جغرافیای تاریخی سیراف: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'مدارك ' به 'مدارک ') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
فصل پنجم، «مذهب مردم سيراف» عقيده و مذهب ايشان مىپردازد. اين در اين باره به مذهب قبل از اسلم ايشان كه زرتشتى مذهب بودهاند، پرداخته است. و اين كه تا قرن چهارم هجرى بيشتر مردم اين سامان هنوز زرتشتى بودهاند. از جمله مسلمانان اين شهر مذهب قدريه بودند و بعد معتزله مذهب اين شهر شد. «واصليه: اين گروه چنانكه از اسم آن پيداست، نخستين دسته از معتزله هستند كه پيرو واصل بن عطا مىباشند».<ref>همان، ص۴۹ به بعد</ref> | فصل پنجم، «مذهب مردم سيراف» عقيده و مذهب ايشان مىپردازد. اين در اين باره به مذهب قبل از اسلم ايشان كه زرتشتى مذهب بودهاند، پرداخته است. و اين كه تا قرن چهارم هجرى بيشتر مردم اين سامان هنوز زرتشتى بودهاند. از جمله مسلمانان اين شهر مذهب قدريه بودند و بعد معتزله مذهب اين شهر شد. «واصليه: اين گروه چنانكه از اسم آن پيداست، نخستين دسته از معتزله هستند كه پيرو واصل بن عطا مىباشند».<ref>همان، ص۴۹ به بعد</ref> | ||
فصل ششم، به سابقه تاريخى سيراف پرداخته است. اين كه اين شهر در زمان اردشير بابكان بنيانگذارى شده است. شواهد و | فصل ششم، به سابقه تاريخى سيراف پرداخته است. اين كه اين شهر در زمان اردشير بابكان بنيانگذارى شده است. شواهد و مدارک تاريخى و باستان شناسى ساسانى بودن شهر سيراف را ثابت مىكند. | ||
«آثار باستانى موجود در سيراف چون دخمههاى ساروجى، و استوانهايى كه در دامنه كوهستان مشرف به شهر وجود دارد و همچنين راه سنگ فرشى كه از فيروز آباد تا سيراف ادامه داشته و هنوز قسمتهايى از آن موجود است، گوياى آن است شهرى است ساسانى...». | «آثار باستانى موجود در سيراف چون دخمههاى ساروجى، و استوانهايى كه در دامنه كوهستان مشرف به شهر وجود دارد و همچنين راه سنگ فرشى كه از فيروز آباد تا سيراف ادامه داشته و هنوز قسمتهايى از آن موجود است، گوياى آن است شهرى است ساسانى...». |
نسخهٔ ۲۰ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۴۲
جغرافیای تاریخی سیراف | |
---|---|
پدیدآوران | سمسار، محمدحسن (نويسنده) |
ناشر | زيبا (چاپخانه) |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1337 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | سیراف - جغرافیای تاریخی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 2095 /ی5س8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
جغرافياى تاريخى سيراف، تألیف محمدحسن سمسار، به زبان فارسى درباره جغرافياى تاريخى بندرى نزدیک بندر طاهرى در سواحل خليج فارس مىباشد. سيراف از جمله شهرهایى است كه در گذشته شهرت داشته و در سدههاى نخستين اسلامى همواره مورد توجه جغرافيانويسان بوده است. اين كتاب ما را در شناخت بهتر و بيشتر اين بندر كهن سال ايران توانا مىكند. در اين كتاب نويسنده كوشيده به بررسى جنبههاى تازهاى از زندگى سيراف و سيرافيان بپردازد كه در گذشته كمتر به آن توجه شده است.
در اين پژوهش بيشتر به اوضاع اجتماعى، مذهب، دريانوردى سيرافيان و سرانجام علل و چگونگى سقوط و ويرانى بندر سيراف توجه شده است.
ساختار
كتاب؛ شامل سرآغاز، ديباچه، فهرست مطالب، پيشگفتار، سيزده فصل و بخش فهرستها مىباشد. كتاب به صورت تحقيقى و جمعآورى مطالب درباره بندر سيراف مىباشد كه از كتب جغرافيا و تاريخ استخراج شده است.
گزارش محتوا
سرآغاز كتاب از انجمن آثار ملى درباره كتاب و بندر سيراف مىباشد. ديباچه كتاب نيز درباره اهميت اين گونه كتابها و كتاب حاضر مىباشد. پيشگفتار كتاب با نام سخنى درباره خليج فارس به اهميت اين دريا و بنادر آن در گذشته پرداخته است. در اين پيشگفتار ذكر شده است كه تاريخ گواه است كه فرمانرواى راستين اين دريا هميشه ايرانيان بودهاند. به فرمان شاپور ذوالاكتاف اعراب مهاجم به سواحل خليج فارس بكلى از خليج رانده شدند، اين بخش به نقشههايى از درياى خليج فارس همراه است كه در آن محدوده اين دريا در روزگار دور و تعلق آن به ايرانيان با نام خليج فارس منقوش شده است.
فصل اول كتاب، «سيراف از ديدگاه جغرافيا نويسان» نام دارد. در اين فصل به مساحت اين بندر و مكان جغرافيايى دقيق او اشاره شده است. «بر كرانه خليج فارس به فاصله تقريبى 240 كليومترى بوشهر و 300 كيلومترى بندرعباس در كنار بندر كوچك طاهرى، سينهى ساحل، و دل دريا، بندر نامور سيراف را در برگرفته است...».
مؤلف در اين فصل مىنويسد، نخستين جغرافيانويسى كه از سيراف مىنويسد، استخرى است. «در پارس فرضه بزرگ آنست، شهرى بزرگ است و از اعيان پارس، و آن جا كشت و كشاورزى نباشد و آب درو برند»«سيراف قبصهاى است و سه منبر دارد».
در اين فصل مؤلف از كتب ديگر جغرافياى نيز هر آنچه كه از سيراف و وصف آن آمده است را ذكر مىكند.[۱]
فصل دوم كتاب، «سيراف از نظر جغرافيايى» است. اين فصل به موقعيت دقيق اين شهر در زمانهاى گذشته مىپردازد.«بخشهاى ساحلى كوره اردشير را سيف يا شيف مىگفتند».
فصل سوم كتاب، با نام «نام سيراف» به اسامى گذشته اين شهر در طوال تاريخ دارد. «نام اين بندر بزرگ را در همه كتابهاى سيراف مىيابيم. نخستين كسى كه اين نام را بگونهى ديگر ياد كرده، محمد بن محمود بن احمد طوسى سلمانى، نويسنده كتاب عجايب المخلوقات و غرايب الموجودات» است كه كتاب خود را بين سالهاى 555 تا 573ق نوشته...».[۲]
فصل چهارم كتاب، «اوضاع اجتماعى سيراف» نام دارد كه موقعيت اجتماعى اين بندر و مردمان آن اشاره دارد. «ثروتمندترين بازرگانان و كارآمدترين دريانوردان در سيراف مىزيستند. سيراف محل گرد آمدن مردمى از سراسر كشورهاى شرق بود. همه گونه مردم با مذاهب گوناگون در سيراف زندگى مىكردند. شركتهاى بزرگ بازرگانى و دريانوردى در اين بندر تشكيل گرديده بود...».
يا مقدسى درباره سيراف مىنويسد كه «براى من از زنان سيراف قبايحى تعريف كردند و ديدم كه اهل فارس با كثرت فسقشان به مردم سيراف مثل مىزدند».
فصل پنجم، «مذهب مردم سيراف» عقيده و مذهب ايشان مىپردازد. اين در اين باره به مذهب قبل از اسلم ايشان كه زرتشتى مذهب بودهاند، پرداخته است. و اين كه تا قرن چهارم هجرى بيشتر مردم اين سامان هنوز زرتشتى بودهاند. از جمله مسلمانان اين شهر مذهب قدريه بودند و بعد معتزله مذهب اين شهر شد. «واصليه: اين گروه چنانكه از اسم آن پيداست، نخستين دسته از معتزله هستند كه پيرو واصل بن عطا مىباشند».[۳]
فصل ششم، به سابقه تاريخى سيراف پرداخته است. اين كه اين شهر در زمان اردشير بابكان بنيانگذارى شده است. شواهد و مدارک تاريخى و باستان شناسى ساسانى بودن شهر سيراف را ثابت مىكند.
«آثار باستانى موجود در سيراف چون دخمههاى ساروجى، و استوانهايى كه در دامنه كوهستان مشرف به شهر وجود دارد و همچنين راه سنگ فرشى كه از فيروز آباد تا سيراف ادامه داشته و هنوز قسمتهايى از آن موجود است، گوياى آن است شهرى است ساسانى...».
فصل هفتم، «علل ترقى سيراف» به اين مطلب اشاره دارد كه با آب و هواى نامناسب اين منطق دليل شهرت اين منطقه در چه بوده است؟ آنچه اين بندر را مشهور كرده است، موقيعت مكانى و سوق الجيشى بودن اين بندر بوده است. سيراف «تنها راه امپراتورى جديد اسلام با شرق دور بود... هيچ يك از بنادر پيشين نمىتوانست جوابگوى اين احتياج باشد، در حالى كه سيراف چنين موقعيتى را دارا بود. به جز جنبههاى فنى دريانوردى و ناورانى، سبب ديگر ترقى روز افزون سيراف شكست كار تجارت در بصره به سبب آشفتگى اوضاع دستگاه خلافت عباسيان در بغداد بود...».[۴]
فصل هشتم، «دريانوردى» مىباشد كه به دريانوردى و بازرگانى در اين شهر مىپردازد. «اما اهل سيراف و سواحل، بسا اوقات كسانى از ايشان همه عمر خود را در دريا مىگذرانند و شنيدم كه مردم سيرافى به دريا چنان انس گرفت كه در حدود چهل سال از كشتى بيرون نيامد و هنگام كه به خشكى نزدیک مىشد، دوست خود را براى انجام دادن حوايج به شهر مىفرستاد و چون كشتى مىشكست يا نيازمند به تعمير مىشد از آن كشتى به كشتى ديگر مىنشست. مردم سيراف از اين راه بهره فراوان بردهاند و به غربت شكيباياند و در هر كجا كه باشند توانگراند.»
فصل نهم، «بازرگانى» نام دارد كه به اين پيشه در اين شهر پرداخته شده است. از جمله اخبار اين قسمت اطلاعاتى درباره ميزان درآمد و ماليات سالانه اين شهر مىباشد.[۵]
فصل دهم، با نام «راههاى سيراف» به مسيرهاى تجارى منتهى به اين شهر مىپردازد. بين شيراز و سيراف يك جاده سنگ فرش با كوتاهترين فاصله ايجاد گرديده بود. در هر يك از منزلهاى اين راه نيز كاروانسراهايى براى باراندازى و آسايش كاروانهاى حامل كالا بنا كرده بود...».
فصل يازدهم، «مردان نامور سيراف» به شخصيتهاى برجسته اين سامان مىپردازد. «ابوسعيد حسن بن عبدالله بن مرزبان: ابوسعيد از نامورترين مردان سيراف است. وى را بايد يكى از نحويون بزرگ ايران دانست. پدرش بهزاد از بهدينان سيراف بود...».[۶]
فصل پايانى، «ويرانى سيراف و علل آن» نام دارد كه به سبب ويرانى آن در طول تاريخ اشاره دارد.
وضعیت کتاب
بخش فهرستها؛ شامل: فهرست منابع و مآخذ، فهرست كسان، مكانها و اديان، مذاهب، اقوام و سلسلهها و فهرست انتشارات انجمن آثار ملى مىپردازد. كتاب داراى ارجاعات و پىنوشتهاى مؤلف مىباشد.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.