. سفارینی در ذکر مناقب [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] بر این نکته تصریح کرده مینویسد: «و کان امیرالمؤمنین عمر بن الخطاب یتعوذ بالله من معضلة لیس لها ابوالحسن یعنی علیا رضیاللهعنه»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/65992/91 ر.ک: اصغری نژاد، محمد، ص92-91]؛ متن کتاب،ج2، ص352</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
نسخهٔ ۳۰ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۴۰
لوامع الأنوار البهية و سواطع الأسرار الأثرية | |
---|---|
پدیدآوران | سفاريني، محمد بن احمد (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | شرح الدرة المضية في عقيدة الفرقة المرضية |
ناشر | المکتب الإسلامي دار الخاني |
مکان نشر | لبنان - بيروت عربستان - رياض |
سال نشر | مجلد1: 1991م , 1411ق, |
موضوع | حنبليه
کلام - جنبههای ادبي کلام - قرن 12ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | BP 207/5 /س7ل9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
لوامع الأنوار البهية و سواطع الأسرار الأثرية، تألیف محمد بن احمد سفارینی حنبلی (متوفی 1188/1189ق)، شرح بر «الدرة المضية في عقيدة الفرقة المرضية» است. کتاب در دو جلد منتشر شده و عبدالرحمن ابابطین و سلیمان بن سحمان بر آن مقدمه نوشتهاند.
ساختار
کتاب مشتمل بر یک مقدمه از شارح در ده تعریف و ابواب، فصول و تنبیهات متعددی است. شیوه شارح بدینترتیب است که با ذکر بخشی از عبارت نویسنده به شرح و توضیح آن پرداخته است.
گزارش محتوا
کتاب با شرححال شیخ محمد سفارینی آغاز شده است. پسازآن تقریظ صاحب المنار با عنوان شرح عقیده سفارینی، چاپ شده در یکی از شمارههای این مجله ارائه شده است. وی معتقد است که این کتاب جویندگان دانش را از کتب کلامی که بر روش فلاسفه یونان نوشته شده بینیاز نمیکند. در این کتاب برای مذهب سلف جایگاهی قائل نشده و سلف را متهم به تمسک به ظواهر، بدون فهم روشن و علم محکم میداند و معتقد است که خلف، از سلف آگاهتر هستند. البته به نظر محمد رشید رضا این دیدگاه درست نیست بلکه سلف عالمتر و فهیمتر از خلف بودهاند[۱].
سپس مقدمهای ذکر شده که در ابتدای آن دو تعریف آمده است: در تعریف اول دین اسلام به دو بخش اعتقادیات (اعتقاد) و عملیات (عمل) تقسیم شده است. اعتقادیات مباحثی است که به کیفیت عمل تعلق نمیگیرد؛ مانند: اعتقاد به وجوب وجود قادر مختار و وحدانیتش. این موضوعات را اصول دین میگویند. عملیات نیز مباحثی است که به کیفیت عمل تعلق گرفته و به آن فروع دین میگویند.علم شرایع و احکام به بخش عملیات تعلق میگیرد چراکه تنها از شرع استفاده میشود[۲].
عدالت صحابه، موضوع دیگری است که در مقدمه به آن پرداخته شده است: صحابه کرام اگرچه سرور مؤمنین و اکمل امت به لحاظ ایمان بودهاند، در بسیاری از مسائل احکام به یکدیگر اختلافنظر داشتهاند ولی به لطف الهی در یک مسئله از مسائل اسماء، صفات و ا فعال با هم اختلاف نداشتهاند؛ بلکه تمام اختلافشان در اثبات منطوق کتاب و سنت بوده است. پس کلام ایشان از ابتدا تا آخر یکی بوده که تأویل نبرده و از مواضعش تحریف نکردهاند[۳].
منظور از شیخ و شیخالاسلام در این اثر ابن تیمیه و منظور از محقق، شاگردش ابن قیم و مراد از علامه ابن مفلح است[۴].
در این اثر مباحث مختلف کلامی از دیدگاه اهل سنت مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است. از جمله موضوعات اساسی کتاب دستهبندی فرقههای مختلف اسلامی است. شارح پس از طرح حدیث افتراق امت به 72 فرقه، این فرقهها را در ذیل شش گروه عمده مطرح میکند: معتزله (20 فرقه)، شیعه (22 فرقه)، خوارج (20 فرقه)، مرجئه (5 فرقه)، جبریه (2 فرقه)، مشبهه (3 فرقه)[۵].
