ابوهفان مهزمی، عبدالله بن احمد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
|- class="articleCode" | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
| data-type="authorCode" | | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE03323AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
ظاهراً زادگاه و خاستگاه ابوهفان شهر بصره است، زيرا قوم او، بنى مهزم كه شاخهاى از عبدقيس بود، در آنجا مىزيست. چند تن از اعضاى این قوم، به روايت اخبار، شهرت يافتهاند. عموهایش، محمد و على و دايىاش، مسلمه، منابع روايت او بودند و مسلمه به شاعرى نيز شهرت داشت؛ بنابراین، شگفت نيست كه او از نوجوانى به شعر و روايت اخبار روى آورده باشد. | ظاهراً زادگاه و خاستگاه ابوهفان شهر بصره است، زيرا قوم او، بنى مهزم كه شاخهاى از عبدقيس بود، در آنجا مىزيست. چند تن از اعضاى این قوم، به روايت اخبار، شهرت يافتهاند. عموهایش، محمد و على و دايىاش، مسلمه، منابع روايت او بودند و مسلمه به شاعرى نيز شهرت داشت؛ بنابراین، شگفت نيست كه او از نوجوانى به شعر و روايت اخبار روى آورده باشد. | ||
ابوهفان، سرانجام، بصره را ترك گفت و در بغداد مسكن گزيد و از آن پس، همه اخبارى كه از او در دست داريم، گویا در | ابوهفان، سرانجام، بصره را ترك گفت و در بغداد مسكن گزيد و از آن پس، همه اخبارى كه از او در دست داريم، گویا در همین شهر رخ داده است. | ||
ابوهفان را «غلام و راوى» ابونواس دانستهاند و از اينجا پيداست كه او پيش از همه، شيفته این شاعر بزرگ گرديده، به حلقه ياران او پيوسته و شيوه زندگى و شعرسرايى او را پيش گرفته است؛ بااينهمه، ابوهفان در وهله نخست، راوى است و | ابوهفان را «غلام و راوى» ابونواس دانستهاند و از اينجا پيداست كه او پيش از همه، شيفته این شاعر بزرگ گرديده، به حلقه ياران او پيوسته و شيوه زندگى و شعرسرايى او را پيش گرفته است؛ بااينهمه، ابوهفان در وهله نخست، راوى است و همین امر، او را برای روايت شعر و لغت و شايد هم حديث، نزد اصمعى كشانده است. | ||
==جایگاه علمی ابوهفان== | ==جایگاه علمی ابوهفان== | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
از مجموعه اشعار ابوهفان درمىيابيم كه وى مردى تنگدست بوده است. چند قطعه شعر از او مىشناسیم كه در آنها، از ژندگى لباس يا از عريانى خویش ناله سر داده است؛ حتى در یک دوبيتى اشاره مىكند كه برای كسب یک وعده خوراك، ناچار شده لباسهاى خود را نيز بفروشد. اشعار او را كه به تأييد منابع، اندك بوده، گرد نياوردهاند، زيرا گویى شعر او را كسى جدى نمىگرفته است؛ هرچند كه ابن معتز، وى را از مشاهير و شعرش را «همه جا موجود» وصف كرده است. شايد مجموعه شعر موجود او از 60 - 70 بيت فراتر نرود. | از مجموعه اشعار ابوهفان درمىيابيم كه وى مردى تنگدست بوده است. چند قطعه شعر از او مىشناسیم كه در آنها، از ژندگى لباس يا از عريانى خویش ناله سر داده است؛ حتى در یک دوبيتى اشاره مىكند كه برای كسب یک وعده خوراك، ناچار شده لباسهاى خود را نيز بفروشد. اشعار او را كه به تأييد منابع، اندك بوده، گرد نياوردهاند، زيرا گویى شعر او را كسى جدى نمىگرفته است؛ هرچند كه ابن معتز، وى را از مشاهير و شعرش را «همه جا موجود» وصف كرده است. شايد مجموعه شعر موجود او از 60 - 70 بيت فراتر نرود. | ||
در اواسط سده پنجم قمرى مىبينيم كه ذكر تشيع او در منابع پديدار مىگردد. [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] تصريح مىكند كه او | در اواسط سده پنجم قمرى مىبينيم كه ذكر تشيع او در منابع پديدار مىگردد. [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] تصريح مىكند كه او میان اصحاب ما مشهور است و در مذهب ما شعر سروده است. | ||
ابوعبيد او را از شعراى دولت هاشمى مىخواند، اما منابع تا این زمان، نه به تشيع او اشاره كردهاند و نه به اشعارش در این باب. آنچه كار را دشوارتر مىسازد، آن است كه [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، کتابى را با عنوان «شعر ابىطالب بن عبدالمطلب و اخباره» به او نسبت داده و سخن او البته در بيشتر آثار شيعى پس از وى، چون قمى و [[مامقانی، عبدالله|مامقانى]] تكرار شده است، اما بسيارى از منابع شيعى كهن، در این باب خاموشند. [[شيخ مفيد]]، در «امالى» و حتى در رساله «ايمان ابىطالب» و نيز [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] و [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهرآشوب]]، هيچكدام به این اثر اشاره نكردهاند. | ابوعبيد او را از شعراى دولت هاشمى مىخواند، اما منابع تا این زمان، نه به تشيع او اشاره كردهاند و نه به اشعارش در این باب. آنچه كار را دشوارتر مىسازد، آن است كه [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، کتابى را با عنوان «شعر ابىطالب بن عبدالمطلب و اخباره» به او نسبت داده و سخن او البته در بيشتر آثار شيعى پس از وى، چون قمى و [[مامقانی، عبدالله|مامقانى]] تكرار شده است، اما بسيارى از منابع شيعى كهن، در این باب خاموشند. [[شيخ مفيد]]، در «امالى» و حتى در رساله «ايمان ابىطالب» و نيز [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] و [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهرآشوب]]، هيچكدام به این اثر اشاره نكردهاند. |
نسخهٔ ۱۳ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۱۱
نام | ابوهفان مهزمی، عبدالله بن احمد |
---|---|
نامهای دیگر | ابوهفان المهزمی، عبدالله بن احمد
مهزمی، ابو هفان عبدالله بن احمد |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 257 ق |
اساتید | |
برخی آثار | ديوان أبيطالب بن عبدالمطلب |
کد مؤلف | AUTHORCODE03323AUTHORCODE |
ابوهِفّان، عبدالله بن احمد بن حرب مهزمى، متوفاى 255ق، از شعراى هرزهگوى قرن سوم هجرى است.
هفان را به كسر و فتحها خواندهاند و روايات کتابهاى لغت و ادب در این باب یکسان نيست. منابع، در نام او و پدرانش اتفاق نظر ندارند.
خاندان ابوهفان
ظاهراً زادگاه و خاستگاه ابوهفان شهر بصره است، زيرا قوم او، بنى مهزم كه شاخهاى از عبدقيس بود، در آنجا مىزيست. چند تن از اعضاى این قوم، به روايت اخبار، شهرت يافتهاند. عموهایش، محمد و على و دايىاش، مسلمه، منابع روايت او بودند و مسلمه به شاعرى نيز شهرت داشت؛ بنابراین، شگفت نيست كه او از نوجوانى به شعر و روايت اخبار روى آورده باشد.
ابوهفان، سرانجام، بصره را ترك گفت و در بغداد مسكن گزيد و از آن پس، همه اخبارى كه از او در دست داريم، گویا در همین شهر رخ داده است.
ابوهفان را «غلام و راوى» ابونواس دانستهاند و از اينجا پيداست كه او پيش از همه، شيفته این شاعر بزرگ گرديده، به حلقه ياران او پيوسته و شيوه زندگى و شعرسرايى او را پيش گرفته است؛ بااينهمه، ابوهفان در وهله نخست، راوى است و همین امر، او را برای روايت شعر و لغت و شايد هم حديث، نزد اصمعى كشانده است.
جایگاه علمی ابوهفان
وى، به قول «خطيب»، در ادب به مقام بزرگى نايل آمد يا به قول ديگران، نحوى، اديب، لغوى و عالم به شعر شد و سرانجام، كسانى چون ابن ابىطاهر، جنيد بن حكيم دقاق و يموت بن مزرع او را مرجع خویش قرار داده، از او روايت كردهاند. ابن معتز، ابن جراح، ابن نديم، ابوحيان، حصرى و ديگران بارها از قول او اخبارى را نقل كردهاند. روش كار او در روايت، با روش راویان معاصرش هيچ تفاوتى ندارد و این امر در منابعى كه ياد شده، مشهود است.
از زندگى علمى ابوهفان، بيش از این در دست نيست و روايات بىشمار ديگرى كه درباره او نقل شده، همه به مجالس عياشى، هجاى این و آن و دو مدح، منحصر مىشود.
بىگمان، وى با جاحظ روابطى داشته است، زيرا جاحظ دو بار از او نقل روايت كرده است و او نيز از عشق جاحظ به کتاب در شگفت شده است.
از مجموعه اشعار ابوهفان درمىيابيم كه وى مردى تنگدست بوده است. چند قطعه شعر از او مىشناسیم كه در آنها، از ژندگى لباس يا از عريانى خویش ناله سر داده است؛ حتى در یک دوبيتى اشاره مىكند كه برای كسب یک وعده خوراك، ناچار شده لباسهاى خود را نيز بفروشد. اشعار او را كه به تأييد منابع، اندك بوده، گرد نياوردهاند، زيرا گویى شعر او را كسى جدى نمىگرفته است؛ هرچند كه ابن معتز، وى را از مشاهير و شعرش را «همه جا موجود» وصف كرده است. شايد مجموعه شعر موجود او از 60 - 70 بيت فراتر نرود.
در اواسط سده پنجم قمرى مىبينيم كه ذكر تشيع او در منابع پديدار مىگردد. نجاشى تصريح مىكند كه او میان اصحاب ما مشهور است و در مذهب ما شعر سروده است.
ابوعبيد او را از شعراى دولت هاشمى مىخواند، اما منابع تا این زمان، نه به تشيع او اشاره كردهاند و نه به اشعارش در این باب. آنچه كار را دشوارتر مىسازد، آن است كه نجاشى، کتابى را با عنوان «شعر ابىطالب بن عبدالمطلب و اخباره» به او نسبت داده و سخن او البته در بيشتر آثار شيعى پس از وى، چون قمى و مامقانى تكرار شده است، اما بسيارى از منابع شيعى كهن، در این باب خاموشند. شيخ مفيد، در «امالى» و حتى در رساله «ايمان ابىطالب» و نيز شيخ طوسى و ابن شهرآشوب، هيچكدام به این اثر اشاره نكردهاند.
وفات
ابن حجر، تاريخ مرگ ابوهفان را 257ق، آورده است كه غريب نمىنمايد، اما سال 195ق كه ياقوت ذكر مىكند، بىترديد نادرست است.
آثار
اين آثار، در منابع، به نام او ذكر شده است:
- اخبار ابىنواس؛
- صناعة الشعر؛
- الاربعة في اخبار الشعراء؛
- اشعار عبدالقيس و اخبارها[۱]
پانویس
- ↑ آذرنوش، آذرتاش، ج6، ص400-402
منابع مقاله
آذرنوش، آذرتاش، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1373