۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') |
جز (جایگزینی متن - 'برخي' به 'برخی') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
مؤلف در مجلس دوم به موضوعاتى مانند ارزش و احترام انسان، انسان موجود دو بعدى، كنترل بعد حيوانى، انسان و نفس اماره، انسان سعيد است يا شقى و... توجه دارد. ايشان در پاسخ به اين سؤال كه انسان سعيد است يا شقى، بيان مىكند كه اختلاف نظر عجيبى در ميان فلاسفه مشاهده مىشود. اين اختلاف نظر در ميان فلاسفه قبل از حضرت مسيح(ع) بوده و آنچه ما از قرآن استفاده مىكنيم، اين است كه بايد قائل به تفكيك بشويم؛ يعنى انسان از نظر روح، سعيد بالفطره است و جنبه ملكوتى دارد، اما از جنبه ناسوتى شقى بالفطره است<ref>همان، ص 41-40</ref> | مؤلف در مجلس دوم به موضوعاتى مانند ارزش و احترام انسان، انسان موجود دو بعدى، كنترل بعد حيوانى، انسان و نفس اماره، انسان سعيد است يا شقى و... توجه دارد. ايشان در پاسخ به اين سؤال كه انسان سعيد است يا شقى، بيان مىكند كه اختلاف نظر عجيبى در ميان فلاسفه مشاهده مىشود. اين اختلاف نظر در ميان فلاسفه قبل از حضرت مسيح(ع) بوده و آنچه ما از قرآن استفاده مىكنيم، اين است كه بايد قائل به تفكيك بشويم؛ يعنى انسان از نظر روح، سعيد بالفطره است و جنبه ملكوتى دارد، اما از جنبه ناسوتى شقى بالفطره است<ref>همان، ص 41-40</ref> | ||
در بخش سوم كتاب با عنوان تعادل در زندگى انسان از ديدگاه اسلام، ايشان در باب اينكه انسان مسلمان منزوى را قبول ندارد مىگويند: على(ع) در همان روز اول آمدن به كوفه وارد مسجد شدند و مشاهده كردند كه دستهاى در گوشهاى نشستهاند، فرمودند: اينان چه كسانى هستند؟ جواب دادند، اينها رجال الحق هستند، پس فرمودند: رجال الحق؛ يعنى چه؟ جواب دادند كه اينها به مسجد آمدهاند و عبادت مىكنند؛ اگر چيزى گيرشان آمد مىخورند و اگر چيزى گيرشان نيامد صبر مىكنند. على(ع) فرمود: سگ هم همينطور است. پس تازيانه كشيده و بر سر آنها كوبيد و فرمود: رجال الحق؛ يعنى چه؟ | در بخش سوم كتاب با عنوان تعادل در زندگى انسان از ديدگاه اسلام، ايشان در باب اينكه انسان مسلمان منزوى را قبول ندارد مىگويند: على(ع) در همان روز اول آمدن به كوفه وارد مسجد شدند و مشاهده كردند كه دستهاى در گوشهاى نشستهاند، فرمودند: اينان چه كسانى هستند؟ جواب دادند، اينها رجال الحق هستند، پس فرمودند: رجال الحق؛ يعنى چه؟ جواب دادند كه اينها به مسجد آمدهاند و عبادت مىكنند؛ اگر چيزى گيرشان آمد مىخورند و اگر چيزى گيرشان نيامد صبر مىكنند. على(ع) فرمود: سگ هم همينطور است. پس تازيانه كشيده و بر سر آنها كوبيد و فرمود: رجال الحق؛ يعنى چه؟ برخیزيد، برويد و كار كنيد و كسب و فعاليت داشته باشيد<ref>همان، ص 63-62</ref> | ||
در مجلس چهارم كه با عنوان عوامل هشتگانه كنترل نيروها و غرايز آمده، مؤلف آنها را به ترتيب، عقل، علم، وجدان اخلاقى، تربيت، قانون، نظارت ملى، ايمان عقلى و ايمان قلبى دانسته و در ادامه، اين سؤال را مطرح كرده كه آيا عقل مىتواند جلوى غرايز را بگيريد؟ ايشان با بيان داستان قحطى در اصفهان نتيجه مىگيرد كه اگر عقل باشد جلوى رفتن به جهنم گرفته مىشود. اگر انسان، عاقل باشد در حالى كه غريزه جنسى او طوفانى نباشد، عقل اين غريزه را مىتواند مهار كند كه فرد بىعفت نشود<ref>همان، 93</ref> | در مجلس چهارم كه با عنوان عوامل هشتگانه كنترل نيروها و غرايز آمده، مؤلف آنها را به ترتيب، عقل، علم، وجدان اخلاقى، تربيت، قانون، نظارت ملى، ايمان عقلى و ايمان قلبى دانسته و در ادامه، اين سؤال را مطرح كرده كه آيا عقل مىتواند جلوى غرايز را بگيريد؟ ايشان با بيان داستان قحطى در اصفهان نتيجه مىگيرد كه اگر عقل باشد جلوى رفتن به جهنم گرفته مىشود. اگر انسان، عاقل باشد در حالى كه غريزه جنسى او طوفانى نباشد، عقل اين غريزه را مىتواند مهار كند كه فرد بىعفت نشود<ref>همان، 93</ref> |
ویرایش