أصول البحث: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '.' به '.') |
|||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در تمهید کتاب، «اصول بحث یا پژوهش» را مطالعه قواعد پژوهش معنا کرده است و چون نام مناهج بر قواعد بحث اطلاق میشود، مباحث این کتاب در رابطه با «مناهج بحث یا شیوههای پژوهش» دانسته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/13 ر.ک: تمهید، ص13]</ref> | نویسنده در تمهید کتاب، «اصول بحث یا پژوهش» را مطالعه قواعد پژوهش معنا کرده است و چون نام مناهج بر قواعد بحث اطلاق میشود، مباحث این کتاب در رابطه با «مناهج بحث یا شیوههای پژوهش» دانسته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/13 ر.ک: تمهید، ص13]</ref>. سپس در رابطه با تاریخ اصول بحث مینویسد: تاریخ آیین پژوهش با تاریخ تفکر مرتبط است؛ چراکه پژوهش و اندیشه به معنای طریقه و روش است؛ و هر اندیشهای - ابتدایی یا غیر ابتدایی، اصیل یا غیر اصیل- چارهای از اعتمادش بر روشی که آن را در وصول به نتیجه یاری کند نیست. از اینجا میتوان گفت: آیین پژوهش از همان اوان ولادت توأم با اندیشه بوده است؛ پس قدمت آن به قدمت تفکر و اندیشه باز میگردد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/13 ر.ک: همان]</ref>. | ||
در مدخل کتاب تعریف معرفت و مصادر و انواع آن مطرح شده است. نویسنده در رابطه با تعریف معرفت پس از ارائه تعاریف مختلف مینویسد: معرفت مطلق ادراک است تصور باشد یا تصدیق، منظم باشد یا غیرمنظم و مصادر آن شامل حس و عقل میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/28 ر.ک: متن کتاب، ص28]</ref> | در مدخل کتاب تعریف معرفت و مصادر و انواع آن مطرح شده است. نویسنده در رابطه با تعریف معرفت پس از ارائه تعاریف مختلف مینویسد: معرفت مطلق ادراک است تصور باشد یا تصدیق، منظم باشد یا غیرمنظم و مصادر آن شامل حس و عقل میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/28 ر.ک: متن کتاب، ص28]</ref>. ایشان روشهای عمومی معرفت را نیز عبارت از دین، فلسفه، علم و فن میداند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/39 ر.ک: همان، ص39]</ref>. دین اسلام نظام کامل و دربردارنده همه شئون زندگی انسان است؛ بنابراین حوزهای وسیعتر از فلسفه و علم دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/39 ر.ک: همان]</ref>. حوزه فعالیت فلسفه «مابعدالطبیعه» و شیوه آن عقلی است. علم نیز به دو قسم طبیعی و انسانی تقسیم میشود و منهج آن تجربی است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/44 ر.ک: همان، ص44]</ref>. | ||
برای روش علمی 9 تعریف ذکر شده است و در آخر بهاختصار منهج را «طریقه یا شیوه بحث» معرفی کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/51 ر.ک: همان، ص51]</ref> | برای روش علمی 9 تعریف ذکر شده است و در آخر بهاختصار منهج را «طریقه یا شیوه بحث» معرفی کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/51 ر.ک: همان، ص51]</ref>. همچنین در تقسیم اولیه، منهج به تلقایی (بهصورت خودکار و بدون نیاز به تفکر و تأمل) و تأملی تقسیم شده است. آنچه در این کتاب مورد بحث است و اصطلاحاً «منهج» نامیده میشود منهج تأملی است که نتیجه تأمل فکری است که منجر به وضع قواعد و اصول میشود؛ این منهج به دو بخش مناهج عام (منطقی) و خاص (فنی) تقسیم میشود و مناهج عام بهنوبه خود به چهار قسم مناهج نقلی، عقلی، تجربی و وجدانی تقسیم شده و نویسنده خود را ملزم به شرح و توضیح آن کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/51 ر.ک: همان، ص61-51]</ref>. | ||
