۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(غنی سازی متن) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
[[شاردن، ژان|شاردن]] خود برخی متون قديمی يوناني و رومي درباره ايران؛ از جمله آثار هرودوت و استرابورا را خوانده بود و نيز با آثار سياحان اروپايي پيش از خود هم آشنا بود و با ديدي انتقادي به نوشتههاي آنان درباره ايران مينگريست. | [[شاردن، ژان|شاردن]] خود برخی متون قديمی يوناني و رومي درباره ايران؛ از جمله آثار هرودوت و استرابورا را خوانده بود و نيز با آثار سياحان اروپايي پيش از خود هم آشنا بود و با ديدي انتقادي به نوشتههاي آنان درباره ايران مينگريست. | ||
گزارشات [[شاردن، ژان|شاردن]] درباره راه و رسم زندگی مردم، آئين دربار، وضعيت اصناف، معماری و فضاي دروني منازل، محوطهسازی باغها، درختكاري و گياهشناسی (حتّي ثبت شيوههاي پيوند زدن درختان ميوه در ايران) و غيره، سواي اينكه از دقّت حرفهاي او در جواهرسازی كه پرداختن و توجّه به جزئيات را ايجاب مىكرد، سرچشمه مىگرفت، بيانگر جهان بيني عصر او نيز بود. شاردن به تبع روحيه جستجوگر زمانه در پي كشف روابط مكنون در واقعيت پيرامون بود و هم از همين ديدگاه راه و روش ايرانيان را مىسنجيد و نقد مىكرد. مثلاً هر چند از طرفي ستايشگر ارجگزاري ايرانيان به علوم و دانشها و به فضلا و دانشمندان بود؛ ولي از سوي ديگر از گرايش آنها به كليّات و عدم پیروی از ضابطه مشخّص علمي خرده مىگرفت. به زعم شاردن ايرانيان به جاي آنكه شاخهاي از علمي را گرفته و آن را گسترش بخشند، به دور باطل كلّىنگري و كلّىگويي در باب دانشها افتاده بودند، و يا اينكه آنها به خلق و خوي شخص دانشمند اهميت بيشتري مىدادند تا به ثمره واقعي دانش او. | گزارشات [[شاردن، ژان|شاردن]] درباره راه و رسم زندگی مردم، آئين دربار، وضعيت اصناف، معماری و فضاي دروني منازل، محوطهسازی باغها، درختكاري و گياهشناسی (حتّي ثبت شيوههاي پيوند زدن درختان ميوه در ايران) و غيره، سواي اينكه از دقّت حرفهاي او در جواهرسازی كه پرداختن و توجّه به جزئيات را ايجاب مىكرد، سرچشمه مىگرفت، بيانگر جهان بيني عصر او نيز بود. [[شاردن، ژان|شاردن]] به تبع روحيه جستجوگر زمانه در پي كشف روابط مكنون در واقعيت پيرامون بود و هم از همين ديدگاه راه و روش ايرانيان را مىسنجيد و نقد مىكرد. مثلاً هر چند از طرفي ستايشگر ارجگزاري ايرانيان به علوم و دانشها و به فضلا و دانشمندان بود؛ ولي از سوي ديگر از گرايش آنها به كليّات و عدم پیروی از ضابطه مشخّص علمي خرده مىگرفت. به زعم [[شاردن، ژان|شاردن]] ايرانيان به جاي آنكه شاخهاي از علمي را گرفته و آن را گسترش بخشند، به دور باطل كلّىنگري و كلّىگويي در باب دانشها افتاده بودند، و يا اينكه آنها به خلق و خوي شخص دانشمند اهميت بيشتري مىدادند تا به ثمره واقعي دانش او. | ||
بر همين منوال شاردن از يكسو ايرانيان را دارای روحيهاي معتدل مىداند و آنها را به خاطر اينكه اهل مدارا و تساهل هستند، تحسين مىكند؛ ولي از سوي ديگر كم تجربگي و محافظهكاري و عدم رغبت آنان را به مسافرت ناشي از عدم دسترسي آنان به نقشه مىداند و از همين رو به نظر او ايرانيان تصوّر درستي از دنياي خارج در ذهن نداشتند و به طور كلّي در جغرافيا سررشته نداشتند. علومي كه ايرانيان در آن دستي داشتند، به زعم وي عبارت بود از: رياضيات و موسيقي (كه شاردن آن را جزو رياضيات به حساب مىآورد) و به خصوص نجوم. | بر همين منوال [[شاردن، ژان|شاردن]] از يكسو ايرانيان را دارای روحيهاي معتدل مىداند و آنها را به خاطر اينكه اهل مدارا و تساهل هستند، تحسين مىكند؛ ولي از سوي ديگر كم تجربگي و محافظهكاري و عدم رغبت آنان را به مسافرت ناشي از عدم دسترسي آنان به نقشه مىداند و از همين رو به نظر او ايرانيان تصوّر درستي از دنياي خارج در ذهن نداشتند و به طور كلّي در جغرافيا سررشته نداشتند. علومي كه ايرانيان در آن دستي داشتند، به زعم وي عبارت بود از: رياضيات و موسيقي (كه [[شاردن، ژان|شاردن]] آن را جزو رياضيات به حساب مىآورد) و به خصوص نجوم. | ||
هر چند كه از اسطرلابهاي ساخت ايران كه نوع مرغوبش ساخته خود رياضيدانان و منجميّن بود، بسيار تعريف مىكند؛ ولي به اعتبار علمي استفاده از اسطرلاب اعتقادي ندارد. شاردن همچنين متذكر مىگردد كه در ايران، در قياس با دستهاي كه به علوم نظري و طبیعی مىپردازند، آن دسته كه به علوم ديني مشغولند ارج و اعتبار بيشتري دارند. تازه دسته اخير هم مبناي كار خود را بر اين گذاشته بودند كه هر چه بايد گفته شود، تا به حال توسط علماي سابق گفته شده و كار علماي كنوني بايد همان تكرار گفتههاي پيشينيان باشد و نه كوشش در ارائه تفاسير يا آراء جديد. | هر چند كه از اسطرلابهاي ساخت ايران كه نوع مرغوبش ساخته خود رياضيدانان و منجميّن بود، بسيار تعريف مىكند؛ ولي به اعتبار علمي استفاده از اسطرلاب اعتقادي ندارد. [[شاردن، ژان|شاردن]] همچنين متذكر مىگردد كه در ايران، در قياس با دستهاي كه به علوم نظري و طبیعی مىپردازند، آن دسته كه به علوم ديني مشغولند ارج و اعتبار بيشتري دارند. تازه دسته اخير هم مبناي كار خود را بر اين گذاشته بودند كه هر چه بايد گفته شود، تا به حال توسط علماي سابق گفته شده و كار علماي كنوني بايد همان تكرار گفتههاي پيشينيان باشد و نه كوشش در ارائه تفاسير يا آراء جديد. | ||
بررسی وجهي از مشاهدات او در خصوص اوضاع اقليمي، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی، آموزشي و هنري ايران عهد صفوي مىپردازد. به نظر شاردن سرزمين ايران به دليل پهناور بودنش شرايط اقليمي متنوّعي دارد و اين امر در تنوّع آداب و رسوم آن مستقيماً مؤثّر بوده است. در مقايسه با اروپا در ايران فعّاليت مسافرتي كمتر به چشم مىخورد، به خصوص در زمستانها كه بسياري از راهها به علت برف و سرما مسدود مىشوند. مسافرت غالباً به صورت گروهي و با كاروان انجام مىگيرد واز اين رو كاروانسراها كه تعدادشان هم زياد است، بسيار اهميّت دارند. شاردن علاوه بر اصفهان از تبريز، قم، كاشان، شيراز و بندرعباس هم ياد مىكند و اطلاّعات گوناگوني در باب هر يك مىآورد. | بررسی وجهي از مشاهدات او در خصوص اوضاع اقليمي، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی، آموزشي و هنري ايران عهد صفوي مىپردازد. به نظر [[شاردن، ژان|شاردن]] سرزمين ايران به دليل پهناور بودنش شرايط اقليمي متنوّعي دارد و اين امر در تنوّع آداب و رسوم آن مستقيماً مؤثّر بوده است. در مقايسه با اروپا در ايران فعّاليت مسافرتي كمتر به چشم مىخورد، به خصوص در زمستانها كه بسياري از راهها به علت برف و سرما مسدود مىشوند. مسافرت غالباً به صورت گروهي و با كاروان انجام مىگيرد واز اين رو كاروانسراها كه تعدادشان هم زياد است، بسيار اهميّت دارند. [[شاردن، ژان|شاردن]] علاوه بر اصفهان از تبريز، قم، كاشان، شيراز و بندرعباس هم ياد مىكند و اطلاّعات گوناگوني در باب هر يك مىآورد. | ||
اصفهان برای شاردن جذابيّت زيادي داشت و او آنجا را زيباترين شهر مشرق زمين محسوب مىكرد و آب و هوايش را به دليل اعتدال از همه جاي دنيا سالمتر مىدانست. در واقع آن اصفهاني را كه شاردن مىديد، شهري بود در اوج ترقّي خود. او نيز از آن رو كه اعتماد و دوستي برخی افراد متنفّذ شهر از تجّار و علما و اهل دربار را جلب كرده بود، مىتوانست با بخشهاي متنوّع جامعه ارتباط يابد. | اصفهان برای [[شاردن، ژان|شاردن]] جذابيّت زيادي داشت و او آنجا را زيباترين شهر مشرق زمين محسوب مىكرد و آب و هوايش را به دليل اعتدال از همه جاي دنيا سالمتر مىدانست. در واقع آن اصفهاني را كه [[شاردن، ژان|شاردن]] مىديد، شهري بود در اوج ترقّي خود. او نيز از آن رو كه اعتماد و دوستي برخی افراد متنفّذ شهر از تجّار و علما و اهل دربار را جلب كرده بود، مىتوانست با بخشهاي متنوّع جامعه ارتباط يابد. | ||
بيشتر ارزاق شهر از مزارع اطراف به شعاع حدود يازده كيلومتري شهر تأمين مىگرديد. در اطراف شهر حدود 000,3 برج كبوتر وجود داشت كه از آنها برای جمعآوري كود جهت تقويت محصولات صيفي، مخصوصاً خربزه و طالبي، استفاده مىشد. شاه حدود 800 باز و قِرقي نگه مىداشت كه هر كدام هم دارای نگهبان مخصوص خود بود. اعيان و اشراف هم دارای پرندگان شكاري بودند. شكار شامل شير، ببر و پلنگ بود. ماهي غالباً از بحر خزر به صورت خشك و نمك سود به اصفهان و چند شهر ديگر برده مىشد. ماهي خليج فارس هم، كه به زعم وي لذيذترين ماهي جهان بود، به بازار مىرسيد. شاردن طرفدار نظم حكومتي و كارآيي اداري و نكوهنده استبداد سیاسی است. از اين نظر دربار صفوي را استوار بر بنيادي مىداند كه شاه عباس اوّل گذاشته بود و هر چند كه پس از او سلاطين نالايق بر سر كار آمدند؛ ولي نظام سیاسی و اداري ايران دارای عوامل نيرومندي؛ از جمله قدرت سلطنت و قدرت روحانیّت بود كه از درون متضمّن ادامه و بقاي آن بودند. امور عرفي مشروعيّت خود را به ميزان زيادي از تأييد روحانیّت كسب مىكردند. خدا حاكم كّل آفرينندگان دانسته مىشد كه مردم را به وسيله پيامبران هدايت مىكرد و سلاطين نيز تا جايي كه به امر رهبري جامعه مربوط مىشد. جانشين پيامبران بودند، از اين رو نوعي قدرت الهي در قدرت و نهاد سلطنت متجلّي مىشد. به نظر شاردن اين گونه اطاعت كامل از اوامر شاه مختصّ تمدنهاي قديم آسيا؛ مانند ژاپن و چين بود كه دارای حكومتهاي مطلقه و الهي بودند و هيچ يك از اين قبيل حكومتها به راه تكامل سیاسی آن طور كه اروپا افتاده بود، نيفتاده بودند. ديگر اينكه در ايران خزانهداري و اداره حسابداري كّل ساختي متمركز و واحد داشتند؛ امّا نظام حقوقي كشور دارای يك مركزيّت سازماني نبود و هر كس بنا به ميل خود مىتوانست به محكمهاي كه مىخواست رجوع كند. شغل متوليّان اوقاف هم يك كار اداري و عرفي شمرده مىشد و نه يك مسند روحانی. | بيشتر ارزاق شهر از مزارع اطراف به شعاع حدود يازده كيلومتري شهر تأمين مىگرديد. در اطراف شهر حدود 000,3 برج كبوتر وجود داشت كه از آنها برای جمعآوري كود جهت تقويت محصولات صيفي، مخصوصاً خربزه و طالبي، استفاده مىشد. شاه حدود 800 باز و قِرقي نگه مىداشت كه هر كدام هم دارای نگهبان مخصوص خود بود. اعيان و اشراف هم دارای پرندگان شكاري بودند. شكار شامل شير، ببر و پلنگ بود. ماهي غالباً از بحر خزر به صورت خشك و نمك سود به اصفهان و چند شهر ديگر برده مىشد. ماهي خليج فارس هم، كه به زعم وي لذيذترين ماهي جهان بود، به بازار مىرسيد. [[شاردن، ژان|شاردن]] طرفدار نظم حكومتي و كارآيي اداري و نكوهنده استبداد سیاسی است. از اين نظر دربار صفوي را استوار بر بنيادي مىداند كه شاه عباس اوّل گذاشته بود و هر چند كه پس از او سلاطين نالايق بر سر كار آمدند؛ ولي نظام سیاسی و اداري ايران دارای عوامل نيرومندي؛ از جمله قدرت سلطنت و قدرت روحانیّت بود كه از درون متضمّن ادامه و بقاي آن بودند. امور عرفي مشروعيّت خود را به ميزان زيادي از تأييد روحانیّت كسب مىكردند. خدا حاكم كّل آفرينندگان دانسته مىشد كه مردم را به وسيله پيامبران هدايت مىكرد و سلاطين نيز تا جايي كه به امر رهبري جامعه مربوط مىشد. جانشين پيامبران بودند، از اين رو نوعي قدرت الهي در قدرت و نهاد سلطنت متجلّي مىشد. به نظر [[شاردن، ژان|شاردن]] اين گونه اطاعت كامل از اوامر شاه مختصّ تمدنهاي قديم آسيا؛ مانند ژاپن و چين بود كه دارای حكومتهاي مطلقه و الهي بودند و هيچ يك از اين قبيل حكومتها به راه تكامل سیاسی آن طور كه اروپا افتاده بود، نيفتاده بودند. ديگر اينكه در ايران خزانهداري و اداره حسابداري كّل ساختي متمركز و واحد داشتند؛ امّا نظام حقوقي كشور دارای يك مركزيّت سازماني نبود و هر كس بنا به ميل خود مىتوانست به محكمهاي كه مىخواست رجوع كند. شغل متوليّان اوقاف هم يك كار اداري و عرفي شمرده مىشد و نه يك مسند روحانی. | ||
وضع مدارس ايران به نظر شاردن به همان روال گذشتهشان بود. بيشتر بر دروسي؛ مانند صرف و نحو، كلام، فلسفه، رياضيات، نجوم، طّب قديم و ادب عرب تمركز مىكردند و در آنها از دانشهاي معاصر مغرب زمين خبري نبود. | وضع مدارس ايران به نظر [[شاردن، ژان|شاردن]] به همان روال گذشتهشان بود. بيشتر بر دروسي؛ مانند صرف و نحو، كلام، فلسفه، رياضيات، نجوم، طّب قديم و ادب عرب تمركز مىكردند و در آنها از دانشهاي معاصر مغرب زمين خبري نبود. | ||
[[شاردن، ژان|شاردن]] بدون اينكه صريحاً داوري كند، مىنويسد كه در مدارس علمي ايران طلاّب در آن واحد مىكوشيدند تا چند موضوع جداگانه را فرا گيرند. مدرّسين نيز معمولاً انواع دانشهاي رايج در نظام فكري و آموزشي قديم را تدريس مىكردند و گاه حتّي يك مدرّس همزمان «چهار تا پنج موضوع جداگانه» را به شاگردان مىآموخت؛ شيوههاي كه به گفته شاردن هر چند در دنياي قديم مرسوم بود، در دنياي جديد جايي نداشت. بيشترين کتابهايي كه در مدارس تدريس مىشد؛ از جمله شامل آثار خواجه نصيرالدين طوسي در زمينه اخلاق، نوشتههاي اُلُغ بيگ و غياثالدين كاشاني در نجوم و رياضيات، و متون يعقوب [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] كَندي بود. در عين حال، آثار موجود در هر يك از بزرگترين كتابخانهها از "چهارصد جلد" تجاوز نمىكرد. به علّتگراني كار استنساخ نسخ چنداني از آثار موجود در دسترس نبود و تحقيق كم صورت مىگرفت. منشيان و رونويسان به كرّات نسخ مخدوشي از كتب و مراجع قدیمی تهيه مىكردند و اين خود از تعجيل و از عدم اشراف و آگاهي آنها به موضوع سرچشمه ميگرفت. چاپخانه در آن زمان در ايران پا نگرفت، یکی به خاطر پايبندي ايرانيان به سنّت و ديگر به خاطر اينكه شاه سليمان صفوي به آن رغبتي نداشت. پيداست كه مجموع اين عوامل، در زماني كوتاه، راه آموزش