دو سفرنامه در باره لرستان: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '| تعداد جلد =1 | کد پدیدآور =' به '| تعداد جلد =1 | کتابخانۀ دیجیتال نور = | کد پدیدآور =') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
در ابتدا رسالهى لرستان و لرها نوشته مينورسكي كه توسط دكتر امان اللهي به از فرانسه به فارسی ترجمه شده با معرفي زندگینامه نویسنده، توسط مترجم آغاز | در ابتدا رسالهى لرستان و لرها نوشته مينورسكي كه توسط دكتر امان اللهي به از فرانسه به فارسی ترجمه شده با معرفي زندگینامه نویسنده، توسط مترجم آغاز میگردد. سپس فهرستی از مندرجات اين سفرنامه و بعد از آن متن سفرنامه شروع میگردد. در ادامه يادداشتهایی درباره لرستان، نوشته [[ادموندز، سسیل جان|ادموندز]] عنوان گرديده است. در ابتداي اين يادداشت، پيشگفتاري از مترجم و زندگینامه [[ادموندز، سسیل جان|ادموندز]] توسط، آقاي اماناللهي و در ادامه فهرست مطالب اين بخش و سپس متن يادداشت ذكر میگردد. در اين يادداشت میخوانيم مسافرت [[ادموندز، سسیل جان|ادموندز]] از دزفول به منگره، دره منگره، مسافرت از دزفول به بروجرد، گزارش جاده خرمآباد، بيرانوند، بروجرد و يادداشتهاي مسافرت از دزفول به خرمآباد و بروجرد و در پايان اين يادداشت، گزارشی از جاده کرمانشاه به خرمآباد مشاهده مىگردد. در پايان سفرنامه لرستان، نوشته بارون دوبد با گفتارى از مترجم آغاز مىگردد و سپس كتاب، با حواشى و توضيحاتى از مترجمين به پايان مىرسد. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مؤلف به معرفي سرزمين لرستان مىپردازد و مىگويد كه در جنوب غربی ايران قرار دارد و در عهد مغول تحت عنوان لر بزرگ و لر كوچك شناخته مىشد. اما از زمان صفويه به بعد منطقه لر بزرگ به بختياري و كهكيلويه موسوم گرديد. | مؤلف به معرفي سرزمين لرستان مىپردازد و مىگويد كه در جنوب غربی ايران قرار دارد و در عهد مغول تحت عنوان لر بزرگ و لر كوچك شناخته مىشد. اما از زمان صفويه به بعد منطقه لر بزرگ به بختياري و كهكيلويه موسوم گرديد. | ||
در بخشي به روزگار باستان در لرستان | در بخشي به روزگار باستان در لرستان میپردازد. وي مىافزايد كه مناطقي كه امروزه لرها در آن به سر میبرند، مدتها پيش از كوچ ايرانيان مسكون بوده است و دور از دسترس آشورىها و بيشتر زير نفوذ ايلاميان بوده است. همچنين آثار برخی از شهرهای باستاني در لرستان را بيان میدارد. | ||
از اقتصاد و غني بودن اين منطقه از نظر معادن | از اقتصاد و غني بودن اين منطقه از نظر معادن میگويد و در ادامه به تيرههاي لرها و وجه تسميه آنان اشاره مىنمايد. شايد علل نسبت دادن لرها به خاطر محلي باشد كه موسوم به لور واقع در گردنه مانرود باشد كه مربوط به خاطره شهر اللور باشد. | ||
لرها از نظر قوم شناسی مورد بررسی قرار گرفتهاند. زبانشناسان، لرها را به منطقه فارس مربوط | لرها از نظر قوم شناسی مورد بررسی قرار گرفتهاند. زبانشناسان، لرها را به منطقه فارس مربوط میدانند و حال آن كه روايات محلي لرهاي اصلی را قبايلي میداند كه از مانرود آمدهاند. | ||
لرها به گروههاي چهارگانه ممسنيها، كهگيلويه، طوايف بختياري، طوايف لرستان تقسيم | لرها به گروههاي چهارگانه ممسنيها، كهگيلويه، طوايف بختياري، طوايف لرستان تقسيم میشوند. | ||
