مبادئ العربية في الصرف و النحو: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =')
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۱۴: خط ۱۴:
    دار العلم
    دار العلم
    | مکان نشر =قم - ایران
    | مکان نشر =قم - ایران
    | سال نشر = 1387 ش
    | سال نشر = 1387 ش  


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE15208AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE15208AUTOMATIONCODE

    نسخهٔ ‏۶ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۲۳

    مبادئ العربية في الصرف و النحو
    مبادئ العربية في الصرف و النحو
    پدیدآورانشرتونی، رشید (نويسنده)
    ناشردار العلم
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1387 ش
    چاپ3
    شابک978-964-7669-71-9
    موضوعزبان عربی - صرف و نحو - راهنمای آموزشی زبان عربی - صرف و نحو - مسایل، تمرین‏ها و غیره
    زبانعربی
    تعداد جلد4
    کد کنگره
    ‏PJ‎‏ ‎‏6141‎‏ ‎‏/‎‏ش‎‏4‎‏م‎‏2‎‏ ‎‏1387
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مبادئ العربية، اثر رشيد شرتونى، از جمله كتب صرف و نحوى است كه در طول ساليان متمادى مورد توجه طلاب و دانشجويان علوم عربى بوده و عمده دليل توجه به آن، كامل و مفيد بودن آن است.

    كتاب، به زبان عربى و در قرن هجدهم ميلادى نوشته شده است.

    ساختار

    كتاب در چهار جلد، عرضه شده است. جلد اول و دوم، فاقد مقدمه بوده، ولى در ابتداى جلد سوم و چهارم، مقدمه‌اى در تعريف صناعت علم عربى آمده است.

    «مبادئ العربية»، نامى آشنا براى دانشجويان رشته زبان و ادبيات عربى است. اين اثر، يكى از متون آموزشى ادبيات عرب است كه با سبک ى بديع به نگارش درآمده است. در تمام اين مجلدات، مطالب صرفى و نحوى مستقلاً و بدون ارتباط با مجلدات ديگر آورده شده، با اين تفاوت كه محتواى هر جلد، كامل‌تر و گسترده‌تر از جلد قبلى است و اين خود مى‌تواند از امتيازات اين كتاب، محسوب شود[۱]

    اين اثر منحصربه‌فرد، مزاياى ديگرى نيز دارد؛ از جمله:

    1. بيان مطالب با عباراتى ساده و روان؛

    2. طرح مباحث به‌صورت سؤال و جواب؛

    3. دسته‌بندى و تفكيك مطالب.

    در اين كتاب، اسلوب‌هاى نوين آموزش دستور زبان، به‌خوبى رعايت شده و در كنار هر درس، تمرين‌هاى متعدد و متنوعى عرضه شده است.

    هر درس با پرسش‌هايى آغاز مى‌شود كه زمينه فكرى دانشجو را براى دريافت محتواى درس، كاملا آماده مى‌سازد.

    اين كتاب از متون آموزشى در بخش دستور و زبان عربى است و به دليل انتخاب مثال‌هاى مناسب، ايجاز و اختصار، روان بودن، جامعيت و طبقه‌بندى مناسب، از اقبال وسيعى در حوزه‌هاى آموزش صرف و نحو عربى برخوردار است.

    غير از موارد بسيار اندكى كه ذكر خواهد شد، نويسنده از بيان آراى مختلف اجتناب كرده است كه اين، يكى از جنبه‌هاى مثبت كتاب به شمار مى‌رود. بعضى از مباحث مطرح‌شده، در عين مختصر بودن، بسيار جامع و منظم است.

    همه مباحث مربوط به حروف، به‌صورت كلّى، دسته‌بندى و با عنوان مطرح شده است كه اين امر تا حدى از سردرگمى خواننده جلوگيرى مى‌كند.

    بخش عمده فرهنگ غنى اسلام و در رأس آن گنجينه گران‌بها و بى‌پايان قرآن و سنت، در سلك زبان عرب به زبان درآمده است و ازاين‌رو، براى دستيابى به اين درّ گران‌بها، چاره‌اى از آموختن دستور زبان عربى نيست كه قسمت عمده آن، صرف و نحو است كه در اين باره، كتاب‌هاى فراوانى تحرير شده است، اما در اين ميان، از بهترين كتاب‌ها كه جايگاه رفيعى را به خود اختصاص داده و سال‌هاست جزء متون اساسى دستور زبان عربى قرار گرفته و شهرت بسزايى يافته، كتاب حاضر مى‌باشد كه به‌طور مكرر در ايران و خارج از آن، طبع و منتشر شده است.

    گزارش محتوا

    مطالب از جلّد اول تا چهارم، به ترتيب، به شكلى كامل‌تر و جامع‌تر مطرح مى‌شوند، لذا هر مجلّد به پايه آموزشى خاصى اختصاص دارد كه به‌رغم موجز و مختصر بودن، هم دربرگيرنده مباحث صرفى و هم حاوى مباحث نحوى مهم و درعين‌حال، متناسب است؛ بدين ترتيب كه:

    جلد اول، بر دو قسمت مى‌باشد كه قسمت اول آن براى دانش‌پژوهانى است كه مراحل نخستين را در رابطه با فراگيرى قواعد ادبى طى مى‌كنند. مباحث اين قسمت، عبارتند از: تعريف حروف صحيح و معتل، حركات سه‌گانه (ضمه، فتحه و كسره)، سكون و تنوين، حروف شمسى و قمرى، مد، تشديد و همزه، انواع كلمه (اسم، فعل و حرف)، فعل ماضى و ضمير منفصل، فعل مضارع، فعل امر، فعل صحيح و معتل، فعل لازم و متعدى، فعل معلوم و مجهول، فعل مبنى و معرب، مضارع مرفوع، منصوب و مجزوم، مذكر و مؤنث، مفرد و مثنى، انواع جمع، اسم فاعل و مفعول، نكره و معرفه، اسم علم و ضمير، اسم اشاره و موصول، معرف به ال و مضاف به معرفه، اسم مبنى و معرب، كيفيت رفع اسم، فاعل و نائب فاعل، مبتدا و خبر، اسم و خبر كان و ان، كيفيت نصب اسم، مفاعيل خمسه، حال و تميز، منادا، كيفيت مجرور شدن اسم، نعت، عطف، بدل و تأكيد.

    قسمت دوم نيز خود به دو بخش تقسيم شده است:

    در بخش اول، مباحثى مطرح گرديده كه مى‌توان آن‌ها را جزء مقدمات باب صرف دانست كه اين موارد، عبارتند از:

    حروف هجائيه، حركات: تنوين و سكون، ضوابط همزه و حروف عله، تركيب كلمه و ماهيت صرف، تقسيم كلمه به اسم، فعل و حرف، تقسيم فعل به مجرد و مزيد، تقسيم فعل به سالم، صحيح و معتل، صيغه مضارع و امر، تقسيم فعل به معرب و مبنى، متعدى و لازم و معلوم و مجهول، تقسيم اسم به مفرد، مثنى و جمع، تقسيم اسم به مذكر و مؤنث، اسم فاعل و مفعول، افعل تفضيل و صفت مشبهه، تقسيم اسم به نكره و معرفه، ضمير، علم و اسم اشاره، معارف، تقسيم اسم به معرب و مبنى.

    در بخش دوم نيز مباحثى كه مربوط به علم نحو مى‌باشند، مطرح شده است كه از جمله آن‌ها، عبارتند از: تعريف جمله مفيد، موضوع علم نحو، مواضع نصب، جزم و رفع فعل، مواضع رفع اسم، تعريف فاعل، نائب فاعل، مبتدا و خبر، اسم و خبر افعال ناقصه و حروف مشبهه، مواضع نصب اسم، مفاعيل خمسه، استثناء و حال، تميز و...

    جلد دوم نيز داراى دو بخش صرف و نحو مى‌باشد. از جمله سؤال‌هايى كه در بخش صرف، پاسخ داده شده است، عبارتند از: تعرف علم صرف چيست؟ كلمه بر چند نوع بوده و آيا صرف در تمام انواع آن جارى مى‌شود؟ تصريف افعال و اسما چگونه است؟ انواع فعل بر اساس حروف اصلى، كدام مى‌باشد؟ فعل صحيح، چگونه فعلى است، حروف عله، چه حروفى مى‌باشند و...

    از جمله سؤالات بخش نحو نيز مى‌توان به پرسش‌هاى زير اشاره كرد: حالت آخر كلمات معرب و مبنى چگونه فهميده مى‌شود، فعل مضارع در چه موقعى مرفوع است؟ حروف ناصبه، چه حروفى مى‌باشند، شروط نصب فعل به‌وسيله «ان» چيست؟ انواع فاعل كدام است؟ اگر فاعل مؤنث باشد، آيا فعل نيز مؤنث مى‌شود؟ نائب فاعل چيست؟ و...

    مباحث مطرح‌شده در جلد سوم، همانند مباحث جلد دوم مى‌باشد، با اين تفاوت كه مطالب بيشترى بر آن مباحث، افزوده شده است كه برخى از آن‌ها، عبارتند از:

    الف)- در بخش صرف: تقسيم فعل به حسب زمان، ادغام، اقسام اسم، مصدر، مصدر ميمى و اسم مصدر، مره و نوع، صفت مشبهه، افعل تفضيل، اوزان مبالغه، اسم مكان، زمان و آلت، اسم مقصور و ممدود، نسبت، اسم شرط و استفهام، كنايات، ظروف، اسم فعل، عدد اصلى و ترتيبى و حروف معانى.

    ب)- در بخش نحو: مرتبه مبتدا و خبر، علاقات خبر به مبتدا، حروف مشبهه به ليس، ضمير شأن، تعدى به چند مفعول، افعال تعجب، اختصاص، اشتغال، تنازع، منادى، استغاثه، ندبه، ترخيم، حروف قسم، استفهام، نفى، ردع، تنبيه، تحضيض، شرط، تفصيل، تفسير، مفاجات،

    جلد چهارم نيز در دو بخش صرف و نحو و در قالب 59 درس عنوان شده است و از جمله پرسش‌هاى مطرح‌شده در آن، عبارتند از: آيا بدل احتياج به رابط با مبدل‌منه دارد؟ آيا بدل در تمامى احكام تابع مبدل‌منه است؟ تأكيد چيست و انواع آن كدام است؟ حكم «كلا» و «كلتا» چيست؟ مؤول به مشتق چيست؟ اقسام حروف جر چيست؟ و...

    اين جلد از جهت گنجانده شدن آن براى تدريس در اكثر دانشگاه‌ها و رشته‌هاى مختلف از جمله فقه، الهيات، ادبيات فارسى، حقوق و... و نيز انتخاب آن به‌عنوان يكى از منابع ثابت درس صرف و نحو در آزمون كارشناسى ارشد، داراى اهميت ويژه‌اى است[۲]

    كتاب به‌رغم جامعيت مباحث، در روند ارائه مطالب، اشكال دارد و چنين به نظر مى‌رسد كه هرچه به انتها نزدیک ‌تر مى‌شود برخى مباحث بسيار موجز مطرح مى‌گردد؛ آن‌چنان‌كه گاه به ايجاد ابهام در خواننده مى‌انجامد.

    در بحث «اشتغال» بهتر است تجديد نظر بسيار اساسى صورت گيرد؛ زيرا اشكالات عديده‌اى دارد و تقريبا پراشكال‌ترين مبحث كتاب است.

