بابا‌طاهر: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱: خط ۱:
    <div class="wikiInfo">
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR18422.jpg|بندانگشتی|باباطاهر]]
    [[پرونده:NUR18422.jpg|بندانگشتی|آرامگاه باباطاهر در همدان]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-

    نسخهٔ ‏۴ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۳۷

    آرامگاه باباطاهر در همدان
    نام باباطاهر
    نام های دیگر طاه‍ر ه‍م‍دان‍ی

    ب‍اب‍ا طاه‍ر ع‍ري‍ان‌

    ب‍اب‍ا طاه‍ر ه‍م‍دان‍ی

    Baba Tahir

    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت
    اساتید
    برخی آثار
    کد مولف AUTHORCODE18422AUTHORCODE

    باباطاهِر، مشهور و ملقب‎ به‎ «عریان»، عارف‎ و شاعر ایرانی‎ دهه ۵ق‎/۱۱م‎ که‎ سروده‎هایی ‎- ‎اغلب ‎- ‎چهار لختی‎، در قالب‎ دوبیتی‎ که‎ بعضی‎ از آنها به‎ لهجه‎ای‎ خاص‎ از گویش‎های‎ غرب‎ ایران‎ است‎ و نیز کلمات‎ قصاری‎ عارفانه‎ از وی‎ برجای‎ مانده‎ است[۱].

    تولد و وفات، نام پدر

    برخی‎ از محققان‎، با عنایت‎ به‎ زمان‎ تقریبی‎ وفات‎ باباطاهر (پس‎ از ۴۴۷-۴۵۰ق‎)، اواخر سده ۴ق‎ را به‎‎عنوان‎ تاریخ‎ تقریبی‎ تولد وی‎ پذیرفته‎اند[۲].

    بیشتر محققان‎ متأخر با استناد به‎ روایت‎ راوندی‎، وفات‎ بابا را پس‎ از ۴۴۷ یا ۴۵۰ق‎، ضبط کرده‎اند. در نتیجه‎، ادعای‎ حضور باباطاهر بر سر جنازه عین‎القضات‎ و سخن‎ گفتن‎ با کشته وی‎ و نیز حکایت‎ رفتن‎ خواجه‎ نصیرالدین‎ طوسی‎ به‎ غاری‎ که‎ بابا در آن‎ می‎بوده‎ است‎ و پاسخ‎ گفتن‎ بابا به‎ شبهه خواجه‎ در یک‎ مسئله نجومی‎، جملگی‎ به‎لحاظ تاریخی‎ پذیرفتنی‎ نیست‎، اما معاصر بودن‎ باباطاهر با ابن‎ سینا پذیرفتنی‎ است[۳].

    نام‎ پدر باباطاهر دانسته‎ نیست‎، اما صاحب‎ الذريعة‎ از وی‎ به‎ «فریدون» یاد کرده‎ است[۴].

    القاب، انتساب‎

    لفظ «بابا» در تمام‎ منابع‎ قدیم‎ و متأخر، اعم‎ از کتب‎ تاریخ‎ و تذکره‎نامه‎ها به‎عنوان‎ پیش‎نام‎ وی‎ آورده‎ شده‎ است‎. شاعر در ۳ غزل‎ که‎ به‎ وزن‎ دوبیتی‎ است‎، طاهر و در یک‎ غزل‎ باباطاهر تخلص‎ کرده‎ است‎ و در همدان‎ نیز او را بابا می‎نامیدند[۵].

    لقب‎ «عریان» در هیچ‎یک‎ از منابع‎ کهن‎، دست‎کم‎ تا اواسط سده ۹ق‎، به‎همراه‎ نام‎ وی‎ دیده‎ نمی‎شود. به‎ احتمال‎ بسیار، صفت‎ «عریان» بیانگر دوری‎ جستن‎ بابا از علایق‎ دنیوی‎ است‎. بااین‎حال‎، این‎ لقب‎ مایه پدید آمدن‎ پندارهایی‎ همچون‎ سر و پا برهنه‎ بودن‎ بابا و برهنه‎ گشتن‎ وی‎ در معابر عمومی‎ شده‎ است[۶].

    در برخی‎ مآخذ از بابا با صفاتی‎ چون‎ شیفته‎گونه‎، دیوانه‎ و دیوانه فرزانه‎ یاد شده‎ است‎ و این‎ می‎رساند که‎ وی‎ از جمله عقلای‎ مجانین‎ بوده‎ است[۷].

    انتساب‎ بابا به‎ همدان‎ نیز در اغلب‎ منابع‎ دیده‎ می‎شود؛ علاوه‎ بر تصریح‎ منابع‎، در حافظه جمعی‎ ایرانیان‎ نیز باباطاهر «همدانی» است‎. اما لُر یا لُری‎ یا لرستانی‎ و یا از قوم‎ لر بشمار آمدن‎ وی‎، به‎ گواهی‎ پاره‎ای‎ منابع‎ امری‎ است‎ که‎ بی‎گمان‎، معلول‎ لهجه لری‎ بعضی‎ از اشعار اوست[۸].

    کرامات‎ منتسب‎ به‎ باباطاهر، بابا و اهل حق

    کراماتی را به باباطاهر نسبت داده‎اند، اما اغلب‎ آنها صبغه افسانه‎ای‎ دارد و همین‎ عامل‎، بر شخصیت‎ وی‎ پرده ابهام‎ می‎کشد؛ مثل‎ داستان‎ ناگهان‎ به‎ معرفت‎ رسیدن‎ بابا[۹].

    پیروان‎ آیین‎ «یارسان» (اهل‎ حق‎)، باباطاهر را از بزرگان‎ و اعاظم‎ آیین‎ خود می‎دانند و او را از جمله یاران‎ هم‎عقیده‎ و همراز شاه‎ خوشین‎ لرستانی‎، از بزرگان‎ اهل‎ حق‎، معرفی‎ می‎کنند[۱۰].

    آرامگاه‎ باباطاهر

    این‎ بنا بر فراز تپه‎ای‎ در شمال‎ غربی‎ همدان‎، مقابل‎ قله الوند و از سوی‎ دیگر، مقابل‎ بقعه امامزاده‎ حارث‎ (هادی‎) بن‎ علی‎(ع‎) ساخته‎ شده‎ است‎. آرامگاه‎ قدیم‎ وی‎ در سده ۶ق‎، به‎صورت‎ برج‎ آجری‎ ۸ ضلعی‎ ساخته‎ شد، در ۱۳۱۷ش‎ تجدید بنای‎ آن‎ در دستور کار قرار گرفت‎، اما ناتمام‎ ماند و بار دیگر، در سال‎های‎ ۱۳۲۹-‎۱۳۳۱ش‎، مرمت‎ و بازسازی‎ شد. سرانجام‎، به‎ اهتمام‎ انجمن‎ آثار ملی‎، آرامگاه‎ کنونی‎ وی‎ در سال‎های‎ ۱۳۴۶-۱۳۴۹ش‎، بنیاد نهاده‎ شد. در جوار آرامگاه‎ باباطاهر مقبره شماری‎ از مشاهیر همدان‎ نیز قرار دارد[۱۱].

    شعر باباطاهر

    عمده آوازه باباطاهر مرهون‎ دوبیتی‎های‎ عوام‎فهم‎ و خواص‎پسند اوست‎. اطلاق‎ دوبیتی‎ (و ترانه‎) به‎ این‎ نوع‎ شعر، در سده‎های‎ اخیر بیشتر رایج‎ شده‎ است‎ و قدما معمولاً به‎ آن‎ فهلوی‎ و فهلویات‎ می‎گفتند[۱۲].

    مضامین‎ اشعار

    دوبیتی‎های‎ بابا، به‎ سبب‎ اشتمال‎ بر مضامین‎ ساده‎ و روان‎ و دوری‎ از صنایع‎ غامض‎ و تکلف‎های‎ فاضلانه‎، در حافظه بیشتر ایرانیان‎ نفوذ کرده‎ است‎ و آنها را گاهی‎ با ساز (نی‎، تار) یا بدون‎ موسیقی‎ زمزمه‎ می‎کنند و شماری‎ از ابیات‎ او صبغه تمثیلی‎ یافته‎ است‎. عناصر طبیعت‎ - ‎کوه‎ و صحرا و گل‎ و گیاه‎ - ‎عواطف‎ لطیف‎ و احساسات‎ رقیق‎، درویشی‎، قلندری‎ و ملامتی‎، غم‎ غربت‎ و درد دلتنگی‎، اندوه‎ بی‎سامانی‎ و حسرت‎ وصال‎، شکوه‎ از ناپایداری‎ و بی‎وفایی‎، دلدادگی‎ و وفای‎ به‎ عهد، اعتراف‎ به‎ گناه‎ و پوزش‎ از خالق‎ رحمان‎، مویه‎های‎ حاصل‎ از هجران‎، شور و جذبه‎های‎ عشق‎ افلاطونی‎ و... از جمله‎ مضامین‎ بارز شعر باباطاهر است‎. تمییز عشق‎ لاهوتی‎ از عشق‎ ناسوتی‎ در سروده‎های‎ وی‎ دشوار است‎ و در یک‎ کلام‎، باباطاهر شاعری‎ است‎ صاحب‎درد و پاسدارِ «آبروی‎ فقر و قناعت» و همین‎ خصلت‎، چهره او را در میان‎ برخی‎ شاعران‎ دیگر، به‎ویژه‎ شاعرانی‎ که‎ پایگاه‎ شعر را تا حد وسیله دریافت‎ صله‎ فرود آورده‎ بودند، ممتاز ساخته‎ است[۱۳].

    آثار

    جز دوبیتی‎ها، رساله‎ای عرفانی، مشتمل بر اشارات یا کلمات قصار، به زبان عربی نیز به بابا منسوب است. بر این کلمات، شروحی نگاشته شده، از جمله شرحی با عنوان‎ «الفتوحات‎ الربانية في‎ مزج‎ الإشارات‎ الهمدانية»[۱۴].

    پانویس

    1. ر.ک: رحیمیان، هرمز، ج10، ص751
    2. ر.ک: همان، ص752
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان
    5. ر.ک: همان
    6. ر.ک: همان، ص752-753
    7. ر.ک: همان، ص753
    8. ر.ک: همان
    9. ر.ک: همان
    10. ر.ک: همان
    11. ر.ک: همان
    12. ر.ک: همان
    13. ر.ک: همان، ص754
    14. ر.ک: همان

    منابع مقاله

    رحیمیان، هرمز، مدخل باباطاهر، دایرة‎المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران 1380.