در بخش بعدي مذهب و زبان لري را خاطر نشان مىكند. در بخش تاريخ لرستان، از تاريخ لرستان در دو زمان صفويه و بعد از صفويه مطالبى را ذكر | در بخش بعدي مذهب و زبان لري را خاطر نشان مىكند. در بخش تاريخ لرستان، از تاريخ لرستان در دو زمان صفويه و بعد از صفويه مطالبى را ذكر میكند. | ||
در بخشي ديگر اتابكان لر بزرگ و لر كوچك و سلسله آنان را ياد آور میشود. | در بخشي ديگر اتابكان لر بزرگ و لر كوچك و سلسله آنان را ياد آور میشود. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
گزارش سفرنامه يادداشتهایی درباره لرستان. | گزارش سفرنامه يادداشتهایی درباره لرستان. | ||
[[ادموندز، سسیل جان|ادموندز]]، در اين يادداشت ابتدا از سفر دزفول به منگره | [[ادموندز، سسیل جان|ادموندز]]، در اين يادداشت ابتدا از سفر دزفول به منگره میگويد و اين سفر را در سوم ژوئيه سال 1917م به طرف مال دارابخان در صالحآباد انجام میدهد. | ||
[[ادموندز، سسیل جان|ادموندز]] درسال 1913م وارد ايران شد و به عنوان مامور سیاسی به جنوب غربی ايران اعزام شد و بيشتر در اهواز دزفول و خرمشهر فعاليت داشت، در همين زمان بود كه به لرستان مسافرت كرد. اين يادداشت، ترجمه يادداشتهاي مسافرت نامبرده به لرستان است كه برای شركت نفت انگليس - ايران تهيه گرديده و در آن زمان جزو اسناد محرمانه بود است. [[ادموندز، سسیل جان|ادموندز]] در اين سفر ضمن مذاكره با سران ايلات لرستان، زمينه عبور يك كاروان را از طريق لرستان فراهم كرد. اما اين كاروان كه شامل چند هزار راس قاطر و الاغ حامل اجناس انگلیسی بود، به محض ورود به ميانكوه بالا گريوه به وسيله لرها به تاراج رفت. اجناس اين كاروان متعلق به برادران لينج بود كه جاده خوزستان- اصفهان را در اختيار داشتند. از اين رو لرها غارت اين كاروان را مبدا تاريخ قرار داده و آن را "سال لنچ" | [[ادموندز، سسیل جان|ادموندز]] درسال 1913م وارد ايران شد و به عنوان مامور سیاسی به جنوب غربی ايران اعزام شد و بيشتر در اهواز دزفول و خرمشهر فعاليت داشت، در همين زمان بود كه به لرستان مسافرت كرد. اين يادداشت، ترجمه يادداشتهاي مسافرت نامبرده به لرستان است كه برای شركت نفت انگليس - ايران تهيه گرديده و در آن زمان جزو اسناد محرمانه بود است. [[ادموندز، سسیل جان|ادموندز]] در اين سفر ضمن مذاكره با سران ايلات لرستان، زمينه عبور يك كاروان را از طريق لرستان فراهم كرد. اما اين كاروان كه شامل چند هزار راس قاطر و الاغ حامل اجناس انگلیسی بود، به محض ورود به ميانكوه بالا گريوه به وسيله لرها به تاراج رفت. اجناس اين كاروان متعلق به برادران لينج بود كه جاده خوزستان- اصفهان را در اختيار داشتند. از اين رو لرها غارت اين كاروان را مبدا تاريخ قرار داده و آن را "سال لنچ" میناميدند. اين شكست [[ادموندز، سسیل جان|ادموندز]] را ناراحت ساخت؛ به طوري كه نارحتي او در سراسر يادداشتهايش هويد است. بدون ترديد [[ادموندز، سسیل جان|ادموندز]] در بسیاری از موارد در حق ميزبانان خود كه با سادگي و به آئين ايلياتي از وي پذيرايي كرده كمال بي انصافي را روا داشته است. | ||
تصويري كه وي از لرها ارائه | تصويري كه وي از لرها ارائه میدهد، يك جانبه و دور از حقيقت است. از آن جايي كه او نتوانسته است، سياستهاي امپریالیستی دولت متبوع خود را اجرا كند، به ناچار تمام كاسه و كوزهها را بر سر لرها شكسته و آنها را ابن الوقت و خوك صفت میداند. تا جايي كه نامبرده و یکی از همكاران او به نام ويلسون درباره لرها چنين داوري كردهاند: در مصاحبههايى كه خود با [[ادموندز، سسیل جان|ادموندز]] داشتم، علت اين پندار ناروا را درباره لرها را جويا شدم. وي ضمن پوزش اظهار داشت كه در آن زمان جوان و كم تجربه بوده و ناراحتيهاي گوناگون سبب گرديد كه آن مطالب را بنويسد. | ||
مطالب اين بخش هر چند غرض آلود است؛ اما حاوي نكات تاریخی درباره اوضاع اجتماعی و سیاسی لرستان در آن زمان میباشد و فعاليتهاي امپریالیستی انگليس در لرستان را فراهم | مطالب اين بخش هر چند غرض آلود است؛ اما حاوي نكات تاریخی درباره اوضاع اجتماعی و سیاسی لرستان در آن زمان میباشد و فعاليتهاي امپریالیستی انگليس در لرستان را فراهم میآورد. | ||
در بخشي كه به منگره سفر نموده است، ميرهاي منگره را در جدولي به نظم در آورده است. وي اين يادداشت را به صورت روز شمار نوشته است. | در بخشي كه به منگره سفر نموده است، ميرهاي منگره را در جدولي به نظم در آورده است. وي اين يادداشت را به صورت روز شمار نوشته است. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
از آن جايى كه وى اولين سياح روسى است كه از منطقه لرستان و خوزستان ديدن نموده است، برداشتهاى او از روابط بين حكام و خوانين با دولت مركزى، آداب و رسوم و معيشت و خلقيات مردم اين ديار مىتواند، جالب و پر نكته باشد. | از آن جايى كه وى اولين سياح روسى است كه از منطقه لرستان و خوزستان ديدن نموده است، برداشتهاى او از روابط بين حكام و خوانين با دولت مركزى، آداب و رسوم و معيشت و خلقيات مردم اين ديار مىتواند، جالب و پر نكته باشد. | ||
در اين سفرنامه محصولات منطقه لرستان را به جز چند منطقه چنين بيان مىكند كه: از زندگی شباني و فرآوردههاي دامي استفاده | در اين سفرنامه محصولات منطقه لرستان را به جز چند منطقه چنين بيان مىكند كه: از زندگی شباني و فرآوردههاي دامي استفاده میكنند، و محصولاتي چون گوشت، پنير و كره و مقدار زيادي ذغال كه در نواحي جنگلي تهيه شده و با گاوهاي نر و الاغ حمل میشود به بازارهاي بروجرد، نهاوند و همدان و کرمانشاه فرستاده میشود. | ||
وي درباره صفات لرها | وي درباره صفات لرها میگويد كه آنها مانند همسايگان بختياري خود به غارتگري عادت كردهاند. | ||
وي درباره مذهب، آداب و رسوم لرها چنين تصور مىكند و مىگويد كه من اندازه كافي در ميان لرها نبودهام تا اطلاعات درستي از عقايد مذهبی آنها جمعآوري كنم؛ اما به طور كلي آنها درباره اصولي كه توسط پيامبر اسلام كه ظاهرا به او ايمان دارند و پيرو مذهب شيعه میباشد، بسيار جاهل و بي تفاوت مىباشند. وى مىافزايد كه چون لرها به ندرت اروپاييان را در ميان خود | وي درباره مذهب، آداب و رسوم لرها چنين تصور مىكند و مىگويد كه من اندازه كافي در ميان لرها نبودهام تا اطلاعات درستي از عقايد مذهبی آنها جمعآوري كنم؛ اما به طور كلي آنها درباره اصولي كه توسط پيامبر اسلام كه ظاهرا به او ايمان دارند و پيرو مذهب شيعه میباشد، بسيار جاهل و بي تفاوت مىباشند. وى مىافزايد كه چون لرها به ندرت اروپاييان را در ميان خود میبينند، آنها را بسيار كنجكاو و حتي گستاخ و كمتر از دهنشينان خجول يافتم. اما هميشه آماده خدمت و ياري دادن به مسافري كه برحسب اتفاق به اردوگاه آنها وارد شود، مىباشد. | ||
همچنين در ستايش ميهماننوازى مردمان اين ديار مىنويسد و از عشق پايدار و محبت خالصانه زن ايلياتى به اعضا خانوادهاش مىگويد. چنانچه وى هنگام عبور از كنار قبرستانى در خاک لرستان مشاهده مىكند كه در بالاى هر قبر طرهى گيسوى زنى آويزان است، كنجكاو مىشود و مىخواهد علت آن را بداند، اندكى بعد كاشف به عمل مىآيد كه در ميان مادران، زنان، خواهران و دختران لر و ديگر زنان اقوام رسم است كه قسمتى از حلقه زلف را ببرند و به نشانه غم دل بر مزار مرد از دست رفته خود بگذارند. سپس در ستايش اين عمل زنان مىآورد كه گمان نكنم هيچ گاه وفات نامهاى در حد نيمى از فصاحت و بلاغت يك چنين بيانى از احساس اصيل و ساده را كه تنها مهر خالص يك زن مىتواند آن را ابداع كند، در جايى خوانده باشم. | همچنين در ستايش ميهماننوازى مردمان اين ديار مىنويسد و از عشق پايدار و محبت خالصانه زن ايلياتى به اعضا خانوادهاش مىگويد. چنانچه وى هنگام عبور از كنار قبرستانى در خاک لرستان مشاهده مىكند كه در بالاى هر قبر طرهى گيسوى زنى آويزان است، كنجكاو مىشود و مىخواهد علت آن را بداند، اندكى بعد كاشف به عمل مىآيد كه در ميان مادران، زنان، خواهران و دختران لر و ديگر زنان اقوام رسم است كه قسمتى از حلقه زلف را ببرند و به نشانه غم دل بر مزار مرد از دست رفته خود بگذارند. سپس در ستايش اين عمل زنان مىآورد كه گمان نكنم هيچ گاه وفات نامهاى در حد نيمى از فصاحت و بلاغت يك چنين بيانى از احساس اصيل و ساده را كه تنها مهر خالص يك زن مىتواند آن را ابداع كند، در جايى خوانده باشم. |
نسخهٔ ۲۲ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۰۲
دو سفرنامه درباره لرستان | |
---|---|
پدیدآوران | اماناللهی بهاروند، سکندر (مترجم)
مینورسکی، ولادیمیر فئودوروویچ (نویسنده) ادموندز، سسیل جان (نویسنده) بختیاری، لیلی (مترجم) |
عنوانهای دیگر | سفر نامه لرستان
یادداشتهائی درباره لرستان لرستان و لرها |
ناشر | بابک |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1362 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | سفر نامهها لرستان - سیر و سیاحت |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 1325 /الف4د9 |
دو سفرنامه درباره لرستان، شامل رساله لرستان و لرها نوشته ولاديمير مينورسكي، و سفرنامه لرستان نوشته بارون دوبد و يادداشتهايى درباره لرستان از سيسيل جان اموندز كه ترجمه آن توسط دكتر سكندر امان اللهي بهاروند صورت پذيرفته است.
ساختار
در ابتدا رسالهى لرستان و لرها نوشته مينورسكي كه توسط دكتر امان اللهي به از فرانسه به فارسی ترجمه شده با معرفي زندگینامه نویسنده، توسط مترجم آغاز میگردد. سپس فهرستی از مندرجات اين سفرنامه و بعد از آن متن سفرنامه شروع میگردد. در ادامه يادداشتهایی درباره لرستان، نوشته ادموندز عنوان گرديده است. در ابتداي اين يادداشت، پيشگفتاري از مترجم و زندگینامه ادموندز توسط، آقاي اماناللهي و در ادامه فهرست مطالب اين بخش و سپس متن يادداشت ذكر میگردد. در اين يادداشت میخوانيم مسافرت ادموندز از دزفول به منگره، دره منگره، مسافرت از دزفول به بروجرد، گزارش جاده خرمآباد، بيرانوند، بروجرد و يادداشتهاي مسافرت از دزفول به خرمآباد و بروجرد و در پايان اين يادداشت، گزارشی از جاده کرمانشاه به خرمآباد مشاهده مىگردد. در پايان سفرنامه لرستان، نوشته بارون دوبد با گفتارى از مترجم آغاز مىگردد و سپس كتاب، با حواشى و توضيحاتى از مترجمين به پايان مىرسد.
گزارش محتوا
مؤلف به معرفي سرزمين لرستان مىپردازد و مىگويد كه در جنوب غربی ايران قرار دارد و در عهد مغول تحت عنوان لر بزرگ و لر كوچك شناخته مىشد. اما از زمان صفويه به بعد منطقه لر بزرگ به بختياري و كهكيلويه موسوم گرديد.
در بخشي به روزگار باستان در لرستان میپردازد. وي مىافزايد كه مناطقي كه امروزه لرها در آن به سر میبرند، مدتها پيش از كوچ ايرانيان مسكون بوده است و دور از دسترس آشورىها و بيشتر زير نفوذ ايلاميان بوده است. همچنين آثار برخی از شهرهای باستاني در لرستان را بيان میدارد.
از اقتصاد و غني بودن اين منطقه از نظر معادن میگويد و در ادامه به تيرههاي لرها و وجه تسميه آنان اشاره مىنمايد. شايد علل نسبت دادن لرها به خاطر محلي باشد كه موسوم به لور واقع در گردنه مانرود باشد كه مربوط به خاطره شهر اللور باشد.
لرها از نظر قوم شناسی مورد بررسی قرار گرفتهاند. زبانشناسان، لرها را به منطقه فارس مربوط میدانند و حال آن كه روايات محلي لرهاي اصلی را قبايلي میداند كه از مانرود آمدهاند.
لرها به گروههاي چهارگانه ممسنيها، كهگيلويه، طوايف بختياري، طوايف لرستان تقسيم میشوند.
در بخش بعدي مذهب و زبان لري را خاطر نشان مىكند. در بخش تاريخ لرستان، از تاريخ لرستان در دو زمان صفويه و بعد از صفويه مطالبى را ذكر میكند.
در بخشي ديگر اتابكان لر بزرگ و لر كوچك و سلسله آنان را ياد آور میشود.
پايان اين مقاله همراه است با حواشي و توضيحات مترجم، طي 97 شماره.
گزارش سفرنامه يادداشتهایی درباره لرستان.
ادموندز، در اين يادداشت ابتدا از سفر دزفول به منگره میگويد و اين سفر را در سوم ژوئيه سال 1917م به طرف مال دارابخان در صالحآباد انجام میدهد.
ادموندز درسال 1913م وارد ايران شد و به عنوان مامور سیاسی به جنوب غربی ايران اعزام شد و بيشتر در اهواز دزفول و خرمشهر فعاليت داشت، در همين زمان بود كه به لرستان مسافرت كرد. اين يادداشت، ترجمه يادداشتهاي مسافرت نامبرده به لرستان است كه برای شركت نفت انگليس - ايران تهيه گرديده و در آن زمان جزو اسناد محرمانه بود است. ادموندز در اين سفر ضمن مذاكره با سران ايلات لرستان، زمينه عبور يك كاروان را از طريق لرستان فراهم كرد. اما اين كاروان كه شامل چند هزار راس قاطر و الاغ حامل اجناس انگلیسی بود، به محض ورود به ميانكوه بالا گريوه به وسيله لرها به تاراج رفت. اجناس اين كاروان متعلق به برادران لينج بود كه جاده خوزستان- اصفهان را در اختيار داشتند. از اين رو لرها غارت اين كاروان را مبدا تاريخ قرار داده و آن را "سال لنچ" میناميدند. اين شكست ادموندز را ناراحت ساخت؛ به طوري كه نارحتي او در سراسر يادداشتهايش هويد است. بدون ترديد ادموندز در بسیاری از موارد در حق ميزبانان خود كه با سادگي و به آئين ايلياتي از وي پذيرايي كرده كمال بي انصافي را روا داشته است.
