تاریخ رویان: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
|||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[اولیاء الله، محمد بن حسن]] ( | [[اولیاء الله، محمد بن حسن]] (نویسنده) | ||
[[ستوده، منوچهر]] (مصحح) | [[ستوده، منوچهر]] (مصحح) | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
ابواب اول و دوم با ذكر چگونگى عمارت رويان بنا به گزارش بهاءالدين محمد كاتب در كتاب تاريخ طبرستان آغاز شده است. سپس به شرح حكومت شاه فيروز بن يزجرد كه اولين حاكم رويان به شمار مىرود و نزاع او با پادشاه هياطله پرداخته شده است. | ابواب اول و دوم با ذكر چگونگى عمارت رويان بنا به گزارش بهاءالدين محمد كاتب در كتاب تاريخ طبرستان آغاز شده است. سپس به شرح حكومت شاه فيروز بن يزجرد كه اولين حاكم رويان به شمار مىرود و نزاع او با پادشاه هياطله پرداخته شده است. | ||
در باب سوم، | در باب سوم، نویسنده به استيلاى نواب، خلفا، سادات علوى بر اين سرزمين مىپردازد. او با اينكه مقدارى از كتاب خود را، از تاريخ طبرستان ابناسفنديار نقل كرده است، مطالب آن كتاب را به دقت مورد بررسى و تجزيه و تحليل قرار مىدهد و تأكيد مىكند كه در عهد خلافت، هيچ فردى از جانب خلفاى راشدين بر طبرستان حكومت نكرده است و آنچه در كتاب تاريخ طبرستان آمده مبنى بر اين كه در ايام خلافت عمر بن خطاب، امام حسن بن على(ع) و عبداللّه بن عمر و مالك اشتر و قثم بن عباس به طبرستان آمدهاند، واقعيت ندارد. در كتب تاريخ كه از جانب علماء به نگارش درآمده سالهاى عمر ائمه(ع) را تعيين كردهاند كه در سالهاى مختلف در كجا بوده و به چه كارى اشتغال داشتهاند. در هيچ منبعى نيامده كه امام حسن بن على(ع) از طبرستان گذر كرده و به اين منطقه سفر نموده است. | ||
در ادامه اين باب به مسجدى كه در شهر آمل به مالك اشتر منتسب است، اشاره كرده و متذكر مىشود كه اين مسجد توسط جماعت مالكيه كه به امامت مالك اشتر معتقدند، بنا نهاده شده است؛ لذا اين مسجد نيز به مالكيه منتسب است نه مالك اشتر. | در ادامه اين باب به مسجدى كه در شهر آمل به مالك اشتر منتسب است، اشاره كرده و متذكر مىشود كه اين مسجد توسط جماعت مالكيه كه به امامت مالك اشتر معتقدند، بنا نهاده شده است؛ لذا اين مسجد نيز به مالكيه منتسب است نه مالك اشتر. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
اولياءاللّه در شرح كشتن امام موسى بن جعفر(ع)، به دست هارون مىنويسد: «پس بفرمود تا او را به سر، ارزيز مذاب به حلق فروريختند و شهيدش كردند و خواست كه در روى خلق براءت ساحت خود آشكار كند. بفرمود تا او را بر نعش نهاده، ميان بازار بغداد بنهادند... و آن بازار را سوقالريحانيين خوانند، در برابر آن موضع در زير دكّان، درى ساختهاند و بيشتر كه دانند، از آن گذر كنند، تا قدم بدان موضع نبايد نهاد. و من بارها آنجا رفته و زيارت گزاردهام». | اولياءاللّه در شرح كشتن امام موسى بن جعفر(ع)، به دست هارون مىنويسد: «پس بفرمود تا او را به سر، ارزيز مذاب به حلق فروريختند و شهيدش كردند و خواست كه در روى خلق براءت ساحت خود آشكار كند. بفرمود تا او را بر نعش نهاده، ميان بازار بغداد بنهادند... و آن بازار را سوقالريحانيين خوانند، در برابر آن موضع در زير دكّان، درى ساختهاند و بيشتر كه دانند، از آن گذر كنند، تا قدم بدان موضع نبايد نهاد. و من بارها آنجا رفته و زيارت گزاردهام». | ||
