۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
# خارقالعاده بودن: معجزه بايد خارج از اسباب مادى و مقياسهاى بشرى و خارج از آنچه مردم در زندگى با آن انس و الفت دارند، باشد. البته نویسنده به اين نكته نيز اشاره دارد كه خرق عادت، به معنى خرق عقل و تعارض با منطق عقلى بشرى نيست. اين خرق عادت، گاهى به قول مىباشد، مانند انزال قرآن به لسان پيامبر امى(ص)، گاهى به فعل مىباشد، مانند تبديل عصاى حضرت موسى(ع) به مار و گاهى نيز به ترك مىباشد مانند، نسوزاندن آتش ابراهيم خليل را. | # خارقالعاده بودن: معجزه بايد خارج از اسباب مادى و مقياسهاى بشرى و خارج از آنچه مردم در زندگى با آن انس و الفت دارند، باشد. البته نویسنده به اين نكته نيز اشاره دارد كه خرق عادت، به معنى خرق عقل و تعارض با منطق عقلى بشرى نيست. اين خرق عادت، گاهى به قول مىباشد، مانند انزال قرآن به لسان پيامبر امى(ص)، گاهى به فعل مىباشد، مانند تبديل عصاى حضرت موسى(ع) به مار و گاهى نيز به ترك مىباشد مانند، نسوزاندن آتش ابراهيم خليل را. | ||
# فعل خدا بودن: اين خداوند است كه معجزه را به دست پيامبر جارى مىكند؛ به اين معنى كه خود پيامبر(ع) هيچ اختيار و قدرتى بر اجراى بى واسطه آن، ندارد. خداوند خود نيز بر اين امر تأكيد فرموده است. | # فعل خدا بودن: اين خداوند است كه معجزه را به دست پيامبر جارى مىكند؛ به اين معنى كه خود پيامبر(ع) هيچ اختيار و قدرتى بر اجراى بى واسطه آن، ندارد. خداوند خود نيز بر اين امر تأكيد فرموده است. | ||
# اظهار آن به دست نبى: لازم است معجزه، به دست پيامبرى از پيامبران الهى و | # اظهار آن به دست نبى: لازم است معجزه، به دست پيامبرى از پيامبران الهى و برای اثبات نبوت وى جارى گردد؛ بنابراین، اگر خرق عادتى از سوى يكى از اوليا و بندگان صالح خداوند اتفاق افتاد، معجزه نبوده و «كرامت» ناميده مىشود. | ||
# سالم بودن از معارضه: معجزه بايد بهگونهاى باشد كه مخالفان از آوردن مثل آن ناتوان بوده و نتوانند با آن معارضه نمايند. | # سالم بودن از معارضه: معجزه بايد بهگونهاى باشد كه مخالفان از آوردن مثل آن ناتوان بوده و نتوانند با آن معارضه نمايند. | ||
# بودن آن پس از ادعاى نبوت: بنابراین عمل خارقالعاده پيش از ادعاى نبوت معجزه نيست، بلكه «ارهاص» خوانده مىشود.<ref>همان، ص18 - 20</ref> | # بودن آن پس از ادعاى نبوت: بنابراین عمل خارقالعاده پيش از ادعاى نبوت معجزه نيست، بلكه «ارهاص» خوانده مىشود.<ref>همان، ص18 - 20</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
در مبحث سوم، معجزه پيامبر اسلام(ص) و ساير انبيا(ع) بررسى و فرق ميان آن دو، بيان شده است. در ابتداى اين مبحث، به آياتى پيرامون معجزه پيامبران اشاره و نكاتى از آنها استخراج شده است، از جمله: | در مبحث سوم، معجزه پيامبر اسلام(ص) و ساير انبيا(ع) بررسى و فرق ميان آن دو، بيان شده است. در ابتداى اين مبحث، به آياتى پيرامون معجزه پيامبران اشاره و نكاتى از آنها استخراج شده است، از جمله: | ||
# بعثت انبيا بهسوى اقوام خود و بردن آيات و نشانههاى بيّن و آشكار | # بعثت انبيا بهسوى اقوام خود و بردن آيات و نشانههاى بيّن و آشكار برای آنان. | ||
# تكذيب اقوام، انبياى خویش را علىرغم ديدن آن آيات. | # تكذيب اقوام، انبياى خویش را علىرغم ديدن آن آيات. | ||
# اعتراض به بشريت رسول و آن را دليل بر عدم نبوت ايشان دانستن. | # اعتراض به بشريت رسول و آن را دليل بر عدم نبوت ايشان دانستن. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
# خداوند در اين آيات، از عدم قدرت انس و جن بر آوردن مثل قرآن و عجز كفار در معارضه با آن، خبر داده است. | # خداوند در اين آيات، از عدم قدرت انس و جن بر آوردن مثل قرآن و عجز كفار در معارضه با آن، خبر داده است. | ||
# همه آيات، در سياق واحدى بوده كه مناقشه با كفار در موضوع نبوت، رسالت و قرآن مىباشد. | # همه آيات، در سياق واحدى بوده كه مناقشه با كفار در موضوع نبوت، رسالت و قرآن مىباشد. | ||
# تحدى در آيات، | # تحدى در آيات، برای اثبات عجز كفار از آوردن مثل قرآن است و اين اثبات عجز، هدف اصلى نيست، بلكه وسيلهاى است برای اثبات اينكه قرآن، كلام خداوند بوده و محمد(ص) فرستاده خداست و.<ref>همان، ص56</ref> | ||
در مبحث پنجم و ششم، به مراحل ناتوانى كفار از معارضه با قرآن كريم و سير تاريخى اصطلاح «إعجاز القرآن» پرداخته شده است.<ref>همان، ص63 - 81</ref> | در مبحث پنجم و ششم، به مراحل ناتوانى كفار از معارضه با قرآن كريم و سير تاريخى اصطلاح «إعجاز القرآن» پرداخته شده است.<ref>همان، ص63 - 81</ref> |
ویرایش