تصويري كه وي از لرها ارائه میدهد، يك جانبه و دور از حقيقت است. از آن جايي كه او نتوانسته است، سياستهاي امپریالیستی دولت متبوع خود را اجرا كند، به ناچار تمام كاسه و كوزهها را بر سر لرها شكسته و آنها را ابن الوقت و خوك صفت میداند. تا جايي كه نامبرده و یکی از همكاران او به نام ويلسون درباره لرها چنين داوري كردهاند: در مصاحبههايى كه خود با ادموندز داشتم، علت اين پندار ناروا را درباره لرها را جويا شدم. وي ضمن پوزش اظهار داشت كه در آن زمان جوان و كم تجربه بوده و ناراحتيهاي گوناگون سبب گرديد كه آن مطالب را بنويسد.
مطالب اين بخش هر چند غرض آلود است؛ اما حاوي نكات تاریخی درباره اوضاع اجتماعی و سیاسی لرستان در آن زمان میباشد و فعاليتهاي امپریالیستی انگليس در لرستان را فراهم میآورد.
در بخشي كه به منگره سفر نموده است، ميرهاي منگره را در جدولي به نظم در آورده است. وي اين يادداشت را به صورت روز شمار نوشته است.
گزارش محتواي
هدف اصلی دوبد از اين سفر، شناسايي مناطق بكر و كوهستانى، اما ناامن لرستان و خوزستان بوده است. سرزمينى كه تا آن زمان براى مسافران اروپايى ناشناخته باقى مانده بود. در مورد علل و انگيزههاى مسافرت دوبد بايد گفت كه هر چند سفر وى ظاهرا با انگيزه شخصى صورت پذيرفته، با اين حال شيوه مسافرت وى شبيه مسافرت يك مامور سياسى بود است، به اين معنا كه با أخذ فرمانهاى رسمى از جانب وزير داخله خطاب به واليان، حاكمان، خوانين و نظاير اينها كه موظف به تامين جان و تهيه سور و سات سفر وى شده بودند، از دروازه تهران حركت خويش را با هدف ورود به منطقه ناشناخته و نا امن لر نشين آغاز نمود.
كوشش دوبد در تهيه نقشههاى جغرافيايى، حائز اهميت است. اين نقشهها كه به دليل تبحر وى، بسيار دقيق و علمى تهيه شده بود، توانست مقدمات آشنايى اروپاييان با سرزمين بكر خوزستان و لرستان را فراهم نمايد.
دوبد از جمله توانايىهاى فردى برخوردار بوده كه به سفر وى جنبه علمى - فرهنگى بالايى بخشيده است. تسلط كامل به زبان فارسى و آشنايى با فرهنگ ايرانى، تحصيلات عالى در خصوص تاريخ ملل مشرق زمين، مهارت در نقاشى و از همه مهمتر هوشمندى و نكته سنجى، نمونههايى از اين توانايىها به شمار مىروند.
به دليل ناامنى منطقه و جهت فراهم نمودن مايحتاج سفر خويش احكامى را از دولت ايران براى حاكمان و خوانين منطقه اخذ كرده بود. اين احكام هر چند سور و سات سفر را برایش مهيا و جان و مالش را تامين نمود؛ اما از سويى باعث گرديد تا سفر وى سفرى عادى جلوه نكند. وى با اين شيوه سفر، خود را از ملاقات با مردم محروم ساخت. به اين ترتيب به محض ورود به يك منطقه به جاى آن كه در بين مردم حضور يابد، در نزد حاكمان سكنى مىگرفت و در مواقع حركت نيز از آن جايى كه ماموران دولتى يا تفنگچىهاى خوانين او را همراهى مىنمودند، مردم از نزدیک شدن به او خوددارى میكردند. حتى بعضى جاها از او فرار میكردند. اين امر باعث شده تا با مردم كمتر در ارتباط باشد، لذا از زندگى آنها كمتر سخن گفته است.
هر چند مطالب اين سفرنامه، همانند ساير سفرنامههاى متنوع، زواياى مختلفى را شامل است، با اين حال شايد بتوان در يك نگاه كلى مطالب آن را به سه دسته تقسيم نمود. اول آن دسته مطالبى است كه وى در خصوص عوامل و پديدهى جغرافيايى منطقه؛ مانند آب و هوا، ناهموارىها، پوشش گياهى و... ارائه داده است. دوم موضوعات تاريخى و جغرافياى تاريخى منطقه است و دسته آخر رواياتى است كه وى در خصوص وضعيت سياسى - اجتماعى مردم منطقه ارائه داده است.
وى علاوه بر توصيف جغرافيايى منطقه، توجه به موضوعاتى؛ همچون وضعيت شهرها و تغيير و تحول آنها، رودخانهها و نقش اقتصادى - تاریخیشان، تطبيق اماكن قديم با جديد، جادهها، آداب و رسوم و... سفرنامه وى را منبعى ارزشمند در خصوص جغرافياى تاريخى اين منطقه نشان مىدهد.
دوبد در طرح مباحث تاريخى مربوط به اين منطقه، هر چند از منابع متعددى سود برده، با اين حال برخى اظهار نظرهاى او را كه بعضا بدون ارائه دليل يا توضيح ابراز شده است، نمىتوان به راحتى پذيرفت. به عنوان مثال قوم لر را از نژاد زند قديم مىداند.
از آن جايى كه وى اولين سياح روسى است كه از منطقه لرستان و خوزستان ديدن نموده است، برداشتهاى او از روابط بين حكام و خوانين با دولت مركزى، آداب و رسوم و معيشت و خلقيات مردم اين ديار مىتواند، جالب و پر نكته باشد.
در اين سفرنامه محصولات منطقه لرستان را به جز چند منطقه چنين بيان مىكند كه: از زندگی شباني و فرآوردههاي دامي استفاده میكنند، و محصولاتي چون گوشت، پنير و كره و مقدار زيادي ذغال كه در نواحي جنگلي تهيه شده و با گاوهاي نر و الاغ حمل میشود به بازارهاي بروجرد، نهاوند و همدان و کرمانشاه فرستاده میشود.
وي درباره صفات لرها میگويد كه آنها مانند همسايگان بختياري خود به غارتگري عادت كردهاند.
وي درباره مذهب، آداب و رسوم لرها چنين تصور مىكند و مىگويد كه من اندازه كافي در ميان لرها نبودهام تا اطلاعات درستي از عقايد مذهبی آنها جمعآوري كنم؛ اما به طور كلي آنها درباره اصولي كه توسط پيامبر اسلام كه ظاهرا به او ايمان دارند و پيرو مذهب شيعه میباشد، بسيار جاهل و بي تفاوت مىباشند. وى مىافزايد كه چون لرها به ندرت اروپاييان را در ميان خود میبينند، آنها را بسيار كنجكاو و حتي گستاخ و كمتر از دهنشينان خجول يافتم. اما هميشه آماده خدمت و ياري دادن به مسافري كه برحسب اتفاق به اردوگاه آنها وارد شود، مىباشد.
همچنين در ستايش ميهماننوازى مردمان اين ديار مىنويسد و از عشق پايدار و محبت خالصانه زن ايلياتى به اعضا خانوادهاش مىگويد. چنانچه وى هنگام عبور از كنار قبرستانى در خاک لرستان مشاهده مىكند كه در بالاى هر قبر طرهى گيسوى زنى آويزان است، كنجكاو مىشود و مىخواهد علت آن را بداند، اندكى بعد كاشف به عمل مىآيد كه در ميان مادران، زنان، خواهران و دختران لر و ديگر زنان اقوام رسم است كه قسمتى از حلقه زلف را ببرند و به نشانه غم دل بر مزار مرد از دست رفته خود بگذارند. سپس در ستايش اين عمل زنان مىآورد كه گمان نكنم هيچ گاه وفات نامهاى در حد نيمى از فصاحت و بلاغت يك چنين بيانى از احساس اصيل و ساده را كه تنها مهر خالص يك زن مىتواند آن را ابداع كند، در جايى خوانده باشم.
در پايان حواشي و توضيحات مترجمين آورده شده است.
وضعیت کتاب
درابتداى هر يك از اين دو سفرنامه و رساله، فهرستى از مطالب آن بخش به چشم مىخورد.
منابع مقاله
- متن و مقدمههاى سفرنامهها.
- مقالهاى پيرامون سفرنامه لرستان و خوزستان اثر بارون دوبد، سياح روسى كه توسط حسن پرهون نگاشته شده است.