باب چهارم در شرح واژه «استندار» است. اين كلمه در اصل آستاندار بوده است. به اعتقاد | باب چهارم در شرح واژه «استندار» است. اين كلمه در اصل آستاندار بوده است. به اعتقاد نویسنده: «رويان هميشه مقام حصين بوده است و اصحاب وقايع را كه خوف حاصل مىباشد، از هر جانبى روى بديشان مىنهاد[ند]. چه ايشان هميشه اصحاب تمكين بودهاند و به اعتماد و امانت موصوف و معروف و بيگانگان دست تغلب بر ايشان نتوانستند دراز كردن. از اين جهت پناهگاه مردم بودهاند و ايشان را آستاندار مىخواندند». در ادامه وجوه ديگرى نيز براى اين لفظ ذكر شده است. | ||
باب پنجم و ششم و هفتم كتاب به شرح حال حاكمان رويان اختصاص دارد. شهريوش بن هزارسب، كيكاوس بن هزارسب، شاه غازى از جمله ملوك رويان بودهاند كه به تفصيل شرح حكومت آنها آمده است. در باب آخر كتاب نيز شرح حوادث و آشوبهاى اين منطقه ذكر شده است. | باب پنجم و ششم و هفتم كتاب به شرح حال حاكمان رويان اختصاص دارد. شهريوش بن هزارسب، كيكاوس بن هزارسب، شاه غازى از جمله ملوك رويان بودهاند كه به تفصيل شرح حكومت آنها آمده است. در باب آخر كتاب نيز شرح حوادث و آشوبهاى اين منطقه ذكر شده است. |
نسخهٔ ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۵۳
تاریخ رویان | |
---|---|
پدیدآوران | اولیاء الله، محمد بن حسن (نویسنده) ستوده، منوچهر (مصحح) |
ناشر | بنياد فرهنگ ایران |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1348 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | رویان - تاریخ |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 2089 /و9الف8 |
تاريخ رويان، تأليف (764ق) اولياءالله آملى به زبان فارسی است. اين اثر پس از تاريخ طبرستان ابناسفنديار، مهمترين كتاب تاريخ اين سرزمين است. مؤلف اين كتاب با قلمى توانا و نثرى محكم و فصيح و عباراتى شيرين و دلچسب، سوانح ناحيه رويان را از قديمىترين ايام تا سال 764ق نوشته است. اهميت اين كتاب بدين لحاظ است كه تعدادى از لغات قديمى فارسی و آداب و سنن قديمى مازندران و رويان را براى ما زنده نگاه داشته است.
ساختار
كتاب؛ مشتمل بر يك مقدمه، هشت باب، يك خاتمه و دو بخش تعليقات است. مقدمه كتاب در 28 صفحه به قلم آقاى عباس خليلى مىباشد. وى برخى از اشكالات كتاب را در متن اصلاح كرده و بخش ديگرى را در بخش تعليقات و تصحيحات و استدراكات آورده است. پس از آن، تعليقات و استدراكاتى نيز به قلم استاد عبدالحميد بديعالزمانى آمده است.
گزارش محتوا
تاريخ رويان نام كتابى است كه هر خواننده با شنيدن اين نام از خود مىپرسد كه «رويان» در كدام منطقه جغرافيايى قرار داشته است. به گفته محقق كتاب: اگر طبرستان قديم را با كشيدن خطى از لب دريا تا حدود رى در حوالى رود هراز به دو بخش قسمت كنيم، بخش قسمت غربى، خاک رويان است. اين منطقه از مغرب به رودخانه چالوس و كرج رود و از مشرق به رودخانه هراز و بژم موشا (كتل امامزادههاشم امروز) و حدود دماوند و از جنوب به كوههاى توچال كه در شمال رى قديم است و از شمال به حاشيه دريا محدود مىشود.
