اسباب یا زمینههای نزول آیات قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
فصل اول کتاب به بحث از جایگاه شأن نزول میپردازد. نویسنده در این فصل از مفهوم سبب یا شأن نزول، اهمیت شناخت سبب نزول، آثاری که در اینباره نوشته شده است و... صحبت میکند؛ «سبب از ریشه سبّ، جمع آن اسباب، در لغت داراى معانى و کاربردهاى گوناگونى همچون، ریسمان، وسیله، دستاویز، باعث و انگیزه و هر امرى که موجب رسیدن به هدف گردد، مىباشد»<ref>متن کتاب، ص14</ref>. | فصل اول کتاب به بحث از جایگاه شأن نزول میپردازد. نویسنده در این فصل از مفهوم سبب یا شأن نزول، اهمیت شناخت سبب نزول، آثاری که در اینباره نوشته شده است و... صحبت میکند؛ «سبب از ریشه سبّ، جمع آن اسباب، در لغت داراى معانى و کاربردهاى گوناگونى همچون، ریسمان، وسیله، دستاویز، باعث و انگیزه و هر امرى که موجب رسیدن به هدف گردد، مىباشد»<ref>متن کتاب، ص14</ref>. | ||
این واژه در قرآن به معانی وسیله و ابزار، دستاویز، پیوند و خویشاوندی و راهها و درها به کار رفته است<ref>ر.ک: همان، ص14-16</ref>. «کلمه شأن به معنى کار، امر، طلب، حال و موقعیت و مناسبت است»<ref>همان، ص16</ref>. | این واژه در قرآن به معانی وسیله و ابزار، دستاویز، پیوند و خویشاوندی و راهها و درها به کار رفته است.<ref>ر.ک: همان، ص14-16</ref>. «کلمه شأن به معنى کار، امر، طلب، حال و موقعیت و مناسبت است»<ref>همان، ص16</ref>. | ||
نویسنده میپرسد: «با توجه به آنکه کارهاى خدا تحت تأثیر مخلوقات و پدیدههاى عالم نیست، چگونه مىتوان نزول پارهاى از آیات الهى قرآن را به حوادث و جریانات جامعه عصر نزول وحى نسبت داد و حوادث آن دوران را اسباب نزول آیات قرآن دانست»؟<ref>همان، ص19</ref>. وی سپس به آن پاسخ میدهد. او در باب اهمیت شناخت شأن نزول مینویسد: «استفهام در لسان عرب داراى معانى و کاربردهاى گوناگونى همچون استفهام حقیقى و مجازى است. تعیین یکى از آنها مثل «پرسش حقیقى» یا «انکارى» و «تقریرى» و جز آن، در آیات قرآن مستلزم آگاهى از قرائن حالى و مقالى و یا نشانههاى دیگر است. اطلاع بر اسباب نزول است که مىتواند ما را در رسیدن به چنین هدفى یارى رساند»<ref>همان، ص21</ref>. | نویسنده میپرسد: «با توجه به آنکه کارهاى خدا تحت تأثیر مخلوقات و پدیدههاى عالم نیست، چگونه مىتوان نزول پارهاى از آیات الهى قرآن را به حوادث و جریانات جامعه عصر نزول وحى نسبت داد و حوادث آن دوران را اسباب نزول آیات قرآن دانست»؟<ref>همان، ص19</ref>. وی سپس به آن پاسخ میدهد. او در باب اهمیت شناخت شأن نزول مینویسد: «استفهام در لسان عرب داراى معانى و کاربردهاى گوناگونى همچون استفهام حقیقى و مجازى است. تعیین یکى از آنها مثل «پرسش حقیقى» یا «انکارى» و «تقریرى» و جز آن، در آیات قرآن مستلزم آگاهى از قرائن حالى و مقالى و یا نشانههاى دیگر است. اطلاع بر اسباب نزول است که مىتواند ما را در رسیدن به چنین هدفى یارى رساند»<ref>همان، ص21</ref>. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
سعیدی روشن در فصل دوم، پنج فایده از فواید شناخت اسباب نزول را ذکر میکند: ایجاد بصیرت در فهم بهتر آیات، دفع توهم حصر، شناخت حکمت تشریع، پی بردن به چهرهپردازی و تاریخسازی قرآن و تسهیل حفظ و درک آیات. | سعیدی روشن در فصل دوم، پنج فایده از فواید شناخت اسباب نزول را ذکر میکند: ایجاد بصیرت در فهم بهتر آیات، دفع توهم حصر، شناخت حکمت تشریع، پی بردن به چهرهپردازی و تاریخسازی قرآن و تسهیل حفظ و درک آیات. | ||
نویسنده درباره دفع توهم حصر، آیه «قُلْ لاَ أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَکُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (الأنعام: 145)؛ «بگو: در آنچه به من وحى شده است، بر خورندهاى که آن را مىخورد هيچ حرامى نمىيابم، مگر آنکه مردار يا خونِ ريخته يا گوشت خوک باشد که اينها همه پليدند؛ يا [قربانیاى که] از روى نافرمانى، [به هنگام ذبح] نام غير خدا بر آن برده شده باشد. پس کسى که بدون سرکشى و زيادهخواهى [به خوردن آنها] ناچار گردد، قطعاً پروردگار تو آمرزنده مهربان است» را ذکر میکند و مینویسد: ظاهر این آیه توهم حصر را برای انسان میآورد، ولی باید گفت: چون کافران حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده بودند، آیه در مقام نقض غرض ایشان نازل شد؛ بنابراین، آیه در مقام اثبات تحریم اقلامى است که کفار آنها را حلال برشمرده بودند... بهعبارتدیگر، حصر در آیه، حصر اضافى و نسبى است و نه حصر مطلق؛ یعنى آیه مىگوید: محرمات الهى اینها هستند، نه آنچه شما از ناحیه خود، حرام کردهاید و نسبت به مأکولات دیگر ساکت است<ref>ر.ک: همان، ص50-52</ref>. | نویسنده درباره دفع توهم حصر، آیه «قُلْ لاَ أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَکُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (الأنعام: 145)؛ «بگو: در آنچه به من وحى شده است، بر خورندهاى که آن را مىخورد هيچ حرامى نمىيابم، مگر آنکه مردار يا خونِ ريخته يا گوشت خوک باشد که اينها همه پليدند؛ يا [قربانیاى که] از روى نافرمانى، [به هنگام ذبح] نام غير خدا بر آن برده شده باشد. پس کسى که بدون سرکشى و زيادهخواهى [به خوردن آنها] ناچار گردد، قطعاً پروردگار تو آمرزنده مهربان است» را ذکر میکند و مینویسد: ظاهر این آیه توهم حصر را برای انسان میآورد، ولی باید گفت: چون کافران حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده بودند، آیه در مقام نقض غرض ایشان نازل شد؛ بنابراین، آیه در مقام اثبات تحریم اقلامى است که کفار آنها را حلال برشمرده بودند... بهعبارتدیگر، حصر در آیه، حصر اضافى و نسبى است و نه حصر مطلق؛ یعنى آیه مىگوید: محرمات الهى اینها هستند، نه آنچه شما از ناحیه خود، حرام کردهاید و نسبت به مأکولات دیگر ساکت است.<ref>ر.ک: همان، ص50-52</ref>. | ||
نویسنده در فصل سوم به بیان تنوع و گوناگونی سببهای نزول میپردازد؛ مثلاًدر آیه 104 سوره بقره مسلمانان از تعبیر به «راعنا» که یهود آن را به معنی حماقت میگرفتند و در میان خودِ مسلمانان به معنی مراعات حال به کار میرفت، نهی شدهاند. از نظر نویسنده میتوان از این آیه برداشت کرد که برخورد مسلمانان باید بهگونهای باشد که سوژه به دست دشمن ندهند<ref>ر.ک: همان، ص67-68</ref>. یا مثلاًآیات نفی استفاده لفظ مرده برای کسانی که در راه خدا کشته میشوند و تذکر به این نکته که آنان زندگان واقعی هستند، که به هدف نفی بینشهای غلط در جامعه استفاده شده است<ref>ر.ک: همان، ص71-72</ref>. | نویسنده در فصل سوم به بیان تنوع و گوناگونی سببهای نزول میپردازد؛ مثلاًدر آیه 104 سوره بقره مسلمانان از تعبیر به «راعنا» که یهود آن را به معنی حماقت میگرفتند و در میان خودِ مسلمانان به معنی مراعات حال به کار میرفت، نهی شدهاند. از نظر نویسنده میتوان از این آیه برداشت کرد که برخورد مسلمانان باید بهگونهای باشد که سوژه به دست دشمن ندهند<ref>ر.ک: همان، ص67-68</ref>. یا مثلاًآیات نفی استفاده لفظ مرده برای کسانی که در راه خدا کشته میشوند و تذکر به این نکته که آنان زندگان واقعی هستند، که به هدف نفی بینشهای غلط در جامعه استفاده شده است.<ref>ر.ک: همان، ص71-72</ref>. | ||