حدیثی با عنوان «فرقه ناجیه» از پیامبر اعظم(ص) به حد تواتر نقل شده است که هر یک از اهل سنت و شیعه خود را فرقه ناجیه دانستهاند. سفارینی در این اثر حدیث فرقه ناجیه را تصحیح نموده است[۶]. وی اهل سنت را سه فرقه اثریه، اشعریه و ماتریدیه دانسته و دیگر فرقههای اسلامی را اهل ضلال و گمراهی دانسته است[۷].
نویسنده در ضمن «أشراط الساعة» چنین آورده است: «از نشانههای مهم پیش از قیامت (آخر الزمان) که احادیث متواتری درباره آن رسیده، ظهور پیشوایی است که گفتار و رفتارش لازم الاتباع است، پیشوایی که خاتم و پایانبخش پیشوایان است و پس از او پیشوایی نخواهد بود، همچون پیامبر اسلام(ص) که خاتم نبوت و رسالت است و پس از او نبی و رسولی نخواهد بود. پیشوایی فصیحاللسان که برحسب اخبار فراوان، نامش «محمد» و مشهورترین صفت و لقبش«مهدی»است»[۸]. سپس مینویسد:«روایات درباره ظهور مهدی به حد تواتر معنوی رسیده و از معتقدات عالمان اهل سنت است» و روایت جابر بن عبدالله انصاری را نقل میکند که پیامبر خدا(ص) فرمود: «...من کذب بالمهدی فقد کفر»[۹].
ایشان تصریح میکند: «مجموع روایاتی که از صحابیان و تابعان درباره مهدی رسیده موجب علم قطعی است. پس ایمان و اعتقاد به ظهور مهدی، لازم و ضروری است؛ همچنان که عالمان بدان اعتقاد دارند و جزو عقاید اهل سنت و جماعت و نیز شیعیان است»[۱۰].
بسیار اتفاق میافتاد که خلیفه دوم در امر قضاوت و فلسفه احکام و پاسخ به پرسشهای مردم و غیر آن به امیرالمؤمنین علی(ع) رجوع میکرد. وقتی علی(ع) پرسشها را پاسخ میداد یا مشکلات بهوجودآمده را حل میکرد، خلیفه میگفت: «لولا علی لهلک عمر»، یا «لا ابقانی الله لمعضلة لیس لها ابوالحسن» یا «أعوذ بالله أن أعیش فی قوم لیس فیهم أبوالحسن» و نظیر آن. بدیهی است که در آن زمان، صحابه بزرگ هم در کنار خلیفه بودند ولی عمر برای حل و فصل مشکلات قضایی و غیرقضایی خود، مخصوصاً مسائل راهبردی حکومت از آنها استفاده نمیکرد. اگر کسی از آنها توانایی لازم را داشت، خلیفه از او استفاده میکرد. سخنان خلیفه نشانگر برتری علمی و قضایی علی(ع) نسبت به دیگران است. سفارینی در ذکر مناقب امام علی(ع) بر این نکته تصریح کرده مینویسد: «و کان امیرالمؤمنین عمر بن الخطاب یتعوذ بالله من معضلة لیس لها ابوالحسن یعنی علیا رضیاللهعنه»[۱۱].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب هر جلد در انتهای آن آمده است. اختلاف نسخ در پاورقیهای کتاب ذکر شده است.
پانویس
- ↑ تقریظ صاحب المنار در ابتدای جلد اول کتاب
- ↑ ر.ک: مقدمه شارح، ج1، ص4
- ↑ ر.ک: همان، ص6
- ↑ ر.ک: همان، ص28
- ↑ ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص91-76
- ↑ ر.ک: حسن مجتبی، حسین، ص171
- ↑ ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص73
- ↑ ر.ک: عبداللهی،عبدالکریم، ص 73-72؛ متن کتاب، جلد2، ص70
- ↑ ر.ک: همان، ص84
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: اصغری نژاد، محمد، ص92-91؛ متن کتاب،ج2، ص352
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- عبداللهی،عبدالکریم، «تصریح اهل سنت به تواتر احادیث مهدی علیهالسلام»، پایگاه مجلات تخصصی نور: مشکوة، تابستان 1379، شماره 67، صفحه 68 تا 78.
- حسن مجتبی، حسین، «فرقه ناجیه در کلام پیامبر اعظم (ص)»، پایگاه مجلات تخصصی نور، کوثر معارف، تابستان 1388، شماره 10، صفحات 167 تا 210.
- اصغری نژاد، محمد، «ارزیابی سخن ابن تیمیه درباره حدیث اقضاکم علی»، پایگاه مجلات تخصصی نور: سراج منیر، پاییز 1394، شماره 19، صفحه 81 تا 102.