كتاب با نثرى نگارش شده كه از نثر رايج امروزى قدرى فاصله دارد. متن سنگين و استفاده از الفاظ عربى كه گاه غلط نيز هست، از اشكالاتى است كه محقق كتاب را به افزودن تعليقات و تصحيحات مفصلى به كتاب ناگزير كرده است. صرف نظر از اشكالات ادبى، كتاب داراى مطالب ارزشمندى است كه به اختصار به آن اشاره مىشود:
ابواب اول و دوم با ذكر چگونگى عمارت رويان بنا به گزارش بهاءالدين محمد كاتب در كتاب تاريخ طبرستان آغاز شده است. سپس به شرح حكومت شاه فيروز بن يزجرد كه اولين حاكم رويان به شمار مىرود و نزاع او با پادشاه هياطله پرداخته شده است.
در باب سوم، نویسنده به استيلاى نواب، خلفا، سادات علوى بر اين سرزمين مىپردازد. او با اينكه مقدارى از كتاب خود را، از تاريخ طبرستان ابناسفنديار نقل كرده است، مطالب آن كتاب را به دقت مورد بررسى و تجزيه و تحليل قرار مىدهد و تأكيد مىكند كه در عهد خلافت، هيچ فردى از جانب خلفاى راشدين بر طبرستان حكومت نكرده است و آنچه در كتاب تاريخ طبرستان آمده مبنى بر اين كه در ايام خلافت عمر بن خطاب، امام حسن بن على(ع) و عبداللّه بن عمر و مالك اشتر و قثم بن عباس به طبرستان آمدهاند، واقعيت ندارد. در كتب تاريخ كه از جانب علماء به نگارش درآمده سالهاى عمر ائمه(ع) را تعيين كردهاند كه در سالهاى مختلف در كجا بوده و به چه كارى اشتغال داشتهاند. در هيچ منبعى نيامده كه امام حسن بن على(ع) از طبرستان گذر كرده و به اين منطقه سفر نموده است.
در ادامه اين باب به مسجدى كه در شهر آمل به مالك اشتر منتسب است، اشاره كرده و متذكر مىشود كه اين مسجد توسط جماعت مالكيه كه به امامت مالك اشتر معتقدند، بنا نهاده شده است؛ لذا اين مسجد نيز به مالكيه منتسب است نه مالك اشتر.
اولياءاللّه در شرح كشتن امام موسى بن جعفر(ع)، به دست هارون مىنويسد: «پس بفرمود تا او را به سر، ارزيز مذاب به حلق فروريختند و شهيدش كردند و خواست كه در روى خلق براءت ساحت خود آشكار كند. بفرمود تا او را بر نعش نهاده، ميان بازار بغداد بنهادند... و آن بازار را سوقالريحانيين خوانند، در برابر آن موضع در زير دكّان، درى ساختهاند و بيشتر كه دانند، از آن گذر كنند، تا قدم بدان موضع نبايد نهاد. و من بارها آنجا رفته و زيارت گزاردهام».
باب چهارم در شرح واژه «استندار» است. اين كلمه در اصل آستاندار بوده است. به اعتقاد نویسنده: «رويان هميشه مقام حصين بوده است و اصحاب وقايع را كه خوف حاصل مىباشد، از هر جانبى روى بديشان مىنهاد[ند]. چه ايشان هميشه اصحاب تمكين بودهاند و به اعتماد و امانت موصوف و معروف و بيگانگان دست تغلب بر ايشان نتوانستند دراز كردن. از اين جهت پناهگاه مردم بودهاند و ايشان را آستاندار مىخواندند». در ادامه وجوه ديگرى نيز براى اين لفظ ذكر شده است.
باب پنجم و ششم و هفتم كتاب به شرح حال حاكمان رويان اختصاص دارد. شهريوش بن هزارسب، كيكاوس بن هزارسب، شاه غازى از جمله ملوك رويان بودهاند كه به تفصيل شرح حكومت آنها آمده است. در باب آخر كتاب نيز شرح حوادث و آشوبهاى اين منطقه ذكر شده است.
در خاتمه كتاب وضعيت حكومت رويان پس از سلطان ابوسعيد و به طمع افتادن امراى حكومت او براى دستيابى به قدرت تا سال 805ق تشريح شده است.
وضعيت كتاب
در ابتداى كتاب فهرست مطالب است. در انتهاى اثر نيز فهارس كتاب شامل أعلام، آبادىها، تيرهها و طوائف، مشاغل و كتب به ترتيب حروف الفبا ذكر شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب