۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'مىكردند' به 'میكردند') |
||
| خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
[[حسنزاده آملی، حسن|آیتالله حسنزاده]]، سپس، به عبارتى از مجالس المؤمنين [[شوشتری، نورالله بن شریف الدین|قاضى نورالله شوشترى]] درباره [[شيخ مفيد]] اشاره مىكند كه در آن عبارت «حال ارباب اعتزال از دهشت مباحثه با او مانند حال» آمده است. ذكر اصطلاح«حال» نویسنده را به شرح آن وامىدارد. وى معتقد است كه حالى را كه معتزله قائلند، واسطه بين وجود و عدم است، چون در علم بارى تعالى نتوانستهاند مسئله «علم» را حل كنند و علم را «صورت حاصله از شىء در نزد عالم»، تعريف كردهاند، بدين جهت در علم خداى متعال درماندند كه خدا عالم را چگونه خلق كرد؟ آيا پيش از ايجاد عالم، علم به آن داشت يا نداشت؟ علم كه صورت حاصله از شىء در نزد عالم است و هنوز شيئى نداشتيم تا صورت آن پيش خدا حاصل آيد. | [[حسنزاده آملی، حسن|آیتالله حسنزاده]]، سپس، به عبارتى از مجالس المؤمنين [[شوشتری، نورالله بن شریف الدین|قاضى نورالله شوشترى]] درباره [[شيخ مفيد]] اشاره مىكند كه در آن عبارت «حال ارباب اعتزال از دهشت مباحثه با او مانند حال» آمده است. ذكر اصطلاح«حال» نویسنده را به شرح آن وامىدارد. وى معتقد است كه حالى را كه معتزله قائلند، واسطه بين وجود و عدم است، چون در علم بارى تعالى نتوانستهاند مسئله «علم» را حل كنند و علم را «صورت حاصله از شىء در نزد عالم»، تعريف كردهاند، بدين جهت در علم خداى متعال درماندند كه خدا عالم را چگونه خلق كرد؟ آيا پيش از ايجاد عالم، علم به آن داشت يا نداشت؟ علم كه صورت حاصله از شىء در نزد عالم است و هنوز شيئى نداشتيم تا صورت آن پيش خدا حاصل آيد. | ||
نویسنده، سبب انحراف ديگر مذاهب را انقطاع از اهلبيت(ع) دانسته و در ادامه مىنويسند: «ما در كتابها و نوشتههايمان مفصلاً در اين باره بحث كردهايم، بحثى خالى از تعصب، آن كس كه دليل دارد چه حاجت دارد با تعصب حرف بزند. بنده دليل دارم و بر اين عقيدتم و پاى حرفم هم وامىايستم كه اين همه بلاها بر سر اين آقايان و ديگران در نيامده مگر اينكه از ولايت ائمه(ع) رو برگرداندند. اين همه بلاهايى كه بر سر اصول معارف قرآن آمده است، بر اثر دورى از باب ولايت است. اگر اينها به محضر مخاطبان اصلى قرآن رجوع | نویسنده، سبب انحراف ديگر مذاهب را انقطاع از اهلبيت(ع) دانسته و در ادامه مىنويسند: «ما در كتابها و نوشتههايمان مفصلاً در اين باره بحث كردهايم، بحثى خالى از تعصب، آن كس كه دليل دارد چه حاجت دارد با تعصب حرف بزند. بنده دليل دارم و بر اين عقيدتم و پاى حرفم هم وامىايستم كه اين همه بلاها بر سر اين آقايان و ديگران در نيامده مگر اينكه از ولايت ائمه(ع) رو برگرداندند. اين همه بلاهايى كه بر سر اصول معارف قرآن آمده است، بر اثر دورى از باب ولايت است. اگر اينها به محضر مخاطبان اصلى قرآن رجوع میكردند، در علم الهى به اين حرفها مبتلا نمىشدند. چرا ما درباره علم بارى تعالى به زحمت نيفتادهايم و چرا اين حرفهاى بىاساس را نمىزنيم؟ براى اينكه ما بحمد الله به درياى علوم الهى؛ يعنى اهلبيت اطهار(ع) مرتبط هستيم». | ||
وجه تسميه علم كلام، عنوان ديگر كتاب است. علم كلام بدين سبب «كلام» ناميده شده است كه مشهورترين مسئلهاى كه ميان مسلمانان درباره آن بسيار جدل واقع شده است، مسئله كلام الله تعالى؛ يعنى قرآن كريم است كه آيا قرآن قديم است يا حادث است؟ بحث از قديم بودن كلام الهى، مطلبى است كه [[شيخ مفيد]] در اين رابطه مىنويسند: «اسم مخلوق روى قرآن آورده نمىشود». نویسنده، در شرح اين عبارت مىگويد: البته اين نه به اين معناست كه قرآن حادث نيست، چون يكى از معانى كلمه مخلوق، اختلاق و افترا و مكذوب و دروغ بودن است؛ مانند بعضى الفاظ كه استعمال آنها را براى خداوند اجازه نمىدهند و احتراما سر قرآن آورده نمىشود. | وجه تسميه علم كلام، عنوان ديگر كتاب است. علم كلام بدين سبب «كلام» ناميده شده است كه مشهورترين مسئلهاى كه ميان مسلمانان درباره آن بسيار جدل واقع شده است، مسئله كلام الله تعالى؛ يعنى قرآن كريم است كه آيا قرآن قديم است يا حادث است؟ بحث از قديم بودن كلام الهى، مطلبى است كه [[شيخ مفيد]] در اين رابطه مىنويسند: «اسم مخلوق روى قرآن آورده نمىشود». نویسنده، در شرح اين عبارت مىگويد: البته اين نه به اين معناست كه قرآن حادث نيست، چون يكى از معانى كلمه مخلوق، اختلاق و افترا و مكذوب و دروغ بودن است؛ مانند بعضى الفاظ كه استعمال آنها را براى خداوند اجازه نمىدهند و احتراما سر قرآن آورده نمىشود. | ||
ویرایش