۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'أبي ' به 'أبي') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
[[طباع، عمر فاروق]] (محقق) | [[طباع، عمر فاروق]] (محقق) | ||
[[راغب اصفهانی، حسین بن محمد]] ( | [[راغب اصفهانی، حسین بن محمد]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =PJA 3932 /م3 | | کد کنگره =PJA 3932 /م3 | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| سال نشر = 1420 ق یا 1999 م | | سال نشر = 1420 ق یا 1999 م | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02499AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =2 | | تعداد جلد =2 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =3434 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =3434 | ||
| کتابخوان همراه نور =02499 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۴۰: | خط ۴۱: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه محقق، توضيحاتى پيرامون | در مقدمه محقق، توضيحاتى پيرامون نویسنده و اثر او داده شده است<ref>مقدمه محقق، ص 5</ref> | ||
در جلد اول، حد اول، پيرامون عقل، جهل و متعلقات بوده و از جمله مباحثى كه | در جلد اول، حد اول، پيرامون عقل، جهل و متعلقات بوده و از جمله مباحثى كه نویسنده در اين حد، بدان پرداخته، عبارت است از: مدح عقل و ذم حمق؛ حاجت فضايل به عقل؛ حاجت عقل به ادب؛ عزت عقل؛ فضل مصاحبت عقلا؛ نكوهش عاقل متجاهل؛ سختى مداواى احمق؛ نهى از تبعيت از هوا و..<ref>متن كتاب، ج 1، ص 25 - 197</ref> | ||
حد دوم، درباره سيادت و ولادت بوده و | حد دوم، درباره سيادت و ولادت بوده و نویسنده پس از تعريف حد سيادت و سيد، ويژگىها و خصايص رؤسا و بزرگان را برشمرده است. نویسنده در اين قسمت، سخنان و حكاياتى از برخى ملوك، امرا و بزرگانى همچون اردشير، معاويه، ارسطاطاليس، عمر بن عبدالعزيز، عثمان، اسحاق بن ابراهيم، عمروعاص، ابوالعيناء و... نقل كرده است<ref>همان، ص 198 - 267</ref> | ||
حد سوم، در انصاف، ظلم، حلم، عفو، عقاب و عداوت مىباشد. | حد سوم، در انصاف، ظلم، حلم، عفو، عقاب و عداوت مىباشد. نویسنده در تعريف و مدح عدل، به سخنى از انوشيروان اشاره كرده است بدين مضمون كه: «عدل، حصار و قلعهاى است كه هيچ آبى، آن را غرق نكرده، هيچ آتشى آن را نسوزانده و هيچ منجنيقى قادر به ويرانى آن نيست»<ref>همان، 268</ref> | ||
مطالب گردآمده در حد چهارم، متنوعتر از حدود قبلى بوده شامل مباحثى پيرامون نصرت، اخلاق، مزاح، حياء، امانتدارى، خيانت، رفعت و پستى مىشود. از جمله اشخاصى كه سخن، حكايت يا اشعارى از آنها در اين قسمت ذكر شده، عبارتند از: پيامير(ص)، زهير، ابوسفيان، ابن حجاج، حاتم، عمرو بن مخاده، متنبى، صنوبرى، شبيب بن برصاء و..<ref>همان، 327 - 390</ref> | مطالب گردآمده در حد چهارم، متنوعتر از حدود قبلى بوده شامل مباحثى پيرامون نصرت، اخلاق، مزاح، حياء، امانتدارى، خيانت، رفعت و پستى مىشود. از جمله اشخاصى كه سخن، حكايت يا اشعارى از آنها در اين قسمت ذكر شده، عبارتند از: پيامير(ص)، زهير، ابوسفيان، ابن حجاج، حاتم، عمرو بن مخاده، متنبى، صنوبرى، شبيب بن برصاء و..<ref>همان، 327 - 390</ref> | ||
حد پنجم، در مورد روابط پدر و فرزندى بوده و | حد پنجم، در مورد روابط پدر و فرزندى بوده و نویسنده در ابتدا، به منافع و مضرات فرزند اشاره و سپس، مطالبى در مورد شفقت و مهربانى والدين نسبت به فرزندان، بيان كرده است. از جمله مباحث اين قسمت، عبارتند از: محبت به فرزند و بازى با او، محبت پدر به فرزند در حالت بغض فرزند به او، فرق فرزندان بزرگ و كوچك، كثرت اولاد، محبت نسبت به دختران، سياست و تأديب فرزند و..<ref>همان، ص 391 - 443</ref> | ||
