أصول التفسير و قواعده: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '‌ ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '‌ ' به ' ')
خط ۲۹: خط ۲۹:


==ساختار==
==ساختار==
کتاب دارای دو مقدمه‌ است و متن اصلی در ضمن شش بخش به شرح زیر مطرح شده است:
کتاب دارای دو مقدمه است و متن اصلی در ضمن شش بخش به شرح زیر مطرح شده است:
بخش اول، در ذیل شانزده مبحث ارائه شده است؛
بخش اول، در ذیل شانزده مبحث ارائه شده است؛
بخش دوم، دارای یک مقدمه و دو فصل مفصل مجزا می‌باشد؛
بخش دوم، دارای یک مقدمه و دو فصل مفصل مجزا می‌باشد؛
خط ۳۶: خط ۳۶:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در بخش اول کتاب، در بحث اول آن، مؤلف به بحث جایگاه مهم تفسیر قرآن کریم و عنایت ویژه بزرگان دین به آن پرداخته است و آیاتی از قرآن کریم و روایات متعددی از پیامبر اکرم(ص) در تأیید شرافت بالای پرداختن به قرآن و تفسیر آن ارائه می‌کند؛ مانند روایتی از رسول‌اللّه(ص) در کتاب الترغيب و الترهيب، که فرمودند: «إنّ‌ للّه أهلين من الناس؛ قالوا: يا رسول‌اللّه من هم‌؟ قال: هم أهل القرآن، أهل اللّه و خاصّته»؛ «خداوند، دو اهل از میان مردم دارد؛ گفتند آنان چه کسانی هستند ای رسول خدا؟ حضرت فرمود: آنان اهل قرآنند، اهل خداوند و خاصان وی»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/27 ر.ک: متن کتاب، ص27-29]</ref>.
در بخش اول کتاب، در بحث اول آن، مؤلف به بحث جایگاه مهم تفسیر قرآن کریم و عنایت ویژه بزرگان دین به آن پرداخته است و آیاتی از قرآن کریم و روایات متعددی از پیامبر اکرم(ص) در تأیید شرافت بالای پرداختن به قرآن و تفسیر آن ارائه می‌کند؛ مانند روایتی از رسول‌اللّه(ص) در کتاب الترغيب و الترهيب، که فرمودند: «إنّ للّه أهلين من الناس؛ قالوا: يا رسول‌اللّه من هم‌؟ قال: هم أهل القرآن، أهل اللّه و خاصّته»؛ «خداوند، دو اهل از میان مردم دارد؛ گفتند آنان چه کسانی هستند ای رسول خدا؟ حضرت فرمود: آنان اهل قرآنند، اهل خداوند و خاصان وی»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/27 ر.ک: متن کتاب، ص27-29]</ref>.


در بحث دوم، به تعریف اصول تفسیر می‌پردازد. اصول تفسیری را آن ملاک‌ها و قواعد ثابت برای مفسر بیان می‌کند که موجب محافظت مفسر از خطا و اشتباه می‌شود؛ زیرا این علم میزانی است که به‌وسیله آن تفسیر صحیح از تفسیر فاسد تمییز داده می‌شود؛ همان طور که به‌وسیله علم نحو کلام صحیح از غیر صحیح تمییز داده می‌شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/30 ر.ک: همان، ص30-31]</ref>.
در بحث دوم، به تعریف اصول تفسیر می‌پردازد. اصول تفسیری را آن ملاک‌ها و قواعد ثابت برای مفسر بیان می‌کند که موجب محافظت مفسر از خطا و اشتباه می‌شود؛ زیرا این علم میزانی است که به‌وسیله آن تفسیر صحیح از تفسیر فاسد تمییز داده می‌شود؛ همان طور که به‌وسیله علم نحو کلام صحیح از غیر صحیح تمییز داده می‌شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/30 ر.ک: همان، ص30-31]</ref>.
خط ۴۸: خط ۴۸:
در این بخش در ابتدا مقدمه‌ای از مباحث مرتبط مطرح می‌کند؛ مباحثی چون: بهترین راه تفسیر قرآن کریم؛ روش‌هایی که واجب است مفسر مطابق آن‌ها سلوک کند؛ اسباب اختلاف در تفسیر قرآن کریم؛ ملاحظات نقل اقوال مفسرین؛ ضرورت تبحر مفسر در تمامی علوم مرتبط با علم تفسیر قرآن کریم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/77 ر.ک: همان، ص77-105]</ref>.
در این بخش در ابتدا مقدمه‌ای از مباحث مرتبط مطرح می‌کند؛ مباحثی چون: بهترین راه تفسیر قرآن کریم؛ روش‌هایی که واجب است مفسر مطابق آن‌ها سلوک کند؛ اسباب اختلاف در تفسیر قرآن کریم؛ ملاحظات نقل اقوال مفسرین؛ ضرورت تبحر مفسر در تمامی علوم مرتبط با علم تفسیر قرآن کریم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/77 ر.ک: همان، ص77-105]</ref>.