و گسترش دانشهاي جديد در ايران را از راهي كه اروپا به تازگي در آن گام گذاشته بود، جدا ساخت. همان طور كه فرير نشان مىدهد، یکی از نخستين جلوههاي اين جدايى را مىتوان در جهانبيني كلّي شاردن و برداشت او از طرز فكر و نگرش ايرانيان در نيمه دوم قرن هفدهم سراغ نمود. | [[شاردن، ژان|شاردن]] بدون اينكه صريحاً داوري كند، مىنويسد كه در مدارس علمي ايران طلاّب در آن واحد مىكوشيدند تا چند موضوع جداگانه را فرا گيرند. مدرّسين نيز معمولاً انواع دانشهاي رايج در نظام فكري و آموزشي قديم را تدريس مىكردند و گاه حتّي يك مدرّس همزمان «چهار تا پنج موضوع جداگانه» را به شاگردان مىآموخت؛ شيوههاي كه به گفته [[شاردن، ژان|شاردن]] هر چند در دنياي قديم مرسوم بود، در دنياي جديد جايي نداشت. بيشترين کتابهايي كه در مدارس تدريس مىشد؛ از جمله شامل آثار خواجه نصيرالدين طوسي در زمينه اخلاق، نوشتههاي اُلُغ بيگ و غياثالدين كاشاني در نجوم و رياضيات، و متون يعقوب [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] كَندي بود. در عين حال، آثار موجود در هر يك از بزرگترين كتابخانهها از "چهارصد جلد" تجاوز نمىكرد. به علّتگراني كار استنساخ نسخ چنداني از آثار موجود در دسترس نبود و تحقيق كم صورت مىگرفت. منشيان و رونويسان به كرّات نسخ مخدوشي از كتب و مراجع قدیمی تهيه مىكردند و اين خود از تعجيل و از عدم اشراف و آگاهي آنها به موضوع سرچشمه ميگرفت. چاپخانه در آن زمان در ايران پا نگرفت، یکی به خاطر پايبندي ايرانيان به سنّت و ديگر به خاطر اينكه شاه سليمان صفوي به آن رغبتي نداشت. پيداست كه مجموع اين عوامل، در زماني كوتاه، راه آموزش و گسترش دانشهاي جديد در ايران را از راهي كه اروپا به تازگي در آن گام گذاشته بود، جدا ساخت. همان طور كه فرير نشان مىدهد، یکی از نخستين جلوههاي اين جدايى را مىتوان در جهانبيني كلّي [[شاردن، ژان|شاردن]] و برداشت او از طرز فكر و نگرش ايرانيان در نيمه دوم قرن هفدهم سراغ نمود. | ||
== ويژگىها == | == ويژگىها == | ||
| خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
[[شاردن، ژان|شاردن]] در مدت اقامتش در اصفهان به خوبى با گوشه و كنار شهر آشنا شده بود؛ اهالى شهر او را به خانههايشان دعوت كرده و از او پذيرايى مىكردند. | [[شاردن، ژان|شاردن]] در مدت اقامتش در اصفهان به خوبى با گوشه و كنار شهر آشنا شده بود؛ اهالى شهر او را به خانههايشان دعوت كرده و از او پذيرايى مىكردند. | ||
شاردن با آداب و رسوم دربار صفوى به خوبى آشنا شده بود و به روستاها و شهرهاى اطراف اصفهان سفر مىكرد. | [[شاردن، ژان|شاردن]] با آداب و رسوم دربار صفوى به خوبى آشنا شده بود و به روستاها و شهرهاى اطراف اصفهان سفر مىكرد. | ||
سفرنامه و طراحىهاى شاردن در عين اين كه از با ارزشترين منابع اطلاعاتى براى كسانى است كه مايلند در زمينه تاريخ خاورميانه تحقيق كنند، تصوير روشن و دقيقى هم از زندگى در ايران قرن هفدهم به دست مىدهد. | سفرنامه و طراحىهاى [[شاردن، ژان|شاردن]] در عين اين كه از با ارزشترين منابع اطلاعاتى براى كسانى است كه مايلند در زمينه تاريخ خاورميانه تحقيق كنند، تصوير روشن و دقيقى هم از زندگى در ايران قرن هفدهم به دست مىدهد. | ||
سفرنامه شاردن مفصلترين و بهترين سياحت نامهاى است كه اصولا در تاريخ اروپاى قرن هفدهم موجود است. | سفرنامه شاردن مفصلترين و بهترين سياحت نامهاى است كه اصولا در تاريخ اروپاى قرن هفدهم موجود است. | ||
اين كتاب از جهات بسيارى براى شناخت ايران دوران صفوى حائز اهميت است. او شخص تحصيل كردههاى بود كه معلومات خود را مرتبا با كتب مختلف روز افزون مىساخت. به زبانهاى تركى و فارسى به خوبى صحبت مىكرد و مىنوشت. شاردن با نظرى ثاقب و بصيرتى مثال زدنى مسائل را بىطرفانه، عينى و منصفانه قضاوت مىكرد. هر آنچه در سفرنامه شاردن نوشته شده بود، به وسيله اغلب سفرنامههاى بعدى تاييد گرديد و محققان عصر ما نيز هنوز از اين كتاب به عنوان منبعى براى تحقيقات خود بهره مىگيرند. | اين كتاب از جهات بسيارى براى شناخت ايران دوران صفوى حائز اهميت است. او شخص تحصيل كردههاى بود كه معلومات خود را مرتبا با كتب مختلف روز افزون مىساخت. به زبانهاى تركى و فارسى به خوبى صحبت مىكرد و مىنوشت. [[شاردن، ژان|شاردن]] با نظرى ثاقب و بصيرتى مثال زدنى مسائل را بىطرفانه، عينى و منصفانه قضاوت مىكرد. هر آنچه در سفرنامه شاردن نوشته شده بود، به وسيله اغلب سفرنامههاى بعدى تاييد گرديد و محققان عصر ما نيز هنوز از اين كتاب به عنوان منبعى براى تحقيقات خود بهره مىگيرند. | ||
در سفرنامه شاردن علاوه بر توضيحات مفصل و مبسوطى كه وى از شهرها، ايالات، مردمان، آداب و رسوم آنان مىدهد، تصاوير بسيار با ارزشى نيز موجود است كه تعدادى از آنها را بايد به منزله سندى بىنظير از تاريخ و فرهنگ اين سرزمين تلقى كرد. مانند تصويرى از شهر تبريز كه يگانه تصويرى است كه تا قرن نوزدهم از اين شهر در دست است و يا تصوير ديگرى تحت عنوان «طرز جلوس ايرانيان» كه چهار زانو نشستن ايرانيان را به نمايش مىگذارد. | در سفرنامه شاردن علاوه بر توضيحات مفصل و مبسوطى كه وى از شهرها، ايالات، مردمان، آداب و رسوم آنان مىدهد، تصاوير بسيار با ارزشى نيز موجود است كه تعدادى از آنها را بايد به منزله سندى بىنظير از تاريخ و فرهنگ اين سرزمين تلقى كرد. مانند تصويرى از شهر تبريز كه يگانه تصويرى است كه تا قرن نوزدهم از اين شهر در دست است و يا تصوير ديگرى تحت عنوان «طرز جلوس ايرانيان» كه چهار زانو نشستن ايرانيان را به نمايش مىگذارد. | ||
سفرنامه و طراحىهاى شاردن در عين اين كه از با ارزشترين منابع اطلاعاتى براى كسانى است كه مايلند در زمينه تاريخ خاورميانه تحقيق كنند، تصوير روشن و دقيقى هم از زندگى در ايران قرن هفدهم به دست مىدهد. | سفرنامه و طراحىهاى [[شاردن، ژان|شاردن]] در عين اين كه از با ارزشترين منابع اطلاعاتى براى كسانى است كه مايلند در زمينه تاريخ خاورميانه تحقيق كنند، تصوير روشن و دقيقى هم از زندگى در ايران قرن هفدهم به دست مىدهد. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
در پايان جلد پنجم توضيحات ناشر و مترجم قرار گرفته است. | در پايان جلد پنجم توضيحات ناشر و مترجم قرار گرفته است. | ||
در اين كتاب كه با طراحىهاى شاردن مصور شده كه كتاب جمع و جور جذاب و خاطرهانگيزى از ايران صفوى را نشان مىدهد | در اين كتاب كه با طراحىهاى [[شاردن، ژان|شاردن]] مصور شده كه كتاب جمع و جور جذاب و خاطرهانگيزى از ايران صفوى را نشان مىدهد | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
| خط ۱۰۶: | خط ۱۰۴: | ||
[[رده: تاریخ (عمومی)]] | [[رده: تاریخ (عمومی)]] | ||
[[رده: تاریخ آسیا]] | [[رده: تاریخ آسیا]] | ||
[[رده: 25 شهریور الی 24 مهر]] | |||
ویرایش