یکی از مناهج تأملی، مناهج خاص است. نویسنده تعریف آن چنین بیان میکند: مناهج خاص عبارت است از مجموعه قواعدی که برای حوزهای خاص از حوزههای معرفت یا علمی خاص از علوم بهکار میرود. این مناهج به عدد حوزههای معرفتی و انواع علوم متعدد است که در این اثر به دو منهج اصول فقه امامی و منهج فقه امامی پرداخته شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/66 ر.ک: همان، ص67-66]</ref> | یکی از مناهج تأملی، مناهج خاص است. نویسنده تعریف آن چنین بیان میکند: مناهج خاص عبارت است از مجموعه قواعدی که برای حوزهای خاص از حوزههای معرفت یا علمی خاص از علوم بهکار میرود. این مناهج به عدد حوزههای معرفتی و انواع علوم متعدد است که در این اثر به دو منهج اصول فقه امامی و منهج فقه امامی پرداخته شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/66 ر.ک: همان، ص67-66]</ref>. | ||
در ابتدای بحث از منهج علم اصول فقه، علم اصول فقه بهعنوان علم اسلامی خالص معرفی شده است؛ چرا این علم از مهمترین علوم شرعی است که دانشمندان مسلمان این علم را بدون استفاده از تجارب و تلاشهای مشابه گذشته تأسیس کردهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/71 ر.ک: همان، ص71]</ref> | در ابتدای بحث از منهج علم اصول فقه، علم اصول فقه بهعنوان علم اسلامی خالص معرفی شده است؛ چرا این علم از مهمترین علوم شرعی است که دانشمندان مسلمان این علم را بدون استفاده از تجارب و تلاشهای مشابه گذشته تأسیس کردهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/71 ر.ک: همان، ص71]</ref>. سبب تأسیس این علم نیز نیاز مسلمین به استفاده از احکام شرعی عملی (فرعی) از ادله آن از طریق ابزار اجتهاد است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/71 ر.ک: همان]</ref>. | ||
فضلی در ادامه تصریح میکند که تلاش کرده از منابع و نوشتههایی که در اختیار داشته منهج خاصی در این رابطه بهدست آورد اما موفق نشده است؛ بنابراین برای تأسیس منهج بحث اصولی چارهای ندیده جز اینکه ابتدا از شکل عمومی و هدف و اساس و پیشرفتهای مباحث اصولی تصور کاملی داشته باشد و آنچه محققین در مناهج عمومی از آن استفاده بردهاند را مورد بررسی قرار دهد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/71 ر.ک: همان، ص71]</ref> | فضلی در ادامه تصریح میکند که تلاش کرده از منابع و نوشتههایی که در اختیار داشته منهج خاصی در این رابطه بهدست آورد اما موفق نشده است؛ بنابراین برای تأسیس منهج بحث اصولی چارهای ندیده جز اینکه ابتدا از شکل عمومی و هدف و اساس و پیشرفتهای مباحث اصولی تصور کاملی داشته باشد و آنچه محققین در مناهج عمومی از آن استفاده بردهاند را مورد بررسی قرار دهد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/71 ر.ک: همان، ص71]</ref>. | ||
منهج عمومی مباحث اصولی در گروهی از مسائل به شیوه نقلی، در گروه دیگری به شیوه عقلی و در بخش سومی از مسائل به شیوه تکاملی (از نقلی و عقلی) است. نویسنده سپس این مناهج را بر سه قاعده ظهور، تعارض خبرین و استصحاب تطبیق داده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/72 ر.ک: همان، ص 72]</ref> | منهج عمومی مباحث اصولی در گروهی از مسائل به شیوه نقلی، در گروه دیگری به شیوه عقلی و در بخش سومی از مسائل به شیوه تکاملی (از نقلی و عقلی) است. نویسنده سپس این مناهج را بر سه قاعده ظهور، تعارض خبرین و استصحاب تطبیق داده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/72 ر.ک: همان، ص 72]</ref>. | ||
علمای اصولی شیعه، کتب و رسایل فراوانی در زمینه اصول فقه تألیف کردهاند. شمارش این آثار در اشکال مختلفی بوده است: | علمای اصولی شیعه، کتب و رسایل فراوانی در زمینه اصول فقه تألیف کردهاند. شمارش این آثار در اشکال مختلفی بوده است: | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
# تقریرات: مانند تقریرات عراقی و نائینی. | # تقریرات: مانند تقریرات عراقی و نائینی. | ||
# منظومه: «سبيكة الذهب» مازندرانی حائری. | # منظومه: «سبيكة الذهب» مازندرانی حائری. | ||
# موضوعات خاص: مانند «الإجماع» سید صدر و «الإستصحاب» سید یزدی<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/83 ر.ک: همان، ص85-83]</ref> | # موضوعات خاص: مانند «الإجماع» سید صدر و «الإستصحاب» سید یزدی<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/83 ر.ک: همان، ص85-83]</ref>. | ||
مؤلف در ادامه مباحث، فهرستی از آثار مطبوع اصول فقه شیعه در حدی که اطلاع داشته، ارائه کرده است. در این فهرست به 82 اثر اشاره شده است. این فهرست با «أصول الفقه» [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] (متوفی 413ق) آغاز و با «أرجوزة في أصول الفقه» نوشته [[چهارسوقی، محمدهاشم|میرزا محمدهاشم خوانساری]] مشهور به [[چهارسوقی، محمدهاشم|چهارسوقی]] (متوفی 1318ق) به پایان آمده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/85 ر.ک: همان، ص91-85]</ref> | مؤلف در ادامه مباحث، فهرستی از آثار مطبوع اصول فقه شیعه در حدی که اطلاع داشته، ارائه کرده است. در این فهرست به 82 اثر اشاره شده است. این فهرست با «أصول الفقه» [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] (متوفی 413ق) آغاز و با «أرجوزة في أصول الفقه» نوشته [[چهارسوقی، محمدهاشم|میرزا محمدهاشم خوانساری]] مشهور به [[چهارسوقی، محمدهاشم|چهارسوقی]] (متوفی 1318ق) به پایان آمده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/85 ر.ک: همان، ص91-85]</ref>. | ||
وی در بررسی «منهج علم فقه»، به دلیل مذکور در علم اصول این علم را نیز علم اسلامی خالصی دانسته است. سپس به شیوهای که در علم اصول عمل کرد، منهج علم فقه را نیز مطرح کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/95 ر.ک: همان، ص95]</ref> | وی در بررسی «منهج علم فقه»، به دلیل مذکور در علم اصول این علم را نیز علم اسلامی خالصی دانسته است. سپس به شیوهای که در علم اصول عمل کرد، منهج علم فقه را نیز مطرح کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/95 ر.ک: همان، ص95]</ref>. | ||
بحث در یک تقسیم اساسی به نظری و عملی تقسیم میشود. بحث نظری عبارت از نشاط ذهنی که هدفش علم و شناخت است و مقابل عمل است. بحث عملی که در مقابل بحث نظری است به بحث معملی و بحث میدانی تقسیم میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/191 ر.ک: همان، ص192-191]</ref> | بحث در یک تقسیم اساسی به نظری و عملی تقسیم میشود. بحث نظری عبارت از نشاط ذهنی که هدفش علم و شناخت است و مقابل عمل است. بحث عملی که در مقابل بحث نظری است به بحث معملی و بحث میدانی تقسیم میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/191 ر.ک: همان، ص192-191]</ref>. | ||
هر بحثی در قالب مطالعه، تحلیل، نقد، مناقشه، رد، مقارنه، موازنه و استدلال مطرح میشود؛ بهعنوانمثال تحلیل بحث کاملی است که تمامی اطراف و شئون بحث را دربر میگیرد و عمیقاً به همه زوایا نفوذ میکند تا زوایای پنهان آن را کشف کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/198 ر.ک: همان، ص198]</ref> | هر بحثی در قالب مطالعه، تحلیل، نقد، مناقشه، رد، مقارنه، موازنه و استدلال مطرح میشود؛ بهعنوانمثال تحلیل بحث کاملی است که تمامی اطراف و شئون بحث را دربر میگیرد و عمیقاً به همه زوایا نفوذ میکند تا زوایای پنهان آن را کشف کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/198 ر.ک: همان، ص198]</ref>. مراد از استدلال نیز اقامه دلیل برای اثبات مطلوب است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/200 ر.ک: همان، ص200]</ref>. | ||
در زمینه اسلوب بحث علمی نویسنده معتقد است که اسلوب از تفاوتهای فردی است که هر فرد را از دیگری متمایز میکند و لذا گفتهاند: برای هر نویسندهای و برای هر عصری اسلوبی است. اسلوب به سه قسم خطابی، ادبی و علمی تقسیم میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/204 ر.ک: همان، ص204]</ref> | در زمینه اسلوب بحث علمی نویسنده معتقد است که اسلوب از تفاوتهای فردی است که هر فرد را از دیگری متمایز میکند و لذا گفتهاند: برای هر نویسندهای و برای هر عصری اسلوبی است. اسلوب به سه قسم خطابی، ادبی و علمی تقسیم میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/204 ر.ک: همان، ص204]</ref>. نویسنده برای هر یک از این اسلوبها شواهدی را ذکر کرده است؛ بهعنوانمثال اسلوب خطابی را به فرازهایی از خطبه 27 [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] مزین کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/206 ر.ک: همان، ص206]</ref>. | ||
برای ورود به هر بحث علمی لازم است مقدماتی مطرح شود که شامل امور ذیل میشود: تعیین موضوع بحث، فهرست عناوین مصادر موضوع، بررسی مصادر، طبقهبندی مصادر به اصلی و فرعی، طرحریزی بحث (عنوان بحث، مقدمه، تمهید، تبویب بحث با ذکر عناوین ابواب و فصول، خاتمه)، فهارس اجمالی و تفصیلی، منهج و شیوه عمومی بحث<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/253 ر.ک: همان، ص257-253]</ref> | برای ورود به هر بحث علمی لازم است مقدماتی مطرح شود که شامل امور ذیل میشود: تعیین موضوع بحث، فهرست عناوین مصادر موضوع، بررسی مصادر، طبقهبندی مصادر به اصلی و فرعی، طرحریزی بحث (عنوان بحث، مقدمه، تمهید، تبویب بحث با ذکر عناوین ابواب و فصول، خاتمه)، فهارس اجمالی و تفصیلی، منهج و شیوه عمومی بحث<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/253 ر.ک: همان، ص257-253]</ref>. | ||
صفات باحث یا محقق از دیگر موضوعات کتاب است. استعداد فطری، ذهنیت علمی، آگاه به اصول شیوه علمی، متخصص در موضوع بحث، امانت در نقل، صدق در قول، صراحت در رأی و نظر از جمله صفاتی است که پژوهشگر شایسته است به آنها متصف باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/239 ر.ک: همان، ص241-239]</ref> | صفات باحث یا محقق از دیگر موضوعات کتاب است. استعداد فطری، ذهنیت علمی، آگاه به اصول شیوه علمی، متخصص در موضوع بحث، امانت در نقل، صدق در قول، صراحت در رأی و نظر از جمله صفاتی است که پژوهشگر شایسته است به آنها متصف باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/239 ر.ک: همان، ص241-239]</ref>. | ||
تحقیق شروطی دارد که برای آنکه زنده و مفید باشد باید از این شروط برخوردار باشد: ممکن بود تحقیق، زمان کافی برای اجرای آن، دارای موضوع نوین و ابتکاری، ارزشمند بودن آن، داشتن فایده دنیوی یا اخروی، و فراوان بودن منابع تحقیقی آن<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/247 ر.ک: همان، ص249-247]</ref> | تحقیق شروطی دارد که برای آنکه زنده و مفید باشد باید از این شروط برخوردار باشد: ممکن بود تحقیق، زمان کافی برای اجرای آن، دارای موضوع نوین و ابتکاری، ارزشمند بودن آن، داشتن فایده دنیوی یا اخروی، و فراوان بودن منابع تحقیقی آن<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/30690/1/247 ر.ک: همان، ص249-247]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
نسخهٔ ۲۶ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۱۵
أصول البحث | |
---|---|
پدیدآوران | فضلي، عبدالهادي (نويسنده) |
ناشر | دار الکتاب الإسلامي |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 2007م , 1427ق, |
شابک | 964-465-019-0 |
موضوع | استدلال |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BC 177 /ف6الف6 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
أصول البحث، تألیف عبدالهادی فضلی (متوفی 1392ش)، از آثار معاصر در زمینه شیوه و آیین پژوهش در علوم فقه و اصول فقه به زبان عربی است.
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه، تمهید و عناوین متعددی است که در ذیل هر عنوان بخشها و مباحث متعددی مطرح شده است.
گزارش محتوا
نویسنده در تمهید کتاب، «اصول بحث یا پژوهش» را مطالعه قواعد پژوهش معنا کرده است و چون نام مناهج بر قواعد بحث اطلاق میشود، مباحث این کتاب در رابطه با «مناهج بحث یا شیوههای پژوهش» دانسته است[۱]. سپس در رابطه با تاریخ اصول بحث مینویسد: تاریخ آیین پژوهش با تاریخ تفکر مرتبط است؛ چراکه پژوهش و اندیشه به معنای طریقه و روش است؛ و هر اندیشهای - ابتدایی یا غیر ابتدایی، اصیل یا غیر اصیل- چارهای از اعتمادش بر روشی که آن را در وصول به نتیجه یاری کند نیست. از اینجا میتوان گفت: آیین پژوهش از همان اوان ولادت توأم با اندیشه بوده است؛ پس قدمت آن به قدمت تفکر و اندیشه باز میگردد[۲].
در مدخل کتاب تعریف معرفت و مصادر و انواع آن مطرح شده است. نویسنده در رابطه با تعریف معرفت پس از ارائه تعاریف مختلف مینویسد: معرفت مطلق ادراک است تصور باشد یا تصدیق، منظم باشد یا غیرمنظم و مصادر آن شامل حس و عقل میشود[۳]. ایشان روشهای عمومی معرفت را نیز عبارت از دین، فلسفه، علم و فن میداند[۴]. دین اسلام نظام کامل و دربردارنده همه شئون زندگی انسان است؛ بنابراین حوزهای وسیعتر از فلسفه و علم دارد[۵]. حوزه فعالیت فلسفه «مابعدالطبیعه» و شیوه آن عقلی است. علم نیز به دو قسم طبیعی و انسانی تقسیم میشود و منهج آن تجربی است[۶].
برای روش علمی 9 تعریف ذکر شده است و در آخر بهاختصار منهج را «طریقه یا شیوه بحث» معرفی کرده است[۷]. همچنین در تقسیم اولیه، منهج به تلقایی (بهصورت خودکار و بدون نیاز به تفکر و تأمل) و تأملی تقسیم شده است. آنچه در این کتاب مورد بحث است و اصطلاحاً «منهج» نامیده میشود منهج تأملی است که نتیجه تأمل فکری است که منجر به وضع قواعد و اصول میشود؛ این منهج به دو بخش مناهج عام (منطقی) و خاص (فنی) تقسیم میشود و مناهج عام بهنوبه خود به چهار قسم مناهج نقلی، عقلی، تجربی و وجدانی تقسیم شده و نویسنده خود را ملزم به شرح و توضیح آن کرده است[۸].
یکی از مناهج تأملی، مناهج خاص است. نویسنده تعریف آن چنین بیان میکند: مناهج خاص عبارت است از مجموعه قواعدی که برای حوزهای خاص از حوزههای معرفت یا علمی خاص از علوم بهکار میرود. این مناهج به عدد حوزههای معرفتی و انواع علوم متعدد است که در این اثر به دو منهج اصول فقه امامی و منهج فقه امامی پرداخته شده است[۹].
در ابتدای بحث از منهج علم اصول فقه، علم اصول فقه بهعنوان علم اسلامی خالص معرفی شده است؛ چرا این علم از مهمترین علوم شرعی است که دانشمندان مسلمان این علم را بدون استفاده از تجارب و تلاشهای مشابه گذشته تأسیس کردهاند[۱۰]. سبب تأسیس این علم نیز نیاز مسلمین به استفاده از احکام شرعی عملی (فرعی) از ادله آن از طریق ابزار اجتهاد است[۱۱].
فضلی در ادامه تصریح میکند که تلاش کرده از منابع و نوشتههایی که در اختیار داشته منهج خاصی در این رابطه بهدست آورد اما موفق نشده است؛ بنابراین برای تأسیس منهج بحث اصولی چارهای ندیده جز اینکه ابتدا از شکل عمومی و هدف و اساس و پیشرفتهای مباحث اصولی تصور کاملی داشته باشد و آنچه محققین در مناهج عمومی از آن استفاده بردهاند را مورد بررسی قرار دهد[۱۲].
منهج عمومی مباحث اصولی در گروهی از مسائل به شیوه نقلی، در گروه دیگری به شیوه عقلی و در بخش سومی از مسائل به شیوه تکاملی (از نقلی و عقلی) است. نویسنده سپس این مناهج را بر سه قاعده ظهور، تعارض خبرین و استصحاب تطبیق داده است[۱۳].
علمای اصولی شیعه، کتب و رسایل فراوانی در زمینه اصول فقه تألیف کردهاند. شمارش این آثار در اشکال مختلفی بوده است:
- متن: مانند «أصول الفقه» شیخ مفید (متوفی 413ق) و «أصول الفقه» سید ابوالفتح شریفی حسینی.
- کتاب مفصل: مانند «معالم الدين» شیخ حسن عاملی (متوفی 1011ق) و «قوانين الأصول» میرزای قمی (متوفی 1231ق).
- شرح: «شرح كفاية الأصول» شیخ رشتی (متوفی 1373ق) و «شرح الكفاية» شیخ خالصی (متوفی 1343ق) (شرح هامشی).
- حاشیه: مانند «حاشية المعالم» شیخ اصفهانی و «حاشیة الكفاية» شیخ مشکینی.
- تقریرات: مانند تقریرات عراقی و نائینی.
- منظومه: «سبيكة الذهب» مازندرانی حائری.