در فصل چهارم کتاب، از راه شناخت اسباب نزول و ضرورت تنبه نسبت به روایات مجعول بحث شده است؛ «مهمترین مسئله در اسباب نزول، شناختن مصدر و مأخذ سبب نزول است. دانشمندان تفسیر و حدیث گفتهاند: مأخذ سبب نزول، روایات و سخنان منقول از صحابه است که خود شاهد صحنه نزول آیات بودهاند و سخنانشان بر مبناى رأى شخصى و اجتهاد فکرى نیست»<ref>همان، ص98</ref>. اما «بررسى محتواى این منقولات با توجه به تناقضهاى فراوان و مخالفتهاى صریح آنها با روح قرآن و مقاصد شرع مقدس و عقل سلیم و حقایق مسلّم تاریخى، ما را به این نتیجه مىرساند که غالب این منقولات، قصهپردازیهاى ناشى از ذهن فردى روات است... به تعبیر سیوطى حدیث صحیح در اینباره جدّاً اندک است و یافت نمىشود»<ref>همان، ص99</ref>. | در فصل چهارم کتاب، از راه شناخت اسباب نزول و ضرورت تنبه نسبت به روایات مجعول بحث شده است؛ «مهمترین مسئله در اسباب نزول، شناختن مصدر و مأخذ سبب نزول است. دانشمندان تفسیر و حدیث گفتهاند: مأخذ سبب نزول، روایات و سخنان منقول از صحابه است که خود شاهد صحنه نزول آیات بودهاند و سخنانشان بر مبناى رأى شخصى و اجتهاد فکرى نیست»<ref>همان، ص98</ref>. اما «بررسى محتواى این منقولات با توجه به تناقضهاى فراوان و مخالفتهاى صریح آنها با روح قرآن و مقاصد شرع مقدس و عقل سلیم و حقایق مسلّم تاریخى، ما را به این نتیجه مىرساند که غالب این منقولات، قصهپردازیهاى ناشى از ذهن فردى روات است... به تعبیر سیوطى حدیث صحیح در اینباره جدّاً اندک است و یافت نمىشود»<ref>همان، ص99</ref>. | ||
نویسنده در قسمت ضرورت تنبه به روایات مجعول در این باب، چند روایت را بهعنوان نمونه ذکر میکند؛ مثلاًروایتی که درباره نزول آیه تیمم (143 سوره نساء) است و از قول عایشه نقل شده و ابوبکر در آن عایشه را مایه رحمت و برکت برای مسلمانان دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص100-101</ref>. | نویسنده در قسمت ضرورت تنبه به روایات مجعول در این باب، چند روایت را بهعنوان نمونه ذکر میکند؛ مثلاًروایتی که درباره نزول آیه تیمم (143 سوره نساء) است و از قول عایشه نقل شده و ابوبکر در آن عایشه را مایه رحمت و برکت برای مسلمانان دانسته است.<ref>ر.ک: همان، ص100-101</ref>. | ||
از جمله نقدهای نویسنده بر این روایت این است که: «این آیه متضمن احکام چندى، همچون تحریم نماز یا به مسجد شدن در حال مستى، بطلان نماز در حال جنابت، جواز عبور از مسجد یا ورود در نماز پس از غسل و تیمم برای معذورین است. لازمه پذیرش شأن نزول یادشده این است که این احکام تا زمان این غزوه، یعنى سال ششم هجرت بیان نشده باشد و این خلاف واقعیت تاریخ نزول احکام است»<ref>همان، ص102</ref>. | از جمله نقدهای نویسنده بر این روایت این است که: «این آیه متضمن احکام چندى، همچون تحریم نماز یا به مسجد شدن در حال مستى، بطلان نماز در حال جنابت، جواز عبور از مسجد یا ورود در نماز پس از غسل و تیمم برای معذورین است. لازمه پذیرش شأن نزول یادشده این است که این احکام تا زمان این غزوه، یعنى سال ششم هجرت بیان نشده باشد و این خلاف واقعیت تاریخ نزول احکام است»<ref>همان، ص102</ref>. |
نسخهٔ ۲۴ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۰۶
اسباب یا زمینههای نزول آیات قرآن | |
---|---|
پدیدآوران | سعیدی روشن، محمدباقر (نویسنده) |
ناشر | زمزم هدايت |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1 |
چاپ | 1 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
اسباب یا زمینههای نزول آیات قرآن، نوشته محمدباقر سعیدی روشن، کتابی است به زبان فارسی و با موضوع علوم قرآنی. «نویسنده کوشیده است با استناد به کتب و مآخذ معتبر تفسیر و علوم قرآنى، مباحث علمى و اساسى مربوط به موضوع اسباب نزول را گزینش و تدوین نماید»[۱].
وی کتاب را در رمضان 1418، مطابق با زمستان 1376 نوشته است.
ساختار
کتاب، دارای مقدمه و محتوای مطالب در چهار فصل است. نویسنده در این اثر از بیستویک منبع فارسی و عربی از منابع اهل سنت و شیعه بهره برده است که برخی از آنها از این قرارند: «أضواء على السنة المحمدية»، محمد ابوریه؛ «شواهد التنزيل»، حاکم حسکانى؛ «البرهان في علوم القرآن»، بدرالدین زرکشى؛ «الكشاف»، زمخشرى؛ «الإتقان في علوم القرآن»؛ جلالالدین سیوطى؛ «الميزان في تفسير القرآن»، سید محمدحسین طباطبایى؛ «مجمع البيان»، امینالاسلام طبرسى؛ «یکصد و پنجاه صحابی ساختگی»، سید مرتضى عسکرى؛ «التفسير الكبير»، فخر رازى؛ «أسباب النزول»، واحدى نیشابورى و..[۲].
گزارش محتوا
فصل اول کتاب به بحث از جایگاه شأن نزول میپردازد. نویسنده در این فصل از مفهوم سبب یا شأن نزول، اهمیت شناخت سبب نزول، آثاری که در اینباره نوشته شده است و... صحبت میکند؛ «سبب از ریشه سبّ، جمع آن اسباب، در لغت داراى معانى و کاربردهاى گوناگونى همچون، ریسمان، وسیله، دستاویز، باعث و انگیزه و هر امرى که موجب رسیدن به هدف گردد، مىباشد»[۳].
این واژه در قرآن به معانی وسیله و ابزار، دستاویز، پیوند و خویشاوندی و راهها و درها به کار رفته است.[۴]. «کلمه شأن به معنى کار، امر، طلب، حال و موقعیت و مناسبت است»[۵].
نویسنده میپرسد: «با توجه به آنکه کارهاى خدا تحت تأثیر مخلوقات و پدیدههاى عالم نیست، چگونه مىتوان نزول پارهاى از آیات الهى قرآن را به حوادث و جریانات جامعه عصر نزول وحى نسبت داد و حوادث آن دوران را اسباب نزول آیات قرآن دانست»؟[۶]. وی سپس به آن پاسخ میدهد. او در باب اهمیت شناخت شأن نزول مینویسد: «استفهام در لسان عرب داراى معانى و کاربردهاى گوناگونى همچون استفهام حقیقى و مجازى است. تعیین یکى از آنها مثل «پرسش حقیقى» یا «انکارى» و «تقریرى» و جز آن، در آیات قرآن مستلزم آگاهى از قرائن حالى و مقالى و یا نشانههاى دیگر است. اطلاع بر اسباب نزول است که مىتواند ما را در رسیدن به چنین هدفى یارى رساند»[۷].
عموم لفظ و خصوص سبب در اسباب نزول، یعنی «در مورد آیات شریفهاى که سبب نزول خاصى دارند، آیا خاص بودن مورد و سبب و موجبى که انگیزه نزول آیه بوده است، درصورتىکه تعبیر و لفظ آیه عام است، موجب تخصیص حکم مىشود یا آنکه تعبیر عام آیه ملاک و معیار است»؟[۸]. اکثر محققان اسلامی در این امر به اعتبار عموم باور دارند. وی سپس دلایل موافقان و مخالفان در این امر را ارائه میکند و پس از آن مواردی را که علاوه بر خاص بودن سبب، لفظ نیز در آنها خاص است، ذکر مینماید.
سعیدی روشن در فصل دوم، پنج فایده از فواید شناخت اسباب نزول را ذکر میکند: ایجاد بصیرت در فهم بهتر آیات، دفع توهم حصر، شناخت حکمت تشریع، پی بردن به چهرهپردازی و تاریخسازی قرآن و تسهیل حفظ و درک آیات.
نویسنده درباره دفع توهم حصر، آیه «قُلْ لاَ أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَکُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (الأنعام: 145)؛ «بگو: در آنچه به من وحى شده است، بر خورندهاى که آن را مىخورد هيچ حرامى نمىيابم، مگر آنکه مردار يا خونِ ريخته يا گوشت خوک باشد که اينها همه پليدند؛ يا [قربانیاى که] از روى نافرمانى، [به هنگام ذبح] نام غير خدا بر آن برده شده باشد. پس کسى که بدون سرکشى و زيادهخواهى [به خوردن آنها] ناچار گردد، قطعاً پروردگار تو آمرزنده مهربان است» را ذکر میکند و مینویسد: ظاهر این آیه توهم حصر را برای انسان میآورد، ولی باید گفت: چون کافران حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده بودند، آیه در مقام نقض غرض ایشان نازل شد؛ بنابراین، آیه در مقام اثبات تحریم اقلامى است که کفار آنها را حلال برشمرده بودند... بهعبارتدیگر، حصر در آیه، حصر اضافى و نسبى است و نه حصر مطلق؛ یعنى آیه مىگوید: محرمات الهى اینها هستند، نه آنچه شما از ناحیه خود، حرام کردهاید و نسبت به مأکولات دیگر ساکت است.[۹].
نویسنده در فصل سوم به بیان تنوع و گوناگونی سببهای نزول میپردازد؛ مثلاًدر آیه 104 سوره بقره مسلمانان از تعبیر به «راعنا» که یهود آن را به معنی حماقت میگرفتند و در میان خودِ مسلمانان به معنی مراعات حال به کار میرفت، نهی شدهاند. از نظر نویسنده میتوان از این آیه برداشت کرد که برخورد مسلمانان باید بهگونهای باشد که سوژه به دست دشمن ندهند[۱۰]. یا مثلاًآیات نفی استفاده لفظ مرده برای کسانی که در راه خدا کشته میشوند و تذکر به این نکته که آنان زندگان واقعی هستند، که به هدف نفی بینشهای غلط در جامعه استفاده شده است.[۱۱].
در فصل چهارم کتاب، از راه شناخت اسباب نزول و ضرورت تنبه نسبت به روایات مجعول بحث شده است؛ «مهمترین مسئله در اسباب نزول، شناختن مصدر و مأخذ سبب نزول است. دانشمندان تفسیر و حدیث گفتهاند: مأخذ سبب نزول، روایات و سخنان منقول از صحابه است که خود شاهد صحنه نزول آیات بودهاند و سخنانشان بر مبناى رأى شخصى و اجتهاد فکرى نیست»[۱۲]. اما «بررسى محتواى این منقولات با توجه به تناقضهاى فراوان و مخالفتهاى صریح آنها با روح قرآن و مقاصد شرع مقدس و عقل سلیم و حقایق مسلّم تاریخى، ما را به این نتیجه مىرساند که غالب این منقولات، قصهپردازیهاى ناشى از ذهن فردى روات است... به تعبیر سیوطى حدیث صحیح در اینباره جدّاً اندک است و یافت نمىشود»[۱۳].
نویسنده در قسمت ضرورت تنبه به روایات مجعول در این باب، چند روایت را بهعنوان نمونه ذکر میکند؛ مثلاًروایتی که درباره نزول آیه تیمم (143 سوره نساء) است و از قول عایشه نقل شده و ابوبکر در آن عایشه را مایه رحمت و برکت برای مسلمانان دانسته است.[۱۴].
از جمله نقدهای نویسنده بر این روایت این است که: «این آیه متضمن احکام چندى، همچون تحریم نماز یا به مسجد شدن در حال مستى، بطلان نماز در حال جنابت، جواز عبور از مسجد یا ورود در نماز پس از غسل و تیمم برای معذورین است. لازمه پذیرش شأن نزول یادشده این است که این احکام تا زمان این غزوه، یعنى سال ششم هجرت بیان نشده باشد و این خلاف واقعیت تاریخ نزول احکام است»[۱۵].
وضعیت کتاب
فهرست منابع در انتهای کتاب و ارجاعات در پاورقی ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.