۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اقتصادي' به 'اقتصادی') |
جز (جایگزینی متن - 'معماري' به 'معماری') |
||
| خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
نويسنده در نگارش رساله كوشيده است تا رسم و سنت جغرافىنگاران اسلامی را رعايت كند. او همانند ديگر جغرافىنگاران درصدد برآمده تا مساحت و محل نواحي مسكوني، آبها، ميوهها، محصولات و نيز بناهاي قابل توجه را از نظر خواننده بگذراند؛ ولي اطلاعات تاریخی در رساله او اندك است. وي از آثار مهم به اختصار ياد كرده، ولي در عوض نكتههاي بسيار جالبي را نيز به شرح آورده است. شايد او از نخستين مؤلفيني باشد كه از نفت باكو وخانقين و جايگاه به بند كشيده شدن ضحاك (بيوراسب) در دماوند ياد كرده است. | نويسنده در نگارش رساله كوشيده است تا رسم و سنت جغرافىنگاران اسلامی را رعايت كند. او همانند ديگر جغرافىنگاران درصدد برآمده تا مساحت و محل نواحي مسكوني، آبها، ميوهها، محصولات و نيز بناهاي قابل توجه را از نظر خواننده بگذراند؛ ولي اطلاعات تاریخی در رساله او اندك است. وي از آثار مهم به اختصار ياد كرده، ولي در عوض نكتههاي بسيار جالبي را نيز به شرح آورده است. شايد او از نخستين مؤلفيني باشد كه از نفت باكو وخانقين و جايگاه به بند كشيده شدن ضحاك (بيوراسب) در دماوند ياد كرده است. | ||
در رساله از بعضي آثار | در رساله از بعضي آثار معماری روزگاران كهن به ويژه آثار دوران هخامنشي و عهد ساساني ياد شده است كه شگفتي اعراب و جغرافىنگاران سدههاي 4 و 5ق را برانگيخته بوده و اغلب بر خود فرض مىدانستهاند، از عمدهترين اين آثار ياد كنند. | ||
یکی از جالبترين نكاتي كه ابودلف در رساله خود بدان اشاره كرده، درباره وجود هلالي نقره بر بالاي گنبد آتشكده شيز است، وي مىنويسد: «بر بالاي گنبد اين آتشكده هلالي از نقره نصب شده كه طليم آن است. جمعي از امرا و فاتحان خواستند آن را بردارند؛ ولي كوشش آنان به جايي نرسيد». بارتولد ضمن اشاره به اين مطلب چنين اظهار نظر كرده است كه به احتمال بسيار هلال بالاي گنبد شيز بيش از آن كه نمادي ديني باشد، نمادي دودماني بود كه بعدها در جهان اسلام گسترش يافت. | یکی از جالبترين نكاتي كه ابودلف در رساله خود بدان اشاره كرده، درباره وجود هلالي نقره بر بالاي گنبد آتشكده شيز است، وي مىنويسد: «بر بالاي گنبد اين آتشكده هلالي از نقره نصب شده كه طليم آن است. جمعي از امرا و فاتحان خواستند آن را بردارند؛ ولي كوشش آنان به جايي نرسيد». بارتولد ضمن اشاره به اين مطلب چنين اظهار نظر كرده است كه به احتمال بسيار هلال بالاي گنبد شيز بيش از آن كه نمادي ديني باشد، نمادي دودماني بود كه بعدها در جهان اسلام گسترش يافت. | ||
ابودلف پيرامون آثار | ابودلف پيرامون آثار معماری عهد ساساني و نخستين سدههاي اسلامی در ايران، اشارههايي دارد كه درخور دقت است. وي به هنگام بحث از شهر «دزدان» واقع در شهرزور از ضخامت ديوار شهر ياد مىكند و مىنويسد چهارپایان بر بالاي آن رفت و آمد ميكنند. او بناي اين شهر را به دارا نسبت داده كه اسكندر بر آن دست نيافته است. نوشتههايش درباره قصرشيرين، طاقبستان، دروازههاي آهنين ري، پلهاي شوشتر، قلعه ديلم و جز آن شايان توجه است. وي يك رشته داستانها را كه بخش اعظم آنها سينه به سينه نقل مىشده و نيز پديدههاي جالب طبيعت و اطلاعات تاریخی، اقتصادی، فرهنگی و جغرافیایی را در رساله خود ذكر كره است. رساله سرشار از مطالب جالبي است كه بعضي از آنها در جايي نقل نشدهاند و از مطالب ارزشمند و صحيح به شمار مىآيند. | ||
نوشتههاي او درباره ايران و قفقاز از ديدگاه جغرافیایی و نيز جغرافياي تاریخی واجد اهميتي بسزا است. مطالب او درباره آسيابها و حمامهاي تفليس، اطلاعات مردمشناسی او درباره ارمنستان و نوشتههاي او درباره گرگان و بعضي نواحي خراسان شايان دقت است. او به بناهاي عجيبي كه بعضي از آنها بر جاي نماندهاند، اشاره مىكند: «در جيلآباد ري زندان بزرگ و هولناكي وجود دارد كه اطراف آن را درياچه بسيار عميقي فراگرفته و بر بالاي آن دژي استوار بر روي ايواني خاکي پا برجا است. اين دژ به اندازهاي محكم است كه نقب زدن برای خروج از آن ممكن نيست و هيچ گرفتاري نمىتواند با توسل به انواع حيل از آن جا رهايي يابد. من هيچ بنايي از اين گونه و مانند آن نديدهام». | نوشتههاي او درباره ايران و قفقاز از ديدگاه جغرافیایی و نيز جغرافياي تاریخی واجد اهميتي بسزا است. مطالب او درباره آسيابها و حمامهاي تفليس، اطلاعات مردمشناسی او درباره ارمنستان و نوشتههاي او درباره گرگان و بعضي نواحي خراسان شايان دقت است. او به بناهاي عجيبي كه بعضي از آنها بر جاي نماندهاند، اشاره مىكند: «در جيلآباد ري زندان بزرگ و هولناكي وجود دارد كه اطراف آن را درياچه بسيار عميقي فراگرفته و بر بالاي آن دژي استوار بر روي ايواني خاکي پا برجا است. اين دژ به اندازهاي محكم است كه نقب زدن برای خروج از آن ممكن نيست و هيچ گرفتاري نمىتواند با توسل به انواع حيل از آن جا رهايي يابد. من هيچ بنايي از اين گونه و مانند آن نديدهام». | ||
ویرایش