عنوان ساير حدود اين جلد، عبارتند از: شكر، مدح، حمد، ذم؛ آمال و آرزوها؛ صناعات، مكاسب، تقلب، غنا و فقر؛ استعطاء و عطاء؛ اطعمه و شرب و شراب. | عنوان ساير حدود اين جلد، عبارتند از: شكر، مدح، حمد، ذم؛ آمال و آرزوها؛ صناعات، مكاسب، تقلب، غنا و فقر؛ استعطاء و عطاء؛ اطعمه و شرب و شراب. | ||
جلد دوم، از حد دوازدهم تا بيست و پنجم را در خود جاى داده است. حد دوازدهم، در مورد برادرى است و | جلد دوم، از حد دوازدهم تا بيست و پنجم را در خود جاى داده است. حد دوازدهم، در مورد برادرى است و نویسنده ضمن اشاره به اين نكته كه اعتبار مرد، به برادران و دوستان او بوده و كسى كه مصاحب ديگرى مىشود، به وى منسوب مىگردد، به مطالب زير، پرداخته است: فوايد مصاحبت با عقلا، صنوف برادران، آزمايش دوست هنگام غضب، نهى از تضييع حقوق برادران و..<ref>متن كتاب، ج 2، ص 5 - 42</ref> | ||
حد سيزدهم، در مورد غزل و متعلقات به آن بوده و در حد چهاردهم، از شجاعت و متعلقات آن، سخن به ميان آمده است. در اين قسمت، ابتدا حقيقت شجاعت تعريف شده و پس از اشاره به اسباب آن، عناوينى همچون استفاده از خدعه و حيله در جنگ، تفكر قبل از اقدام، صبر و تحمل شدايد، مردن با عزت و زندگانى با ذلت و... مورد بحث قرار گرفته است<ref>همان، ص 43 - 219</ref> | حد سيزدهم، در مورد غزل و متعلقات به آن بوده و در حد چهاردهم، از شجاعت و متعلقات آن، سخن به ميان آمده است. در اين قسمت، ابتدا حقيقت شجاعت تعريف شده و پس از اشاره به اسباب آن، عناوينى همچون استفاده از خدعه و حيله در جنگ، تفكر قبل از اقدام، صبر و تحمل شدايد، مردن با عزت و زندگانى با ذلت و... مورد بحث قرار گرفته است<ref>همان، ص 43 - 219</ref> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۳: | ||
مؤلف در اين كتاب، بين جدى و شوخى و اخبار و نكتههاى ادبى مليح، جمع كرده است. به گفته خود او، چنانچه كسى در مجلس لهو، به شناخت لغت و نحو آراسته نباشد، حضورش در آن مجلس، چونان حضور حيوانى رها گشته در بيابان است و اگر از فضيلتهاى جاويدان طرفى نبسته باشد، داراى عقل و خردى ناقص است؛ چرا كه عقل دو نوع است: عقل طبيعى و فطرى و عقل مسموع؛ يعنى عقلى كه در اثر تجربه و شناخت به دست مىآيد. | مؤلف در اين كتاب، بين جدى و شوخى و اخبار و نكتههاى ادبى مليح، جمع كرده است. به گفته خود او، چنانچه كسى در مجلس لهو، به شناخت لغت و نحو آراسته نباشد، حضورش در آن مجلس، چونان حضور حيوانى رها گشته در بيابان است و اگر از فضيلتهاى جاويدان طرفى نبسته باشد، داراى عقل و خردى ناقص است؛ چرا كه عقل دو نوع است: عقل طبيعى و فطرى و عقل مسموع؛ يعنى عقلى كه در اثر تجربه و شناخت به دست مىآيد. | ||
كتاب، مجموعهاى است كه نكتهاى از نكات حيات واقعى انسانها را فروگذار نكرده و بدين منظور، | كتاب، مجموعهاى است كه نكتهاى از نكات حيات واقعى انسانها را فروگذار نكرده و بدين منظور، نویسنده به ديوانهاى شعرا و كتابهاى امثال و خاطرات حكما و اديبان، مراجعه كرده و از آنها، نكات بديعى را بهصورت مختصر و موجز با حفظ امانت در نقل و رعايت جانب واقعيت، جمعآورى نموده و در كتاب جاى داده است. | ||
كتاب اين ويژگى را داراست كه از ابتذال و تصنع بهدور است، چنانچه عيبى در بين باشد آن را نپوشانده، بلكه برملا مىكند و در مواردى كه ناچار است شاهد مثال بر مطلبى ارائه كند، هرچند شاهد مثال ركيك و مسخره و مبتذل هم باشد، از آوردن آن به جهت بهره بردن خواننده و كشف مطلب، ابايى ندارد. | كتاب اين ويژگى را داراست كه از ابتذال و تصنع بهدور است، چنانچه عيبى در بين باشد آن را نپوشانده، بلكه برملا مىكند و در مواردى كه ناچار است شاهد مثال بر مطلبى ارائه كند، هرچند شاهد مثال ركيك و مسخره و مبتذل هم باشد، از آوردن آن به جهت بهره بردن خواننده و كشف مطلب، ابايى ندارد. |
ویرایش