البرهان علی عدم تحريف القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۴ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[رضوی، مرتضی]] (نويسنده)
[[رضوی، مرتضی]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏89‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏6‎‏ب‎‏4
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏89‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏6‎‏ب‎‏4
خط ۲۲: خط ۲۲:
}}
}}


'''البرهان على عدم تحريف القرآن'''، اثر [[رضوی، مرتضی|سيد‌‎مرتضى رضوى كشميرى]] - نويسنده كتاب «مع رجال الفكر في القاهرة»، متولد 1307ش - است كه نويسنده در آن، به شبهه دشمنان در باب تحريف قرآن پاسخ داده و نظر شیعیان را با استناد به منابع معتبر روشن كرده است.
'''البرهان على عدم تحريف القرآن'''، اثر [[رضوی، مرتضی|سيد‌‎مرتضى رضوى كشميرى]] - نویسنده كتاب «مع رجال الفكر في القاهرة»، متولد 1307ش - است كه نویسنده در آن، به شبهه دشمنان در باب تحريف قرآن پاسخ داده و نظر شیعیان را با استناد به منابع معتبر روشن كرده است.


نام كامل كتاب عبارت است از «البرهان على عدم تحريف القرآن، جامعٌ لآراء العلماء من القرن الرابع إلى القرن الخامس عشر الهجري». نويسنده در اين اثر با استناد به آثار علمى شخصيت‌هاى بزرگ اسلامى ثابت كرده است كه شيعه معتقد به محفوظ ماندن قرآن كريم از گزند تحريف است و هيچ‌گونه تحريفى، افزايش يا كاهش، هرگز در آن رخ نداده است و هيچ‌گاه نيز دچار تغيير نخواهد شد. البته نويسنده برخى از مباحث ديگر مانند عدالت صحابه، وحدت اسلامى، تقيه و جمع و تدوين قرآن كريم را نيز به‌مناسبت و به‌عنوان مقدمه علمى برای بيان مبحث اصلى مورد بحث و بررسى قرار داده است. كتاب حاضر به زبان عربى جديد نوشته شده است.
نام كامل كتاب عبارت است از «البرهان على عدم تحريف القرآن، جامعٌ لآراء العلماء من القرن الرابع إلى القرن الخامس عشر الهجري». نویسنده در اين اثر با استناد به آثار علمى شخصيت‌هاى بزرگ اسلامى ثابت كرده است كه شيعه معتقد به محفوظ ماندن قرآن كريم از گزند تحريف است و هيچ‌گونه تحريفى، افزايش يا كاهش، هرگز در آن رخ نداده است و هيچ‌گاه نيز دچار تغيير نخواهد شد. البته نویسنده برخى از مباحث ديگر مانند عدالت صحابه، وحدت اسلامى، تقيه و جمع و تدوين قرآن كريم را نيز به‌مناسبت و به‌عنوان مقدمه علمى برای بيان مبحث اصلى مورد بحث و بررسى قرار داده است. كتاب حاضر به زبان عربى جديد نوشته شده است.


نويسنده نگارش اين كتاب را در بيروت به پایان رسانده.<ref>متن كتاب، ص356</ref>، ولى متأسفانه تاريخ آغاز و انجام آن را مشخص نكرده است.
نویسنده نگارش اين كتاب را در بيروت به پایان رسانده.<ref>متن كتاب، ص356</ref>، ولى متأسفانه تاريخ آغاز و انجام آن را مشخص نكرده است.


==ساختار==
==ساختار==
كتاب حاضر، از مقدمه ناشر و نويسنده و متن اصلى (شامل ده‌ها بحث) تشكيل شده است.
كتاب حاضر، از مقدمه ناشر و نویسنده و متن اصلى (شامل ده‌ها بحث) تشكيل شده است.


روش نويسنده در اين اثر، نقلى و تحليلى است.
روش نویسنده در اين اثر، نقلى و تحليلى است.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
هرچند درباره محتواى اين اثر مفصل و سودمند، گفتنى‌ها فراوان است، ولى به بيان چند نكته اكتفا مى‌شود:
هرچند درباره محتواى اين اثر مفصل و سودمند، گفتنى‌ها فراوان است، ولى به بيان چند نكته اكتفا مى‌شود:


#نويسنده در مقدمه‌اش كه زمان و مكان نگارش آن را مشخص نكرده، يادآور شده است: در اواسط محرم 1404 موفق به زيارت مرقد حضرت زينب(س) شدم و بعد برای ملاقات با نزدیک ان و دوستان، به امارات رفتم و در آنجا در گفتگويى كه در مورد وحدت اسلامى بين شيعه و سنى مطرح شده بود شركت كردم... و بعد از آنكه از ثمرات انقلاب اسلامى و نتايجش سخن گفتم، يكى از حاضران، مجله «رسالة المسجد» را به دستم داد كه در آن مقاله‌اى تحت عنوان «الشيعة و تحريف القرآن» منتشر شده بود. برای اظهار حقيقت و روشن شدن چگونگى نسبتى كه نويسنده مقاله به شيعه داده، مطالب كتاب حاضر را آماده كردم... و به مناسبت برپا شدن دولت اسلامى در ايران و دعوت به‌سوى خداى تعالى و دستيابى به وحدت اسلامى و جمع شدن بر محور آيه مبارکه ''' «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا...» '''.<ref>آل عمران: 103</ref>، مصمم شديم كه كتاب حاضر را برای تقويت و تأكيد اخوت و وحدت اسلامى در بين شيعه و سنى منتشر سازیم.<ref>مقدمه كتاب، ص13-15</ref>
#نویسنده در مقدمه‌اش كه زمان و مكان نگارش آن را مشخص نكرده، يادآور شده است: در اواسط محرم 1404 موفق به زيارت مرقد حضرت زينب(س) شدم و بعد برای ملاقات با نزدیک ان و دوستان، به امارات رفتم و در آنجا در گفتگويى كه در مورد وحدت اسلامى بين شيعه و سنى مطرح شده بود شركت كردم... و بعد از آنكه از ثمرات انقلاب اسلامى و نتايجش سخن گفتم، يكى از حاضران، مجله «رسالة المسجد» را به دستم داد كه در آن مقاله‌اى تحت عنوان «الشيعة و تحريف القرآن» منتشر شده بود. برای اظهار حقيقت و روشن شدن چگونگى نسبتى كه نویسنده مقاله به شيعه داده، مطالب كتاب حاضر را آماده كردم... و به مناسبت برپا شدن دولت اسلامى در ايران و دعوت به‌سوى خداى تعالى و دستيابى به وحدت اسلامى و جمع شدن بر محور آيه مبارکه ''' «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا...» '''.<ref>آل عمران: 103</ref>، مصمم شديم كه كتاب حاضر را برای تقويت و تأكيد اخوت و وحدت اسلامى در بين شيعه و سنى منتشر سازیم.<ref>مقدمه كتاب، ص13-15</ref>
#نويسنده در اقدامى ابتكارى، فهرستى از داعيان تقريب و اصلاح در گذشته و حال را از بين انديشمندان شيعه و سنى آورده است. از زمره اين شخصيت‌ها است: [[شيخ مفيد]]، سيد‌‎مرتضى، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، شيخ عبدالمجيد سليم، شيخ سليم بشرى، شيخ محمود شلتوت، دكتر حامد حفنى داوود و شيخ محمد غزالى.<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص9-10</ref>او همچنين اسامى تعدادى از مناديان قبيله‌گرايى و مخالفان وحدت اسلامى را ذكر كرده است.<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref>اين افراد، متأسفانه باعث تفرقه شده و در قلب‌ها بذر كينه كاشته و نفرين و نفرت درويده‌اند و اى كاش كه ديگران عبرت گيرند و بيدار شوند...
#نویسنده در اقدامى ابتكارى، فهرستى از داعيان تقريب و اصلاح در گذشته و حال را از بين انديشمندان شيعه و سنى آورده است. از زمره اين شخصيت‌ها است: [[شيخ مفيد]]، سيد‌‎مرتضى، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، شيخ عبدالمجيد سليم، شيخ سليم بشرى، شيخ محمود شلتوت، دكتر حامد حفنى داوود و شيخ محمد غزالى.<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص9-10</ref>او همچنين اسامى تعدادى از مناديان قبيله‌گرايى و مخالفان وحدت اسلامى را ذكر كرده است.<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref>اين افراد، متأسفانه باعث تفرقه شده و در قلب‌ها بذر كينه كاشته و نفرين و نفرت درويده‌اند و اى كاش كه ديگران عبرت گيرند و بيدار شوند...
#همچنين نويسنده، متن كامل مقاله «الشيعة و تحريف القرآن الكريم» را كه در نشريه‌اى وهابى منتشر شده و در اين اثر، مورد سنجش و نقد قرار داده، آورده است.<ref>همان، ص19-21</ref>
#همچنين نویسنده، متن كامل مقاله «الشيعة و تحريف القرآن الكريم» را كه در نشريه‌اى وهابى منتشر شده و در اين اثر، مورد سنجش و نقد قرار داده، آورده است.<ref>همان، ص19-21</ref>
#نويسنده در بحثى تحت عنوان «كلمة الإمام الخميني حول وحدة المسلمين»، نظر ايشان را در مورد وحدت اسلامى نقل كرده و از جمله چنين آورده است: «... اى مسلمانان جهان و پيروان توحيد! ريشه همه مشكلات كشورهاى اسلامى از تفرقه و اختلاف كلمه سرچشمه مى‌گيرد و رمز پيروزى در وحدت كلمه و ايجاد تعاون پنهان است...».<ref>متن كتاب، ص141-146</ref>
#نویسنده در بحثى تحت عنوان «كلمة الإمام الخميني حول وحدة المسلمين»، نظر ايشان را در مورد وحدت اسلامى نقل كرده و از جمله چنين آورده است: «... اى مسلمانان جهان و پيروان توحيد! ريشه همه مشكلات كشورهاى اسلامى از تفرقه و اختلاف كلمه سرچشمه مى‌گيرد و رمز پيروزى در وحدت كلمه و ايجاد تعاون پنهان است...».<ref>متن كتاب، ص141-146</ref>
#نويسنده با طرح اين پرسش كه چه عاملى سبب پيدايش تقيه شده است؟ چنين پاسخ داده است: زمانى كه قدرت حاكم مانع آزادى بيان مى‌شود و عقيده را با زور و خشونت سركوب مى‌كند، مسلمانان به پنهان‌كارى متوسل مى‌شوند و عقيده خود را در خفا حفظ مى‌كنند تا جان و مذهبشان نابود نشود. نويسنده افزوده است: اگر تقيه جرم شمرده شود، بايد دانست كه اين جرم را سياست‌هاى حاكم زمانه مرتكب شده‌اند. تقيه، ايمان صحيح و قانونى طبيعى در سايه حكومت‌هاى جائر است... تقيه شعار اهل‌بيت(ع) بود برای آنكه دفع ضرر كنند و جان خود و پيروانشان را حفظ كنند و بين مسلمانان تفرقه ايجاد نكنند.<ref>همان، ص161-162</ref>
#نویسنده با طرح اين پرسش كه چه عاملى سبب پيدايش تقيه شده است؟ چنين پاسخ داده است: زمانى كه قدرت حاكم مانع آزادى بيان مى‌شود و عقيده را با زور و خشونت سركوب مى‌كند، مسلمانان به پنهان‌كارى متوسل مى‌شوند و عقيده خود را در خفا حفظ مى‌كنند تا جان و مذهبشان نابود نشود. نویسنده افزوده است: اگر تقيه جرم شمرده شود، بايد دانست كه اين جرم را سياست‌هاى حاكم زمانه مرتكب شده‌اند. تقيه، ايمان صحيح و قانونى طبيعى در سايه حكومت‌هاى جائر است... تقيه شعار اهل‌بيت(ع) بود برای آنكه دفع ضرر كنند و جان خود و پيروانشان را حفظ كنند و بين مسلمانان تفرقه ايجاد نكنند.<ref>همان، ص161-162</ref>
#نويسنده نظر برخى از انديشمندان مهم شيعه مانند [[شيخ صدوق]]، سيد‌‎مرتضى، [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|فيض كاشانى]]، آيت‌الله حكيم، آيت‌الله ميلانى، [[بروجردی، حسین|آيت‌الله بروجردى]]، آيت‌الله گلپايگانى و... را در زمينه محفوظ بودن قرآن كريم از تحريف ذكر كرده و از جمله از قول علامه [[طباطبایی، محمدحسین|سيد‌‎محمدحسين طباطبايى]] صاحب [[الميزان في تفسير القرآن|تفسير الميزان]]، چنين نوشته است: قرآن مصون از تحريف است... قرآن را خداى تعالى بر پيامبرش(ص) نازل كرد و آن را با صفاتى ويژه توصيف كرد كه اگر تغييرى در آن صفات به‌صورت زياد شدن يا كم شدن يا دگرگونى در الفاظ يا نظم تأثيرگذار، حاصل شود، آن صفت‌ها ديگر ثمره‌اى نخواهد داشت، ولى ما مى بينيم كه قرآنى كه در دست ماست آن آثار را به بيشترين و بهترين شكل دارد، پس تحريفى در آن رخ نداده كه صفاتش را از بين ببرد و آنچه در دست ماست، همان قرآنى است كه بر پيامبر(ص) نازل شده است.<ref>ر.ک: همان، ص257-258</ref>
#نویسنده نظر برخى از انديشمندان مهم شيعه مانند [[شيخ صدوق]]، سيد‌‎مرتضى، [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|فيض كاشانى]]، آيت‌الله حكيم، آيت‌الله ميلانى، [[بروجردی، حسین|آيت‌الله بروجردى]]، آيت‌الله گلپايگانى و... را در زمينه محفوظ بودن قرآن كريم از تحريف ذكر كرده و از جمله از قول علامه [[طباطبایی، محمدحسین|سيد‌‎محمدحسين طباطبايى]] صاحب [[الميزان في تفسير القرآن|تفسير الميزان]]، چنين نوشته است: قرآن مصون از تحريف است... قرآن را خداى تعالى بر پيامبرش(ص) نازل كرد و آن را با صفاتى ويژه توصيف كرد كه اگر تغييرى در آن صفات به‌صورت زياد شدن يا كم شدن يا دگرگونى در الفاظ يا نظم تأثيرگذار، حاصل شود، آن صفت‌ها ديگر ثمره‌اى نخواهد داشت، ولى ما مى بينيم كه قرآنى كه در دست ماست آن آثار را به بيشترين و بهترين شكل دارد، پس تحريفى در آن رخ نداده كه صفاتش را از بين ببرد و آنچه در دست ماست، همان قرآنى است كه بر پيامبر(ص) نازل شده است.<ref>ر.ک: همان، ص257-258</ref>
#نويسنده در خاتمه تأكيد كرده است: در اين كتاب برخى از نظرات انديشمندان شيعه را در مورد صيانت قرآن نقل كرديم و روشن شد كه همگى تحريف قرآن را نفى مى‌كنند و هيچ زيادت يا نقصانى را در آن نمى‌پذيرند. پس بر دانشمندان شيعه و سنى لازم است كه روايات تحريف را نپذيرند؛ چون مخالف قرآن است.<ref>همان، ص353-356</ref>
#نویسنده در خاتمه تأكيد كرده است: در اين كتاب برخى از نظرات انديشمندان شيعه را در مورد صيانت قرآن نقل كرديم و روشن شد كه همگى تحريف قرآن را نفى مى‌كنند و هيچ زيادت يا نقصانى را در آن نمى‌پذيرند. پس بر دانشمندان شيعه و سنى لازم است كه روايات تحريف را نپذيرند؛ چون مخالف قرآن است.<ref>همان، ص353-356</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
برای كتاب حاضر، فقط فهرست تفصيلى مطالب تنظيم شده و متأسفانه فهرست‌هاى فنى (مانند آيات، روايات، اعلام و...) و حتى فهرست منابع فراهم نشده است. هرچند كتاب حاضر، مستند است، ولى چندان منظم نيست و مشوش است؛ به‌طورى‌كه نويسنده گاه نام و نشان آيات و سوره‌ها را درون متن ذكر كرده (مثلاًر.ک: همان، ص29-31 و...) و گاه فراموش كرده و آدرس نياورده نه در متن و نه در جاى ديگر (مثلاًر.ک: همان، ص64، 65، 66 و...). گاهى ارجاع به منابع با ذكر نام كتاب مورد نظر و شماره جلد و صفحه در متن آمده (مثلاًر.ک: همان، ص180، 181، 182، 183، 184 و...) و گاهى در پاورقى آمده است (مثلاًر.ک: همان، ص137، پاورقى 1 و...). در هر حال، در اين پاورقى‌ها گاه توضيحاتى درباره موضوع و واقعه‌اى بيان كرده (مثلاًر.ک: همان، ص152، پاورقى 1 و...) و گاهى شخصيتى تاريخى را شناسانده (مثلاًر.ک: همان، ص206، پاورقى 2 و...) و گاه ارجاع به منابع داده و نام منبع و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده.<ref>ر.ک: همان، ص207، پاورقى 1 و...</ref>و... ولى با بررسى اجمالى، هيچ پاورقى انتقادى در آن مشاهده نشد.
برای كتاب حاضر، فقط فهرست تفصيلى مطالب تنظيم شده و متأسفانه فهرست‌هاى فنى (مانند آيات، روايات، اعلام و...) و حتى فهرست منابع فراهم نشده است. هرچند كتاب حاضر، مستند است، ولى چندان منظم نيست و مشوش است؛ به‌طورى‌كه نویسنده گاه نام و نشان آيات و سوره‌ها را درون متن ذكر كرده (مثلاًر.ک: همان، ص29-31 و...) و گاه فراموش كرده و آدرس نياورده نه در متن و نه در جاى ديگر (مثلاًر.ک: همان، ص64، 65، 66 و...). گاهى ارجاع به منابع با ذكر نام كتاب مورد نظر و شماره جلد و صفحه در متن آمده (مثلاًر.ک: همان، ص180، 181، 182، 183، 184 و...) و گاهى در پاورقى آمده است (مثلاًر.ک: همان، ص137، پاورقى 1 و...). در هر حال، در اين پاورقى‌ها گاه توضيحاتى درباره موضوع و واقعه‌اى بيان كرده (مثلاًر.ک: همان، ص152، پاورقى 1 و...) و گاهى شخصيتى تاريخى را شناسانده (مثلاًر.ک: همان، ص206، پاورقى 2 و...) و گاه ارجاع به منابع داده و نام منبع و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده.<ref>ر.ک: همان، ص207، پاورقى 1 و...</ref>و... ولى با بررسى اجمالى، هيچ پاورقى انتقادى در آن مشاهده نشد.


نويسنده همچنين تصوير شيخ محمود شلتوت و تصويرى از فتواى ايشان در مورد جواز عمل بر طبق مذهب شيعه.<ref>ر.ک: همان، ص265-268</ref>و نيز تصويرى از شيخ عبدالمجيد سليم و نامه ايشان در تجليل و تأييد كتاب «[[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]» را آورده است.<ref>همان، ص295-297</ref>كتاب حاضر به زبان عربى جديد نوشته شده و به همين جهت واژگان و اصطلاحاتى در آن يافت مى‌شود كه در عربى قديم نبوده است، مانند «الزينكوغراف».<ref>ر.ک: همان، ص268</ref>، به معناى گِراورسازى و تصويربردارى با زينك.
نویسنده همچنين تصوير شيخ محمود شلتوت و تصويرى از فتواى ايشان در مورد جواز عمل بر طبق مذهب شيعه.<ref>ر.ک: همان، ص265-268</ref>و نيز تصويرى از شيخ عبدالمجيد سليم و نامه ايشان در تجليل و تأييد كتاب «[[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]» را آورده است.<ref>همان، ص295-297</ref>كتاب حاضر به زبان عربى جديد نوشته شده و به همين جهت واژگان و اصطلاحاتى در آن يافت مى‌شود كه در عربى قديم نبوده است، مانند «الزينكوغراف».<ref>ر.ک: همان، ص268</ref>، به معناى گِراورسازى و تصويربردارى با زينك.


==پانويس ==
==پانويس ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش