ایرانیان و یونانیان به روایت پلوتارخ: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'مى‌كردند' به 'می‌كردند'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'مى‌كردند' به 'می‌كردند')
خط ۴۷: خط ۴۷:
#كيمون
#كيمون
#:اين بخش از كتاب، به سنجش كيمون با يكى از سرداران روم به نام لوكولوس مى‌پردازد. هر دوى آنان در جنگ دلير بودند و بر مردم آسيا پيروز شدند و در سياست نرمی‎كردند و هم‌شهريانشان را از جنگ و بى‌سامانى رهانيدند، اما نتوانستند كارشان را به سرانجام برسانند. نخست، ويژگى‌هاى جسمى و روحى كيمون و وضع زندگى و جاى‌گاهش ميان مردم آتن و آن‌گاه داستان رويارويى‌اش با پااوسانياس گزارش مى‌شود كه با ایرانيان هم‌دست شده بود و به آنان نامه مى‌نوشت. او با ایرانيان جنگيد و آنان را شكست داد، سپس بر سر يونانيان آن سوى سترومون رفت كه به ايون آذوقه مى‌رساندند و آنان را از سرزمينشان بيرون كرد. از اين رو، آتنيان او را پاس داشتند.
#:اين بخش از كتاب، به سنجش كيمون با يكى از سرداران روم به نام لوكولوس مى‌پردازد. هر دوى آنان در جنگ دلير بودند و بر مردم آسيا پيروز شدند و در سياست نرمی‎كردند و هم‌شهريانشان را از جنگ و بى‌سامانى رهانيدند، اما نتوانستند كارشان را به سرانجام برسانند. نخست، ويژگى‌هاى جسمى و روحى كيمون و وضع زندگى و جاى‌گاهش ميان مردم آتن و آن‌گاه داستان رويارويى‌اش با پااوسانياس گزارش مى‌شود كه با ایرانيان هم‌دست شده بود و به آنان نامه مى‌نوشت. او با ایرانيان جنگيد و آنان را شكست داد، سپس بر سر يونانيان آن سوى سترومون رفت كه به ايون آذوقه مى‌رساندند و آنان را از سرزمينشان بيرون كرد. از اين رو، آتنيان او را پاس داشتند.
#:داستان دست‌يابى وى به جزيره سكوروس و خيانت يكى از سرداران ایرانى به نام رهويساكيس به پادشاه خود و پناهنده شدنش به كيمون و لشكركشى‌اش از راه دريا به شهرهاى يونانيانى كه از ایران پشتيبانى مى‌كردند و حسدورزى دشمنان به او و كشاندنش به دادگاه و سرانجام قصه مردنش در نزدیکى قبرس بر اثر بيمارى، پايان دهنده بخش دوم كتاب است.
#:داستان دست‌يابى وى به جزيره سكوروس و خيانت يكى از سرداران ایرانى به نام رهويساكيس به پادشاه خود و پناهنده شدنش به كيمون و لشكركشى‌اش از راه دريا به شهرهاى يونانيانى كه از ایران پشتيبانى می‌كردند و حسدورزى دشمنان به او و كشاندنش به دادگاه و سرانجام قصه مردنش در نزدیکى قبرس بر اثر بيمارى، پايان دهنده بخش دوم كتاب است.
#آلكبياديس  
#آلكبياديس  
#:وى فرزند دينوماخى (دختر ميگاكليس) بود و پدرش، كلنياس در جنگ آرثيمسيوم با پول خود كشتى جنگى راه انداخت و از اين رو، نزد مردم بزرگ و محترم مى‌نمود. وى در جنگ كورونيا كشته و يكى از خويشانش سرپرست آلكبياديس شد. او در جوانى به سپاهى‌گرى رفت و سقراط در اين سفر او را همراهى كرد و هنگامى كه زخمى شد، سقراط او را نگاه‌بانى كرد تا جنگ‌افزارهايش به دست دشمن نيفتد.
#:وى فرزند دينوماخى (دختر ميگاكليس) بود و پدرش، كلنياس در جنگ آرثيمسيوم با پول خود كشتى جنگى راه انداخت و از اين رو، نزد مردم بزرگ و محترم مى‌نمود. وى در جنگ كورونيا كشته و يكى از خويشانش سرپرست آلكبياديس شد. او در جوانى به سپاهى‌گرى رفت و سقراط در اين سفر او را همراهى كرد و هنگامى كه زخمى شد، سقراط او را نگاه‌بانى كرد تا جنگ‌افزارهايش به دست دشمن نيفتد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش