مجموعه آثار قلمى ثقةالاسلام شهید تبریزى: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =39068 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =39068 | ||
| کتابخوان همراه نور =12041 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۳: | خط ۳۴: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در قسمت ابتدايى | در قسمت ابتدايى نگاهی گذرا به سرگذشت صدرالشهدا ثقةالاسلام داشته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39068/1/8 همان، ص8]</ref> | ||
[[فتحی، نصرتالله|نصرتاللّه فتحى]] در كتاب حاضر شمار نامههاى به جا مانده از ثقةالاسلام را كه بين 1319 ق. تا 1329 ق. نوشته است، پانصد عنوان تخمين مىزدند. اين نامهها كه درباره مسائلى بسيار مهمّ است، براى برخى از چهرههاى برجسته سياسى چون ميرزا فضعلى آقا، ميرزا صادق خان مستشار الدّوله، حاج ميرزا آقا فرشى نوشته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39068/1/168 همان، ص168]</ref> از اين نامهها 128 نامه به مستشارالدّوله است. او در اين نامهها به ابراز نظر درباره پارهاى از رويدادهاى تهران در آن دوران و مسائل سياسى و جريانهاى كلّى در كشور پرداخته است. بايد دانست كه هر اندازه مشروطيّت نوپاى ايران بيشتر دچار بحران مىشد و مونع و مشكلاتش فزونى مىگرفت از دخالت و مشاركت [[ثقةالاسلام تبریزی، علی بن موسی|ثقةالاسلام]] در امور عمومى كاسته مىشد. از نامههاى پس از سال 1327ق.او يكسره آشكار و پيداست كه ديگر آن شور و اميد و دلبستگى پيشين به مشروطيّت وجود ندارد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/5358/176 ابوالحسنی، جواد؛، ص176]</ref> [[ثقةالاسلام تبریزی، علی بن موسی|ثقةالاسلام]] در اين نامهها «مشروطهخواه» را از «مشروطهچى» جدا مىكند، زيرا «مشروطهخواه» را صاحب «عقيده و مسلك» مىشناسد و مشروطهچى را «شغل ساز و دكاندار» مىداند و بر اين باور است كه كردار گروه دوم جاهلانه و دور از اعتدال و منطق انقلاب است. | |||
[[فتحی، نصرتالله|نصرتاللّه فتحى]] در كتاب حاضر شمار نامههاى به جا مانده از ثقةالاسلام را كه بين 1319 ق. تا 1329 ق. نوشته است، پانصد عنوان تخمين مىزدند. اين نامهها كه درباره مسائلى بسيار مهمّ است، براى برخى از چهرههاى برجسته سياسى چون ميرزا فضعلى آقا، ميرزا صادق خان مستشار الدّوله، حاج ميرزا آقا فرشى نوشته شده است. از اين نامهها 128 نامه به مستشارالدّوله است. او در اين نامهها به ابراز نظر درباره پارهاى از رويدادهاى تهران در آن دوران و مسائل سياسى و جريانهاى كلّى در كشور پرداخته است. بايد دانست كه هر اندازه مشروطيّت نوپاى ايران بيشتر دچار بحران مىشد و مونع و مشكلاتش فزونى مىگرفت از دخالت و مشاركت [[ثقةالاسلام تبریزی، علی بن موسی|ثقةالاسلام]] در امور عمومى كاسته مىشد. از نامههاى پس از سال 1327ق.او يكسره آشكار و پيداست كه ديگر آن شور و اميد و دلبستگى پيشين به مشروطيّت وجود ندارد. [[ثقةالاسلام تبریزی، علی بن موسی|ثقةالاسلام]] در اين نامهها «مشروطهخواه» را از «مشروطهچى» جدا مىكند، زيرا «مشروطهخواه» را صاحب «عقيده و مسلك» مىشناسد و مشروطهچى را «شغل ساز و دكاندار» مىداند و بر اين باور است كه كردار گروه دوم جاهلانه و دور از اعتدال و منطق انقلاب است. | |||
با اين حال گونهاى «تقيه و محافظهكارى» در پارهاى از نامههاى او ديده مىشود.براى نمونه در يكى از نامههاى خود كه آن را در 28 ربيعالاوّل 1326ق. نوشته مىآورد: | با اين حال گونهاى «تقيه و محافظهكارى» در پارهاى از نامههاى او ديده مىشود.براى نمونه در يكى از نامههاى خود كه آن را در 28 ربيعالاوّل 1326ق. نوشته مىآورد: | ||
خط ۷۶: | خط ۴۶: | ||
يكى از مهمترين نامههاى [[ثقةالاسلام تبریزی، علی بن موسی|ثقةالاسلام]] نامهاى است كه به «عبدالحسين ميرزا» والى آذربايجان نوشته است. اين نامه كه از آن با عنوان «لايحه» ياد شده، نشانگر آگاهى اجتماعى و پيوند استقرار [[ثقةالاسلام تبریزی، علی بن موسی|ثقةالاسلام]] با متن جامعه و زندگى مردمان در دوران خويش است. | يكى از مهمترين نامههاى [[ثقةالاسلام تبریزی، علی بن موسی|ثقةالاسلام]] نامهاى است كه به «عبدالحسين ميرزا» والى آذربايجان نوشته است. اين نامه كه از آن با عنوان «لايحه» ياد شده، نشانگر آگاهى اجتماعى و پيوند استقرار [[ثقةالاسلام تبریزی، علی بن موسی|ثقةالاسلام]] با متن جامعه و زندگى مردمان در دوران خويش است. | ||
[[ثقةالاسلام تبریزی، علی بن موسی|ثقةالاسلام]] در بخشى از اين نامه برعكس پارهاى از انديشهگران دوره مشروطه كه بدون شناختت نيازهاى جامعه خويش خواهان تقليد بىچون و چرا از غرب و آوردن تكنولوژى آن به ايران بودند، يادآور مىشود كه ملّت بايد اين پندار بيهوده را كه با آوردن كارخانههاى فنّى مىتوان از دولتهاى خارجى بىنياز شد، از ذهن خود دور كند، زيرا اين دولتها تنها اسباب و ماشين را به مان خواهند فروخت؛ امّا دانش آنرا در اختيار ما نخواهند گذاشت؛ بنابراین بايد نخست دانش اين صنايع را آموخت و سپس كارخانه وارد كرد. | [[ثقةالاسلام تبریزی، علی بن موسی|ثقةالاسلام]] در بخشى از اين نامه برعكس پارهاى از انديشهگران دوره مشروطه كه بدون شناختت نيازهاى جامعه خويش خواهان تقليد بىچون و چرا از غرب و آوردن تكنولوژى آن به ايران بودند، يادآور مىشود كه ملّت بايد اين پندار بيهوده را كه با آوردن كارخانههاى فنّى مىتوان از دولتهاى خارجى بىنياز شد، از ذهن خود دور كند، زيرا اين دولتها تنها اسباب و ماشين را به مان خواهند فروخت؛ امّا دانش آنرا در اختيار ما نخواهند گذاشت؛ بنابراین بايد نخست دانش اين صنايع را آموخت و سپس كارخانه وارد كرد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/5358/176 همان]</ref> | ||
چنانكه مىبينيم، [[ثقةالاسلام تبریزی، علی بن موسی|ثقةالاسلام]] از ماهيّت عملكرد قدرتهاى استعمارى به خوبى آگاه بوده است. با اين حال به نظر مىرسد كه او زير تأثير افكار و اقدامات پطركبير در روسيه و امپراتور ژاپن بوده است و در نامه مورد بحث در دو جا «همّت پطر و عزم ميكادو» را به دستاندركاران امور يادآور گشته است. | چنانكه مىبينيم، [[ثقةالاسلام تبریزی، علی بن موسی|ثقةالاسلام]] از ماهيّت عملكرد قدرتهاى استعمارى به خوبى آگاه بوده است. با اين حال به نظر مىرسد كه او زير تأثير افكار و اقدامات پطركبير در روسيه و امپراتور ژاپن بوده است و در نامه مورد بحث در دو جا «همّت پطر و عزم ميكادو» را به دستاندركاران امور يادآور گشته است. | ||
خط ۸۴: | خط ۵۴: | ||
«مشروطه مجرى شريعت اسلام و محض دفع ظلم است. چراغى را كه ايزد برفروزد هر آن كس پف كند ريشش بسوزد. هر كس اسلامپرست و وطنپرست و عدالتپرور است، بايد مشروطه را مثل عزيزش دربرگيرد و در راه او از بذل جان و مال مضايقه نكند». | «مشروطه مجرى شريعت اسلام و محض دفع ظلم است. چراغى را كه ايزد برفروزد هر آن كس پف كند ريشش بسوزد. هر كس اسلامپرست و وطنپرست و عدالتپرور است، بايد مشروطه را مثل عزيزش دربرگيرد و در راه او از بذل جان و مال مضايقه نكند». | ||
با وجود پشتيبانىهاى بىدريغ [[ثقةالاسلام تبریزی، علی بن موسی|ثقةالاسلام]] از مشروطيّت، به نظر مىرسد كه او برعكس [[نائینی، محمدحسین|علاّمه نائينى]] كه با همه تلاشهايش براى ايجاد توازن و همسانى ميان مشروطه و حكومت اسلامى تا اندازهاى به تفاوتهاى آنها نيز آگاه بود، كمتر به تعارضات و تضادهاى اسلام و مشروطه توجّه كرده بود و اين نكته به روشنى از برخى نوشتهها و نامههاى او از جمله نامهاى كه به آن اشاره شد، نمايان است. | با وجود پشتيبانىهاى بىدريغ [[ثقةالاسلام تبریزی، علی بن موسی|ثقةالاسلام]] از مشروطيّت، به نظر مىرسد كه او برعكس [[نائینی، محمدحسین|علاّمه نائينى]] كه با همه تلاشهايش براى ايجاد توازن و همسانى ميان مشروطه و حكومت اسلامى تا اندازهاى به تفاوتهاى آنها نيز آگاه بود، كمتر به تعارضات و تضادهاى اسلام و مشروطه توجّه كرده بود و اين نكته به روشنى از برخى نوشتهها و نامههاى او از جمله نامهاى كه به آن اشاره شد، نمايان است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/5358/177 ابوالحسنی، جواد؛، ص177]</ref> | ||
در بعضى از نامههاى ذكر شده در متن كتاب، تصويرى از نسخه اصلى آن نيز كنار آن نامه قيد شده است. | در بعضى از نامههاى ذكر شده در متن كتاب، تصويرى از نسخه اصلى آن نيز كنار آن نامه قيد شده است. |
نسخهٔ ۱۵ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۲۶
مجموعه آثار قلمى ثقةالاسلام شهید تبریزى | |
---|---|
پدیدآوران | فتحی، نصرتالله (به کوشش) ثقةالاسلام تبریزی، علی بن موسی (نویسنده) |
ناشر | انجمن آثار ملی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1355 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | ایران - تاریخ - انقلاب مشروطه، 1324 - 1327ق. ثقةالاسلام تبریزی، علی بن موسی، 1277 - 1330ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 1453 /ث7م3 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مجموعه آثار قلمى ثقةالاسلام شهید تبریزى به كوشش نصرتالله فتحى كه به زبان فارسى پيرامون مكتوبات و نامههاى آن مرحوم در 28 رجب 1328 تا ششم محرّم 1330 (چهار روز پيش از شهادت وى) گردآورى شده است.
ساختار
با سرآغازى از انجمن آثار ملى[۱] و سپس سخنى چند با خوانندگان كتاب توسط نصرتالله فتحى، مؤلف كتاب آغاز مىگردد.[۲] پس از نگاهى گذرا به سرگذشت صدر الشهداء ثقةالاسلام[۳]، به مجمل حوادث يوميه مشروطه مىپردازد.[۴]
گزارش محتوا
در قسمت ابتدايى نگاهی گذرا به سرگذشت صدرالشهدا ثقةالاسلام داشته است.[۵]
نصرتاللّه فتحى در كتاب حاضر شمار نامههاى به جا مانده از ثقةالاسلام را كه بين 1319 ق. تا 1329 ق. نوشته است، پانصد عنوان تخمين مىزدند. اين نامهها كه درباره مسائلى بسيار مهمّ است، براى برخى از چهرههاى برجسته سياسى چون ميرزا فضعلى آقا، ميرزا صادق خان مستشار الدّوله، حاج ميرزا آقا فرشى نوشته شده است.[۶] از اين نامهها 128 نامه به مستشارالدّوله است. او در اين نامهها به ابراز نظر درباره پارهاى از رويدادهاى تهران در آن دوران و مسائل سياسى و جريانهاى كلّى در كشور پرداخته است. بايد دانست كه هر اندازه مشروطيّت نوپاى ايران بيشتر دچار بحران مىشد و مونع و مشكلاتش فزونى مىگرفت از دخالت و مشاركت ثقةالاسلام در امور عمومى كاسته مىشد. از نامههاى پس از سال 1327ق.او يكسره آشكار و پيداست كه ديگر آن شور و اميد و دلبستگى پيشين به مشروطيّت وجود ندارد.[۷] ثقةالاسلام در اين نامهها «مشروطهخواه» را از «مشروطهچى» جدا مىكند، زيرا «مشروطهخواه» را صاحب «عقيده و مسلك» مىشناسد و مشروطهچى را «شغل ساز و دكاندار» مىداند و بر اين باور است كه كردار گروه دوم جاهلانه و دور از اعتدال و منطق انقلاب است.
با اين حال گونهاى «تقيه و محافظهكارى» در پارهاى از نامههاى او ديده مىشود.براى نمونه در يكى از نامههاى خود كه آن را در 28 ربيعالاوّل 1326ق. نوشته مىآورد:
«...من كه شما مىدانيد و كرارا نوشتهام كه مدتها است كه دور از مشغله هستم و به مجالس نمىروم و در محافل حاضر نمىشوم و كارى با كار مردم ندارم، گوشه اختفا و انزوا را اختيار كردهام».
اين نيز از آيندهنگرى و مصلحتانديشى او حكايت مىكند كه نمىخواهد در ميان طوفان غرق شود و به هدر رود، بلكه مىخواهد تا مىتواند نيروى روحى و جسمى خود را نگهدارد كه به هنگام تنگنا به سود مردمان به كار اندازد.
يكى از مهمترين نامههاى ثقةالاسلام نامهاى است كه به «عبدالحسين ميرزا» والى آذربايجان نوشته است. اين نامه كه از آن با عنوان «لايحه» ياد شده، نشانگر آگاهى اجتماعى و پيوند استقرار ثقةالاسلام با متن جامعه و زندگى مردمان در دوران خويش است.
ثقةالاسلام در بخشى از اين نامه برعكس پارهاى از انديشهگران دوره مشروطه كه بدون شناختت نيازهاى جامعه خويش خواهان تقليد بىچون و چرا از غرب و آوردن تكنولوژى آن به ايران بودند، يادآور مىشود كه ملّت بايد اين پندار بيهوده را كه با آوردن كارخانههاى فنّى مىتوان از دولتهاى خارجى بىنياز شد، از ذهن خود دور كند، زيرا اين دولتها تنها اسباب و ماشين را به مان خواهند فروخت؛ امّا دانش آنرا در اختيار ما نخواهند گذاشت؛ بنابراین بايد نخست دانش اين صنايع را آموخت و سپس كارخانه وارد كرد.[۸]
چنانكه مىبينيم، ثقةالاسلام از ماهيّت عملكرد قدرتهاى استعمارى به خوبى آگاه بوده است. با اين حال به نظر مىرسد كه او زير تأثير افكار و اقدامات پطركبير در روسيه و امپراتور ژاپن بوده است و در نامه مورد بحث در دو جا «همّت پطر و عزم ميكادو» را به دستاندركاران امور يادآور گشته است.
ثقةالاسلام در بسيارى از اين نامهها همميهنان خود را به پاسدارى از مشروطيّت فرا مىخواند؛ از جمله در نامهاى، كه فرزندش «آقا يحيى» از سوى او نوشته است، مىآورد:
«مشروطه مجرى شريعت اسلام و محض دفع ظلم است. چراغى را كه ايزد برفروزد هر آن كس پف كند ريشش بسوزد. هر كس اسلامپرست و وطنپرست و عدالتپرور است، بايد مشروطه را مثل عزيزش دربرگيرد و در راه او از بذل جان و مال مضايقه نكند».
با وجود پشتيبانىهاى بىدريغ ثقةالاسلام از مشروطيّت، به نظر مىرسد كه او برعكس علاّمه نائينى كه با همه تلاشهايش براى ايجاد توازن و همسانى ميان مشروطه و حكومت اسلامى تا اندازهاى به تفاوتهاى آنها نيز آگاه بود، كمتر به تعارضات و تضادهاى اسلام و مشروطه توجّه كرده بود و اين نكته به روشنى از برخى نوشتهها و نامههاى او از جمله نامهاى كه به آن اشاره شد، نمايان است.[۹]
در بعضى از نامههاى ذكر شده در متن كتاب، تصويرى از نسخه اصلى آن نيز كنار آن نامه قيد شده است.
در انتهاى كتاب تعليقات كتاب جهت توضيحات بيشترى مطالب كتاب آورده شده است.
وضعيت كتاب
در پايان كتاب فهرست نامها و فهرست انتشارات انجمن آثار ملى ذكر گرديده است.