البحر المحيط في التفسير: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==')
    جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
    خط ۴: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =الکتاب الکبیر
    | عنوان‌های دیگر =الکتاب الکبیر
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[ابوحیان، محمد بن یوسف]] (نويسنده)
    [[ابوحیان، محمد بن یوسف]] (نویسنده)


    [[جمیل، صدقی محمد]] (مصحح)
    [[جمیل، صدقی محمد]] (مصحح)
    خط ۱۶: خط ۱۶:
    | سال نشر = 1420 ‌‎ق یا 2000 م
    | سال نشر = 1420 ‌‎ق یا 2000 م


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE2013AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02013AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =11
    | تعداد جلد =11
    خط ۴۰: خط ۴۰:
    ابوحيان در تفسير آيات، نخست معانى مختلف هر واژه را با ذكر شواهد مختلف ذكر كرده است، سپس با توجه به آراء نحويان كهن و به‌ويژه [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] احكام نحوى هر آيه را به‌تفصيل بيان داشته است؛ ازهمين‌رو در اين كتاب روح نحو بيشتر از روح تفسير حاكم است. پس از آن مؤلف به شأن نزول هر آيه و مناسبت و ارتباط آن با آيات قبل و بعد و نيز قرائت‌هاى مختلف پرداخته است. وى در اين تفسير چنان‌كه خود مى‌گويد به ظاهر آيات توجه داشته و هرگونه تأويل را به‌گونه‌اى كه در تفاسير صوفيان و باطنيان آمده مردود شمرده است.<ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ص420</ref>
    ابوحيان در تفسير آيات، نخست معانى مختلف هر واژه را با ذكر شواهد مختلف ذكر كرده است، سپس با توجه به آراء نحويان كهن و به‌ويژه [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] احكام نحوى هر آيه را به‌تفصيل بيان داشته است؛ ازهمين‌رو در اين كتاب روح نحو بيشتر از روح تفسير حاكم است. پس از آن مؤلف به شأن نزول هر آيه و مناسبت و ارتباط آن با آيات قبل و بعد و نيز قرائت‌هاى مختلف پرداخته است. وى در اين تفسير چنان‌كه خود مى‌گويد به ظاهر آيات توجه داشته و هرگونه تأويل را به‌گونه‌اى كه در تفاسير صوفيان و باطنيان آمده مردود شمرده است.<ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ص420</ref>


    نويسنده خود در مقدمه تفسير روش آن را اين‌گونه توضيح مى‌دهد: «روش من در اين تفسير، نخست پرداختن به معانى مفردات الفاظ، چه از لحاظ لغت و چه از لحاظ اعراب و بلاغت است؛ يعنى هر حالتى كه لفظ قبل از تركيب دارد. اگر كلمه‌اى داراى دو يا چند معنا بود، در موضع اول، آنها را بيان كرده، موارد بعد را به آن ارجاع مى‌دهم، سپس به تفسير آيات پرداخته، در صورت وجود شأن نزول، آن را مطرح مى‌نمايم. در پى آن به نسخ احتمالى و مناسبت و ارتباط با آيات پيشين اشاره مى‌كنم. قرائات شاذ مستعمل و مشهور را ذكر و توجيه ادبى آن را متعرض مى‌شوم، سپس اقوال مفسرين (از قديم و جديد) را كه در فهم معانى ظاهرى و پنهان آيه، مؤثر است نقل مى‌كنم. مشكلات اعراب و دقايق ادبى، از بديع و بيان را توضيح... و دلائل آن را به كتب مفصل ارجاع مى‌دهم. از تكرار مباحث پرهيز نموده، موارد آن را به مباحث قبل ارجاع مى‌دهم، سپس اقوال فقهاى مذاهب اربعه و ديگران را در احكام شرعيه تا آنجا كه با الفاظ قرآنى مرتبط است، مطرح كرده، دلائل آن را جز در مواردى كه حكم غريب يا خلاف مشهورى باشد، به كتب فقهى ارجاع مى‌دهم. در خاتمه در برخى آيات، خلاصه‌اى از بحث‌هاى بديع و بيان را كه از ديگران نقل نموده، با ديدگاه خود مطرح مى‌كنم و بنا بر همين ديدگاه آيه را شرح مى‌دهم. پس از آن اشاره‌اى به برخى كلمات صوفيه كه مناسب مدلول لفظى آيات بوده، نموده‌ام و از تأويلات ملحدين و ديگران كه خلاف ظاهر قرآن باشد، پرهيز كرده‌ام».<ref>خطبه كتاب، ص12</ref>
    نویسنده خود در مقدمه تفسير روش آن را اين‌گونه توضيح مى‌دهد: «روش من در اين تفسير، نخست پرداختن به معانى مفردات الفاظ، چه از لحاظ لغت و چه از لحاظ اعراب و بلاغت است؛ يعنى هر حالتى كه لفظ قبل از تركيب دارد. اگر كلمه‌اى داراى دو يا چند معنا بود، در موضع اول، آنها را بيان كرده، موارد بعد را به آن ارجاع مى‌دهم، سپس به تفسير آيات پرداخته، در صورت وجود شأن نزول، آن را مطرح مى‌نمايم. در پى آن به نسخ احتمالى و مناسبت و ارتباط با آيات پيشين اشاره مى‌كنم. قرائات شاذ مستعمل و مشهور را ذكر و توجيه ادبى آن را متعرض مى‌شوم، سپس اقوال مفسرين (از قديم و جديد) را كه در فهم معانى ظاهرى و پنهان آيه، مؤثر است نقل مى‌كنم. مشكلات اعراب و دقايق ادبى، از بديع و بيان را توضيح... و دلائل آن را به كتب مفصل ارجاع مى‌دهم. از تكرار مباحث پرهيز نموده، موارد آن را به مباحث قبل ارجاع مى‌دهم، سپس اقوال فقهاى مذاهب اربعه و ديگران را در احكام شرعيه تا آنجا كه با الفاظ قرآنى مرتبط است، مطرح كرده، دلائل آن را جز در مواردى كه حكم غريب يا خلاف مشهورى باشد، به كتب فقهى ارجاع مى‌دهم. در خاتمه در برخى آيات، خلاصه‌اى از بحث‌هاى بديع و بيان را كه از ديگران نقل نموده، با ديدگاه خود مطرح مى‌كنم و بنا بر همين ديدگاه آيه را شرح مى‌دهم. پس از آن اشاره‌اى به برخى كلمات صوفيه كه مناسب مدلول لفظى آيات بوده، نموده‌ام و از تأويلات ملحدين و ديگران كه خلاف ظاهر قرآن باشد، پرهيز كرده‌ام».<ref>خطبه كتاب، ص12</ref>


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==
    خط ۵۵: خط ۵۵:


    #مقدمه و متن كتاب.
    #مقدمه و متن كتاب.
    #دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر [[موسوی بجنوردی، محمدکاظم|كاظم موسوى بجنوردى]]، تهران، 1372، جلد پنجم، ص420، نويسنده مقاله: عنايت‌الله فاتحى‌نژاد.
    #دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر [[موسوی بجنوردی، محمدکاظم|كاظم موسوى بجنوردى]]، تهران، 1372، جلد پنجم، ص420، نویسنده مقاله: عنايت‌الله فاتحى‌نژاد.





    نسخهٔ ‏۴ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۳۴

    البحر المحیط في التفسیر
    البحر المحيط في التفسير
    پدیدآورانابوحیان، محمد بن یوسف (نویسنده) جمیل، صدقی محمد (مصحح)
    عنوان‌های دیگرالکتاب الکبیر
    ناشردار الفکر
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1420 ‌‎ق یا 2000 م
    چاپ1
    موضوعتفاسیر اهل سنت - قرن 8ق.
    زبانعربی
    تعداد جلد11
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏95‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ب‎‏3
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    البحر المحيط في التفسير، تأليف محمد بن يوسف بن على بن حيان نفرى غرناطى (654 - 745ق) مشهور به ابوحيان غرناطى، نحوى، شاعر و اديب عصر بنى‌نصر در غرناطه و مماليك در مصر است كه با اشراف صدقى محمد جميل منتشر شده است.

    تفسير «البحر المحيط» به زبان عربى، دربردارنده تمامى قرآن و محور اصلى آن ادبى، لغوى و بلاغى مى‌باشد. اين كتاب از تفاسير مهم قرآن كريم بشمار مى‌رود و مؤلف، آن را در 710ق، در روزگار حكومت الناصر هنگامى كه در قبه منصوريه به تدريس تفسير مشغول بوده، نوشته است.

    ساختار

    كتاب در ده جزء و يازده جلد تدوين شده است كه جلد يازدهم به فهارس اختصاص دارد. در هريك از جلدهاى كتاب، تعدادى از سوره‌هاى قرآن شرح و تفسير شده است.

    تفسير «كشاف» و «المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز» ابن عطيه از منابع اصلى و مهم مفسر بوده و به‌ويژه در مسائل نحوى و وجوه اعراب از آنها نقل كرده و احياناً به ردّ نظريات آنها پرداخته است و گاهى آراى اعتقادى اعتزالى زمخشرى را به ريشخند گرفته و مردود دانسته است، امّا هرگز مهارت و استادى وى را در شناخت بلاغت قرآنى انكار نمى‌كند. يكى ديگر از منابع بسيار مهم «بحر المحيط»، تفسير «التحرير و التحبير» ابن نقيب بوده است. وى لابه‌لاى تفسير خود به 39 كتاب كه مراجعه نموده، تصريح دارد و به هفت كتاب از تأليفات خود ارجاع داده است.

    گزارش محتوا

    اين تفسير از جامع‌ترين تفاسير مشتمل بر نكات ادبى شگفت و بديع قرآن است و بحث‌هاى فراوانى درباره بدايع قرآن دارد. امتياز اين تفسير در اهميت دادن به ابعاد ادبى، لغوى، نحوى و بلاغى است و مجموعه ارزشمندى از اشعار ناب و شواهد ادبى و اعرابى و قرائات و لهجه‌ها را در خود جاى داده است كه از دانش و آگاهى گسترده مفسر در اين زمينه حكايت مى‌كند. البته پرداختن عميق به مباحث نحوى (كه ويژگى اصلى اين كتاب است) چنان پررنگ بوده كه برخى گفته‌اند: «بحر المحيط» بيشتر از آنكه به تفسير همانند باشد، به كتابى نحوى مى‌ماند. مؤلف به معانى لغوى واژگان، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، قرائت‌هاى وارده نيز عنايت دارد و در ذيل آيات احكام به مباحث فقهى هم پرداخته است.

    ابوحيان در تفسير آيات، نخست معانى مختلف هر واژه را با ذكر شواهد مختلف ذكر كرده است، سپس با توجه به آراء نحويان كهن و به‌ويژه سيبويه احكام نحوى هر آيه را به‌تفصيل بيان داشته است؛ ازهمين‌رو در اين كتاب روح نحو بيشتر از روح تفسير حاكم است. پس از آن مؤلف به شأن نزول هر آيه و مناسبت و ارتباط آن با آيات قبل و بعد و نيز قرائت‌هاى مختلف پرداخته است. وى در اين تفسير چنان‌كه خود مى‌گويد به ظاهر آيات توجه داشته و هرگونه تأويل را به‌گونه‌اى كه در تفاسير صوفيان و باطنيان آمده مردود شمرده است.[۱]

    نویسنده خود در مقدمه تفسير روش آن را اين‌گونه توضيح مى‌دهد: «روش من در اين تفسير، نخست پرداختن به معانى مفردات الفاظ، چه از لحاظ لغت و چه از لحاظ اعراب و بلاغت است؛ يعنى هر حالتى كه لفظ قبل از تركيب دارد. اگر كلمه‌اى داراى دو يا چند معنا بود، در موضع اول، آنها را بيان كرده، موارد بعد را به آن ارجاع مى‌دهم، سپس به تفسير آيات پرداخته، در صورت وجود شأن نزول، آن را مطرح مى‌نمايم. در پى آن به نسخ احتمالى و مناسبت و ارتباط با آيات پيشين اشاره مى‌كنم. قرائات شاذ مستعمل و مشهور را ذكر و توجيه ادبى آن را متعرض مى‌شوم، سپس اقوال مفسرين (از قديم و جديد) را كه در فهم معانى ظاهرى و پنهان آيه، مؤثر است نقل مى‌كنم. مشكلات اعراب و دقايق ادبى، از بديع و بيان را توضيح... و دلائل آن را به كتب مفصل ارجاع مى‌دهم. از تكرار مباحث پرهيز نموده، موارد آن را به مباحث قبل ارجاع مى‌دهم، سپس اقوال فقهاى مذاهب اربعه و ديگران را در احكام شرعيه تا آنجا كه با الفاظ قرآنى مرتبط است، مطرح كرده، دلائل آن را جز در مواردى كه حكم غريب يا خلاف مشهورى باشد، به كتب فقهى ارجاع مى‌دهم. در خاتمه در برخى آيات، خلاصه‌اى از بحث‌هاى بديع و بيان را كه از ديگران نقل نموده، با ديدگاه خود مطرح مى‌كنم و بنا بر همين ديدگاه آيه را شرح مى‌دهم. پس از آن اشاره‌اى به برخى كلمات صوفيه كه مناسب مدلول لفظى آيات بوده، نموده‌ام و از تأويلات ملحدين و ديگران كه خلاف ظاهر قرآن باشد، پرهيز كرده‌ام».[۲]

    وضعيت كتاب

    اين اثر در قاهره (1328ق / 1910م) و بيروت (1403ق / 1983م) به چاپ رسيده است. در حاشيه چاپ اخير، كتاب «النهر الماد» مؤلف و «الدر اللقيط» ابن مكتوم آمده است.[۳]

    چاپ حاضر در سال 1420ق، در بيروت منتشر شده است.

    فهرست مطالب هريك از مجلدات كتاب در انتهاى آن آمده است. در جلد يازدهم كتاب، فهارس ذيل به ترتيب آمده است: آيات قرآن كريم، احاديث و آثار، شعوب و قبايل و اديان، اماكن و بلاد، ابيات شعرى، مصرع‌هاى شعرى، امثال و اعلام.

    پانويس

    1. دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ص420
    2. خطبه كتاب، ص12
    3. دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ص420

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.
    2. دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، تهران، 1372، جلد پنجم، ص420، نویسنده مقاله: عنايت‌الله فاتحى‌نژاد.