سپس در فصل اول از این بخش به روش تفسیر نقلی قرآن کریم پرداخته؛ ابتدا تفسیر نقلی را تعریف کرده و آن را مشتمل بر تفسیر آیه به آیه و سنت نبی اکرم(ص) دانسته. تفسیر آیه به آیه این‌گونه است که آیاتی از قرآن کریم را که در آن‌ها اجمال وجود دارد، به‌وسیله آیاتی دیگر که در آن‌ها توضیح و بسط بیشتری وجود دارد تفسیر کنیم و تفسیر به‌وسیله سنت نبی اکرم(ص) بدین‌ صورت است که آیاتی از قرآن کریم که اجمال آن‌ها به‌وسیله آیات قرآن برطرف نمی‌شود، به‌وسیله روایات مأثوره از نبی اکرم(ص) منظور از آن‌ها روشن می‌گردد؛ یا اینکه آیاتی که دارای عمومیت یا اطلاق هستند به‌وسیله روایات نبی اکرم(ص) تخصیص و تقیید خورده می‌شود. سپس در ادامه، بحث مصادر تفسیر نقلی و تدریجی بودن تفسیر مأثور را به میان می‌آورد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/111 ر.ک: همان، ص111-120]</ref>.
سپس در فصل اول از این بخش به روش تفسیر نقلی قرآن کریم پرداخته؛ ابتدا تفسیر نقلی را تعریف کرده و آن را مشتمل بر تفسیر آیه به آیه و سنت نبی اکرم(ص) دانسته. تفسیر آیه به آیه این‌گونه است که آیاتی از قرآن کریم را که در آن‌ها اجمال وجود دارد، به‌وسیله آیاتی دیگر که در آن‌ها توضیح و بسط بیشتری وجود دارد تفسیر کنیم و تفسیر به‌وسیله سنت نبی اکرم(ص) بدین صورت است که آیاتی از قرآن کریم که اجمال آن‌ها به‌وسیله آیات قرآن برطرف نمی‌شود، به‌وسیله روایات مأثوره از نبی اکرم(ص) منظور از آن‌ها روشن می‌گردد؛ یا اینکه آیاتی که دارای عمومیت یا اطلاق هستند به‌وسیله روایات نبی اکرم(ص) تخصیص و تقیید خورده می‌شود. سپس در ادامه، بحث مصادر تفسیر نقلی و تدریجی بودن تفسیر مأثور را به میان می‌آورد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/111 ر.ک: همان، ص111-120]</ref>.


مؤلف در بخش سوم کتاب به موضوع قواعد تفسیری که بیانگر نظم قرآن کریم است می‌پردازد. در فصل اول از این بخش چهار مبحث را مطرح می‌کند که اولین از آن‌ها به موضوعاتی چون الفاظ غریب، معرب و مترادف در قرآن پرداخته شده. مؤلف ابتدا هریک از این سه اصطلاح را تعریف کرده، سپس با ذکر مثال‌هایی به بیان توضیحات بیشتر و نظر شخصی خود در این زمینه می‌پردازد.
مؤلف در بخش سوم کتاب به موضوع قواعد تفسیری که بیانگر نظم قرآن کریم است می‌پردازد. در فصل اول از این بخش چهار مبحث را مطرح می‌کند که اولین از آن‌ها به موضوعاتی چون الفاظ غریب، معرب و مترادف در قرآن پرداخته شده. مؤلف ابتدا هریک از این سه اصطلاح را تعریف کرده، سپس با ذکر مثال‌هایی به بیان توضیحات بیشتر و نظر شخصی خود در این زمینه می‌پردازد.


در مبحث دوم از این فصل به موضوعاتی چون فصل،‌ وصل، ایجاز و اطناب در قرآن پرداخته شده است. مراد از وصل را عطف بیان می‌کند و مراد از فصل را ترک عطف؛ ‌مثال برای فصل در قرآن کریم: «وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ‌» (البقرة: 14)، که این آیه از مابعدش منفصل آمده: «اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ‌» (البقرة: 15) و مثال وصل: «إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ‌ وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ» (الانفطار: 13 و 14)<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/267 ر.ک: همان، ص267-305]</ref>.
در مبحث دوم از این فصل به موضوعاتی چون فصل، وصل، ایجاز و اطناب در قرآن پرداخته شده است. مراد از وصل را عطف بیان می‌کند و مراد از فصل را ترک عطف؛ ‌مثال برای فصل در قرآن کریم: «وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ‌» (البقرة: 14)، که این آیه از مابعدش منفصل آمده: «اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ‌» (البقرة: 15) و مثال وصل: «إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ» (الانفطار: 13 و 14)<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/267 ر.ک: همان، ص267-305]</ref>.


در ادامه به بیان موارد و اقسام ایجاز و اطناب در قرآن کریم پرداخته و با ذکر مثال‌هایی این دو اصطلاح را تشریح می‌کند.
در ادامه به بیان موارد و اقسام ایجاز و اطناب در قرآن کریم پرداخته و با ذکر مثال‌هایی این دو اصطلاح را تشریح می‌کند.
خط ۶۱: خط ۶۱:


مؤلف در بخش چهارم کتاب به قواعد تفسیر در مورد وضوح و ابهام الفاظ قرآن کریم و دلالات آن‌ها بر احکام، در سه فصل می‌پردازد.
مؤلف در بخش چهارم کتاب به قواعد تفسیر در مورد وضوح و ابهام الفاظ قرآن کریم و دلالات آن‌ها بر احکام، در سه فصل می‌پردازد.
در فصل اول پیرامون الفاظ واضح الدلاله سخن به میان آورده و اقسام واضح الدلاله را ظاهر، نص، مفسر و محکم بیان می‌کند که در مقابل آن‌ها به‌ترتیب،‌ خفی، مشکل، مجمل و متشابه قرار می‌گیرد. سپس به تشریح هریک از اقسام آن می‌پردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/323 ر.ک: همان 323-341]</ref>.
در فصل اول پیرامون الفاظ واضح الدلاله سخن به میان آورده و اقسام واضح الدلاله را ظاهر، نص، مفسر و محکم بیان می‌کند که در مقابل آن‌ها به‌ترتیب، خفی، مشکل، مجمل و متشابه قرار می‌گیرد. سپس به تشریح هریک از اقسام آن می‌پردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/323 ر.ک: همان 323-341]</ref>.


فصل دوم در مورد الفاظ مبهم الدلاله است و اقسام مبهم الدلاله خفی، مشکل، مجمل و متشابه است که در مقابل آن‌ها به‌ترتیب ظاهر، نص، مفسر و محکم قرار می‌گیرد. مؤلف در تعریف مبهم این‌گونه می‌نویسد: مبهم آن لفظی است که دلالت آن مخفی باشد و این خفا یا ذاتی است یا عارضی می‌باشد، که این ابهام گاهی به‌وسیله اجتهاد مجتهد زایل می‌شود و گاهی فقط به‌وسیله بیانی از شارع امکان رفع آن وجود دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/341 ر.ک: همان 341-356]</ref>.
فصل دوم در مورد الفاظ مبهم الدلاله است و اقسام مبهم الدلاله خفی، مشکل، مجمل و متشابه است که در مقابل آن‌ها به‌ترتیب ظاهر، نص، مفسر و محکم قرار می‌گیرد. مؤلف در تعریف مبهم این‌گونه می‌نویسد: مبهم آن لفظی است که دلالت آن مخفی باشد و این خفا یا ذاتی است یا عارضی می‌باشد، که این ابهام گاهی به‌وسیله اجتهاد مجتهد زایل می‌شود و گاهی فقط به‌وسیله بیانی از شارع امکان رفع آن وجود دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/341 ر.ک: همان 341-356]</ref>.
خط ۷۴: خط ۷۴:
در فصل اول از این بخش درمورد لهجه‌ها و قرائت‌های هفت‌گانه سخن به میان آورده و اشاره به اختلافات در این زمینه دارد و پنج قول متفاوت در این موضوع را مطرح می‌کند و در ادامه این فصل، مطالب خود را در مورد علم قرائات، انواع قرائات، قرائات متواتره و تدوین قرائات پیش می‌برد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/419 ر.ک: همان 419-442]</ref>.
در فصل اول از این بخش درمورد لهجه‌ها و قرائت‌های هفت‌گانه سخن به میان آورده و اشاره به اختلافات در این زمینه دارد و پنج قول متفاوت در این موضوع را مطرح می‌کند و در ادامه این فصل، مطالب خود را در مورد علم قرائات، انواع قرائات، قرائات متواتره و تدوین قرائات پیش می‌برد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/419 ر.ک: همان 419-442]</ref>.


در نهایت، مؤلف در فصل دوم و سوم کتاب به‌تفصیل به بررسی رسم‌الخط‌ عثمانی در قرآن کریم و موضوع نقل و ترجمه قرآن به انواع و شرایط و ضوابط آن می‌پردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/443 ر.ک: همان 443-482]</ref>.
در نهایت، مؤلف در فصل دوم و سوم کتاب به‌تفصیل به بررسی رسم‌الخط عثمانی در قرآن کریم و موضوع نقل و ترجمه قرآن به انواع و شرایط و ضوابط آن می‌پردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32472/1/443 ر.ک: همان 443-482]</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش