أنوار التنزيل و أسرار التأويل (تفسير البيضاوي): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
تفسير بيضاوى و بهویژه ارزش ادبى و تفسيرى آن در ميان اهل فن و مفسران شيعى نيز مورد توجه بوده است. مولا فتحالله كاشانى (م 988ق) در مقدمه «زبدة التفاسير» كه به زبان عربى نوشته است، از «أنوار التنزيل»، بهعنوان يكى از چهار منبع عمده خود ياد مىكند. نگاهى گذرا به مجلدات «[[بحار الأنوار]]» [[مجلسی، محمدباقر|مجلسى]] نيز بيانگر استفاده مكرر او از تفسير بيضاوى است. ميرزا محمد مشهدى قمى، از علماى امامى سده 12ق نيز در بحثهاى ادبى خود از «أنوار التنزيل» بيضاوى بسيار بهره برده است .<ref>مصلايىپور، عباس، دانشنامه موضوعى قرآن</ref> | تفسير بيضاوى و بهویژه ارزش ادبى و تفسيرى آن در ميان اهل فن و مفسران شيعى نيز مورد توجه بوده است. مولا فتحالله كاشانى (م 988ق) در مقدمه «زبدة التفاسير» كه به زبان عربى نوشته است، از «أنوار التنزيل»، بهعنوان يكى از چهار منبع عمده خود ياد مىكند. نگاهى گذرا به مجلدات «[[بحار الأنوار]]» [[مجلسی، محمدباقر|مجلسى]] نيز بيانگر استفاده مكرر او از تفسير بيضاوى است. ميرزا محمد مشهدى قمى، از علماى امامى سده 12ق نيز در بحثهاى ادبى خود از «أنوار التنزيل» بيضاوى بسيار بهره برده است .<ref>مصلايىپور، عباس، دانشنامه موضوعى قرآن</ref> | ||
تفسير بيضاوى، بهویژه در شناخت ملل مختلف نسبت به اسلام اثرى شگرف نهاد؛ | تفسير بيضاوى، بهویژه در شناخت ملل مختلف نسبت به اسلام اثرى شگرف نهاد؛ برای نمونه در سدههاى 9 و 10ق / 15 و 16م، يكى از پرتداولترين آثار اسلامى در آسياى جنوب شرقى، اين تفسير بود. همچنين در اروپاى سدههاى 16م، به بعد، ترجمه اين اثر نقطه عطفى در بالا بردن ميزان آشنايى اروپاييان با دين اسلام بود. در سدههاى پسين نيز مترجمان قرآن كريم به زبانهاى اروپايى از اين تفسير بهرههاى فراوان بردهاند .<ref>همان</ref> | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== | ||
از ديد حاجى خليفه پرفايدهترين و سودمندترين حاشيه كامل بر تفسير بيضاوى، حاشيه محيىالدين محمد بن مصطفى قوجوى، معروف به شيخزاده (م 951ق) است. اين حاشيه، از شروح مفصل ادبى و بيانى تفسير بيضاوى است كه | از ديد حاجى خليفه پرفايدهترين و سودمندترين حاشيه كامل بر تفسير بيضاوى، حاشيه محيىالدين محمد بن مصطفى قوجوى، معروف به شيخزاده (م 951ق) است. اين حاشيه، از شروح مفصل ادبى و بيانى تفسير بيضاوى است كه برای طلاب و محصلان علوم قرآنى نگارش شده است. [[ذهبى]]، مشهورترين حواشى بر تفسير بيضاوى را حاشيه قاضىزاده، حاشيه شهاب و حاشيه قونوى مىداند .<ref>مقدمه محقق، ص15</ref>[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ]] نيز يكى از بهترين حواشى غير كامل بر تفسير بيضاوى را، حاشيه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] مىداند. | ||
