امیرعلیشیر نوایی، علیشیر بن کیچکنه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type='authorCode'| | |data-type='authorCode'|AUTHORCODE04223AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
وى پس از مرگ شاهرخ، براى حفظ جان خود، راه شيراز را در پيش گرفت و كودك شش ساله با استعداد خود را همراهش برد و در تفت با شرفالدين على يزدى مورخ مشهور ديدار كرد. وى ايام كودكى خود را در مصاحبت حسین ميرزا بايقرا در مشهد گذرانيد و بدين علت رشته دوستى اين دو مستحكم بود تا زمانى كه حسین ميرزا بايقرا بر هرات مسلط شد و امير عليشير را در سال 876ق به امارت ديوان منصوب كرد. نفوذى كه او اعمال مىكرد، به قدرى مؤثر و مقتدرانه بود كه پس از سلطان، شخص دوم دولت و مملكت به حساب مىآمد. روابط بين حاكم و مشاورش در طى اين دوران، محكم و عميق شد و اين حالت سالها ادامه داشت و در سال 892ق به مدت پانزده ماه حاكم استرآباد گرديد، اما پس از يكسال، استعفا كرد. وى در ايجاد مدارس و محافل علمى در خراسان و رفع نواقص حكومت تيموريان و ايجاد رفاه عمومى براى مردم مىكوشيد و از ميزان بار مالياتها كاست و دست مأموران فاسد را كوتاه كرد. | وى پس از مرگ شاهرخ، براى حفظ جان خود، راه شيراز را در پيش گرفت و كودك شش ساله با استعداد خود را همراهش برد و در تفت با شرفالدين على يزدى مورخ مشهور ديدار كرد. وى ايام كودكى خود را در مصاحبت حسین ميرزا بايقرا در مشهد گذرانيد و بدين علت رشته دوستى اين دو مستحكم بود تا زمانى كه حسین ميرزا بايقرا بر هرات مسلط شد و امير عليشير را در سال 876ق به امارت ديوان منصوب كرد. نفوذى كه او اعمال مىكرد، به قدرى مؤثر و مقتدرانه بود كه پس از سلطان، شخص دوم دولت و مملكت به حساب مىآمد. روابط بين حاكم و مشاورش در طى اين دوران، محكم و عميق شد و اين حالت سالها ادامه داشت و در سال 892ق به مدت پانزده ماه حاكم استرآباد گرديد، اما پس از يكسال، استعفا كرد. وى در ايجاد مدارس و محافل علمى در خراسان و رفع نواقص حكومت تيموريان و ايجاد رفاه عمومى براى مردم مىكوشيد و از ميزان بار مالياتها كاست و دست مأموران فاسد را كوتاه كرد. | ||
نوائى به هدايت مولانا نورالدين [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمان جامى]]، به طريقه دراويش نقشبندى گرويد. وى مؤلف و | نوائى به هدايت مولانا نورالدين [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمان جامى]]، به طريقه دراويش نقشبندى گرويد. وى مؤلف و نویسنده شايستهاى بود و به كارهاى هنرى علاقه داشت و «خمسة المتحيرين» را در شرح حال جامى نوشت. او را پدر ادبيات تركى معرفى مىكنند، وى زبان تركى را بر فارسی مرجح مىپنداشت و «محاكمة اللغتين» را در همين موضوع نوشت. | ||
وى در سمرقند و در خانقاه خواجه فضلالله ابوالليثى كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]ى ثانى خوانده مىشد، سكونت داشت و دو سال از درس او بهرهمند گشت و در هرات در محضر نورالدين جامى، علم عروض و اصطلاحات صوفيه آموخت و نزد حافظ على جامى، قرائت قرآن را فراگرفت و در مجلس درس ملا احمد تفتازانى، در مسجد جامع شهر هرات حضور مىيافت. | وى در سمرقند و در خانقاه خواجه فضلالله ابوالليثى كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]ى ثانى خوانده مىشد، سكونت داشت و دو سال از درس او بهرهمند گشت و در هرات در محضر نورالدين جامى، علم عروض و اصطلاحات صوفيه آموخت و نزد حافظ على جامى، قرائت قرآن را فراگرفت و در مجلس درس ملا احمد تفتازانى، در مسجد جامع شهر هرات حضور مىيافت. | ||
وى در زبان تركى جغتايى و فارسی، | وى در زبان تركى جغتايى و فارسی، نویسنده و شاعر زبردستى بود و موسس شعر جغتايى نيز مىباشد. در زبان جغتايى، «نوائى» و در زبان فارسی، «فانى» تخلص مىكرد. | ||
تفاوت امير عليشير با ديگر اميران تركتبار عصر خود، اين بود كه او تنها يك نظامى نبود و بيشتر تكاپوهايش صبغه فرهنگى داشت، چنانكه گاه مورد طعن مخالفان نيز قرار مىگرفت و او را اميرى مىدانستند كه فاقد توانايى نظامى است. | تفاوت امير عليشير با ديگر اميران تركتبار عصر خود، اين بود كه او تنها يك نظامى نبود و بيشتر تكاپوهايش صبغه فرهنگى داشت، چنانكه گاه مورد طعن مخالفان نيز قرار مىگرفت و او را اميرى مىدانستند كه فاقد توانايى نظامى است. |
نسخهٔ ۵ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۵۹
نام | امیرعلیشیر نوایی، علیشیر بن کیچکنه |
---|---|
نامهای دیگر | میر نظام الدین علیشیر نوائی
نوائی، میر نظام الدین علی شیر فانی |
نام پدر | |
متولد | 1437 م |
محل تولد | |
رحلت | 906 ق یا 1502 م |
اساتید | |
برخی آثار | تذکره مجالس النفائس |
کد مؤلف | AUTHORCODE04223AUTHORCODE |
مير نظامالدين عليشير نوائى شاعر و معروفترين و دانشمندترين وزير دوره تيمورى و از بزرگزادگان خاندان جغتايى، حاكم ماوراءالنهر، كاشغر و بلخ و بدخشان بود.
وى در 17 رمضان سال 844ق در شهر هرات و در ناحيه دولتخانه، نزدیک پل تولكى متولد شد. مادرش دختر ابوسعيد چنگ، از اميرزادگان كابل بود كه در دستگاه تيموريان دايه بود و به همين سبب فرزندش نسبت به حسین بايقرا كوكلتاش (برادر رضاعى) بود. پدرش امير غياثالدين كجكنه (كجكينه) از تركان جغتايى و حاكم سبزوار و در خدمت شاهرخ تيمورى بود.
وى پس از مرگ شاهرخ، براى حفظ جان خود، راه شيراز را در پيش گرفت و كودك شش ساله با استعداد خود را همراهش برد و در تفت با شرفالدين على يزدى مورخ مشهور ديدار كرد. وى ايام كودكى خود را در مصاحبت حسین ميرزا بايقرا در مشهد گذرانيد و بدين علت رشته دوستى اين دو مستحكم بود تا زمانى كه حسین ميرزا بايقرا بر هرات مسلط شد و امير عليشير را در سال 876ق به امارت ديوان منصوب كرد. نفوذى كه او اعمال مىكرد، به قدرى مؤثر و مقتدرانه بود كه پس از سلطان، شخص دوم دولت و مملكت به حساب مىآمد. روابط بين حاكم و مشاورش در طى اين دوران، محكم و عميق شد و اين حالت سالها ادامه داشت و در سال 892ق به مدت پانزده ماه حاكم استرآباد گرديد، اما پس از يكسال، استعفا كرد. وى در ايجاد مدارس و محافل علمى در خراسان و رفع نواقص حكومت تيموريان و ايجاد رفاه عمومى براى مردم مىكوشيد و از ميزان بار مالياتها كاست و دست مأموران فاسد را كوتاه كرد.
نوائى به هدايت مولانا نورالدين عبدالرحمان جامى، به طريقه دراويش نقشبندى گرويد. وى مؤلف و نویسنده شايستهاى بود و به كارهاى هنرى علاقه داشت و «خمسة المتحيرين» را در شرح حال جامى نوشت. او را پدر ادبيات تركى معرفى مىكنند، وى زبان تركى را بر فارسی مرجح مىپنداشت و «محاكمة اللغتين» را در همين موضوع نوشت.
وى در سمرقند و در خانقاه خواجه فضلالله ابوالليثى كه ابن سيناى ثانى خوانده مىشد، سكونت داشت و دو سال از درس او بهرهمند گشت و در هرات در محضر نورالدين جامى، علم عروض و اصطلاحات صوفيه آموخت و نزد حافظ على جامى، قرائت قرآن را فراگرفت و در مجلس درس ملا احمد تفتازانى، در مسجد جامع شهر هرات حضور مىيافت.
وى در زبان تركى جغتايى و فارسی، نویسنده و شاعر زبردستى بود و موسس شعر جغتايى نيز مىباشد. در زبان جغتايى، «نوائى» و در زبان فارسی، «فانى» تخلص مىكرد.
تفاوت امير عليشير با ديگر اميران تركتبار عصر خود، اين بود كه او تنها يك نظامى نبود و بيشتر تكاپوهايش صبغه فرهنگى داشت، چنانكه گاه مورد طعن مخالفان نيز قرار مىگرفت و او را اميرى مىدانستند كه فاقد توانايى نظامى است.
بنابر آنچه كه معاصرين و تذكرهنويسان در شرح احوال امير عليشير نوشتهاند، آن مرد در حيات خود تأسيسات خير و بناها مفيد بسيار داشته است كه فخرى هراتى عدد بناهاى خيريه او را سيصد و هفتاد بنا ذكر مىكند. اكثر آنها در حال حاضر در خاک افغانستان و خصوصاً در اطراف شهر هرات مىباشد. در ایران هفت بنا بيشتر شناسائى نشده است كه ايوان جنوبى صحن عتيق مقبره حضرت امام رضا(ع)، مزار شيخ فريدالدين عطار نيشابورى و بناى مقبره قاسم الانوار تبريزى از آن جمله است.
در اثر توجهات وى در عرصه علوم ادبى، دينى، تفسير و سيره نبوى، آثارى بس مهم، جاودانه و ماندگار تأليف و ترجمه گرديد و نام وى در آغاز و يا انجام بسيارى از تأليفات و تراجم عصر وى به ثبت رسيده است.
عليشير با همه مشغله امورات سياسى، از مطالعات علمى و تأليفات مختلف دست برنداشت و مجلس او، مجمع علما و فضلاى آن روزگار و كتابخانه وى نيز مورد استفاده دانشپژوهان بود. خواندمير نيز از آن كتابخانه بهره فراوان برده است. سرانجام امير عليشير از امورات دولتى كناره گرفت و منزوى گشت و تا آخر عمر، درويشى را بر همه امور ترجيح داد و با نورالدين عبدالرحمان جامى مصاحب گشت.
وى در سال 906ق در هرات از دنيا رفت. جنازه وى را با احترام كامل شاهزادگان و بزرگان كشور، در عيدگاه شهر هرات بردند و عموم اهل آن شهر بر وى نماز گزاردند. حسنعلى جلاير كه طغاى امير عليشير بود، جنازه آن امير را در گنبد گوشه مدرسه عليشير، در سر پل انجيل هرات دفن نمود. مزارش در آن شهر هنوز معروف است.
آثار
- تذكره مجالس النفائس؛
- حيره الابرار؛
- فرهاد و شيرين؛
- مجنون و ليلى؛
- سد سكندرى؛
- قصه شيخ صنعان؛
- منشآت ترك؛
- تواريخ ملوك عجم و انبياء؛
- عروض؛
- مفردات در فن معما؛
- وقفيه؛
- منشآت فارسی؛
- مناجاتنامه؛
- محبوب القلوب؛
- نظم الجواهر.
منابع مقاله
مقدمه على اصغر حكمت بر تذكره مجالس النفائس.