    بررسى كلى مباحث، بيانگر اين مطلب است كه مباحث نحوى كتاب پراشكال‌تر از مباحث صرفى است و تقريبا در كليه مباحث نحوى اشكال وجود دارد.

    تمرين‌هاى كتاب را مى‌توان به دو بخش تقسيم كرد: بخشى از تمرين‌ها بسيار سطحى و ابتدايى و بخشى ديگر فراتر از سطح مطالب و مباحث مطرح‌شده در متن كتاب است. براى مثال، مشاهده مى‌شود كه مؤلف از شاهد مثال‌هاى كتاب‌هاى ديگر در تمرين‌ها استفاده مى‌كند، بدون اينكه مباحث مربوط به آن‌ها را توضيح داده باشد و اين امر، سبب ايجاد ابهام و سردرگمى در خوانندگان مى‌شود.

    برخى از ايرادهاى جزئى وارد بر كتاب عبارتند از:

    الف)- نكات صرفى:

    مؤلف در مقدمه كتاب، در تعريف «حرف لين» چنين نوشته است: «يقال للحرف، حرف لين اذا وقع بعده حرف علة ساكن...». ايراد وارد بر اين تعريف اين است كه نويسنده حرف واقع‌شده قبل از حروف علّه را حرف لين مى‌داند؛ درحالى‌كه حرف لين، حرف علّه‌اى است كه ساكن و ماقبل آن حركت متجانس باشد[۳]

    در بحث «انواع فعل» آمده است كه اگر فعل ماضى بعد از «اذا» يا «اِن» شرطيه واقع شود، معناى مستقبل از آن افاده مى‌شود، اما مؤلف در بيان مثال براى «ان» شرطيه به‌جاى استفاده از فعل ماضى، از فعل مضارع استفاده كرده است[۴]

    در مبحث «اعلال» بيان شده است كه هر جمعى بر وزن «فعائل» يا شبيه آن كه در مفردش و در مرتبه سوم، حرف زائد قرار گيرد، در جمع مكسر، آن حرف به همزه تبديل مى‌شود و مؤلف در اين مورد، كلمه «عشاير» را به‌عنوان يكى از مثال‌ها ذكر و بيان كرده است كه در آن به‌دليل نداشتن مد حرف ياء، در جمع مكسر به همزه تبديل نمى‌شود. اشكال در اين است كه مفرد كلمه «عشاير»، «عشيره» است كه حرف سوم آن مد زائد است و لذا اعلال همزه در آن ضرورى به نظر مى‌رسد[۵]

    در بحث «اسم»، در بيان مشتقات، اسم فاعل، زمان، مكان، و آلت، همه مشتق از مضارع معلوم دانسته شده است؛ درحالى‌كه اسم زمان و مكان مشتق از فعل مضارع با تبديل حرف اول به ميم مضموم و فتح حرف ماقبل آخر ساخته مى‌شود و اسم آلت از ثلاثى‌مزيد ساخته نمى‌شود[۶]

    در بحث «جمع مؤنث سالم»، پنج مورد به‌عنوان موارد قياسى ذكر شده است كه در مورد پنجم بايد به اين نكته اشاره مى‌شد كه اگر اصل كلمه «بنت و ذات» باشد، قياسى است و در غير آن سماعى، مثل «ابن عرس» كه جمع آن به شكل سماعى، «بنات عرس» مى‌شود. همچنين، در دومين مثال از همين مورد، جمع مؤنث «ذى‌القعدة» به‌اشتباه «ذوى‌القعدة» نوشته شده؛ در حالى‌كه جمع مؤنث آن، «ذوات‌القعدة» است[۷]

    در بحث «جمع مكسر» نوشته شده است كه در جمع مكسر، كلمات به اصل خود بازمى‌گردند، اما در يكى از مثال‌ها، كلمه «رأس» مثال زده شده كه خود كلمه با حرف اصلى بيان شده است و لذا اين كلمه بايد به‌صورت «راس» نوشته مى‌شد تا در جمع مكسر به اصل خود؛ يعنى «رئوس» برمى‌گشت[۸]

    ب)- نكات نحوى:

    در بيان موارد و «جواز فصل بين إذن و فعل»، لاى ناهيه به‌عنوان يكى از موارد فاصل ذكر شده است؛ درحالى‌كه با مراجعه به كتاب‌هاى معتبر در زمينه نحو مشخص مى‌شود كه اين لا، نافيه است. در مثال «و إذن لا يلبثوا» از لاى نافيه استفاده شده كه احتمالاً به‌اشتباه لاى ناهيه درج شده است[۹]

    در باب «حروف شبيه به ليس» (در شماره 376) و در مثال «لا رجل مقيما و لكن راحل»، «واو» بر سر لكن بايد حذف شود، زيرا طبق بيان مؤلف در ص 368، «و» لكن مخففه به همراه «واو» حرف ابتدا است؛ درحالى‌كه در اينجا قصد حرف عطف بودن «لكن» است[۱۰]

    در بحث «ضمير شأن»، شرط خبر ضمير شأن، جمله اسميه بودن ذكر شده؛ درحالى‌كه در ساير كتاب‌هاى نحو، شرط خبر ضمير شأن، جمله بودن ذكر شده است، نه اختصاصا جمله اسميه[۱۱]

    با وجود نقاط ضعفى كه درباره كتاب مذكور برشمرده شده است، به نظر مى‌رسد كه اين اثر، با يك اصلاح و تجديد نظر كلى، همچنان به‌عنوان يكى از معتبرترين و مناسب‌ترين منابع صرف و نحو عربى در مقطع كارشناسى، جايگاه اول را به خود اختصاص دهد.

    وضعيت كتاب

    يكى از مسائل مهم و قابل تأمل در مورد كتاب، اين است كه تاكنون شرح‌هاى گوناگون و متعددى بر آن نوشته شده و اصلاحاتى در مورد آن صورت گرفته است كه به شكل چاپ‌هاى مجزا همراه با برخى تفاصيل و يا شروح، منتشر گرديده كه اگرچه در برخى از آن‌ها بعضى از موارد اشتباه اصلاح شده، اما به نظر مى‌رسد اين اقدام، كامل و همه‌جانبه نبوده است و حتى در برخى موارد خطاهايى نيز به چشم مى‌خورد. نكته قابل توجّه اين است كه اصل كتاب كه هر ساله نيز تجديد چاپ مى‌شود، به هيچ عنوان بازنگرى و اصلاح نشده است[۱۲]

    جلد اول، فاقد فهرست مى‌باشد، در جلد دوم، فهرست مطالب هر بخش، در انتهاى همان بخش آمده، فهرست مطالب جلد سوم، در انتهاى كتاب جاى گرفته و در آخرين جلد، فهرست مطالب، فهرست ابجدى محتويات و جدول تصريف افعال، در انتهاى كتاب آمده است.

    در پاورقى‌ها، توضيحاتى پيرامون برخى از كلمات و عبارات متن، آورده شده است.

    پانويس

    1. فاطمى، سيد حسن
    2. صدقى، حامد و...
    3. صدقى، حامد و...
    4. همان
    5. همان
    6. همان
    7. همان
    8. همان
    9. همان
    10. همان
    11. همان
    12. صدقى، حامد و...

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب؛
    2. فاطمى، سيد حسن، «نقدى بر ترجمه و راهنماى مبادئ العربية»، مجله آينه پژوهش، فروردين و ارديبهشت 1357، شماره 37 (از صفحه 51 تا 56)؛
    3. صدقى، حامد - رخشيده‌نيا، سيده اكرم- نعمتى قزوينى، معصومه «نقد و بررسى كتاب مبادئ العربية»، مجلات: فلسفه، كلام و عرفان، نامه علوم انسانى، زمستان 1384 و بهار 1385 - شماره 13، (14 صفحه، از 127 تا 140).

    وابسته‌ها