- موضوعات خاص: مانند «الإجماع» سید صدر و «الإستصحاب» سید یزدی[۱۴].
مؤلف در ادامه مباحث، فهرستی از آثار مطبوع اصول فقه شیعه در حدی که اطلاع داشته، ارائه کرده است. در این فهرست به 82 اثر اشاره شده است. این فهرست با «أصول الفقه» شیخ مفید (متوفی 413ق) آغاز و با «أرجوزة في أصول الفقه» نوشته میرزا محمدهاشم خوانساری مشهور به چهارسوقی (متوفی 1318ق) به پایان آمده است[۱۵].
وی در بررسی «منهج علم فقه»، به دلیل مذکور در علم اصول این علم را نیز علم اسلامی خالصی دانسته است. سپس به شیوهای که در علم اصول عمل کرد، منهج علم فقه را نیز مطرح کرده است[۱۶].
بحث در یک تقسیم اساسی به نظری و عملی تقسیم میشود. بحث نظری عبارت از نشاط ذهنی که هدفش علم و شناخت است و مقابل عمل است. بحث عملی که در مقابل بحث نظری است به بحث معملی و بحث میدانی تقسیم میشود[۱۷].
هر بحثی در قالب مطالعه، تحلیل، نقد، مناقشه، رد، مقارنه، موازنه و استدلال مطرح میشود؛ بهعنوانمثال تحلیل بحث کاملی است که تمامی اطراف و شئون بحث را دربر میگیرد و عمیقاً به همه زوایا نفوذ میکند تا زوایای پنهان آن را کشف کند[۱۸]. مراد از استدلال نیز اقامه دلیل برای اثبات مطلوب است[۱۹].
در زمینه اسلوب بحث علمی نویسنده معتقد است که اسلوب از تفاوتهای فردی است که هر فرد را از دیگری متمایز میکند و لذا گفتهاند: برای هر نویسندهای و برای هر عصری اسلوبی است. اسلوب به سه قسم خطابی، ادبی و علمی تقسیم میشود[۲۰]. نویسنده برای هر یک از این اسلوبها شواهدی را ذکر کرده است؛ بهعنوانمثال اسلوب خطابی را به فرازهایی از خطبه 27 نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی(ع) مزین کرده است[۲۱].
برای ورود به هر بحث علمی لازم است مقدماتی مطرح شود که شامل امور ذیل میشود: تعیین موضوع بحث، فهرست عناوین مصادر موضوع، بررسی مصادر، طبقهبندی مصادر به اصلی و فرعی، طرحریزی بحث (عنوان بحث، مقدمه، تمهید، تبویب بحث با ذکر عناوین ابواب و فصول، خاتمه)، فهارس اجمالی و تفصیلی، منهج و شیوه عمومی بحث[۲۲].
صفات باحث یا محقق از دیگر موضوعات کتاب است. استعداد فطری، ذهنیت علمی، آگاه به اصول شیوه علمی، متخصص در موضوع بحث، امانت در نقل، صدق در قول، صراحت در رأی و نظر از جمله صفاتی است که پژوهشگر شایسته است به آنها متصف باشد[۲۳].
تحقیق شروطی دارد که برای آنکه زنده و مفید باشد باید از این شروط برخوردار باشد: ممکن بود تحقیق، زمان کافی برای اجرای آن، دارای موضوع نوین و ابتکاری، ارزشمند بودن آن، داشتن فایده دنیوی یا اخروی، و فراوان بودن منابع تحقیقی آن[۲۴].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است. آدرس آیات، مستندات مطالب و ارجاعات مفیدی در پاورقیهای کتاب آمده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: تمهید، ص13
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص28
- ↑ ر.ک: همان، ص39
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص44
- ↑ ر.ک: همان، ص51
- ↑ ر.ک: همان، ص61-51
- ↑ ر.ک: همان، ص67-66
- ↑ ر.ک: همان، ص71
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص71
- ↑ ر.ک: همان، ص 72
- ↑ ر.ک: همان، ص85-83
- ↑ ر.ک: همان، ص91-85
- ↑ ر.ک: همان، ص95
- ↑ ر.ک: همان، ص192-191
- ↑ ر.ک: همان، ص198
- ↑ ر.ک: همان، ص200
- ↑ ر.ک: همان، ص204
- ↑ ر.ک: همان، ص206
- ↑ ر.ک: همان، ص257-253
- ↑ ر.ک: همان، ص241-239
- ↑ ر.ک: همان، ص249-247
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.