دیوان رودکی سمرقندی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '==وابستهها==') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>') |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و معانی کلمات مهجور و متروک در شعر [[رودکي، جعفر بن محمد|رودکی]] در انتهای اثر ذکر شده است. | فهرست مطالب در ابتدای کتاب و معانی کلمات مهجور و متروک در شعر [[رودکي، جعفر بن محمد|رودکی]] در انتهای اثر ذکر شده است. | ||
==پانویس == | ==پانویس== | ||
<references /> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
نسخهٔ ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۱۹
دیوان رودکی سمرقندی | |
---|---|
پدیدآوران | رودکي، جعفر بن محمد (سراينده)
نفیسی، سعید (مصحح) براگينسکي، يوسيف سامويلوويچ (مصحح) |
عنوانهای دیگر | ديوان رودکي سمرقندي ديوان |
ناشر | موسسه انتشارات نگاه |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1373ش , |
موضوع | شعر فارسي - قرن 4ق. |
زبان | فارسي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR 4460 1373 |
دیوان رودکی سمرقندی، مشتمل بر اشعار پراکنده ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی است که بر اساس نسخه سعید نفیسی منتشر شده است. در ابتدای دیوان، تحقیق گستردهای ذیل عنوان «شرح احوال رودکی» ارائه شده است. رودکی به پدر شعر فارسی مشهور است؛ لذا اشعار او از اهمیت ویژهای برخوردار است.
ساختار
کتاب، مشتمل بر مقدمه ناشر، مقدمهای تحقیقی (در شرح احوال رودکی و توضیح منابع و مآخذ اشعار رودکی و...) و ابیات پراکنده رودکی است.
گزارش محتوا
از معاصران، نخستین پژوهندهای که درباره رودکی، پدر شعر فارسی، تلاش مهمی از خود نشان داد و برخی لحظات زندگی این شاعر بزرگ و زبانآور را از زیر غبار روزگار بیرون کشید، علامه محمد قزوینی بود. پس از او استاد سعید نفیسی در اواخر نخستین دهه قرن شمسی حاضر، کتاب دیوان اشعار پراکنده رودکی را با پارهای توضیحات منتشر ساخت. استاد نفیسی بر اساس اطلاعات قزوینی و توضیحات تذکرهنویسان مطالعه و تحقیق دامنهداری را آغاز کرد و دیوانی را از رودکی با شرح زندگانی شاعر منتشر ساخت که کتاب حاضر از روی آن و نیز دیوان رودکی که توسط ی. براگینسکی (اداره انتشارات دانش، مسکو 1964م) منتشر شده، تدوین و تنظیم شده است[۱].
در میان نسخههای خطی دیوان شعرای ایران کتاب کوچکی حاوی نزدیک هزار بیت هست که به نام «دیوان رودکی» معروف است. خاورشناس انگلیسی دنیس راس، در مقالهای درباره شعر رودکی نوشته و درباره این کتاب بحث کرده است و آن را «دیوان مجعول رودکی» خوانده است. این کتاب را گویا در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم جعل کردهاند؛ زیرا در میان مـآخذی که در گرد آوردن اشعار رودکی موجود است، قدیمترین کتاب که در آن اشعار قطران تبریزی را به نام رودکی آوردهاند، «فرهنگ جهانگیری» است که در سال 1005 تألیف شده است. پیش از قرن یازدهم، ثبت اشعار قطران تبریزی به نام رودکی متداول نبوده است و چون هفت کتاب از این کتابها را در هندوستان تألیف کردهاند و همه این نسبت را به خطا روا داشتهاند، ظن غالب آن است که این خطا نخست از مؤلفین هندی سر زده است و احتمالاً نسخه دیوان مجعول رودکی را در هند جعل کردهاند. در این دیوان چندین قصیده و قطعه از اشعار قطران ثبت است که یا همه ابیات آنها یا برخی از آنها را به نام رودکی ثبت کردهاند. این نسخه مجعول را در ایران و ممالک شرق و کتابخانههای شرقی ممالک بیگانه بسیار چاپ کرده و به ثبت رساندهاند و در سال 1315ق، در تهران نیز آن را چاپ کردهاند، منتها پارهای از اشعار رودکی را که در «تاریخ بیهقی» و «چهار مقاله» و دیگر تذکرهها وجود دارد، بر آن افزودهاند. نسخه چاپ تهران حاوی 1170 بیت است، ولی نسخه خطی به تفاوت از 951 بیت تا 1121 بیت از قطران به نام رودکی است[۲].
دیوانی که هماکنون در اختیار شما خوانندگان عزیز است، همه اشعار پراکنده رودکی را در خود دارد؛ گیرم این دیوان بسیار ناچیزتر از آن است که روزگاری، قرنها پیش، وجود داشته است. در حقیقت این دیوان، مرهون تلاشها و ممارستهای تحسینانگیز شادروان استاد سعید نفیسی است[۳].
امّا شماره سرودههای موجود رودکی و مجموع آنچه در تذکرهها و کـتابهای ادبـی و تـاریخی نظیر چهار مقاله، لباب الألباب، تاریخ سیستان و همچنین تذکرههای مـتأخّر و مجموعهها و فرهنگهای شعری باقی مانده است، از یکهزاروپانصد بیت تجاوز نمیکند و اگرچه با پژوهشهای محققان، اندکانـدک بـه شـمار اشعار بازیافته رودکی افزوده میشود، ولی هنوز از نخستین دیوان شعر فـارسی، یـعنی دیوان رودکی، بخش قابل توجهی به دست نیامده است و از نخستین تلاشها و کاوشهای زندهیادان عبدالغـنی مـیرزایف و بـراگینسکی که در سال 1958م، منتشر شد و چیزی کمتر از هزار بیت را در شمار میآورد تـا پژوهـشهای شـادروان استاد سعید نفیسی که در سال 1336ش، منتشر شد و پژوهشهای بعدی، تنها در حدود 500 بـیت بـه سـرودهای بازیافته رودکی اضافه شده است که در مورد صحت بعضی از آنها نیز تردیدهایی باقی اسـت[۴].
اشعاری که در این دیوان خواهد آمد از کتابها و سفینههای مختلف اخذ شده است. نخست قصاید و قطعات و پس از آن رباعیات خواهد آمد و از آن پس ابیات پراکنده را خواهید خواند. هرجا که ابیات پراکنده در وزن و روی و قافیه و ردیف یکسان بوده است، در پی یکدیگر ثبت شدهاند و رعایت ترتیب حروف هجا در قوافی اشعار ذکر شده است. متن هر شعر در مقابله نسخهها، آنچه درستتر بوده اختیار شده است و در جایی که تردیدی در میان نسخههای مختلف وجود داشته قدیمترین نسخه مآخذ قرار گرفته است. در ذیل هر قطعه یا بیت، مأخذ آن با ارقام مشخص شده و هر رقمی اشاره به مأخذی است که 93 مأخذ در انتهای شرح احوال رودکی ذکر شده است. هرجا که بیتی را به دیگری هم، بهجز رودکی، نسبت دادهاند در ذیل همان صفحه با ذکر مأخذ معلوم شده است[۵].
شاعران قصیدهسرا کوشش خود را در مناقب فصیح و بلند پادشاهان بهکار میبردهاند. نام رودکی در این عرصه در صدر قرار دارد و شاعران همواره او را به استادی نام بردهاند و خود را از حیث سرودن مدیحه شاگرد و پیرو او دانستهاند. باآنکه عنصری در مدیحه یکی از بزرگترین قهرمانان این میدان بوده است، هرگز به پای رودکی نرسیده است. دقیقی با آن همه توانایی در شعر میگوید:
کرا رودکی گفته باشد مدیح | امام فنون و سخنور بود | |
دقیقی مدیح آورد سوی او | چو فرما بهسوی هجیورد بود |
[۶].
رودکی خود تسلط خویش را در مدیحهسرایی میدانسته و جایی که از گفتن مدح امیر ابوجعفر بهسزا خود را ناتوان میشمارد بر جریر و طایی و حسان و سحبان شعرای مشهور عرب که در مدایح معروف بودهاند، خود را فزونی مینهد:
جز بهسزاوار میر گفت ندانم | ورچه جریرم به شعر و طایی و حسان | |
سخت شکوهم که عجز من بنماید | ورچه حریفم ابا فصاحت سحبان |
[۷].
اکثر ابیات و اشعار بهجامـانده از رودکی در حـوزه ادبیات توصیفی است. چنان به توصیف بهار پرداخته است که از واژهواژه ابیاتش میتوان نغمه پرنـدگان، غـرش ابـرها، ریزش باران و حرکت جویباران را شنید:
آمـد بـهار خـرم بـا رنـگ و بوی طیب | بـا صـد هـزار نــزهــت و آرایـش عـجیب | |
چـرخ بـزرگوار یـکی لـشکـری بـکرد | لـشـکــرش ابـر تــیره و بـاد صبــا نــقیب | |
آن ابر بـین که گـرید چو مرد سوگوار | و آن رعد بین که نـالد چون عاشق کئیب | |
خورشید ز ابر تیره دهد روی گاهگـاه | چـونان حـصاریای که گذر دارد از رقیب | |
بـاران مـشکبـوی بـبارد نـــوبـهنـو | وز بــرف بـرکــشیــد یـکی حــله قــصیب |
رودکی بهار را به سپاهی تشبیه کرده است که رویدادهای طبیعی، هرکدام در این سپاه شغلی برعهده دارند؛ ابرهای تیره بـهمـنزله سپاهیان و باد صبا، نقیب و فرمانده لشکر است و برق آسمان بهعنوان نـفاط یا کسـی است که ظرفهای مشتعل از نفت را به کشتی یا سـپاه دشـمن مـیاندازد. در توصیف رودکی، باد صبا همچون فرمانده لشکر سـپاهیان را که ابرها هستند، حرکت میدهد. برق آسمان نیز به آتشافکنی و شعلهور ساختن سـپاه دشـمن مشغول میشود و رعد نیز نـوای جـنگی مینوازد[۸].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و معانی کلمات مهجور و متروک در شعر رودکی در انتهای اثر ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- امامی، نصرالله، «نگاهی دوباره به آثار رودکی سمرقندی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه شهید چمران اهواز)، بهار و تابستان 1385، شماره 4، صفحه 101 تا 110.
- رضاییان، زهرا، «بهار رستاخیزی پس از مرگ»، پایگاه مجلات تخصصی نور، نامه جامعه، فروردین 1390، شماره 79، صفحه 62 تا 66.