۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ه اى ' به 'هاى ') |
جز (جایگزینی متن - 'سياسي' به 'سیاسی') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
#:ز)- تشيع را صفويان ساختند. | #:ز)- تشيع را صفويان ساختند. | ||
#:بر طبق تحليل و نظر تاريخى نويسنده معلوم مىشود كه هيچيك از فرضيههاى ذكرشده از نظر علمى و تاريخى اعتبارى ندارد و پذيرفتنى نيست.<ref>ر. ك.: همان، ص51 - 104</ref> | #:بر طبق تحليل و نظر تاريخى نويسنده معلوم مىشود كه هيچيك از فرضيههاى ذكرشده از نظر علمى و تاريخى اعتبارى ندارد و پذيرفتنى نيست.<ref>ر. ك.: همان، ص51 - 104</ref> | ||
#نويسنده در بحثى تحت عنوان «زلّة لا تستقال» (لغزشى نابخشودنى)، به مباحث دكتر عبدالله فياض پرداخته و نوشته كه ايشان، در مطلبى عجيب ادّعا كرده كه تشيع در سه مرحله نضج يافته است: يك- روحى؛ دو- سياسى؛ سه- فرقهاى. ايشان اين مدعّا را نادرست دانسته و يادآور شده كه چنين تفكيكى صحيح نيست و اينكه «تشيع روحى در دوره پيامبر بوده و تشيع سياسى در دوره بعد از ايشان پيدا شده»، مطلبى است كه دليلى ندارد و بلكه ادامه سخن خود ايشان كه نوشته: «كان روّاد التشيع الروحي يلتزمون بآراء علي الفقهية إلى جانب الالتزام بإسناده | #نويسنده در بحثى تحت عنوان «زلّة لا تستقال» (لغزشى نابخشودنى)، به مباحث دكتر عبدالله فياض پرداخته و نوشته كه ايشان، در مطلبى عجيب ادّعا كرده كه تشيع در سه مرحله نضج يافته است: يك- روحى؛ دو- سياسى؛ سه- فرقهاى. ايشان اين مدعّا را نادرست دانسته و يادآور شده كه چنين تفكيكى صحيح نيست و اينكه «تشيع روحى در دوره پيامبر بوده و تشيع سياسى در دوره بعد از ايشان پيدا شده»، مطلبى است كه دليلى ندارد و بلكه ادامه سخن خود ايشان كه نوشته: «كان روّاد التشيع الروحي يلتزمون بآراء علي الفقهية إلى جانب الالتزام بإسناده سیاسیاً»؛ «پرچمداران تشيع روحى، به آراء فقهى [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] التزام داشتند، افزون بر آنكه نظرهاى او را از جنبه سياسى مراعات مىكردند»، نيز تصريح به خلاف آن است و از سوى ديگر، همان دليلهايى كه ايشان در مورد تشيع روحى نوشته و دلالت دارد بر اينكه آن حضرت، رهبر روحى بود، همان دليلها بهروشنى دلالت دارد بر آنكه آن امام، رهبر سياسى هم بود و... با همين دليلها، روشن مىشود كه نظر دكتر «[[دوری، عبدالعزیز|عبدالعزيز دورى]]» نيز كه گفته: «تشيع بهعنوان عقيده روحى در دوره پيامبر(ص) و بهعنوان حزب سياسى در دوره بعد از كشته شدن على(ع) حادث شد»، ضعيف است.<ref>همان، ص100 - 104</ref> | ||
#مؤلف در مورد قدمت و اصالت تشيع، اين نكته را افزودهاند كه مورخان و برخى از شرقشناسان مانند ولهاوزن و دكتر احمد امين و آدام متز و حتى شخص متعصبى چون گلدزيهر و... هم تصريح و اقرار كردهاند كه عربها قبل از ايرانيان تشيع را پذيرفتند. بنابراين، ادعاى تأسيس تشيع توسط ايرانيان نيز نادرست و بىدليل است.<ref>همان، ص79</ref> | #مؤلف در مورد قدمت و اصالت تشيع، اين نكته را افزودهاند كه مورخان و برخى از شرقشناسان مانند ولهاوزن و دكتر احمد امين و آدام متز و حتى شخص متعصبى چون گلدزيهر و... هم تصريح و اقرار كردهاند كه عربها قبل از ايرانيان تشيع را پذيرفتند. بنابراين، ادعاى تأسيس تشيع توسط ايرانيان نيز نادرست و بىدليل است.<ref>همان، ص79</ref> | ||
#نويسنده، تأكيد كرده است كه نظر ما در مورد صفويه همان نظرى است كه درباره آلبويه داريم و دوره صفويه، دوران رشد تشيع بود نه پيدايش آن.<ref>همان، ص99 - 100</ref> | #نويسنده، تأكيد كرده است كه نظر ما در مورد صفويه همان نظرى است كه درباره آلبويه داريم و دوره صفويه، دوران رشد تشيع بود نه پيدايش آن.<ref>همان، ص99 - 100</ref> |
ویرایش