تفسير بيضاوى، توسط برخى مختصر نيز شده است. حاجى خليفه از «الإتحاف بتمييز ما تبع فيه البيضاوی» بهعنوان مختصر تفسير بيضاوى توسط محمدبن يوسف شامى ياد مىكند. وى همچنين از مختصرى متعلق به محمد بن محمد بن عبدالرحمان شافعى قاهرى، معروف به امام الكامليه (م 874ق) ياد مىنمايد. شيخ [[مناوی، محمد عبدالرئوف|عبدالرئوف مناوى]]، احاديث تفسير بيضاوى را مستنديابى كرده و آن را «الفتح السماوی بتخريج أحاديث البيضاوی» نامگذارى كرده است .<ref>مصلايىپور، عباس، دانشنامه موضوعى قرآن</ref> | تفسير بيضاوى، توسط برخى مختصر نيز شده است. حاجى خليفه از «الإتحاف بتمييز ما تبع فيه البيضاوی» بهعنوان مختصر تفسير بيضاوى توسط محمدبن يوسف شامى ياد مىكند. وى همچنين از مختصرى متعلق به محمد بن محمد بن عبدالرحمان شافعى قاهرى، معروف به امام الكامليه (م 874ق) ياد مىنمايد. شيخ [[مناوی، محمد عبدالرئوف|عبدالرئوف مناوى]]، احاديث تفسير بيضاوى را مستنديابى كرده و آن را «الفتح السماوی بتخريج أحاديث البيضاوی» نامگذارى كرده است .<ref>مصلايىپور، عباس، دانشنامه موضوعى قرآن</ref> |
نسخهٔ ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۰۵
أنوار التنزیل و أسرار التأویل (تفسیر البیضاوی) | |
---|---|
پدیدآوران | مرعشلی، محمد عبدالرحمن (اعداد) بیضاوی، عبدالله بن عمر (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | تفسیر بیضاوی |
ناشر | دار إحياء التراث العربي |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1418 ق یا 1998 م |
چاپ | 1 |
موضوع | تفاسیر اهل سنت - قرن 7ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 5 |
کد کنگره | BP 95 /ب9الف8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
أنوار التنزيل و أسرار التأویل، مشهور به «تفسير بيضاوى»، تأليف عبدالله بن عمر شيرازى شافعى بيضاوى (م 691ق)، از عالمان و متكلمان و مفسران معاصر علامه حلّى و خواجه نصيرالدين طوسى بوده است.[۱]آمادهسازى و مقدمه کتاب توسط محمد عبدالرحمن مرعشلى انجام شده است.
بيضاوى، در مقدمه كوتاه کتاب، بهاجمال از انگيزه نگارش آن سخن گفته است. وى به انگيزه فراهم آوردن تفسير فشرده و گویا، همراه با زبده انديشههاى انديشهوران، دست به نگارش تفسير زده است .[۲]
ساختار
روش تفسيرى بيضاوى بدينترتيب است كه در آغاز، از نام سوره، جايگاه نزول و تعداد آيات آن ياد مىكند و آنگاه به تفسير و تبيين واژهها پرداخته و تفسير را ادامه مىدهد.
اين کتاب در حقيقت، در برابر «كشاف» زمخشرى به نگارش درآمده و گرايش به فكر اشعرى از نكات بارز اين تفسير است. مطالب تفسير بيشتر برگرفته از «كشاف» زمخشرى و تفسير كبير فخرالدين رازى است. يكى ديگر از منابع مورد استفاده بيضاوى، بهویژه در لغت و اشتقاق و بيان دقايق زبانى و ادبى قرآن كريم، تفسير راغب اصفهانى است. صاحب «كشف الظنون» همچنين ذيل مدخل «تفسير الراغب»، از آن بهعنوان يكى از مآخذ «أنوار التنزيل» بيضاوى ياد مىكند .[۳]
گزارش محتوا
تفسير بيضاوى از جمله تفاسير مختصر، مفيد و محكم است كه بهخاطر ویژگىها و برجستگىهايى كه دارد، مورد توجه عالمان و حوزههاى علوم اسلامى قرار گرفته و همت بسيارى از تفسيرپژوهندگان و محققان را به خود جلب كرده است؛ ازاينرو عالمان بسيارى به آن شرح نوشته و يا حاشيه و تعليقه نگاشتهاند.[۴] مرعشلى، در مقدمهاش بر کتاب، اسامى 50 حاشيه و تعليقه بر کتاب را ذكر كرده است .[۵]
«أنوار التنزيل»، از نظر حجم از تفاسير متوسط است؛ ازاينروى از مباحث طولانى و نقد و بررسىهاى طولانى و عرضه ديدگاهها و ارزيابى آنها بهطور گسترده در آن خبرى نيست. بيشترين همت مؤلف آن، تبيين واژهها و تشريح جملات آيات و توضيح مفهوم آيات الهى است. او در اين راستا به اقوال مختلف در كمال اختصار روى مىآورد و تفصيل و توسيع را برنمىتابد. بيضاوى غالباً معنايى را مىگزيند و به آن استدلال مىكند و پس از آن به گفتهها و يافتههاى ديگران روى مىآورد. او بهجز آنچه را كه انتخاب كرده است، با تعبير «قيل»، «روى» و... مىآورد تا نشانگر تضعيف آن ديدگاهها و يا عدم اعتماد وى به آنها باشد .[۶]
مباحث مربوط به قرائت و تعيين دقيق قرائتهاى مشهور و اشاره به قرائتهاى ديگر، بخش ديگرى از محتواى تفسير او را تشكيل مىدهد. بااينهمه بيضاوى از مباحث كلامى، فقهى، اخلاقى و بعضاً تاريخى نيز غفلت نمىكند، كه از آنها ياد خواهيم كرد. بيضاوى به پيروى از زمخشرى، پس از پایان تفسير سورهها، رواياتى در فضيلت سوره و ثواب قرائت آن نقل مىكند .[۷]
تفسير بيضاوى و بهویژه ارزش ادبى و تفسيرى آن در ميان اهل فن و مفسران شيعى نيز مورد توجه بوده است. مولا فتحالله كاشانى (م 988ق) در مقدمه «زبدة التفاسير» كه به زبان عربى نوشته است، از «أنوار التنزيل»، بهعنوان يكى از چهار منبع عمده خود ياد مىكند. نگاهى گذرا به مجلدات «بحار الأنوار» مجلسى نيز بيانگر استفاده مكرر او از تفسير بيضاوى است. ميرزا محمد مشهدى قمى، از علماى امامى سده 12ق نيز در بحثهاى ادبى خود از «أنوار التنزيل» بيضاوى بسيار بهره برده است .[۸]
تفسير بيضاوى، بهویژه در شناخت ملل مختلف نسبت به اسلام اثرى شگرف نهاد؛ برای نمونه در سدههاى 9 و 10ق / 15 و 16م، يكى از پرتداولترين آثار اسلامى در آسياى جنوب شرقى، اين تفسير بود. همچنين در اروپاى سدههاى 16م، به بعد، ترجمه اين اثر نقطه عطفى در بالا بردن ميزان آشنايى اروپاييان با دين اسلام بود. در سدههاى پسين نيز مترجمان قرآن كريم به زبانهاى اروپايى از اين تفسير بهرههاى فراوان بردهاند .[۹]
وضعيت کتاب
از ديد حاجى خليفه پرفايدهترين و سودمندترين حاشيه كامل بر تفسير بيضاوى، حاشيه محيىالدين محمد بن مصطفى قوجوى، معروف به شيخزاده (م 951ق) است. اين حاشيه، از شروح مفصل ادبى و بيانى تفسير بيضاوى است كه برای طلاب و محصلان علوم قرآنى نگارش شده است. ذهبى، مشهورترين حواشى بر تفسير بيضاوى را حاشيه قاضىزاده، حاشيه شهاب و حاشيه قونوى مىداند .[۱۰]آقابزرگ نيز يكى از بهترين حواشى غير كامل بر تفسير بيضاوى را، حاشيه شيخ بهايى مىداند.
تفسير بيضاوى، توسط برخى مختصر نيز شده است. حاجى خليفه از «الإتحاف بتمييز ما تبع فيه البيضاوی» بهعنوان مختصر تفسير بيضاوى توسط محمدبن يوسف شامى ياد مىكند. وى همچنين از مختصرى متعلق به محمد بن محمد بن عبدالرحمان شافعى قاهرى، معروف به امام الكامليه (م 874ق) ياد مىنمايد. شيخ عبدالرئوف مناوى، احاديث تفسير بيضاوى را مستنديابى كرده و آن را «الفتح السماوی بتخريج أحاديث البيضاوی» نامگذارى كرده است .[۱۱]
فهرست مطالب در انتهاى کتاب آمده است. پاورقى، تنها در مقدمه محقق ديده مىشود.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه محقق و متن کتاب.
- مصلايىپور، عباس، دانشنامه موضوعى قرآن، مركز فرهنگ و معارف قرآن، صفحه اصلى موضوعات، تفسير قرآن، تفاسير كامل قرآن، تفاسير اهل سنت، أنوار التنزيل (بيضاوى) به آدرس اينترنتى:
- http://maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,12809?PHPSSSID 531d620c5a665159c9809421260eba8
- ستمى، مريم، «تفسيرى سترگ و مفسرى بزرگ»، بينات، زمستان 1384، شماره 48.