وامبری، آرمین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '==وابسته‌ها==')
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۳۳: خط ۳۳:
    |-class='articleCode'
    |-class='articleCode'
    |کد مؤلف
    |کد مؤلف
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE4119AUTHORCODE
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE04119AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    «آرمينيوس وامبرى» در 19 مارس 1832م در يكى از دهكده‌هاى كرانه رود دانوب به نام دوناسرداهلى در مجارستان به دنيا آمد. چندى بعد از تولدش، از نعمت داشتن پدر محروم گرديد، به طورى كه دوران كودكى او با تنگدستى سپرى گشت؛ ليكن چون از هوش و استعداد فراوانى برخوردار بود، توانست در تلاش براى زندگى موفق باشد.
     
    '''آرمينيوس وامبرى''' در 19 مارس 1832م در يكى از دهكده‌هاى كرانه رود دانوب به نام دوناسرداهلى در مجارستان به دنيا آمد. چندى بعد از تولدش، از نعمت داشتن پدر محروم گرديد، به طورى كه دوران كودكى او با تنگدستى سپرى گشت؛ ليكن چون از هوش و استعداد فراوانى برخوردار بود، توانست در تلاش براى زندگى موفق باشد.


    به خاطر اشتياق زايدالوصفى كه به مطالعه در علم زبان‌شناسى داشت، در اين وادى گام گذاشت و توانايى خويش را با تسلط كامل به چند زبان رايج و زنده دنيا به ديگران نشان داد. او با پشتكار و همت فراوان به شناخت انواع زبان‌هاى اروپايى و آسيايى و ريشه‌يابى واژگان و لغات مصطلح در آن‌ها پرداخت و به تاثير شگرف ادبيات شرق و غرب در يكديگر به خوبى واقف شد. در سايه همين جديت و كنكاش، به مرحله‌اى رسيد كه در سن بيست سالگى چندين زبان مهم اروپايى را به خوبى در حد تدريس در دانشگاه‌ها و مراكز علمى معتبر مى‌دانست؛ اما عشق به جهان‌گردى به خاطر يافتن وجوه مشترك بين زبان مادرى و لهجه‌هاى ترك تاتار و همچنين آشنايى با بلاد و ممالك ديگر، سرنوشت او را به گونه ديگر رقم زد. او نخست چند سالى را با اقامت در قسطنطنيه و زندگى در ميان خانواده‌هاى ترك به آموزش شيوه‌هاى زندگى آنان پرداخت و توانست در مدت كوتاهى چنان خود را با شرايط اجتماعى و رفتارى آنان عجين نمايد كه تفاوت چندانى به چشم نيايد. همين استعداد او در تغيير رفتار و گفتارش در قالب يك ترك حقيقى و به بيان واضحتر افندى بود كه كليد رهايى و نجات او در سرزمينى شد كه براى جهانگردان و محققینى چون او بكر و ناشناخته مى‌نمود و مسلما هول‌انگيزترين حوادث و پيشامدها را با خود به همراه داشت. او سپس تصميم گرفت سفرى به آسياى ميانه نمايد. بدين منظور از راه استانبول به خوى؛ تبريز؛ زنجان؛ قزوين و تهران آمد و پس از اقامتى طولانى با لباس مبدل درويشى به قم؛ كاشان؛ اصفهان و شيراز مسافرت نمود سپس از سير و سياحت در مازندران و سواحل جنوبى درياى خزر، مشهد و هرات، به آسياى ميانه رفت و در پايان سفر خويش در سال 1864م به شرح مشاهدات ويافته‌هاى خويش در طول اقامت در آسياى ميانه پرداخت كه با استقبال مستشرقين و محققین عرصه تاريخ همراه گرديد.
    به خاطر اشتياق زايدالوصفى كه به مطالعه در علم زبان‌شناسى داشت، در اين وادى گام گذاشت و توانايى خويش را با تسلط كامل به چند زبان رايج و زنده دنيا به ديگران نشان داد. او با پشتكار و همت فراوان به شناخت انواع زبان‌هاى اروپايى و آسيايى و ريشه‌يابى واژگان و لغات مصطلح در آن‌ها پرداخت و به تاثير شگرف ادبيات شرق و غرب در يكديگر به خوبى واقف شد. در سايه همين جديت و كنكاش، به مرحله‌اى رسيد كه در سن بيست سالگى چندين زبان مهم اروپايى را به خوبى در حد تدريس در دانشگاه‌ها و مراكز علمى معتبر مى‌دانست؛ اما عشق به جهان‌گردى به خاطر يافتن وجوه مشترك بين زبان مادرى و لهجه‌هاى ترك تاتار و همچنين آشنايى با بلاد و ممالك ديگر، سرنوشت او را به گونه ديگر رقم زد. او نخست چند سالى را با اقامت در قسطنطنيه و زندگى در ميان خانواده‌هاى ترك به آموزش شيوه‌هاى زندگى آنان پرداخت و توانست در مدت كوتاهى چنان خود را با شرايط اجتماعى و رفتارى آنان عجين نمايد كه تفاوت چندانى به چشم نيايد. همين استعداد او در تغيير رفتار و گفتارش در قالب يك ترك حقيقى و به بيان واضحتر افندى بود كه كليد رهايى و نجات او در سرزمينى شد كه براى جهانگردان و محققینى چون او بكر و ناشناخته مى‌نمود و مسلما هول‌انگيزترين حوادث و پيشامدها را با خود به همراه داشت. او سپس تصميم گرفت سفرى به آسياى ميانه نمايد. بدين منظور از راه استانبول به خوى؛ تبريز؛ زنجان؛ قزوين و تهران آمد و پس از اقامتى طولانى با لباس مبدل درويشى به قم؛ كاشان؛ اصفهان و شيراز مسافرت نمود سپس از سير و سياحت در مازندران و سواحل جنوبى درياى خزر، مشهد و هرات، به آسياى ميانه رفت و در پايان سفر خويش در سال 1864م به شرح مشاهدات ويافته‌هاى خويش در طول اقامت در آسياى ميانه پرداخت كه با استقبال مستشرقين و محققین عرصه تاريخ همراه گرديد.

    نسخهٔ ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۱۶

    وامبری‌، آرمین‌
    نام وامبری‌، آرمین‌
    نام های دیگر وامبری، آرمینیوس

    ومبری، آرمینیوس

    ب‍ام‍ب‍رگ‍ر، ه‍رم‍ان‌

    چومبری

    نام پدر
    متولد 1832 م
    محل تولد
    رحلت 1913 م
    اساتید
    برخی آثار
    کد مؤلف AUTHORCODE04119AUTHORCODE

    آرمينيوس وامبرى در 19 مارس 1832م در يكى از دهكده‌هاى كرانه رود دانوب به نام دوناسرداهلى در مجارستان به دنيا آمد. چندى بعد از تولدش، از نعمت داشتن پدر محروم گرديد، به طورى كه دوران كودكى او با تنگدستى سپرى گشت؛ ليكن چون از هوش و استعداد فراوانى برخوردار بود، توانست در تلاش براى زندگى موفق باشد.

    به خاطر اشتياق زايدالوصفى كه به مطالعه در علم زبان‌شناسى داشت، در اين وادى گام گذاشت و توانايى خويش را با تسلط كامل به چند زبان رايج و زنده دنيا به ديگران نشان داد. او با پشتكار و همت فراوان به شناخت انواع زبان‌هاى اروپايى و آسيايى و ريشه‌يابى واژگان و لغات مصطلح در آن‌ها پرداخت و به تاثير شگرف ادبيات شرق و غرب در يكديگر به خوبى واقف شد. در سايه همين جديت و كنكاش، به مرحله‌اى رسيد كه در سن بيست سالگى چندين زبان مهم اروپايى را به خوبى در حد تدريس در دانشگاه‌ها و مراكز علمى معتبر مى‌دانست؛ اما عشق به جهان‌گردى به خاطر يافتن وجوه مشترك بين زبان مادرى و لهجه‌هاى ترك تاتار و همچنين آشنايى با بلاد و ممالك ديگر، سرنوشت او را به گونه ديگر رقم زد. او نخست چند سالى را با اقامت در قسطنطنيه و زندگى در ميان خانواده‌هاى ترك به آموزش شيوه‌هاى زندگى آنان پرداخت و توانست در مدت كوتاهى چنان خود را با شرايط اجتماعى و رفتارى آنان عجين نمايد كه تفاوت چندانى به چشم نيايد. همين استعداد او در تغيير رفتار و گفتارش در قالب يك ترك حقيقى و به بيان واضحتر افندى بود كه كليد رهايى و نجات او در سرزمينى شد كه براى جهانگردان و محققینى چون او بكر و ناشناخته مى‌نمود و مسلما هول‌انگيزترين حوادث و پيشامدها را با خود به همراه داشت. او سپس تصميم گرفت سفرى به آسياى ميانه نمايد. بدين منظور از راه استانبول به خوى؛ تبريز؛ زنجان؛ قزوين و تهران آمد و پس از اقامتى طولانى با لباس مبدل درويشى به قم؛ كاشان؛ اصفهان و شيراز مسافرت نمود سپس از سير و سياحت در مازندران و سواحل جنوبى درياى خزر، مشهد و هرات، به آسياى ميانه رفت و در پايان سفر خويش در سال 1864م به شرح مشاهدات ويافته‌هاى خويش در طول اقامت در آسياى ميانه پرداخت كه با استقبال مستشرقين و محققین عرصه تاريخ همراه گرديد.

    وامبرى يك سال قبل از جنگ جهانى اول در سن 81 سالگى پس از عمرى تحقيق و تعليم در 15 سپتامبر 1913 در بوداپست بدرود حيات گفت.

    آثار

    1- مسافرت‌هايى در آسياى مركزى.

    2- درويش دروغين.

    3- سياحت‌هاى من و حوادث در ايران.

    4- تاريخ بخارا از قديمترين ايان تا عصر حاضر.

    5- مسافرت در آسياى وسطى از تهران به سوى بيابان‌هاى تركستان، از سواحل خزر به سوى خيوه، بخارا، سمرقند.

    6- فرهنگ اشتقاقى زبانهاى تركى و تاتارى.

    7- فرهنگ جيبى آلمانى به تركى.

    8- اسلام در قرن نوزدهم، يك مطالعه تاريخى از نظر تمدن و فرهنگ.

    9- طرحى از آسياى وسطى.

    10- آداب و رسوم در ممالك مشرق زمين.

    11- زندگی‌نامه آرمينيوس وامبرى و حوادث آن.

    12- سياحتهاى من و خاطراتم در ايران.

    13- زبان تركمن‌ها، مندرج در اساس فقه اللغه.


    وابسته‌ها

    زندگی و سفرهای وامبری، دنباله سیاحت درویشی دروغین

    سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه