۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد') |
جز (جایگزینی متن - 'نزدیک ى' به 'نزدیکى') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
در حدود 370ق در بخارا زاده شد. پدرش از اهالى بلخ بود و در دوران فرمانروايى نوح بن منصور سامانى (366-387 ق) به بخارا رفت و در آنجا در يكى از مهم ترين قريهها به نام خرمثين در دستگاه ادارى به كار پرداخت. او از قريهاى در | در حدود 370ق در بخارا زاده شد. پدرش از اهالى بلخ بود و در دوران فرمانروايى نوح بن منصور سامانى (366-387 ق) به بخارا رفت و در آنجا در يكى از مهم ترين قريهها به نام خرمثين در دستگاه ادارى به كار پرداخت. او از قريهاى در نزدیکى آنجا، به نام افشنه زنى ستاره نام را به همسرى گرفت و در آنجا اقامت گزيد. | ||
ابن سينا در آنجا به جهان چشم گشود. پنج سال پس از آن برادر كهترش به نام محمود به دنيا آمد. | ابن سينا در آنجا به جهان چشم گشود. پنج سال پس از آن برادر كهترش به نام محمود به دنيا آمد. | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
چند سالى بدين سان گذشت، تا هنگامى كه شمس الدوله برای جنگ با امير طارم برخاست. طارم ناحيهاى بود در كوهستانهاى ميان قزوین و گيلان. امير آن در هنگام حملۀ شمس الدوله به آنجا (412 ق) ابراهيم بن مرزبان بن اسماعيل بن وهسودان بود كه پس از مرگ فخر الدوله (387 ق) شهرهایى را در ناحيۀ طارم به تصرف خود در آورده بود و آنها را تا 420ق كه محمود غزنوى به جبال هجوم آورد، در دست داشت ([[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، حوادث سال 420 ق). اين فرمانروا از خاندان وهسودان و از سلسلهاى بوده است كه به آل افراسياب (يا سالاريان با كنگريان) معروف است. | چند سالى بدين سان گذشت، تا هنگامى كه شمس الدوله برای جنگ با امير طارم برخاست. طارم ناحيهاى بود در كوهستانهاى ميان قزوین و گيلان. امير آن در هنگام حملۀ شمس الدوله به آنجا (412 ق) ابراهيم بن مرزبان بن اسماعيل بن وهسودان بود كه پس از مرگ فخر الدوله (387 ق) شهرهایى را در ناحيۀ طارم به تصرف خود در آورده بود و آنها را تا 420ق كه محمود غزنوى به جبال هجوم آورد، در دست داشت ([[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، حوادث سال 420 ق). اين فرمانروا از خاندان وهسودان و از سلسلهاى بوده است كه به آل افراسياب (يا سالاريان با كنگريان) معروف است. | ||
اما در | اما در نزدیکى طارم، شمس الدوله دوباره به سختى دچار بيمارى قولنج شد كه بيماريهاى ديگرى را نيز به همراه داشت. سپاهيان از مرگ وى بيمناك شدند و او را در تخت روان به سوى همدان بازگرداندند، اما او در راه درگذشت. (412 ق) | ||
پس از مرگ شمس الدوله، پسرش سماء الدوله ابوالحسن به جاى او نشست و از ابن سينا خواست كه وزارت او را بپذيرد، اما ابن سينا از پذيرفتن اين مقام سر باز زد. سماء الدوله از 412ق دو سال مستقلا فرمانروايى كرد و سپس زير فرمانروايى علاء الدوله قرار گرفت و از 421ق كه علاء الدوله فرماندارى برای همدان منصوب كرد، خبرى از وى در دست نيست. همو، حوادث سال 421ق در اين ميان روزگار آل بویه به سر آمده بود و نشانههاى انحطاط و فرو ريزش دولت آنان آشكار مىشد. | پس از مرگ شمس الدوله، پسرش سماء الدوله ابوالحسن به جاى او نشست و از ابن سينا خواست كه وزارت او را بپذيرد، اما ابن سينا از پذيرفتن اين مقام سر باز زد. سماء الدوله از 412ق دو سال مستقلا فرمانروايى كرد و سپس زير فرمانروايى علاء الدوله قرار گرفت و از 421ق كه علاء الدوله فرماندارى برای همدان منصوب كرد، خبرى از وى در دست نيست. همو، حوادث سال 421ق در اين ميان روزگار آل بویه به سر آمده بود و نشانههاى انحطاط و فرو ريزش دولت آنان آشكار مىشد. | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
اما علاء الدوله مقدم وى را گرامى داشت و تاج الملك به همان قلعۀ فردجان پناه برد.همو، حوادث سال 414ق سپس علاء الدوله همراه سماء الدوله به قلعۀ فردجان رفت و تاج الملك تسليم شد و آنگاه همۀ ايشان همراه ابن سينا به همدان بازگشتند و ابن سينا در خانۀ مردى علوى سكنى گزيد و به نوشتن بقيۀ بخش «منطق» شفا پرداخت. ما در بارۀ نام اين مرد علوى چيزى نمىدانيم، اما از سوى ديگر، ابن سينا در همدان رسالۀ ادویۀ قلبيّۀ خود را به مردى به نام شريف السعيد ابوالحسين على بن حسين الحسنى تقديم كرده است كه چنانكه پيداست علوى بوده و احتمالا همان مرد باشد.(نك:مهدوى، 335 | اما علاء الدوله مقدم وى را گرامى داشت و تاج الملك به همان قلعۀ فردجان پناه برد.همو، حوادث سال 414ق سپس علاء الدوله همراه سماء الدوله به قلعۀ فردجان رفت و تاج الملك تسليم شد و آنگاه همۀ ايشان همراه ابن سينا به همدان بازگشتند و ابن سينا در خانۀ مردى علوى سكنى گزيد و به نوشتن بقيۀ بخش «منطق» شفا پرداخت. ما در بارۀ نام اين مرد علوى چيزى نمىدانيم، اما از سوى ديگر، ابن سينا در همدان رسالۀ ادویۀ قلبيّۀ خود را به مردى به نام شريف السعيد ابوالحسين على بن حسين الحسنى تقديم كرده است كه چنانكه پيداست علوى بوده و احتمالا همان مرد باشد.(نك:مهدوى، 335 | ||
ابن سينا مدتى را در همدان گذرانيد و تاج الملك در اين ميان وى را با مواعيد زيبا سرگرم مىداشت. سپس ابن سينا تصميم گرفت كه همدان را به قصد اصفهان ترك كند. وى به همراهى شاگردش جوزجانى و دو برده، با لباس مبدل و در جامۀ صوفيان روانه شد و پس از تحمل سختيهاى بسيار راه به جايى به نام طيران (يا طهران يا طبران) در | ابن سينا مدتى را در همدان گذرانيد و تاج الملك در اين ميان وى را با مواعيد زيبا سرگرم مىداشت. سپس ابن سينا تصميم گرفت كه همدان را به قصد اصفهان ترك كند. وى به همراهى شاگردش جوزجانى و دو برده، با لباس مبدل و در جامۀ صوفيان روانه شد و پس از تحمل سختيهاى بسيار راه به جايى به نام طيران (يا طهران يا طبران) در نزدیکى اصفهان رسيد. | ||
اين محل اكنون يكى از روستاهاى حومۀ اصفهان و در سمت شمال محلۀ آب بخشان، متصل به شهر است و بيدآباد و تيران (آهنگران) نام دارد. اصل نام آن از تير فارسى به معناى سيّارۀ عطارد با الف و نون نسبت است.همايى، 241، حاشيه | اين محل اكنون يكى از روستاهاى حومۀ اصفهان و در سمت شمال محلۀ آب بخشان، متصل به شهر است و بيدآباد و تيران (آهنگران) نام دارد. اصل نام آن از تير فارسى به معناى سيّارۀ عطارد با الف و نون نسبت است.همايى، 241، حاشيه |
ویرایش